چگونه بر ترسهای خود در تجارت غلبه کنید؟ کارآفرین: آیا ترس شما را از موفقیت تجاری باز میدارد؟ آیا رؤیای کاری دارید که به آن فکر کردهاید، اما کاری برای پیشبرد آن انجام ندادهاید؟ چگونه بر ترسهای کارآفرینی خود غلبه کنیم؟ آیا روش های خاصی برای آن وجود دارد؟
وقتی مردم به من میگویند که میخواهند به یک هدف تجاری مانند راهاندازی یک وبلاگ، یا راهاندازی یک دوره آنلاین، یا نوشتن کتابی برسند، از آنها میپرسم: «چرا هنوز این کار را نکردهاید؟»
و اغلب به من جوابی میدهند که:
همینطور و همینطور…
شما مدام این بهانهها را به خودتان میگویید و به تعویق انداختن قدمهای خود برای رسیدن به رؤیاهای تجاری خود را ادامه میدهید، اما برای رسیدن به آنچه میخواهید، اقدامی انجام نمیدهید.
یا شاید خودتان را مشغول تحقیق، خواندن پست بعد از پست وبلاگ، خرید دورههایی که تکمیل نکردهاید، اتلاف وقت در رسانههای اجتماعی کنید.
شما احساس میکنید که در حال حرکت روبهجلو هستید، اما درواقع روی هیچ فعالیتی که باعث ایجاد درآمد در کسب و کار شما میشود متمرکز نیستید.
یا شاید مواردی را انتخاب کنید که حواستان را پرت میکند، مثل دیدن فیلمهای سریالی، سازماندهی دفترتان، پاسخ دادن به ایمیلها، وسواس در مورد جزئیات، یا اینکه میخواهید یک میان وعده دیگر برای خودتان درست کنید.
و، بله، شما میدانید که در راه خود ایستادهاید، اما نمیتوانید جلوی خود را بگیرید.
ترس شما را عقب نگه میدارد.
و ترس شما همه این بهانهها را توجیه میکند.
اجازه دهید با آن روبرو شویم - ما بهانه میآوریم و وقت خود را صرف چیزهایی میکنیم که مفید نیستند، مانند تماشای ویدیوهای گربهها در یوتیوب یا پیمایش بیاهمیت در فیدهای اینستاگرام و فیسبوک خود.
بنابراین، اجازه دهید این موضوع را کمی عمیقتر بررسی کنیم.
چون هر دوی ما دلیل واقعی را میدانیم که بهتر است مشغول بمانید و اجازه دهید ترسهایتان پیروز شوند، درست است؟
داشتن روحیه کارآفرینی با اینکه یکی از 3 گام اصلی در این مطلب نیست، اما مرحله اول قبل از این گامهایی هست که قصد دارمی در این مطلب به آن بپردازیم.
اگر واقعاً، واقعاً دنبال آن نباشیم، نمیتوانیم شکست بخوریم؟
(البته ما هرگز نمیتوانیم به رؤیاهای بزرگ خود برسیم).
همه ما با ترس دستوپنجه نرم میکنیم. و همه ما بهانههایی میآوریم که مانع از تحقق موفقیت تجاری مورد نظرمان میشود.
چرا دقیقاً اینطور است؟
بهعنوان کارآفرین، چرا از چیزهایی که بیشتر میخواهیم میترسیم؟
ترس از اتفاق بد بالقوه یکی از چیزهایی است که ما را انسان میکند.
حیوانات از چیزی میترسند که یک خطر فوری است. اما، فقط انسانها از چیزی میترسند که ممکن است اتفاق بیفتد اما در حال حاضر اتفاق نمیافتد.
و برخی ممکن است بگویند، این ترس ما را ایمن نگه میدارد. ما را از انجام یک کار احمقانه باز میدارد.
بهطورکلی، این یک احساس سالم است - ترس ما را از پریدن از ماشین در حال حرکت یا تلاش برای گرفتن یک کنده داغ از آتش باز میدارد.
اما، ترس همچنین میتواند ما را از رسیدن به آنچه میخواهیم باز دارد. این میتواند فوقالعاده محدودکننده و گاهی اوقات کاملاً ناتوانکننده باشد.
زیرا 99.9 درصد از ترسهای تصور شده ما هرگز محقق نمیشوند.
تنها کاری که آنها انجام میدهند این است که ما را از حرکت روبهجلو باز میدارند.
به همین دلیل است – اگر اهداف بزرگی داریم – باید ترس را درک کنیم تا بتوانیم از ترس و تردید خود عبور کنیم تا بتوانیم کارهایی را که واقعاً میخواهیم انجام دهیم.
ترسهایی که مردم معمولاً در هنگام پرسیدن این سؤال به آن اشاره میکنند: "چه چیزی شما را عقب نگه میدارد؟" عبارتاند از:
و این ترسها میتوانند به شکلی موذیانه خود را در تصمیمگیری ما ببافند. ترس میتواند اعمال ما را دیکته کند.
برای مثال، میتوانیم به موارد زیر فکر کنیم:
من دوست دارم کتابی بنویسم، اما اگر مردم از آن متنفر باشند چه؟ شاید بهتر باشد قبل از شروع به نوشتن چند کتاب دیگر درباره نوشتن بخوانم.
وای، من واقعاً میخواهم یک دوره آنلاین راهاندازی کنم، اما خیلی با فناوری آشنا نیستم و ایدههای خوب کافی ندارم. اگر نتوانم آن را درست انجام دهم چه؟
من دوست دارم شروع به برگزاری کارگاههای زنده کنم، اما اگر احمق به نظر برسم چه؟ اگر روی صحنه واقعاً بد باشم چه میشود؟
فکر میکنم باید قیمتهایم را بالا ببرم، اما اگر مشتریهایم را از دست بدهم چه؟
به فلانی نگاه کنید: او فقط فلان هزار تومان در ساعت دریافت میکند. من نمیتوانم بالاتر از این بروم که هیچکس آن را پرداخت نمیکند.
من نمیتوانم وبلاگ جدیدم را تا زمانی که حداقل سه ماه از مقالههای «درست» داشته باشم، زنده کنم.
جایی خواندم که مهم است، بنابراین روی آن کار میکنم و هنوز نمیتوانم راهاندازی کنم!
بهانهها فقط ترس در شما ایجاد میکند.
با نگاه کردن به مثالهای بالا، آیا میبینید که چگونه ترسهای شما به نگرانی تبدیل میشوند؟
این نگرانیها شما را گیر انداخته و تبدیل به بهانه میشوند.
شما هدفی مانند راهاندازی یک دوره آموزشی یا ارائه یک سخنرانی TED را شناسایی میکنید، اما سپس با وسواس در مورد جزئیات، تحقیق بیپایان، بازنویسی مطالب بارها و بارها و غیره کاملاً گیر میکنید.
احساس بهتری دارید زیرا معتقدید که در حال آماده شدن و حرکت به سمت اهداف خود هستید. و اینکه وقتی آخرین جزئیات را فهمیدید، به سمت هدف بزرگ خود پیش خواهید رفت.
زمان برای بررسی واقعیت و خودآزمایی صادقانه است
شما از اقدام واقعی اجتناب میکنید زیرا میترسید.
کل داستان همین است.
مهم نیست که چقدر موفقیت را درک میکنم، با ترس از اینکه بهاندازه کافی خوب نباشم یا بهاندازه کافی ندانم یا مثل "فلانی" نباشم، دستوپنجه نرم میکنم.
من آن را در درون خودم احساس میکنم و گاهی شبیه یک هیولای افسانهای است که باید با آن کشتی بگیرم تا کنترلش کنم.
و این میتواند باعث شود من معطل کنم و برخی نکتهها را فراموش کنم که ربطی به چیزی که واقعاً میخواهم به آن برسم ندارد.
میدانم که تنها چیزی که به من کمک میکند به هدفم برسم این است که به ترسها و بهانههایم توجه کنم، الگوهای تفکر منفیام را با قالببندی مجدد آنها کنار بگذارم و سپس باوجود ترس، اقدامی انجام دهم.
یکی از اقشاری که شاید ترسهای کارآفرینی در آنها بیشتر باشد، قشر زنان است. یکی از ترسهای آنان نشناختن ویژگیهای زنان کارآفرین هست، که با شناخت آنها میتوانند یک مقایسه و ارزیابی خوبی را انجام دهند.
در اینجا فرآیند 3 مرحلهای من برای غلبه بر ترسها (و بهانهها) و حرکت روبهجلو برای دستیابی به موفقیت تجاری مورد نظر شما است.
در اینجا فرآیندی برای به رسمیت شناختن ترسهای شما وجود دارد. آنها را با پاسخ دادن به موارد زیر در دفترچه خود تقسیم کنید
ابتدا آنچه را که میخواهید انجام دهید بنویسید (مثلاً: کتاب بنویسید)
در مرحله بعد، دقیقاً آنچه شما را در مورد این هدف میترساند، بنویسید (مثلاً: میترسم هیچکس آن را دوست نداشته باشد، نقدهای بدی دریافت کنم، پولی به دست نیاورم، و غیره).
هر یک از این ترسها را بهطور واضح و با جزئیات شرح دهید. (مثلاً: این بدان معناست که مادرم وقتی در مورد رؤیای بزرگم برای نویسنده بودن به او گفتم درست میگفت و او گفت که هرگز به آن نخواهم رسید.)
از چه بهانهها و تاکتیکهای اجتنابی استفاده میکنید تا شما را عقب نگه دارید؟ (مثلاً: من بهجز نشستن برای شروع طرح کلی کتابم، کارهای دیگری برای انجام دادن پیدا میکنم.)
در مرحله بعد، تا آنجا که میتوانید پاسخهایی را بنویسید: بدترین اتفاقات ممکن در صورت شکست من چیست؟ (مثلاً: من باید شغلی پیدا کنم) و سپس هر پیامد را که فهرست میکنید در مقیاس صفر (بههیچوجه تأثیری بر زندگی شما ندارد) تا 10 درجهبندی کنید (اثر طولانیمدت و منفی روی شما خواهد داشت).
هر نکتهای را که در بالا ذکر کردید مرور کنید و سناریوهایی را که بهتازگی یادداشت کردهاید تصور کنید. از خود بپرسید، اگر این نتیجه اتفاق افتاد، چه کاری میتوانم انجام دهم تا آسیب را ترمیم کنم و اوضاع را به سمت مثبت برگردانم؟ (مثلاً: شغلی پیدا میکنم و کتاب جدیدی را شروع میکنم که عصرها روی آن کار خواهم کرد)
سپس، تمام عواقب عدم تلاش برای رسیدن به هدف خود را یادداشت کنید. (مثلاً: اگر کتابم را ننویسم، باید در شغلی که از آن متنفرم کار کنم، هرگز پیامم را به دنیا نمیرسانم، هرگز نمیدانم که میتوانم آن را انجام دهم.) به یاد داشته باشید.، پشیمانی اغلب بدتر از ترس است.
درنهایت، هر اتفاق مثبتی را که در صورت تکمیل هدفتان ممکن است رخ دهد، یادداشت کنید. رؤیای بزرگ، اینجا. (مثلاً: میتوانم نویسندهای پرفروش شوم، میتوانم کنسرتهای سخنرانی داشته باشم، میتوانم شغلم را رها کنم و تماموقت بنویسم، و غیره).
هر روز صبح - قبل از اینکه ایمیلهای خود را باز کنید یا به اینترنت نگاه کنید - اهداف بلندمدت خود را در یک دفترچه یادداشت اختصاصی یادداشت کنید. تمام نتایج موردنظر خود را در رابطه با دستاورد خاص خود درج کنید.
این جملات تأکیدی شما را روی رؤیای بزرگتان، چرایی و مقصدتان متمرکز میکند. چیزهای مثبتی که در آخرین مرحله در بالا ذکر کردید، یک پایه عالی خواهد بود.
آنها باید بهصورت عبارات "من هستم..." نوشته شوند. این بدان معناست که شما آنها را طوری مینویسید که انگار در حال حاضر برای شما اتفاق افتاده است. آنها را بهعنوان خود آینده خود بسازید.
بنابراین با ادامه مثال بالا در رابطه با نوشتن یک کتاب، ممکن است موارد تأکیدی را فهرست کنم که چیزی شبیه به این هستند:
هر روز صبح، باید این موارد و همچنین هرگونه تأکید اضافی که به شما میرسد را بازنویسی کنید. یک کپی را در کنار فضای کاری خود آویزان کنید تا بتوانید در طول روز آنها را ببینید.
وقتی روز را به این شکل شروع میکنید، تمرکز شما را بر روی فعالیتهایی متمرکز میکند که شما را به رسیدن به هدفتان وادار میکنند.
با نوشتن عبارت «من…» در جملات، قبل از انجام هر کار دیگری، احتمال اینکه در حالت ترس گیر کنید بسیار کمتر است.
در عوض، احساس شجاعت میکنید و فعالیتهای خاصی را انجام میدهید که به شما امکان میدهد به وضعیت مطلوب آینده خود برسید.
اگر در طول روز احساس ترس کردید، بهطور موقت از میز خود فاصله بگیرید و جملات تأکیدی خود را با صدای بلند بخوانید.
همانطور که عبارات را یادداشت میکنید، آنها را در ذهن خود با خود بگویید.
سپس هر یک را با صدای بلند بخوانید و لحظهای را به تجسم هر تصدیق اختصاص دهید و احساساتی را که هر نتیجه آینده برای شما به ارمغان میآورد احساس کنید.
در اینجا یک راز کوچک برای شما وجود دارد.
همه کارآفرینان با ترس روبرو هستند.
بهخصوص زمانی که آنها به قلمرو جدیدی قدم میگذارند و کاری را انجام میدهند که قبلاً هرگز انجام ندادهاند.
اما چیزی که در مورد افرادی که کسبوکارهای پررونق و موفق میسازند و رؤیاهای بزرگ خود را زندگی میکنند متفاوت است این است که:
باوجود ترس، اقدام جسورانه و مداوم انجام دهید
ناراحتی کوتاهمدت را با موفقیت بلندمدت مبادله کنید
ترس را احساس کنید و وارد آن شوید
بدانید که اگر در کاری که تلاش میکنند شکست بخورند، از آن درس میگیرند و آن را دوباره انجام میدهند.
از مقایسه خود با دیگران دست بردارید
روی بهانهها تمرکز نکنید، بلکه برای یافتن راهحل تلاش کنید
پرهیز از مشغله و تمرکز بر بهرهوری
پیروزیهایشان را جشن بگیرند، حتی اگر کوچک باشند
بدانید که عمل باعث ایجاد اعتمادبهنفس و تخصص میشود
یک برنامه تنظیم کنید و سپس آن را به مراحل کوچک عملی تقسیم کنید
اطراف خود را با افراد دیگری احاطه کنید که مایلاند به دنبال رؤیاهای خود بروند
و شما هم میتوانید این کارها را انجام دهید.
اما لازم نیست با چیز بزرگی شروع شود.
اولین کاری که میتوانید انجام دهید این است که تصمیم جسورانه بگیرید که دیگر اجازه ندهید ترس و بهانهها شما را عقب نگه دارند.
این یک تصمیم میتواند موفقیت آینده شما را تضمین کند.
هر چیزی که در زندگی میخواهید از منطقه راحتی شما گذشته است. اجازه ندهید ترس و نگرانی و بهانه دلیلی برای تحقق نیافتن رویاهایتان باشد.
امروز اولین قدم را بردارید. همین الان. یک اقدام کوچک انجام دهید که شما را به هدفتان نزدیکتر میکند.
پست وبلاگ را بنویسید دامنه را بخرید، گروه فیسبوک خود را راهاندازی کنید. توییتر خود را تنظیم کنید. اولین ویدیوی خود را فیلمبرداری کنید.
یک قدم کلیدی بردارید که شما را به سمت موفقیت بزرگتان سوق دهد.
زندگی کوتاه است و ساعت در حال حرکت است. پس چرا روزهای خود را صرف انجام یک کار متوسط کنید؟ وقت آن است که به ترسهای خود قدم بگذارید و به دنبال آن بروید.
شما هم میتوانید یک کارآفرین بزرگ باشید!
دوره «مسیر سریع کارآفرینی» برای شما مثل مسیری برای رسیدن سریع به سرزمین کارآفرینی است، که به شما کمک میکند هرچه سریعتر از عذاب خلاص شوید و پیشرفت چشمگیری داشته باشید.
هر روز کارآفرینان با یکدیگر برای رسیدن به موفقیت رقابت دارند. اما بهمحض ورود به مسیر رسیدن به رؤیاهایشان متوقف میشوند.
از عوامل توقف در این مسیر میتوان به تردید، افراد منفیباف، سردرگمی، تصمیمات پیچیده و روزهای سختی که در پیش رو دارند اشاره کرد.
دارن هاردی برای دوره «مسیر سریع کارآفرینی» 12 برنامه حرفهای طراحی کرده است. در این دوره به شما کمک میشود به عظمت درونی خود دست یابید و آن را محقق سازید.
در این دوره میآموزید چگونه محدودیتها و ترسهایی که ممکن است مانع پیشرفت شما شود را از میان بردارید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر همینالان اینجا را کلیک کنید.