کسبوکار (Business)، یک سازمان است که برای فراهم کردن کالا، خدمات یا هر دو به مشتری ایجاد شده است.
بیشتر کسبوکارهای دارای مالک خصوصی، برای سودسازی و افزایش دارایی صاحبانشان ایجادشدهاند.
پس کسبوکار یک سازمان (سیستم) است که برای فراهم کردن کالا، خدمات یا هر دو به مشتری ایجاد شده است و خروجی آن سود است.
از منظر اسلام کار، ضمن تأمین زندگی و استقلال مالی، بهعنوان بهترین عبادت و مقدسترین جهاد معرفی شده است.
تا جایی که در بعضی جاها ذکر شده که تجارت، برابر با شهادت است. در کتاب میزانالحکمه 3 حدیث به نقل از پیامبر اکرم (ص) آمده که در زیر بیان میکنیم:
«بازرگان امین و راستگو و مسلمان، روز قیامت با شهیدان خواهد بود.»
«عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن طلب روزی حلال است.»
«کسی که برای هزینه خانوادهاش زحمت بکشد، مانند مجاهد در راه خداست.»
کار، هم بر سلامت جسم انسان اثرگذار است و هم بر سلامت روح او. سلامت فرد نیز موجب سلامت جامعه میشود.
کار علاوه بر فقرزدایی از جامعه، موجب رشد و شکوفایی اقتصادی جامعه نیز میشود.
آدمی با تلاش و کوشش زنده است و همین امر او را از دیگر جانداران متمایز میسازد.
هیچ کاری را نمیتوان پست شمرد، بهویژه آنکه در جهت خدمتی برای همنوعان باشد.
«زرتشت» میگوید: «خدمت به خلق وظیفه نیست، بلکه دارای لذتی است که سلامتی و شادمانی شخص شمارا زیاد میکند»
دانشگاه (به شرطی که تحصیلات خود را در رشتهای که به آن علاقه داریم تا بالاترین مرتبه ادامه بدیم)؛
1- استفاده از اطلاعات و تجربیاتی که از کودکی داریم؛
2- خلاقیت و تیزحسی و دیدن آنچه دیگران نمیبینند (مانند آقای هوندا که پس از جنگ جهانی در ژاپن از فلزات بهجامانده از تجهیزات جنگی کسبوکار موفقی راهاندازی کرد)؛
3- آگهی نشریات و مجلات و دانش تخصصی در اخبار (از این طریق میتوان نیاز جامعه در آینده را شناسایی کرد)؛
4- مراجعه به سازمان آموزش فنیوحرفهای برای کسب دانش تخصصی؛
5- ناراحتیهای سازنده (نیازهای مردم)؛
6- انجام دادن هر کار، کمی بهتر از دیگران؛
7- اختراع و نوآوری؛
حتماً شما هم مشاهده کردهاید که وقتی در یک خیابان شخصی کسبوکاری را راهاندازی میکند، بقیه هم همان کار را انجام میدهند؛ مثلاً یک نفر مغازه فلافلی میزند، بعد تعداد زیادی بدون برنامه مشخص و حسابوکتاب همان کار را انجام میدهند و سرتاسر خیابان فلافلی میشود، در ادامه کاسبیشان هم کساد میشود، مگر آنهایی که بر اساس موارد زیر اقدام کرده باشند.
خیلیها زحمت فکر کردن به خودشان نمیدهند و تقلید کورکورانه میکنند.
افرادی که به کارآفرینی علاقه دارند و قصد دارند کسبوکاری را شروع کنند، سؤالی که برایشان پیش میآید این است: کسبوکارم را چطوری راهاندازی کنم؟
در جواب سؤال این دوستان، من «نقشهٔ راه کارآفرینی» را با عنوان «سه گام راهاندازی کسبوکار» طراحی کردم.
بدون دانستن این سهگام، ورود به کارآفرینی اشتباه است. این سه مرحله باعث میشود که بتوان باقدرت و حسابشده، کار را شروع کرد و با موفقیت ادامه داد.
سه گام راهاندازی کسبوکار (نقشه راه کارآفرینی) عبارتاند از:
1- هدفگذاری؛
2- تحلیل بازار؛
3- مقدمات اجرا (برنامه اجرایی)؛
[caption id="" align="aligncenter" width="750"] هدف گذاری گام راهاندازی کسبوکار[/caption]هدفگذاری، به دو قسمت تقسیم میشود: 1- استعدادیابی 2- انتخاب هدف
هدفگذاری اهمیت فراوانی در زندگی دارد؛ باعث پیشرفت میشود و از افسردگی و تنبلی جلوگیری میکند.
در سال 2011 در دانشگاه پنسیلوانیا تحقیقاتی انجام شد و این نتیجه به دست آمد که 96% بیماران افسرده، نه به خاطر مشکلات ذهنیشان، بلکه به خاطر نداشتن هدف در زندگی افسرده شدهاند.
آقای «آنتونی رابینز» هم میگوید: «انسانها تنبل نیستند، بلکه فقط اهدافی را انتخاب کردند که هیچ اشتیاقی برای انجام دادنش ندارند».
زندگی بدون هدف، مانند بازی کردن در زمین فوتبال است که دروازهای در آن وجود ندارد.
هدف، سوخت و محرکهٔ زندگی ماست و باعث صرفهجویی در وقت، انرژی و هزینه میشود.
مهمترین راز در هدفگذاری این است که اهداف بر پایه ویژگیهای فردی یعنی استعداد، علاقه و تواناییها باشد. هدف باید اکولوژیک و سبز باشد؛ یعنی:
1- به ضرر هیچ موجود زندهای نباشد.
2- به ضرر طبیعت و جهان هستی نباشد.
3- از روی غرور و خودپسندی نباشد.
استعدادیابی: راههای مختلفی برای کشف استعداد وجود دارد و این کار به ارزشها، تواناییها و علائق فرد بستگی دارد.
بهترین راه این است که از مشاور مطلع و باتجربه استفاده کنیم.
پسازاینکه استعداد و تواناییهایمان را مشخص کردیم، بر اساس استعداد، توانایی و علاقه فعالیتمان را شروع میکنیم.
مورد دیگری که در هدفگذاری باید در نظر گرفت این است که تیپ شخصیتی فرد مشخص شود که تیپ کارمندی است یا کارآفرینی؟
و بر اساس این موارد هدفگذاری کند که در آینده دچار مشکل نشود! (اگر تیپ شخصیتی فرد کارمندی باشد، سعی کند گام اول، یعنی هدفگذاری را در اینجا انجام بدهد و سعی کند در کاری که علاقه دارد مشغول شود.
منتها حتماً سرمایهگذاری نیز در کنار شغلش انجام بدهد تا بتواند ثروتمند بشود.
اگر تیپ شخصیتی فرد به کارآفرینی گرایش داشته باشد، گام اول را بهاضافه دو گام که در ادامه مطرح میشود، طی کند.
خب حالا با در نظر گرفتن این موارد میخواهیم هدفگذاری کنیم.
قبل از هر کاری یک دفترچه اهداف تهیه میکنیم که بتوانیم هدفگذاری را مکتوب کنیم (بنویسید تا اتفاق بیفتد).
هدف کمیتی بُرداری است. یعنی همانند بردار سه مشخصه اندازه، ابتدا و انتها و جهت دارد).
در هدفگذاری نیز باید وضعیت موجود، وضعیت نهایی و مسیر را مشخص کنیم.
بهصورت تکبعدی هم هدفگذاری نکنیم زیرا که در آینده رضایت و خشنودی حاصل نمیشود.
آقای «وین دایر» که در کشورهای غربی به مدت 30 سال به تدریس موفقیت میپرداخت در آخر عمر اعتراف کرد که هدفگذاری باید هم مادی باشد و هم معنوی.
حوزههای اصلی هدفگذاری عبارتاند از:
1- جسم
2- فکر
3- روح
وقتی چندبعدی هدفگذاری کنیم (یعنی هم مادی باشد و هم معنوی) بهصورت چندبعدی رشد میکنیم، از رشد کاریکاتوری جلوگیری میکنیم و در آینده احساس رضایت و خوشبختی میکنیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر و انتخاب هدف از کتاب «اهداف سخت» اثر «مارک مورفی» و کتاب «بهترین سال زندگی شما» نوشته آقای «دارن هاردی» میتوان استفاده کرد.
[caption id="" align="aligncenter" width="750"] تحلیل و بررسی بازار گام راهاندازی کسبوکار[/caption]گام دوم راهاندازی کسبوکار: تحلیل و بررسی بازار
تحلیل و بررسی بازار شامل دو بخش است: 1- یادگیری علم کاسبی؛ 2- ایده یابی (یادگیری علم کاسبی و دانستن ایده و نیاز بازار)
بنابراین برای موفقیت در کسبوکار اولین کاری که باید انجام بدهیم این است که علم کاسبی را یاد بگیریم.
چطور؟ یک راه، کارکردن برای کسبوکارهای برتر و خوب هر صنف است. میگویند «بیگاری بهتر از بیکاری است»، این جمله اگر با دید یادگیری باشد، خوب است.
در این حالت ما در ضمن کار باید راجع به (منابع، نیروی انسانی، سیستم تبلیغات و بازاریابی و ارتباطات) اطلاعات به دست بیاوریم تا بعدها در کسبوکار خودمان بتوانیم از آنها استفاده کنیم.
دومین شرط در بیگاری این است که بهترین گزینهٔ ممکن را انتخاب کنیم.
آدمهای موفق دو خصیصه دارند: 1- چیزی را نفی نمیکنند؛ 2- به یک راه اکتفا نمیکنند؛
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) میفرمایند: «کسی که به کار دادوستد آگاه نیست، نباید وارد بازار شود» (کافی).
راه دوم آن است که کسبوکارهای موفق را رصد کنیم و الگو بگیریم.
بهترین شیوهٔ غلبه بر نگرانیهای مالی آن است که در حرفهمان «ممتاز» شویم و به 20 درصد ردهٔ بالا بپیوندیم.
رشد فردی باعث میشود که انسان در کسبوکار نیز به نسبت بیشتری رشد کند.
دانش و مهارت انسان وقتی بهروز باشد، دستاورد بیشتری نیز نصیبش میگردد.
کسانی که پیوسته در حال آموختن راههای ایجاد ارزش جدید هستند، بالاترین درآمدها را نصیب خود میکنند.
از «گوته» نقل شده است که: «برای اینکه بیشتر داشته باشید، باید ابتدا بیشتر باشید.»
در این بخش برای کسب اطلاعات بیشتر، مطالعهٔ کتاب «افسانهٔ کارآفرینی» «مایکل گربر» و همچنین کتاب «دوباره فکر کن» جیسون فرید توصیه میشود.
بخش دوم از گام دوم، یافتن ایده کسبوکار است. برای یافتن ایده از دوست و فامیل و آشنا نظرخواهی نمیکنیم؛ مثلاً به آنها بگوییم که یک ایده خیلی خاصی داریم.
بعد آنها از ما تعریف کنند و به ما بگویند که تو نابغهای و بهصورت ناخواسته و ناخودآگاه ما را گول بزنند.
اینها گزینهٔ مناسبی نیستند. ما به میان بازار میآییم و اطلاعات را از کف بازار جمع میکنیم و شروع میکنیم.
این نکته نیز قابلذکر است که در ایران راحتتر میتوان پولدار شد. در کشورهای درحالتوسعه، محصولات و کسبوکارها بهروز نیستند.
وقتی این خدمات نیست، میتوان یکی از این کارها را راهاندازی کرد و بهراحتی پول فراوانی به دست آورد؛ مثل اسنپ، نتبرگ، تخفیفان و ... که اینها چندین سال پیش در کشورهای پیشرفته وجود داشته و الان در آنجا نخنما شده، ولی هنوز در ایران پول درمیآورند.
در کشورهای توسعهیافته، رقبا خیلی قوی هستند، اما در ایران، در همین بازار با یکسری تغییرات میتوان بهراحتی پول به دست آورد.
روش دیگر در ایده یابی، پرسیدن یک سؤال کلیدی راجع به ایده است.
در خصوص ایدهمان سؤال کنیم که: آیا مردم حاضرند برای ایده ما پول خرج کنند؟ خودمان را جای مشتری قرار دهیم.
با پیدا کردن جواب این سؤال میتوانیم ایدههای پولساز پیدا کنیم؛ چون دلیل ورشکستگی اکثر کسبوکارها نداشتن مشتری است!
در کسبوکار باید به این نکات توجه کنید که مشورت با اطرافیان درباره ایده به نتیجه نمیرسد (مشاور باید بیطرف باشد)؛ احتمال استقبال نکردن از نمونههای اولیه را بدهید و از خود مشتریان (بازار هدف) سؤال کنید.
راه دیگر، به کار بردن راهکارهای کتاب «تست مامان» «راب فیتز پاتریک» است. این کتاب در مشخص شدن نیاز واقعی، بدون دادن ایده به ما کمک میکند تا متوجه شویم در آینده مشتری حاضر است به ما پول بدهد و ما بتوانیم اعتبارسنجی کنیم.
تولید نمونهٔ اولیه: برای جلوگیری از هدر رفتن وقت و سرمایه و سعی و خطا، بهکارگیری مطالب کتاب «نوپای ناب» «اوریک ریز» برای کسبوکارهای استارتاپی گفته و برای بقیه کسبوکارها هم میتوان استفاده کرد.
(گرفتن بازخورد) اگر میخواهید به کیف مشتری دسترسی داشته باشید، باید کِیف مشتری را حاصل کنید.
یک سخنی در بازاریابی هست که میگویند: کیف مشتری همراه کِیف مشتری است. و اما ایده چطوری پیدا کنیم؟
با استفاده از فرمول تارم که از حرف اول 4 کلمه ترس، اجبار، رؤیا و مشکل گرفته شده است: (تارم= ترس، اجبار، رؤیا، مشکل) اگر این کار را بتوانید انجام بدهید برای ایدههایی که دارید، مردم بابت آن پول میدهند.
اگر ایده هم ندارید، بدینصورت میتوانید ایدههای پولساز پیدا کنید.
نیاز اولیه میتواند برطرف کردن یک ترس، یک اجبار، یک رؤیا، یا یک مشکل باشد.
دکتر احمد روستا میگوید هر وقت کلمهٔ «ایکاش»، «حیف که اینجوری نیست»، «کاشکی اینجوری بود» را شنیدید، یک فرصت پولسازی آنجا خوابیده است.
مشکل چیه؟ هر مشکلی را بتوانی از روی دوش مردم بردارید بابت آن، مردم حاضرند پول بدهند.
اگر در جواب مسائل و مشکلات مردم، یک ایده بدهید، پولدار میشوید. کتاب «تست مامان» از راب فیتز پاتریک درخصوص ایدهیابی خیلی کمک میکند.
و همچنین کتاب «نوپای ناب» اثر اوریک ریز. دقیقاً از کجا شروع کنیم؟ از کف بازار و از کنج (یا مثلاً زیر راه پله، منظور با کار کوچک شروع کرد.)
[caption id="" align="aligncenter" width="750"] مقدمات اجرا گام سوم راهاندازی کسبوکار[/caption]3-1 تهیه بیزینس مدل، یا مدل، بوم کسبوکار
3-2 سیستمسازی
الف- تهیه بیزینس مدل، یا مدل، بوم کسبوکار:
راحتترین و کاملترین کار در این بخش تکمیل بیزینس مدل یا مدل بوم کسبوکار است که از سال 2007 بهجای بیزینس پلن (طرح کسبوکار) به دنیا معرفی شد که خیلی بهتر و پویاتر و سادهتر است.
نمونه فرم مدل بوم کسبوکار (مراجعه شود به .... یا از کتابی که در زیر معرفی میگردد، میتوان استخراج کرد.)
و برای کسبوکار خود تکمیل و آماده کرد. و شامل 9 بخش مختلف یک ایده یا کسبوکار است.
بخش محصول (کالا یا خدمات) یا ارزش پیشنهادی، بخش مشتریان یا بازار هدف و بقیه بخشها.
که با جواب دادن به سؤالهایی که برای هرکدام از بخشها طراحیشده، میشود بیزینس مدل مخصوص خود را آماده نماید.
مدل کسبوکار به شرکتها کمک میکند تا بتوانند با ترسیم تعامل میان بخشهای مختلف کسبوکار خود، فعالیتهای خودشان را به شکلی هماهنگ بهپیش ببرند.
در این بخش نیز برای کسب اطلاعات بیشتر کتاب «خلق مدل کسبوکار» از الکساندر اکسترو والدر که یک کتاب کامل و جامع در این خصوص هست و کمک میکند که بیزینس مدل را آماده کرد.
کتاب جامع و کاملی برای بوم کسبوکار و دادن دید کلی به ما میباشد. (از دید مشتری)
ب- در خصوص سیستمسازی، محصولات و دوره های آموزشی هست که میشود تهیه کرد و به کار گرفت.
بعد بامطالعهٔ، کتاب «17 اصل کار تیمی» اثر جان ماکسول، برای شراکت و انجام کار گروهی، کمک خوبی برای انتخاب شرکای مناسب و کار تیمی است.
و از بین بردن این باور اشتباه که اگر شریک خوب بود خدا هم برای خودش شریک میگرفت.
با توکل به خدا کار را شروع کرد. به عبارتی موفقیت ما در گرو عمل ماست. علت شکست اکثر کسبوکارها این است که مشتری ندارند.
که با استفاده از روشهای مختلف بازاریابی، فروش و برندسازی، این مشکل را حل نمود. پیتر دراکر: «دو وظیفه اصلی مدیران تجاری در عصر حاضر، نوآوری و بازاریابی است.»
امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) فرمودند: «هر که نهایت توان خودش را به کار بگیرد، به نهایت خواست خودش دست پیدا میکند. آقای ماکسول گفتند: «جهانی فکر کن، و محلهای، شروع کن.»
نویسنده: جناب آقای غلامحسین مؤمنی از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان