چندی پیش در مورد دوستی نوشتم که حرف های ری کراک مو سس خود در دانشگاه تگزاس MBA مک دونالد را در یکی از کلاس های در آستین گوش کرده بود. بعدازآن کلاس، دانشجویان کراک را به صرف قهوه دعوت کرده و او هم به آنها ملحق شد. در حین گفت وگو، آنها در مورد چیزهای زیادی حرف زدند ولی رفیقم یک نکته را بیش از بقیه چیزها به یاد می آورد. ری از آنها پرسید: «فکر میکنید من در چه کسبوکاری هستم؟» مسلما همه با اطمینان فکر می کردند که جواب این باشد که ری در کسبوکار همبرگر است. با این حال پاســخ او همه آنها را غافلگیر کرد. او گفت: «من در کسبوکار همبرگر نیستم. کار من املاک و مستغلات است.»
اگر شــما در کار فروش هستید شاید در ســال ۲۰۱۱ «تحقیــق مدیریت پاسخگویی به سرنخ» را دیده باشید. این تحقیق، ارزش دادههای سهساله، صد هزار تلاش برای برقراری تماس، شش شرکت و پانزده هزار سرنخ را تحلیل كــرد و یافتهها را برای پاسخهای علمی فروشندگان با سؤالات قدیمی مانند «برای تماس با مشتریان بالقوهام کدام روزها بهتر هستند؟» و «من چه زمانی باید با سرنخهایم تماس بگیرم؟» ترکیب کرد. این نوع تحقیق برای نمایندگان فروش ارزشمند است و به آنها کمک میکند تا هفتههایشان را برنامهریزی کرده، تأثیر هر تماســی را که میگیرند به حداکثر رسانده و بتوانند فروشندگانی کارآمدتر و موفقتر باشند.
اکثر سازمانها میدانند که بازاریابی مهم است، اما تعداد کمی از آنها یک رویکــرد جامع برای اولویت قرار دادن بازاریابــی قبول دارند. یک رویکرد با اولویت بازاریابی در کسبوکار اطمینان میدهد محصولات و خدماتی که این شرکت ارائه میدهد مرتبط با بازار هستند. برای اجرای یک رویکرد با اولویت بازاریابی، دو نکته زیر را دنبال کنید.
بیشتر بنیانگذاران فنی برعکس عمل میکنند؛ آنها یک محصول میسازند و ســپس متوجه میشوند چگونه آن را به بازار عرضه کنند. بااینحال بازاریابی موفقیتآمیز یک محصول فنی درواقع باید پیش از توســعه هر محصولی بهخوبی انجام شود. این اولین گام شناسایی یک مشکل یا نیاز دردناک و فعلی در بازار است.
زمانی که تصمیم به نوشــتن کتــاب میگیرید مهمترین گام، زمان گذاشــتن برای انجام کاری است که من آن را تجزیه تحلیل RIC مینامم: اولاً ببینید به چه دلایلی میخواهید کتاب بنویسید. دوما تأثیری را که میخواهید کتاب شــما داشــته باشد در نظر بگیرید. درنهایت تواناییهایی را که برای نوشتن کتاب موردنظر خوددارید، میخواهید یا نیاز دارید مرور کنید. این سه مرحله نهتنها به شما آمادگی میدهد تا در فرآیند نوشتن بهتر پیش بروید بلکه این رویکرد بهطور قابلتوجهی به شما کمک خواهد کرد تا زمان، پول و انرژی خود را هدر ندهید.
نیک وویچیچ ســخنران انگیزشــی و نویسنده کتاب های پرفــروش وقتی می دیــد که مردم کیوشی پســرش را در آغوش می گرفتند، کمی احساس حسادت ورزشی داشــت. وویچیچ که بدون دست وپا متولد شــده می گوید: «می بینم که آنها پســرم را در آغوش می گیرند و با او بازی می کنند و او را به هوا پرتاب می کننــد و من هیچ یک از این کارها را نمی توانم با پسرخودم انجام دهم.»
استارت آپ ها اغلب به شــیوه های غیرمنتظره ای رشد می یابند. ایده ای که از نظر شــما قطعا موفق خواهد شد ممکن است مشــتریان ثابت ضعیف تری نسبت به تصور شما داشته باشد یا شاید یک ایده با حمایت قابل توجهی به واسطه ســرمایه گذاری پول کافی برای ادامه نداشته باشــد. در آن طرف، ایده هایی وجود دارند که در نگاه اول احمقانه به نظر می رسند اما به نحوی مدیریت می شوند که در نهایت به موفقیت می رسند. از نمونه های زیر ایده بگیرید
بندسازی شخصی نقشی بسیار حیاتی در موفقیت شما ایفا میکند. چه آگاه باشید چه نباشید، هرکسی یک برند یا تصویر شخصی دارد که روی نگاه دیگران و فکر آنها درباره او تأثیر میگذارد. به همین دلیل برند و تصویر شخصی شما در تعیین موفقیت شما در زندگی بسیار مهم هستند. انسان احساسی تصمیم میگیرد و منطقی توجیه میکند. اگر شما یک برند شخصی خوبی داشته باشید، مردم مایلاند برای محصول یا خدمتتان بیشتر به شما پول پرداخت کنند و کمتر با شما بحث کنند.
در حوزه بهینه سازی موتور جست وجو یا سئو، محتوا پادشاه است. با وجود پست های وباگ یا پست مهمان، محتوا بخش جدایی ناپذیر مؤثر سئو اســت. با این حال تمام محتواهایی که ایجاد می کنید برای کســب وکار شــما اعتبار نمی آورد. محتواهای منحصر به فرد و با کیفیت بالا آمیخته با خاقیت از تاش های سئو حمایت می کند. اگر شما در فرآیند نوشــتن، خاق نیســتید محتواهایی مانند بسیاری از رقیبانتان ایجاد می کنید که فرصت های متمایزشدن شمارا از دیگران کاهش می دهد.
من عاشق تکنولوژی هستم. در دنیای امروز آیا کسی هست که تکنولوژی را دوست نداشته باشد؟ تکنولوژی شغلها را راحتتر کرده است، ما را به افراد بیشتری نسبت به قبل وصل کرده و همواره کمک میکند تا چیزهای جدید را ممکن ســازد. اما تکنولوژی جنبههای منفــی بزرگی نیز دارد: غیرشخصی است. مطمئناً ما میتوانیم پیامهای زیادی را همزمان به هزاران مخاطب ارسال کنیم، اما آیا این چیزی است که مردم میخواهند؟
همسر من چند سال پیش برای خرید هدیه کریسمس برای من قرار ملاقاتی با یک فرد مشاور و کارشــناس فروش خصوصی ترتیب داد. لباسهایی که این کارشناس انتخاب کرده بود عالی بودند اما این تجربه شخصی شــده باعث شد منبعد از اولین جلســه دوباره به آنجا بروم. من به مدت ۱۰ سال از همین فروشگاه خرید کردم و هر زمان که وارد میشدم یک مشــتری جدید بودم. این ارتباطات به حد کافی خوب بودند، اما او هیچچیزی درباره من نمیدانست و نمیدانست به دنبال چه هستم.
کریستی رایت خالق کتاب «بوتیک کسبوکار» است، کسبوکاری که به زنان کمک می کند تا با انجام کارهایی که دوست دارند درآمدزایی کنند. سال گذشته کتاب او پرفروش ترین کتاب سال شــد. این کتاب زنان را گام به گام راهنمایی می کرد تا نحوه شــروع، راهاندازی و پیشرفت کسبوکارشان را در ســطحی که می خواهند یاد بگیرند. رایت گفت: «من به عنوان یک مربی رسمی کسبوکار به ایالت رامسی ســفر کردم تا به زنان کمک کنم علایق خود را با کنارگذاشتن ترسشان، تعیین اهداف و رســیدن به موفقیت دنبال کنند. اما این دقیقا کاری است که من در طول روز انجام می دهم. من در خانه مادر دو پسر بدخلق و همسر یک مرد بسیار بی طاقت هستم. من علایقم را دنبال می کنم و امیدوارم این نکته ها به شما نیز کمک کنند.» این هشت راز رایت را برای شروع یک کسبوکار بخوانید.
ما به عنوان پدر و مادر برای اینکه فرزندان بی نظیري داشــته باشــیم باید به آنها اجازه دهیم تا «سطوح مطلوب محرومیت» را تجربه کنند. کار ما این است که به آنها عشق بورزیم و از تاش هایشان حمایت کنیم اما نباید مسائلشــان را حل کنیم. ما باید فرزندانمان را با این بینش تربیت کنیم که چالش ها و شکست هایشان همانند معلمان برجسته ای هستند که باعث قوی تر شدن و موفق تر شدن آنها در آینده می شوند. مهم است به آنها کمک کنیم تا بتوانند بر موانع احساســی که افکار منفی به بار می آورند و همچنين بر محدودیت های خود غلبه کنند. آنها باید بتوانند اســتانداردهای بالایی را برای خودشان تعیین کنند. هدف ما به عنوان والدین باید تشویق فرزندانمان برای داشتن افکار بزرگ باشد، تا همیشه انتظار بهترین ها را داشته، جسور بوده و مهم تر از همه مهربان باشند.
دنیای کسب وکار با وجود زنان کارآفرین جای بهتری می شود.
این جمله را از Smokey the Bear به خاطر بیاورید که می گوید: «تنها شما می توانید از آتش گرفتن جنگل جلوگیری کنید.» خب من می خواهم آن را با زنان درسال ۲۰۱۸ تطبیق دهم: «خانم ها، به خاطر داشته باشید که تنها شما می توانید چند تا از بزرگ ترین مشکلات دنیا را حل کنید.»
زبان شــما بر نحوه درک دیگران و ارتباط آنها با شما تأثیر میگذارد. اگر شما اغلب احساس میکنید نادیده گرفته میشوید یا موردتوجه قرار نمیگیرید الگوهای گفتاری خود را بررســی کنید. اگر به نحوه صحبت کردن افراد موفق گوش دهید، متوجه خواهید شد آنها از زبانی استفاده میکنند که مثبت، دقیق و بر مبنای اقدام است و پیوسته به روابط آنها اعتماد می بخشد.
درحالیکه محبوبیت پلت فورم های شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر و اسنپ چت در حال کم شدن است، برندهــا برای تبلیغات خود به اینســتاگرام روی آوردهاند. این تبلیغات چه بهصورت اســتوری اینستاگرام یا تبلیغات هدفمند، چه بهصورت بازاریابی افراد تأثیرگذار باشد، بررسی بسیار زیادی در زمان راهاندازی اینستاگرام بر اساس کمپینهای بازاریابی لازم است. در اینجا سه اســتراتژی برای افزایش سریع برگشت سرمایه از طریق بازاریابی افراد تأثیرگذار یا تبلیغات هدفمند اینستاگرام شما وجود دارد.
گرفتن نمره بالا در یک مصاحبه هم هنر است وهم دانش. برای اینکه بتوانید پاسخهای مؤثری بدهید، شما باید اطلاعاتی را پیش بینی کنید که مصاحبهکنندگان به دنبال آنها هستند و بدانید چگونه باید آنها را به روشی دقیق و منسجم توضیح دهید. در زمان مصاحبه شغلی این نکات را دنبال کنید:
وارن بافت مشهورترین سرمایهگذار امروز دنیاست، اما تخصص او صرفا محدود به مسائل مالی نمیشود. چیزهای زیادی وجود دارد که میتوانید از این تاجر، نخبه اقتصاد و مردمشناس بیاموزید و در زندگی به کار بگیرید.
فروش تلفنی کاری طاقتفرسا و ترسناک به نظر میرسد. وقتی گوشی تلفن را برمیدارید و بدون داشتن هیچ اطلاعاتی از مخاطب، با او تماس میگیرید، به نظر غیرممکن میرسد که بتوانید ارتباطی مناسب برقرار کنید و چیزی به او بفروشید. احتمال شنیدن پاسخ منفی بسیار بالاست و به همین دلیل از قبل احساس میکنید که تلاشتان بیفایده است. اگر هم از قبل تجربه فروش تلفنی نداشته باشید، این کار به مراتب سختتر به نظر خواهد رسید.
هر کارآفرینی که در حوزه تجارت الکترونیک مشغول به فعالیت است، این سوال را زمانی از خود پرسیده است: چطور میتوانم مشتریانم را متقاعد کنم که از طریق وبسایت فروشگاهیمان خرید کنند؟ چطور میتوانم رقابت کارآمد و خوبی در عرصه فضای مجازی داشته باشم؟ چطور میتوانم درآمدم را افزایش دهم؟
یکی از فلسفههای زندگی بیل گیتس اهمیت سوالپرسیدن و سنجش خود است. «اگر امروز آخرین روز زندگی من باشد، آیا کارهایی را که برای امروز در نظر گرفتهام، انجام میدهم یا خیر؟»؛ درست است. موفقترین افراد جهان این توانایی را دارند که به طور منظم و به شکل بیطرفانهای مهارتها، اقدامات و میزان پیشرفتشان به سوی اهداف را بسنجند و سوالاتی از خود بپرسند.
افرادی که هوش احساسی بالایی دارند، میدانند که بعضی از جملات، قدرت ویژهای دارند. این جملات حتی اگر واقعیت هم داشته باشند، باز هم جلوه بدی را از شما به نمایش میگذارند. دکتر تراویس بردبری در این مقاله به 11 جمله سمی اشاره میکند که باید از گفتنشان دوری کنید.
یک ارائه کوتاه فروش (Sales Pitch) میتواند باعث سرگرفتن یا شکست یک معامله شود، بنابراین بهتر است قبل از ملاقات با مشتری احتمال موفقیت خود را قطعی کنید. ارائه کوتاه فروش یا سیلز پیچ عبارت است از: اولین جملاتی که میگویید، کارت ویزیت کلامی شما و اولین چیزی که مشتری در تماس تلفنی یا ملاقات از شما میشنود.
وقتی کسی در زندگی شکست میخورد، احتمالا چیزی باعث شکستش شده است. این گرایشی منفی درمورد هر کس یا هرچیز باشد یا شخصیتی خوب، بد یا بیتفاوت که آنها را به جایی که هم اکنون هستند رهنمون شده باشد، نیدو کوبین طی مطالعاتی دلایل شکست در ارتباطات شخصی، در تجارت و در منزل را دستهبندی کرده است. کوبین، نویسنده 11 کتاب و مولف کتاب چگونه به هر چیزی که میخواهید برسید، پنج دلیل برای لغزش و اشتباه برمی شمارد:
مهارت فروش را در مدرسه یاد نگرفتهاید.
هفته گذشته برای برگزاری سمیناری دوروزه به آمریکای جنوبی رفتم. این سمینار در بوئنوس آیرس، پایتخت کشور آرژانتین برگزار میشد. بخش مهمی از پیامی که میخواستم در سمینار به مردم منتقل کنم، در مورد مهارتهای لازم برای کارآفرینی بود.
مطالعات زیادی نشان دادهاند که دورکاری نقش مهمی در کسبوکارهای آینده دارد. در نظرسنجیای که در مدرسه عالی تجارت لندن بر روی 600 مدیر اجرایی و کارآفرین صورت گرفت، 34 درصد اینطور عنوان کردند که تا سال 2020 بیش از 50 درصد کارمندانشان به صورت دورکاری با آنها همکاری خواهند داشت و 25 درصد گفتند که حداقل 75 درصد از کارمندانشان در دفاتر کاری سنتی حضور نخواهند داشت.
مشتریان ستون فقرات کسبوکار شما هستند. مشتریان از هر کس دیگری از جمله مشاوران، مربیان، مدیران ارشد و اجرایی اهمیت بیشتری دارند. اگر به اندازه کافی مشتریانی نداشته باشید که حاضر باشند به ازای محصولات و خدمات شما پولی بپردازند، قطعا ورشکسته خواهید شد.
روز بخیر! چند سال پیش میخواستم یک کنفرانس اینترنتی بسیار مهم برگزار کنم. بزرگانی از حیطههای کاری مختلف در این وبینار ثبتنام کرده بودند. سه هفته روی مباحثی که میخواستم در موردشان حرف بزنم، کار کردم. روز موعود فرا رسید. فقط پانزده دقیقه به شروع کنفرانس اینترنتی مانده بود که اتفاقی افتاد! مانیتور کامپیوترم خاموش شد. فکر کردم شاید کسی شوخیاش گرفته و آن را از برق کشیده، اما بعد متوجه شدم که برق رفته است. ترسیدم. دویدم بیرون تا فیوز برق را كنترل کنم. همسایهام فریاد کشید که چرا برقها رفته؟ تازه به خودم آمدم و متوجه شدم که برق کل منطقه رفته است. میخواستم از موبایلم استفاده کنم تا حداقل این موضوع را به کسی خبر بدهم، اما هیچ خبری از شبکه موبایل هم نبود. نه پیامک، نه توئیت و نه هیچ شبکه ارتباطی دیگری کار نمیکرد. واقعا ترسیده بودم. فکر کردم شاید چند خیابان آنطرفتر هنوز برق داشته باشد. لپتاپم را برداشتم، سوار ماشین شدم و به سوی یکی از شعب استارباکس که چند خیابان بالاتر بود، رفتم. آن مغازه هم غرق در تاریکی بود. در واقع هر خانه و فروشگاهی که در مسیرم بود، تاریک تاریک بود.
مدیریت صحیح بخش بازاریابی در کسبوکارهای کوچک کار آسانی نیست؛ باید ریسک کنید اما گاهی این ریسکها جواب نمیدهند. اما اگر نگاهی به تجربههای بزرگان این حیطه بیندازیم، متوجه میشویم که گاهی اشتباهات بازاریابیشان آنها را به جایگاه فعلیشان رسانده است.
وبلاگهای کاری نه تنها کانال جدیدی برای ارتباط با مشتریان احتمالی به حساب میآیند، بلکه روش منحصربهفردی برای نشاندادن تخصصتان در حیطه کاری موردنظر نیز هستند. این موضوع به ویژه برای استارتآپها و شرکتهای کوچک مزیت رقابتی خیلی خوبی به حساب میآید. ارائه جریان مداومی از اطلاعات مفید به مردم، سود خوبی را در آینده نصیبتان خواهد کرد.
شبکههای اجتماعی یکی از بزرگترین داراییها و ابزارهایی است که در اختیار برندها قرار گرفته است. شما به عنوان کارآفرین یا مالک کسبوکار باید این شبکهها را در بالاترین اولویت خود قرار دهید. همه از مزایای این شبکهها باخبریم؛ از تبلیغ محصولات گرفته تا ایجاد هویت برند و برقراری ارتباط با مخاطبان. اما در این مقاله نمیخواهیم در مورد مزایای این شبکهها صحبت کنیم، بلکه روشهایی را به شما یاد میدهیم که بتوانید مخاطبان بیشتری به دست آورید.
وقتی که میخواهید مدتی طولانی را با عدهای از مردم سپری کنید، بروز اختلاف، مسئلهای غیرقابل اجتناب خواهد بود. کارمندانی که به دقت انتخاب کردهاید نیز از این قاعده مستثنی نیستند. شاید آنها به سوالاتی مانند «چطور با مشکلات و اختلافات در محل کار کنار میآیید؟»، پاسخ خوب و قانعکنندهای داده باشند، اما متاسفانه پاسخهایی که به پرسشهاي مربوط به جلسه مصاحبه داده میشوند، لزوما تضمینکننده رفتار هماهنگ و حرفهای در محل کار نیستند.
رقابت زیادی در دنیای کسبوکار برای همه وجود دارد. در هر صنعتی همینطور است. مگر اینکه کسبوکار شما آنقدر خوششانس باشد که توانسته باشد اسمی از خود در کند و در اولین مورد جستوجوی گوگل ظاهر شود. در غیر این صورت باید با رقبای زیادی که محصولات و خدمات مشابهی ارائه میکنند، رقابت کنید. چطور میخواهید متمایز باشید و مطمئن شوید که برندتان همیشه در ذهن مشتریان باقی میماند؟
زمان، موقعیتهایی را پیش پای شما قرار میدهد، اما استفاده از آنها نیازمند کمی احساس ضرورت است.
مشکل اینجاست که اگر بخواهید برای انجام هر کاری تا فردا منتظر بمانید، وقتی فردا از راه برسد، دیگر به «امروز» تبدیل شده است. امروز هم همان «فردایی» است که دیروز در موردش حرف میزدیم، پس سوال اینجاست: از موقعیت مورد نظر چه استفادهای کردیم؟ اغلب فردا را نیز به همان شکلی به هدر میدهیم که دیروز و البته امروز را. هدفمان این نبود، اما تمام آن دستاوردهای احتمالی را از دست میدهیم و دیگر فرصتی برای جبرانشان پیدا نمیکنیم.
تکنولوژیهای جدید همه چیز را، از تولید محصول گرفته تا توزیع آن، آسانتر کردهاند و راههای جدیدی را پیش روی بازاریابها قرار دادهاند تا مشتریان جدیدی به دست آورند. برندهای هوشمند به دنبال روشهایی هستند که به وسیله آنها بهتر بتوانند به خواستهها و نیازهای مخاطبانشان پی ببرند.
چهار نوع عادت زمانی وجود دارد. اگر الگوی خواب شما شبیه به یکی از چهار الگوی زیر است، سعی کنید طوری برنامهتان را بر این اساس تنظیم کنید که بیشترین سطح انرژی و عملکرد را داشته باشید.
تصویر کلیشهای حال حاضر از نمایندگان فروش حرفهای، تصویری است که در آن میتوان فروشندهای برونگرا را دید که با سحر و افسون خود مشتریان را به خرید هر چیزی به هر قیمتی وامیدارد. اما باور کنید که هزاران راه دیگر نیز برای موفقیت در حیطه فروش وجود دارد و اگر شما فرد درونگرایی هستید و میخواهید شغلی در حیطه فروش به دست آورید، ناامید نشوید. میتوانید این کار را به خوبی رقیبان برونگرایتان انجام دهید. من فروشندگان درونگرای بسیار موفقی را از نزدیک ملاقات کردهام و توانستهام برخی از استراتژیها و تکنیکهایی را که به آنها در امر فروش و ارتباط موثر با مشتری کمک کردهاند، به خوبی بشناسم. در این مقاله به مهمترین تکنیکهایی که این افراد استفاده میکردند، میپردازیم. امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
کارولین گاسن 30ساله بنیانگذار و مدیرعامل شرکت Levo است که در واقع شبکهای دیجیتالی است که هدفش کمککردن به کارآفرینان نسل هزاره برای ساخت و توسعه کسبوکارهایشان است. در این شبکه، توصیهها، ابزارها و فرصتهای مشاوره و شبکهسازی زیادی در اختیار کاربران قرار داده میشود.
دو روش ابتدایی برای افزایش میزان فروش وجود دارد: یا باید بیشتر بفروشید یا معاملههای بزرگتری انجام دهید. بیشتر فروشندگان سعی میکنند بیشتر بفروشند، اما موفقترین فروشندگان آنهایی هستند که تلاش میکنند با مشتریان بهتر و غولهای صنعتشان کار کنند.
بیشتر مردم در زمینه مذاکرات آموزشی ندیدهاند، در حالی که مذاکره یکی از مهمترین مهارتهایی است که آنها میبایست در کار و زندگی داشته باشند. ما همیشه در حال مذاکره هستیم. من بخش زیادی از دوره آموزشی کسبوکارم را به تدریس نکاتی در مورد مذاکره اختصاص دادهام. حتی برخی از بهترین افرادی که در جلسات مذاکره حضور مییابند نیز از برخی نکات آگاه نیستند و با یادگیری آنها میتوانند سطح کسبوکارشان را ارتقا دهند.
ترس عاملی است که بسیاری از کارآفرینان احتمالی را اسیر خود کرده است و آنها را به وادی سردرگمکننده اماواگرها میکشاند؛ اما ترس برای من بزرگترین عامل انگیزهبخشی بود که در مسیر کارآفرینیام داشتم.
پژوهشها نشان میدهند سلاحی وجود دارد که شما میتوانید از آن برای افزایش فروش خود استفاده کنید؛ استراتژی فروشی که در هر مکان و برای هر صنعتی قابل استفاده است.
هر زمان یک اپلیکیشن یا تکنولوژی جدید از راه میرسد، بازاریابها یکی از اولین کسانی هستند که آن را آزمایش میکنند تا بتوانند به وسیله آن محتوا خلق کنند.
بر اساس گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها، 25 درصد کارمندان، شغلشان را بزرگترین عامل استرس خود میدانند. استرس همیشه بد نیست، بلکه گاهی به عنوان عامل انگیزهبخشی عمل میکند و باعث میشود که کارها به شکل موثرتر و سریعتری انجام شوند. با این حال زمانی که استرس، بیشتر از حد مشخصی شود، میتواند تاثیر بدی بر عملکرد حرفهای یا حتی زندگی شخصی افراد، یا به طور دقیقتر، بر روابط دوستانه، خانوادگی و تفریحات داشته باشد. کارمندی که دچار استرس شده باشد، رضایتمندی خود را از دست میدهد و در نتیجه عملکرد پایینی خواهد داشت.
وظایف زیادی بر عهده شماست، اما فروش مهمترین کاری است که باید انجام دهید. باید یاد بگیرید چگونه مشتریان جدیدی را به دست آورید و محصولات بیشتری به مشتریان فعلیتان بفروشید.
مغز همه انسانها هر سال و با بالارفتن سن، دستخوش تغییراتی میشود. عملکردهای ذهنی نیز همین تغییرات را تجربه میکنند. افت ذهنی، مسئله رایجی است و یکی از ترسناکترین پیامدهای بالارفتن سن به حساب میآید. اما نقص شناختی اجتنابناپذیر نیست. در ادامه با روشهایی آشنا خواهید شد که مانع از ازدسترفتن حافظه و کندذهنی میشوند.
زبان ایتالیایی یکی از زیباترین زبانهای دنیاست. یکی از دلایل من برای یادگیری این زبان همین مسئله زیباییاش بود. از طرف دیگر میخواهم سال دیگر به ایتالیا بروم. در این مدت که مشغول یادگیری زبان بودم (و از قبل زبانهای فرانسوی و اسپانیایی را نیز آموخته بودم)، خیلی در مورد ارتباط ميان زبان و بازاریابی فکر کردم. در این مقاله هم میخواهم درسهایی در زمینه یادگیری زبان، که به بازاریابی نیز مرتبط هستند به شما بگویم.
چند نفر در دنیا نسبت به کار روزمرهشان احساس رضایت نمیکنند؟ همه ما آرزو میکنیم که ای کاش میشد شغلمان را رها و به رویاهایمان دست پیدا کنیم و زندگیای بسازیم که در آن به ازای انجامدادن کار دلخواهمان، پول به دست بياوریم. ماهیت کارآفرینی همین است؛ آرزوی عشقورزیدن به شغلی که داریم.
تقریبا سال 2018 فرا رسیده و همه ما، از کارآفرینان گرفته تا وبلاگنویسهاي حرفهای، از مزایای بیشمار دنیای تکنولوژی لذت بردهایم.
حتی اگر خودتان هم چیز زیادی در مورد توسعه وب ندانید، میتوانید تنها با چند دقیقه جستوجو در اینترنت، اطلاعات زیادی در مورد آن پیدا کنید. مشکل اینجاست که بیشتر طراحان وبسایت فقط تا زمانی که وبسایت دلخواهتان را تحویل بگیرید، در کنار شما هستند. و پس از آن، حتی اگر محتوای خارقالعادهای هم خلق کنید یا پیشنهادهاي رقابتی ارائه دهید، باز هم ممکن است به موفقیت چندانی نرسید.
عالی است! به یک مصاحبه شغلی دعوت شدهاید. اما قبل از اینکه بروید و با کارفرمایتان صحبت کنید، 25 دقیقه وقت بگذارید و آماده شوید، تا بتوانید با خیال راحت شغل رویاییتان را به دست آوريد و درگیر هزار اما و اگر نشوید.
آیا تا به حال احساس کردهاید که کارایی زیادی در محل کار ندارید؟ آیا عواملی در محل کارتان وجود دارند که کاراییتان را از بین میبرند اما شما حتی از وجود آنها خبر ندارید؟
هر کسی در دنیای رقابتی فروش به دنبال راهکاری جادویی برای افزایش درآمد خود است. شرکتهای مختلف جلسات ایدهپردازی برگزار میکنند، مشاور میگیرند و بودجههای عظیمی به خرید تکنولوژیهای گرانقیمت اختصاص میدهند.
تشخیص موانعی که رویاهایمان را به دام میاندازند و راههای مقابله با آن
بسیاری از ما هیچ گاه تحقق رویاهایمان را ندیدهایم. رویاهایمان به جای اوج گرفتن و پرواز در میان ابرها، مانند هواپیمایی آسیب دیده و معیوب به آشیانه خود باز میگردند.
چرا کارمندان همیشه کمیابی را میبینند و ثروتمندان فراوانی را؟
یکی از اساسیترین تفاوتها میان کارمندان و کارآفرینان این است که کارمندان زمان، اما کارآفرینان ارزش میفروشند. به همین خاطر است که کارمندان همیشه در عالم کمیابی زندگی میکنند. از سوي دیگر، کارآفرینان در دنیای فراوانی زندگی میکنند.
هر از گاهی پیش میآید که دچار ناامیدی و ناراحتی شویم و آن زمان است که نیاز داریم کسی یا چیزی به ما انرژی ببخشد و شادابی را به ما بازگرداند. شاید لاستیک خودرویتان پنچر شده یا قهوهای که در کافه نوشیدهاید، آنطور که باید، خوب نبوده است. در چنین شرایطی به چیزی نیاز دارید که دوباره سرحالتان کند. باید حالوهوای خود را عوض کنید تا دوباره شاد شوید.
خیلیها نسل ایگرگ، یا نسل هزاره را به عنوان جوانانی تنبل و لوس میشناسند! این نگرش از زمان مدرسهرفتن این نسل وجود داشت و با افزایش امکاناتی که در اختیار آنها قرار میگرفت بیشتر هم میشد. اما این موضوع همیشه صادق نیست. نسل هزاره سطح کارایی بسیار بیشتری نسبت به نسلهای قبلی دارد و این مسئله از دلایل زیادی ناشی میشود.
چه به تازگی علاقه پیدا کرده باشید که وارد حیطه بازاریابی ایمیلی شوید و چه از مدتها قبل به این شیوه پایبند بودهاید، عواملی وجود دارند که همیشه باید در هنگام شروع کمپینهای تبلیغاتی به وسیله ایمیل در نظر داشته باشید.
هر چقدر هم که فروشنده خوبی باشید، نرخ فروشتان هیچگاه به صد درصد نخواهد رسید. اما اگر مدتی است که نمیتوانید مشتری بگیرید، احتمالا دلیل خاصی دارد.
دو نوع امضای متمایز در دنیای انواع و اقسام امضاها وجود دارد: یکی جان هنکاک، از امضاکنندگان اعلامیه استقلال امریکا و ديگري تام گانسر، بنیانگذار شرکت Docusign. گانسر در سال 2003 به این فکر افتاد که امضای الکترونیکی ایجاد کند. همانطور که آمار و ارقام نشان میدهند، این ایده در سراسر جهان مقبول افتاد. هماکنون Docusign ارزشی بالغ بر سه میلیارد دلار دارد و بیش از 200 میلیون نفر در 188 کشور از آن استفاده میکنند. از جمله مشتریان این شرکت میتوان به مایکروسافت، سیلزفورس، لینکدین و SAP اشاره کرد.
شما، به عنوان یک کارآفرین، به خوبی از فراز و نشیبهای کسبوکاری که شروع کردهاید، آگاهی دارید. روزی دنیایی از موقعیتهای مختلف سر راهتان قرار میگیرد، روز بعد باید کولهبارتان را جمع کنید و کسبوکارتان را ببندید و به سراغ کار دیگري بروید. این واقعیتی تلخ است که خیلی از کارآفرینان، پس از ورشکستشدن با آن روبهرو میشوند.
مدتی پیش از مارک کوبان پرسیده شد که اگر قرار بود همه چیز را از اول شروع کند، چه کاری انجام میداد؟ او گفت که شبها در کافیشاپی کار میکردم و روزها به حرفه فروش میپرداختم.
اگر باور داشته باشید که هر چه لازم دارید را در اختیار دارید، اولین گام را در راستای کسب اهدافتان برداشتهاید.
همه ما روزهایی را تجربه کردهایم که فهرست کارهایمان، تمام وقتمان را گرفته بودند و احساس میکردیم که سرمان دارد منفجر میشود. در چنین لحظاتی چه چیزی باعث ادامهدادنتان میشود؟ بله! قدرت اراده.
شبکههای اجتماعی، روشی عالی برای برقراری ارتباط با مشتریان فعلی و آینده هستند. اگر به درستی از آنها استفاده کنید، میتوانید میزان فروش را به حداکثر برسانید. حتی برخی از کارآفرینان، کل کسبوکار خود را بر پایه یک پلتفورم شبکه اجتماعی ساختهاند؛ مانند ریچل دانستون، بنیانگذار برند «کیک ریچل»، که کسبوکار بسیار قدرتمندی را در زمینه شیرینیپزی در اینستاگرام برای خود ساخته است. اما اگر حواستان نباشد، ممکن است شبکههای اجتماعی فقط به عامل هدررفت زمان یا حتی فراریدهنده مشتریان فعلی و آینده تبدیل شود.
شما همه کارهایتان را با یکدیگر انجام میدهید: کار میکنید، گردش میروید و به همراه یکدیگر خانوادهتان را حمایت میکنید. به دلیل آنکه شریک زندگیتان چنین نقش مهمی برای شما دارد، طبیعی به نظر میرسد که بخواهید کسبوکارتان را هم با یکدیگر شریک شوید. اما آیا این بار اضافی مدیریت کسبوکار به همراه یکدیگر میتواند صدمهای به شما بزند؟
اگر مالک یک فروشگاه مجازی و مبتنی بر تجارت الکترونیک هستید، به احتمال زیاد از دیدن اینکه مشتریانتان سبد خریدشان را پر میکنند اما آن را به مرحله پرداخت نمیرسانند و نیمهکاره رهایش میکنند، حسابی ناامید میشوید. در واقع 23/69 درصد کل خریدهای اینترنتی به مرحله ثبت نهایی و پرداخت نمیرسند. این مسئله نشاندهنده درآمد بالقوه زیادی است که مالکان کسبوکار از دست میدهند.
وقتی در مورد پیشرفت مدیریت صحبت میکنیم، اغلب روی مهارتها و ویژگیهایی متمرکز میشویم که باید در هنگام مدیریتکردن دیگران لحاظ کنیم. اما این مسئله، بخش مهمی از مدیریت را نادیده میگیرد که آن، «مدیریتکردن خود» است.
اگر میخواهید الگوریتم اینستاگرام را شکست دهید، باید سعی کنید فقط زمانی پست بگذارید که فالوئرهای بیشتری آنلاین هستند و احتمال دیدهشدن پست بالاتر است.
اینستاگرام در الگوریتم جدید خود، معیاری بهنام «تعامل» یا engagement را تعریف کرده که «مجموع تعداد لایکها، نظرات و ذخیرهشدنهای یک پست» است. مثلا اگر یکی از پستهای شما 520 لایک داشته باشد، 10 نفر زیر پست نظر بدهند و 30 نفر پست شما را در علاقهمندیهای خودشان ذخیره کنند، میزان تعامل آن پست 560 است.
امروزه برند لوازم آرایشی بابی براون در همه جای دنیا به راحتی یافت میشود، اما 26 سال پیش براون، یک جوان کارآفرین جویای نامی بود که شغل اصلیاش، طراحی چهره و گریم بود.
او شرکتش را در سال 1991 راهاندازی کرد و هدفش این بود که سبک آرایشی جدیدی ایجاد کند. او هماکنون دبیر تحریریه مجلهای در همین زمینه و فروشگاه آنلاینی نیز تاسیس کرده است.
عناصری در ذات همه ما وجود دارند که هم میتوانند موفقیت ما را نابود کنند و هم ما را به علو درجات برسانند. من در کتابم، «شکاف مدیریت: چه چیزی ميان شما و موفقیتتان قرار گرفته است»، در مورد هفت ویژگی شخصیتی صحبت کردهام که میتوانند شما را از مشکلات و شکستهایتان دور کنند و اجازه دهند تا به بالاترین درجات و در نهایت به موفقیت دلخواهتان برسید.
چه در صنعت ساخت وسایل استیل باشید، چه لباس تولید کنید و چه در صنعت فناوری اطلاعات مشغول به کار باشید، فروش، بخشی جدانشدنی از موفقیت شرکت شما خواهد بود. با این حال، وظیفه تیم فروش چیزی ورای فروش محصولات شماست. نمایندگان فروش شما رودررو با مشتریان فعلی و آیندهتان قرار میگیرند و با آنها تعامل دارند. آنها مسئولیت دارند تا جریان کسبوکارتان را شاداب و سرزنده نگه دارند. باید به یاد داشته باشید که فروشندگانتان توانایی بالقوه بسیاری دارند که میتوانید از آنها، به شکل استراتژیک بهره ببرید.
من دوست دارم کاری کنم که دیگران در آسایش باشند. «نه»گفتن به کسانی که چیزی از من میخواهند، حتی اگر تمایلی نداشته باشم، کار سختی است. این موضوع تا به حال چندین بار مرا در زندگی و کسبوکار آزار داده است. زمان بسیار باارزش است و به سرعت میگذرد، اما در زندگی کارآفرینی هم کارهای زیادی وجود دارند که باید انجام شوند.
شاید کارتهای ویزیت دیگر برای نسل جوان کارآفرین جذابیتی نداشته باشند و قدیمی و منسوخ به نظر برسند. با این حال داشتن کارت ویزیت هنوز هم ضروری به نظر میرسد، زیرا این کارتها، روشی آسان و سریع برای این است که به دیگران اجازه دهید با شما ارتباط برقرار کنند و از طرف دیگر، شخصیتر و دوستداشتنیتر از تبادل اطلاعات به شیوه دیجیتالی هستند. بنابراین به نظر میرسد که کارتهای ویزیت فعلا قرار نیست از عرصه کسبوکار خارج شوند و هر متخصص و کارآفرینی باید کارت ویزیت داشته باشد. در این مقاله به دلایلی میپردازیم که چرا باید سفارش کارت ویزیت شکیلی را در برنامه کاریتان قرار دهید.
کامیابی، مثل دیگر شکلهای موفقیت، اول از همه در ذهن ساخته میشود. وقتی چیزها را در ذهن خودآگاهتان تجسم میکنید، درواقع در حال برنامهدهی به ذهن ناخودآگاهتان برای آشکارساختن و محققکردن آنها در دنیای فیزیکی هستید.
تبریک میگویم! تصمیم گرفتهاید کسبوکار خودتان را راهاندازی كنيد و به یک کارآفرین تبدیل شوید. انگار عزمتان را جزم کردهاید. بسیار عالی! اما احتمالا میلیونها سوال در ذهن خود دارید. این هم بسیار عالی است!
«دو قدم به پیش، یک قدم عقب. دو قدم به پیش، یک قدم عقب.» شرایط خوبی نیست، مگر نه؟ مدتهاست دارید روی بهینهسازی تبلیغات و بازاریابیتان کار میکنید، ولی ناگهان به خودتان میآیید و میبینید که مشتریانتان به صورت دائمی از شما خرید نمیکنند.
زمانی که میخواهید کارمندان جدیدی را به گروه کاریتان اضافه کنید، باید آنها را به دیگر کارمندان معرفی کنید، فرهنگ شرکتتان را به آنها بشناسانید و در همان ابتدای کار، آنقدر به آنها انرژی و انگیزه بدهید تا آنها نیز با اشتیاق، ایدهها و انرژیشان را صرف خدمت به شرکت شما کنند. علاوه بر این، اگر کارمندی احساس کند که نمیتواند با جمع خو بگیرد و به خوبی همکاری کند، به احتمال زیاد به دنبال شغل دیگری خواهد رفت.
«میخواهم احترام به نفس را افزایش دهم» این جملهایست که بسیار از شاگردانم میشنوم. آنها بر این باورند که اگر احترام به نفس درآنها بیشتر باشد، میتوانند به موفقیتهای بزرگتری دست یابند.
اگرچه این حقیقت دارد که احترام به نفس بالا میتواند در خلق زندگی رویاییتان به شما کمک کند، اشتباه افراد در چگونگی نگرش به احترام به نفس است. این چیزی نیست که افزایش یا کاهش یابد، اگرچه این واژه برای آن معمول است. به جای آن، احترام به نفس، یک فعل است؛ فرایند احترام به خویشتن است.
با رجوع به فرهنگ لغت مریام وبستر، احترام به معنی «ارزش بسیار نهادن، توجه بسیار و ستایش» است. به بیان دیگر، فرایند بالابردن احترام به نفس با این تصمیم که شما ارزشمند هستید و همان گونه با خود رفتارکردن، آغاز میشود.
پرداخت بهموقع هزینه محصولات، امری حیاتی برای کسبوکارتان است. اما گاهی پیش میآید که حداقل یک مشتری، هزینه محصولات را بهموقع پرداخت نکند. اگر این مشکل ادامه پیدا کرد، وظیفه شماست که دست بهکار شده و این وضعیت را اصلاح کنید.
گزینههای زیادی در اختیار دارید که میتوانید از آنها استفاده کنید.
اگر استراتژی بازاریابیتان کارساز نبود، خود را شکستخورده ندانید؛ اما اگر واقعیت را نادیده بگیرید و آن را اصلاح نکنید، قطعا با شکست روبهرو خواهید شد.
آیا میدانستید که میزان شکست کسبوکارها چهاربرابر بیشتر از موفقیت آنهاست؟ آیا میدانید چرا به موفقیترساندن یک کسبوکار تا این اندازه سخت است؟ این موضوع به عوامل زیادی بستگی دارد که یکی از آنها، کارهایی است که هر کارآفرین در اوقات فراغتش انجام میدهد.
اگر هنگام معرفی ایدههای بزرگتان یکی از این بازخوردهای منفی را شنیدید، بدانید که موفق خواهید شد.همه ما در چنین شرایطی قرار داشتهایم. در جلسهای بودهایم که ناگهان ایده ناب و بزرگی بیان شده و افراد حاضر در جلسه را شگفتزده کرده و ترسانده و باعث شده است آنها از میز فاصله بگیرند، به موبایلشان چشم بدوزند و هزار و یک بهانه بیاورند تا آن ایده عملی نشود.
برند! برند شما مانند اثر انگشت شماست. چیزی کاملا منحصربهفرد و مرتبط به خود شما یا کسبوکارتان. هرچیزی که به برندتان ارتباط دارد، از اسم آن گرفته تا طراحی لوگو و وبسایتتان باید بر این منحصربهفردبودن هویت برندتان تاکید کند.
پس واقعا چرا برخی از افراد از تصاویر استوک برای نمایشدادن برندشان استفاده میکنند؟!
ممکن است بگویید که «این تصاویر ارزان و باکیفیت هستند!»، اما تصاویر استوک هیچ شباهتی به اثر انگشت ندارند، چرا که تصاویری کلی هستند و هویت شما را به نمایش نمیگذارند و از آن بدتر، ممکن است همان تصویری که شما استفاده میکنید، در وبسایت، کارت ویزیت یا لوگوی رقبایتان نیز استفاده شده باشد. به همین دلیل است که مالکان کسبوکار هرگز نباید لوگوهایشان را از وبسایتهای فروش لوگوهای آماده تهیه کنند و باید آن را به دست کاردان بسپارند.
اگر پیامهای تبلیغاتیتان قدرتمند نباشند و به دست مخاطبان مناسب خود نرسند، نمیتوانید به نتایجی دست پیدا کنید که انتظارش را داشتید. به عبارت دیگر، هزینهای را که صرف بازاریابی کردهاید، از دست خواهید داد و هیچ فروشی نخواهید داشت. هیچ مالک کسبوکاری دلش نمیخواهد این اتفاق برايش بیفتد!
کلمات قدرت زیادی دارند، بنابراین باید به شکل هوشمندانهای از آنها در تبلیغاتتان استفاده کنید. کسانی که به طور حرفهای در زمینه تبلیغات کار میکنند، متون تاثیرگذاری را برای پیامهای تبلیغاتی مینویسند که مشتری به خوبی با آنها ارتباط برقرار میکند و انگیزه میگیرد که دست به کار شود؛ اما اگر نتوانید با یک شرکت تبلیغاتی حرفهای کار کنید چه؟ اگر مطمئن نباشید که تبلیغاتچی موردنظرتان به اندازه کافی حرفهای است چه؟
تماسگرفتن با مشتریان کمی شجاعت، استعداد و بله! کمی شانس میخواهد. هیچ وقت نمیدانید فردی که دارید با او تماس میگیرید، روز خوبی داشته یا اتفاقات بدی را پشت سر گذاشته است. ضمنا ممکن است که اصلا دلش نخواهد تلفن را پاسخ دهد.
اما فروشندگان حرفهای هرکاری را که بتوانند انجام میدهند تا به موفقیت برسند. سعی میکنند اعتمادبهنفسشان را تقویت کنند، متمرکز باقی بمانند، تکنیکهای فروش را همیشه تمرین کنند و مهارتهای ظریفتر و حرفهایتری را به دست آورند.
بنابراین شما نیز اگر میخواهید نتایج خوبی را کسب کنید، حتی اگر شانس هم یارتان نباشد، میتوانید با بهرهگیری از نکات این مقاله، نتایج بهتری را برای خود رقم بزنید.
شعبه پیتزافروشیای به نام «برانکس» در سن دیهگو وجود دارد که کارت اعتباری قبول نمیکند و تحویل درب منزل نیز ندارد. خبری از نان سیر یا بال سوخاری نیز نیست. در واقع منوی آنها خیلی ساده است: پیتزا کامل، برش پیتزا و کالزونه. ضمنا فقط یک اندازه پیتزا در آنجا یافت میشود.

بیشتر ما در زمان خردسالی موجوداتی بسیار کنجکاو بودیم. در مورد هر چیزی سوال میپرسیدیم. علاقه زیادی به یادگیری داشتیم و به دنیای اطرافمان علاقه نشان میدادیم. سپس به مدرسه رفتیم و در بیشتر اوقات، یادگیری و تحصیل، مترادف با پاسخگویی به سوالاتی در نظر گرفته میشد که در برگه سوالات پرسیده میشد. موفقیت ما به پاسخهای درستی بستگی داشت که میتوانستیم برای سوالات مطرحشده در امتحانات ارائه کنیم. سپس وارد فضای کاری شدیم و حالا دیگر پاسخهای ارائهشده از طرف افراد مافوق به ما دیکته میشود. به ما گفته میشود که چه کار کنیم و چه کسی را باید راضی نگه داریم تا به درجات بالاتری دست یابیم. دیگر آن ذات کنجکاو و طبیعیای که در ابتدای زندگی داشتیم، از بین رفته است. سپس خودمان در جایگاه ریاست قرار میگیریم و حالا دیگر موفقیت ما به پاسخها و راهحلهایی بستگی دارد که باید برای افراد زیردست مهیا کنیم. باید همه چیز را بدانید و یاد بگیرید تا در نهایت خود را به عنوان یک متخصص در حیطه کاریتان به دیگران بشناسانید. آن وقت دیگر همه صف میکشند و میخواهند لحظهای وقتتان را بگیرند تا شما آنها را از هوش سرشار و علم زیادتان مستفیض کنید. اینجاست که پیشرفت کسبوکارتان دیگر متوقف میشود. وقتی سازمانی وابسته به راهحلها و الطاف یک نفر، یعنی رئیس، میشود، این اتفاق میافتد.
ترس از شنیدن پاسخ منفی و ترس از شکست، به خودی خود دوتا از بزرگترین موانعی هستند که مانع از موفقیت افراد بالغ میشوند. اگر این ترس بیش از حد ادامه پیدا کند، ما کاملا درگیر این مسئله میشویم که هیچ اشتباهی نکنیم و در هر شرایطی بخواهیم نظر مثبت همه را جلب کنیم.
ترس از شکست خود را در قالب جمله «من نمیتوانم» نشان میدهد.
میخواهم چیزی را در مورد خودم به شما بگویم که امیدوارم بتواند انگیزهبخش شما در زندگی باشد. واقعیت این است که من اولین چک یک میلیوندلاریام را زمانی دریافت کردم که 51 سال سن داشتم. هیچگاه برای میلیونرشدن دیر نیست.
اگر این مسئله را در نظر داشته باشید که من در 21سالگی از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شدم، متوجه میشوید که 30 سال طول کشید تا بتوانم دانش، ارتباطات و تجربهام را به چنین مبلغ پولی تبدیل کنم.
یکی از چیزهایی كه در کارم به آن علاقهمندم، این است که میبینم مردم از سمت چپ مربع نقدینگی به سمت راست آن میروند.
فرآیند تبدیل زندگی کارمندی به کارآفرینی و مالکیت کسبوکار شبیه به فرآیندی است که در آن کرم ابریشم به پروانه تبدیل میشود. زمانبر است و اغلب به تغییرات زیادی در ذهنیت و نوع رفتار نیاز دارد.
مخاطبان شما در شبکههای اجتماعی هستند. بر اساس پژوهشی که اخیرا به وسیله موسسه پيو صورت گرفته است، نزدیک به 70 درصد افرادی که در آمریکا زندگی میکنند، حداقل در یک شبکه اجتماعی عضو هستند. بیش از 5/2 میلیارد نفر در کل جهان در شبکههای اجتماعی عضو شدهاند.
اگر شما نیز کارآفرینی در عصر دیجیتال هستید، باید در این شبکهها حضور داشته باشید. ایجاد یک کمپین بازاریابی ویروسی از طریق شبکههای اجتماعی، روشی عالی برای افزایش شهرت برند است.
اگر میخواهید میزان فروش کسبوکار کوچکتان را افزایش دهید، باید تیم فروش فوقالعادهای در اختیار داشته باشید. اما حتی بهترین نمایندگان فروش هم هرازگاهی دچار کمبود انگیزه میشوند. به همین خاطر است که فهرستی برایتان تدارک دیدهایم تا به وسیله آن بتوانید به اعضای تیم فروشتان انگیزه بدهید.
آیا تا به حال به عنوان یک مدیر یا رهبر کسبوکار با چنین شرایطی برخورد کردهاید؟
کارمندان بسیار خوبتان به طور ناگهانی استعفا دهند.
یکی از مشتریان کلیدیتان که نقش زیادی بر درآمد شما داشت، دیگر از شما خرید نکند.
شرکت جدیدی ظاهر شود و شما را از بازار کنار بزند.
در جذب سرمایه ناموفق عمل کنید.
دچار مشکل سلامتی شوید.
فهرست بلندبالایی از کارهایی داشته باشید که باید انجام شوند و حتی ندانید که باید از کجا شروع کنید.
مدتی طولانی گذشته باشد و شما به یاد نیاورید که آخرین بار کی خندیدهاید.
آیا تابهحال گفتهاید که «ای کاش جرئتش را داشتم» یا پیش آمده است که آرزو کنید ای کاش در فلان موقعیت شجاعانهتر رفتار میکردید؟ احتمالا برایتان پیش آمده است، شاید خیلی هم پیش آمده باشد.
همه ما باید گاهی شجاعانه رفتار کنیم. اما بیایید صادقانه با این موضوع روبهرو شویم؛ صحبتکردن در مورد شجاعت خیلی آسانتر از انجامدادنش است. برای شجاعبودن باید بر چند نیاز درونی غلبه کنید و دیگر نخواهید که به هیچ قیمتی خود را از ناراحتی و احتمال ازدستدادن چیزها و افراد باارزش زندگی مصون بدارید.
به منظور اینکه دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم، باید به تمام افراد روی کره زمین کمک کنیم تا به اهمیت و تواناییهای شگفتانگیزشان پی ببرند. در همین راستا میخواهم چیزهایی را به شما یادآوری کنم و چیزهای دیگری را به شما بیاموزم.
فقط یک چیز وجود دارد که آن یک درصد فروشندگان برتر را از بقیه متمایز کرده است؛ خیر، تعداد معاملات فروششان مهم نیست. در واقع بسیاری از فروشندگان معمولی تعداد معاملههای بیشتری نسبت به بهترین فروشندگان حیطه کاریشان دارند. پس چه چیزی است که فروشندگان موفق را نسبت به دیگران متمایز میکند؟
حتی اگر فکر میکنید که فرد خلاقی نیستید، باز هم دلیل نمیشود که برای پدیدارکردن خلاقیت درونیتان یا ایجاد قوه خلاقیت در خود تلاشی نکنید.
مدتی پیش شرکت IBM نظرسنجیای در میان مدیران عامل شرکتهای مختلف برگزار کرد که در آن 60 درصد شرکتکنندگان بر این عقیده بودند که «خلاقیت» مهمترین مهارتی بوده که به آنها در نقش مدیریتیشان کمک کرده است، چرا که این توانایی در فرآیندهای حل مسئله و نحوه مواجهه و رفع مشکلات و چالشها تاثیر بسزایی داشته است.
بذر خلاقیت در همه مردم وجود دارد، اما این عادات روزانه افراد است که تعیین میکند این بذر شکوفا شود یا حتی جوانه هم نزند. در این مقاله میخواهیم به عادات روزانه و روشهایی اشاره کنیم که میتوانند خلاقیت شما را شکوفا و ذهنتان را تشویق کنند که به شکل متفاوتی فکر کنید.
یک ضربالمثل قدیمی میگوید: «یک بار مکالمه با فردی خردمند، به یک ماه کتابخواندن میارزد.» اگر این موضوع را در نظر بگیریم، پس من نیازم به مطالعه را برای مدتی تامین کردهام!
در طول دو سال گذشته حداقل هفتهای یک بار با یکی از بهترین و خردمندترین بازاریابهای دنیا مصاحبه کردهام و پادکستهایی را برای وبسایت SalesForce تدارک دیدهام. به تازگی صدمین پادکست را نیز منتشر کردهایم و به همین جهت تصمیم گرفتم در مورد چیزهایی که در این مدت از بهترینهای این عرصه آموختهام، تامل کنم.
اشتباهات شما تعریفکننده شخصیتتان نیستند، بلکه نحوه کنارآمدن و حلوفصلکردنشان است که شخصیت شما را تعریف میکنند.
همه ما شنیدهایم که میگویند: «خطاکردن کار انسان است و بخشش کار خداوند.»؛ بیایید لحظهای درنگ کنیم و به معنای این جمله بیندیشیم. معمولا اشتباهاتی در زندگی هر کس رخ میدهد؛ اگر دچار اشتباه نمیشوید، احتمالا به اندازه کافی ریسک نمیکنید. اما اگر نتوانید خود را ببخشید و به زندگی عادیتان ادامه دهید، اشتباه بزرگی خواهید کرد. گاهی اوقات در زندگی باید شکست را با آغوش باز بپذیرید، چرا که میتوانید درسهای خوبی از شکست بگیرید.
اگر تا به حال در فرآیند فروش دخیل بودهاید، میدانید که آنقدرها هم کار ترسناکی نیست. چه بخواهید در فروشگاهتان یک جفت کفش ورزشی بفروشید، چه بخواهید سیستم گرمایشی جدید را به خانهها و ادارات معرفی کنید و چه بخواهید برای ایده فوقالعاده کسبوکارتان سرمایهگذار جذب کنید، تاثیرگذاریتان به ظاهر، دانش و اشتیاقی بستگی دارد که نسبت به حیطه فروش دارید. اجازه دهید رک و راست صحبت کنیم؛ همه ما این ویژگیها را نداریم. میگویند فروشندگان خوب به طور ذاتی فروشنده هستند و آن را یاد نگرفتهاند. خب این مسئله زیاد صحت ندارد. البته که استعداد ذاتی نیز در موفقیت آنها دخیل است، اما شما نیز میتوانید این ویژگیها را بیاموزید و به همان اندازه موفق شوید.
یک فروشنده واقعی ویژگیهای شخصیتی زیر را دارد و همواره از این ویژگیها به منظور کسب موفقیت استفاده میکند.