تعریف مسئولیتپذیری: واژه مسئولیتپذیری به معنای توانایی پاسخدادن مؤثر و تصمیمگیریهای مناسب در شرایط و موقعیتهای مختلف است. منظور از تصمیمگیریهای مناسب آن است که فرد در چارچوب هنجارهای اجتماعی و انتظارهایی که معمولاً از او میرود، دست به انتخابی بزند که سبب ایجاد روابط انسانی مثبت، افزایش ایمنی، موفقیت و آسایش خاطر وی شود. مسئولیتپذیری را میتوان یک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیتهایی که برعهدهاش گذاشته شده که از درون فرد سرچشمه میگیرد، دانست. فردی که مسئولیت کاری را به عهده میگیرد، میپذیرد که مجموعهای از فعالیتها را انجام دهد و یا بر انجام این کارها توسط دیگران نظارت داشته باشد. بهعبارتدیگر، مسئولیتپذیری تعهدی است که انسان در قبال امری میپذیرد و میداند که کاری به او واگذار شده پیامد آن به عهده اوست. مسئولیتپذیری و شخصیت: مسئولیتپذیری یک ویژگی شخصیتی است که معمولاً بهصورت یک نگرش در ساختار روانی و رفتاری فرد شکل میگیرد و یک متغیر عمده و اساسی در رفتارهای اجتماعی محسوب میشود و لذا در آموزش رفتارهای اجتماعی جایگاه جالبتوجهی دارد. در واقع پاسخی است که فرد را قادر کند تا به هدفهایی که باعث تقویت عزتنفس وی میشوند، دست یابد. ویلیام گلاسر خالق تئوری انتخاب معتقد است˓روانکاوی به مردم یاد نمیدهد که مسئولیت زندگی و انتخابهای خود را بر عهده بگیرند، بلکه با نگاه به گذشته دیگران را سرزنش میکند؛ لذا واقعیت درمانی را به وجود آورد. معتقد است که مشکل انسانها و ناهنجاریهای آنها از مسئولیت نپذیرفتن است. زیرا آنها نمیتوانند نیازهای اساسی خود را بر اساس وضعیت صحیح و انساندوستانه ارضا کند. سرتو معتقد است که مسئولیتپذیری از درون فرد سرچشمه میگیرد. فردی که مسئولیت کاری را برعهده میگیرد، توافق مینماید که یک سری فعالیتها و کارها را انجام دهد و یا بر انجام این کارها توسط دیگران، نظارت داشته باشد. مسئولیتپذیری فردی: دکتر ناتانیل براندن روانشناس آمریکایی طی تجربیات وسیع خود در مواجهه با افراد گوناگون و با روحیات مختلف، در کتاب خود با عنوان مسئولیتپذیری، اتکای به خود و زندگی پاسخگو مینویسد: ما موجودات اجتماعی هستیم و تحقق توانمندی بالقوه ما تنها میتواند در جامعه اتفاق بیفتد. در سطح مشخصتر اغلب ما خواهان زندگی منزوی نیستیم ما انتخاب میکنیم که ازدواج کنیم یا با دوستانمان زندگی خود را سهیم شویم در مطالعه انسانهای شاد˓ داشتن رابطه شادمانه با دستکم یکصد نفر از اهمیت ویژهای برخوردار است. میل معاشرت داشتن با دیگران به نظر میرسد که یک موضوع جهانی و فراگیر است. وی این مسئله را درباره مسئولیتپذیری در قبال خود مطرح میکند و میگوید باید بتوانیم به خواست خود اعتماد داشته باشیم. مسیر زندگیمان را ترسیم کنیم و به این فکر کنیم که برای رسیدن به آیندهای که آن را در نظر داریم چه باید بکنیم بهعبارتدیگر در قبال خودپذیرای مسئولیت باشیم. در کل درک این مطلب که مسئولیت در قبال خود و استقلال چه معنایی دارد به این نتیجه میرسیم که اینها موفقیتهایی مشخص هستند. لازمه و اساس زندگی اخلاقی هستند و پایه و اساس همکاریهای اجتماعی بهحساب میآیند. چارلز سایکز تأکید میکند که ما در زندگی خود قبول مسئولیت نمیکنیم. بسیاری از ما میگوییم از من کاری ساخته نیست. سوای این که این بیان اشتباه است؛ بلکه آسیبهای فراوانی تولید میکند. این گونه داشتن روابط اجتماعی مطلوب، غیرممکن است. مربی و مسئولیتپذیری: مسئولیتپذیری اساسیترین شیوه جهتدهی به فعالیت افراد است. قبول مسئولیت در قبال خویشتن با این فرض شروع میشود که من در نهایت مسئول شرایط وجودی خود هستم. یک مربی با ایجاد رابطه عاطفی خوب و ترکیب متوازن عشق و انضباط میتواند نقش مؤثر ایفا کند. مسئولیتپذیری از مهمترین و هدفمندترین بخش تربیت آدمی است که اثرات آن را بهگونهای همهجانبه میتوان در زندگی انسانها و در ابعاد مختلف فکری، اجتماعی، مذهبی، هنری و اخلاقی آنها مشاهده کرد. مسئولیتپذیری در شغل نیز از جمله جنبههای مهم مسئولیتپذیری است که فقدان آن میتواند تأثیرات و پیامدهای عمیقی بر زندگی فرد و دیگران داشته باشد. فردی که مسئولیت کاری را به عهده میگیرد، میپذیرد که مجموعهای از فعالیتها را انجام دهد و یا بر انجام این کارها توسط دیگران نظارت داشته باشد. الیس روانشناس رفتارگرا در دیدگاه منطقی و هیجانی، یکی از اهداف مربی برای مراجعان را ایجاد مسئولیت در آنها میداند و معتقد است که مردم تندرست مشکلات خود رامی توانند حل کنند، گرچه ممکن است به کمک دیگران نیز احتیاج داشته باشند، اما بدون کمک آنها ناراحت نمیشوند، آنها قادر هستند زندگی خود را اداره کنند و درعینحال از حال خود باخبر هستند. او معتقد است که رفتار انسان از تفکرات او نشات میگیرد. ویژگی افراد مسئولیتپذیر: 1- وظایف مقرر خویش را، بدون آنکه نیاز به یادآوری داشته باشد، انجام میدهند. 2- آنچه را که متعهد انجام آن میشوند، به پایان میرساند. 3- میتوانند تصمیمهایی بگیرند که با تصمیمهایی سایر افراد گروهشان (دوستان، خانواده و غیره) متفاوت باشد. 4- میتوانند بهتنهایی به کار بپردازند، بیآنکه خود را زیاد ناراحت کنند. 5- هدفها و علایق گوناگونی دارند که برایشان جالبتوجه هستند. 6- بدون دلیلتراشی افراطی، به اشتباهات خویش اعتراف میکنند و در این زمینه به تذکرات یادآوری شده افراد ذیصلاح احترام میگذارند و آنها را رعایت میکنند. 7- میتوانند از بین راههای مختلف، راهی مناسب را برگزینند. 8- سایرین را در حد افراط، مقصر قلمداد نمیکنند. 9- برای هر چه انجام میدهند، میتوانند دلایلی را معین نمایند. آموزش مسئولیتپذیری: مسئولیتپذیری یک شرط ضروری برای خوب زیستن است. به گفته دکتر ویلیام گلاسر آموزش مسئولیتپذیری مهمترین وظیفه انسانها است انسانها بااحساس مسئولیت ذاتی به دنیا نمیآیند و در یک دوره سنی معین نیز مسئولیتپذیری را خودبهخود کسب نمیکنند. احساس مسئولیت، بهتدریج و پس از سالهای طولانی به دست میآید و این مستلزم اجرای روزانه تمرین قضاوت و انتخاب، در موقعیتهای مناسب و باتوجهبه سن و قدرت درک است. چنین آموزشی انسان را قادر میسازد که از خویشتن مراقبت کنند و بهعنوان بزرگسالانی مسئول، وظایف خویش را به عهده بگیرند. از ارکان اصلی آموزش مسئولیتپذیری به افراد عبارتاند از: خانواده و جامعه نقش خانواده: یادگیری مسئولیتپذیری در نهاد خانواده شکل میگیرد. حس مسئولیتپذیری وقتی پرورش مییابد که در اموری که بر افراد تأثیر میگذارد، به آنان اجازه دهیم تا عقیدهشان را بیان کنند و هر جا که لازم میبینیم، بگذاریم انتخاب کنند. باید توجه داشت که احساس مسئولیت، بر پایه ارزشهای مثبت استوار شده باشد، زیرا احساس مسئولیتی که بر پایه چنین ارزشهایی استوار نشده باشد، میتواند ضد اجتماع و ویرانگر باشد. مربیان میتوانند به افراد کمک کنند تا در این مورد به توانایی برسد. اما اگر غیرمسئول باشد نمیتوانند مسئولیتپذیری را بهدرستی آموزش دهند. نقش جامعه: مسئولیتپذیری بهعنوان امری اکتسابی، جزء جداییناپذیر جامعه مدنی است. اصلیترین محمل اکتساب، یادگیری است و یادگیری صحیح نیز امری است که بر توافق و تمایل استوار است نه بر اجبار. بهعبارتدیگر، آموزشدهنده یا مربی به این باور نرسیده باشد که آموزش مسئولیتپذیری، امری مطلوب و خوشایند است، نمیتواند توافق مناسب را برقرار کند. ثمره آموزش مطلوب و خلاق، ایجاد زمینههای تغییرات مطلوب در فراگیران و فرادهندگان است. در چنین آموزش که فراخور روابط اجتماعی پیچیده دنیای امروز است، رابطه مربی و متربی، امری دوسویه است. آنها از همدیگر یاد میگیرند و به هم یاد میدهند. مربی خود بایستی از ثمره مسئولیتپذیری بهره برده باشد تا بهیقین و بر اساس مسئولیت کامل بتواند مسئولیتپذیری را آموزش دهد. جمعبندی: از بحث فوق میتوان چنین نتیجهگیری کرد که افراد، زمان بسیاری را جهت مشاهده رفتار والدین، مربیان و معلمان خویش صرف میکنند. هنگامی که والدین و مربیان با اشتیاق، تعهد و قاطعیت معقولی به وظایف خویش روی میآورند، افراد تمایل پیدا میکنند که خود را با این جنبه از منش آنان وفق دهند. فردی که از حس مسئولیت برخوردار است به موفقیتهای روزافزون و پاداشهای ناشی از آن دست خواهد یافت. در عوض، فردی که غیرمسئولانه عمل میکند، با تنبیه یا انتقاد مواجه میشود و در نتیجه، عزتنفس او کاهش خواهد یافت. چنین فردی نهتنها نسبت به واکنشهای خویش و نحوه واکنش دیگران، نامطمئن میشود، بلکه نسبت به زندگی نیز نگرش منفی پیدا میکند. چرا که مسئولیتپذیری اساسیترین شیوه جهتدهی به فعالیت افراد است. مسئولیت در قبال خود به ابن معناست که باید پاسخگوی انتخابها، تصمیمات و رفتار خود باشیم. با مسئولیتپذیری در قبال خود باید بتوانیم به خواست خود اعتماد داشته باشیم. مسیر زندگیمان را ترسیم کنیم و به این فکر کنیم که برای رسیدن به آیندهای که آن را در نظر داریم چه باید بکنیم بهعبارتدیگر در قبال خودپذیرای مسئولیت باشیم. در این صورت داشتن روابط اجتماعی مطلوب، غیرممکن است؛ لذا آموزشدهنده یا مربی باید به این باور رسیده باشد که آموزش مسئولیتپذیری، امری مطلوب و خوشایند است، تا بتواند با مراجع توافق مناسب را برقرار کند و به نتیجه مطلوب برسد. مژگان توفیقیان