۴ تکنیک اثباتشده فروش برای سرمایهگذاران
اگر شما ذاتا فروشنده نیستید پس یک شخص درونگرا هستید. قطعا چتکردن و گفتوگوی صمیمانه با غریبهها را دوست ندارید. من زمانی اینگونه بودم.
اولین کسبوکارم را با تماس سرد با مشتریان باارزش و آیندهدار از آشپزخانهام شروع کردم.
و وقتی با من تماس میگرفتند طوری پاسخ میدادم که انگار با یک شرکت پرمشغله تماس گرفتهاند.
به هر حال به چند تکنیک فروش واقعی تسلط پیدا کردم. فرض کنید شما سیب میفروشید و چهار اصل زیر را برای معامله به کار ببرید:
به مرور فروش به انواع مشتریان را فرا گرفتم و قصد دارم با شما به اشتراک بگذارم.
۱- اگر به دیگران کمک کنید، آنها به شما کمک خواهند کرد
شما میدانید که مشتری میخواهد سیب بخرد، و مشتری میداند که شما میخواهید به او سیب بفروشید.
هر کدام از شما در جایگاه خودتان به دیگری لطف میکنید. یک حس خوب متقابل وجود دارد، اما شما باید حالتان خوب باشد و از آن لذت ببرید.
مشتریان باید شما را همانند یک وکیل بیطرف ببینند. باید بدانند شما مایلید به آنها کمک کنید.
هرگز به اصل مطلب نپرید و پیشنهاد خرید ندهید.
صبر کنید تا آنها کاملا حرفشان را بزنند یا حداقل نکاتی را ارائه دهید که میتوانید در جهت هدایت آنها مطمئن باشید.
در این مرحله، پیشنهاد دهید که میخواهید به نفع آنها کاری انجام دهید. شما از مدیر خود میپرسید که آیا آنها میتوانند بر روی سیب قرمز تخفیفی دریافت کنند یا نه.
خودتان را خیلی مطمئن جلوه ندهید که میتوانید برای گرفتن تخفیف موفق شوید، اما نشان دهید که سختترین کار خود را انجام خواهید داد.
اگر مشتری احساس خاصی داشته باشد که شما این کار را برای هرکسی انجام نمیدهید، اما برای او استثنا قائل شدهاید، میخواهند در قبالش شما را خوشحال کنند.

۲- آنها را جوری ببینید که دوست دارند دیده شوند
هرگز قدرت یک تعریف خوب قدیمی را دست کم نگیرید.
این تعریف یک تاثیر روانشناسی جالب و قابل پیشبینی دارد، به این ترتیب که شخصی که از او تعریف میشود مایل است تا حدودی مطابق با انتظارت شما عمل کند.
«دیدار با افرادی که با وجود فستفودهای اطرافمان ترجیح میدهند میوهها و سبزیجات سالم بخورند بسیار نشاطآور است.
این شبیه دیدن کسی است که در مترو به جای خیرهشدن به موبایلش کتاب میخواند، و این یکی از مزایای شغل من است که هر روز با افرادی مثل شما تامل داشته باشم.»
چه کسی نمیخواهد یک سیب خوشمزه بخرد، وقتی با این کار گرسنگی و عزت نفسش به طور همزمان تامین میشود؟
اگر بتوانید مشتری را با ارزیابی شخصیت آنها با خود موافق کنید، این یک حرکت مخصوص و قدرتمند است.
داشتن یک پرزنتیشن فروش یک تکنیک بسیار مهم در مذاکره و صحبت با مشتری هست.

۳- قانون طلایی فروش: سکوت کنید و گوش دهید
کارآفرینی که بتواند با شیوایی، اشتیاق و اطمینان درباره یک کالا یا سرویس صحبت کند ماهر و تاثیرگذار است.
کارآفرینی که بتواند همه این کارها را انجام دهد و بتواند پس از آن به راحتی سکوت کند قدرتی است که میشود بر روی آن حساب کرد.
یاد بگیرید که با این سکوت راحت باشید. به مشتری اجازه دهید تا به چیزهایی که درباره سیب گفتید فکر کند و سپس بگذارید باز هم فکر کنند.
اگر ابراز نگرانی کردند، هرگز به آنها طولانی پاسخ ندهید. پاسخهای کوتاه و مشخصی بدهید و منتظر تایید باشید.
آشان بودن با روانشناسی فروش در جهت افزایش فروش بسیار مهم هست.
در این کار دو فایده وجود دارد كه به هم مربوط و نزدیک هستند. اولین مورد این است که گوشدادن باعث ایجاد ارتباط میشود.
ایجاد ارتباط به معنی اتصال، هماهنگی و همدلی است. دومین مورد این است که سکوت فشار ایجاد میکند.
هر چه بیشتر سکوت کنید، شانس شما برای شنیدن چیزهایی که میخواهید بشنوید بیشتر است. این مهارت سادهای نیست، اما شدنی است.

۴- بدانید چه چیزی میفروشید
کافی نیست که فقط کارشناس سیب باشید. شما باید یک قدرت باشید. قدرت به صورت ناخودآگاه اعتماد و اطاعت به همراه دارد.
دستیابی به این امر شامل تعادل برقرارکردن بین سخت اما متواضع و محکم اما بیعلاقه است.
ابتداییترین روش برای تثبیت قدرت، تخصص پیداکردن در چیزی است که میفروشید.
شما باید بتوانید تمام گزینهها و پیشنهادات خود را به مشتریتان ارائه کنید، سپس به او کمک کنید تا یکی از آنها را انتخاب کند.
چه نوع سیبی میخواهید؟ تنوع زیادی وجود دارد، و شما با همه آنها آشنایی دارید.
بعضی از آنها شیرین هستند، بعضیها ترشاند و بعضی دیگر گس هستند.
این یکی برای پای سیب عالی است، این یکی هم برای سالاد خوب است.
اما تخصص فقط نیمی از این معادله است. نیم دیگر نگرش و تحمل شما را دربرمیگیرد.
چالشهای مجهول و غیرمستقیم، «آیا شما مطمئنید که این سیبهای قرمز خوشمزه هستند؟ آیا رسیدهاند؟»
اینها دانش شما را نشان خواهند داد و اطمینانی که شما میدهید تردیدناپذیر است.
نوشتهای از لوی کینگ
نظر بدهید