پند امیرمومنان به مدیران و مسئولان

پند امیرمومنان به مدیران و مسئولان

پند حکیم محض صواب است و عین خیر          فرخنده آن‌کسی که به سمع رضا شنید

نوشتاری که در پیش رو خواهیم داشت، نامه امیر مؤمنان به مالک اشتر نخعی فرمانده دلاور و سلحشور اسلام در سال 38 هجری، هنگامی‌که اورا به فرمانداری مصر برگزید.

این نامه از طولانی‌ترین نامه‌های حضرت امیر بیان، علی بن ابیطالب است که سید رضی (ره) گردآورندهٔ نهج‌البلاغه در این کتاب شریف ذکر کرده است.

حضرت سید ملک سخن امیر مؤمنان در این منشور جاوید، روش حکومت‌داری و همچنین مدیریت مدیران را در سطح خرد و کلان جامعه بیان داشته است.

پند امیرمومنان به مدیران و مسئولان

اینک به بخش‌هایی از این نامه اشاره می‌کنیم:

  پند امیرمومنان به مدیران؛ تزکیه (ضرورت خودسازی مدیران و رهبران جامعه)

تزکیه (ضرورت خودسازی مدیران و رهبران جامعه)

تزکیه یعنی غبارروبی درون از صنم‌ها و بت‌هایی که توهم آدمی برایش به ارمغان آورده و پاک‌سازی باطن از معشوقه‌های مجازی، از هرچه غیر خداست.

1-او را (مالک اشتر) به ترس از خدا فرمان می‌دهم، و این‌که اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده از واجبات و سنت‌ها پیروی کند؛ دستوراتی که جز با پیروی آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن جنایتکار نخواهد گردید.

الفبای وظیفه مدیر در نظام اسلامی، متشرع بودن وی است به انجام واجبات و ترک محرمات؛ یعنی در عین تخصص می‌باید متعهد به فرامین حضرت حق نیز باشد.

 

2-به او فرمان می‌دهم که خدا را با دل و دست و زبان یاری کند؛ زیرا خداوند پیروزی کسی را تضمین می‌کند که او را یاری دهد، و بزرگ دارد آن‌کس را که او را بزرگ شمارد.

مدیران در قبال وظایفی که حضرت حق بر روی دوش آنان قرار داده است، می‌بایست بر اساس مراحل ایمان رفتار کنند و صرفاً شعارگونه به پرستش حضرت حق نپردازند.

نبی مکرم اسلام در مراتب ایمان می‌فرماید: علم دو نوع است: علمی که فقط بر زبان جاری است و برای صاحبش حجت است و دیگری علمی است که در قلب جا گرفته که به عاملش سود می‌رساند و ایمان با آرزو به دست نمی‌آید، بلکه چیزی است که در قلب قرار گیرد و جوارح و اعضا به آن عمل نماید.

3- و به او فرمان می‌دهم تا نفس خود را از پیروی آرزوها بازدارد، و به هنگام سر کشی رامش سازد؛ زیرا نفس قطعاً به بدی امر می‌کند، مگر کسی را که خدا رحم کند.

فرستادهٔ به‌حق حضرت حق می‌فرماید:

یکی از درب‌های بهشت باب المجاهدین است که جهاد کنندگان در راه خدا از آن درب داخل بهشت می‌شوند درحالی‌که ملائکه ایشان را تعظیم می‌کنند و مرحبا می‌گویند و اهل محشر به ایشان با دید حسرت نظر کنند، و هیچ جهادی بزرگ‌تر از جهاد با نفس اماره نیست.

زیرا دشمن است و انسان را به بدی وا می‌دارد و راغب به شر و فساد است و تمایل به شهوت دارد و کوتاهی می‌نماید در اعمال خیر و آمال و آرزوهایش بسیار است و فراموش می‌کند هول و هراس قیامت را و دوست می‌دارد ریاست را و همیشه طالب راحتی است.

4- پس ای مالک! بدان من تو را به‌سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو دولت‌های عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند، و مردم در کارهای تو چنان می‌نگرند که تو در کارهای حاکمان پیش از خود می‌نگری، و درباره تو آن می‌گویند که تو نسبت به زمامداران گذشته می‌گویی.

و همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت، که خدا از آنان بر زبان بندگانش جاری ساخت. پس نیکوترین اندوخته تو باید اعمال صالح و درست باشد.

(افسار) هوای نفس را در اختیار گیر، و ازآنچه حلال نیست خویشتن‌داری کن؛ بُخل ورزیدن به نفس خویش، آن است که در آنچه دوست دارد یا برای او ناخوشایند است، راه انصاف پیمایی. (مسیر خلاف نفس را برگزینی).

آنچه می‌ماند بجا از رفتگان، جز نام نیست نام نیکی کسب کن صائب در ایام حیات.

زیرا اعمال صالح و شایسته و اخلاق نیک مانند قلعهٔ محکمی است برای ایمان، و نگه‌دارنده است از دست بُرد شیاطین انس و جن. مبادا از دست شما به در رود!.

  پند امیرمومنان به مسئولان ؛ مشورت (کمک از فکر دیگران و گزینش مشاور)

مشورت (کمک از فکر دیگران و گزینش مشاور)

کلمه ((شور)) در اصل به معنی مکیدن زنبور از شیرهٔ گل‌هاست، در مشورت کردن نیز انسان بهترین نظریه‌ها را جذب می‌کند.

مدیران جامعه هرچند ممکن است در کار خود خبره باشند، لیکن امکان اشتباه و خطا در تصمیماتی که می‌گیرند وجود دارد زیرا انسان در هر درجه از علم و دانش باشد چون از ملکهٔ عصمت برخوردار نیست، مرتکب خطا می‌شود.

لذا در قرآن کریم در اهمیت مشورت و مدد از فکر دیگران می‌فرماید: و کسانی که (ندای) پروردگارشان را پاسخ (مثبت) داده و نماز برپا کرده‌اند و کارشان در میانشان مشورت است و ازآنچه روزی‌شان داده‌ایم انفاق می‌کنند. (الشوری 38)

حضرت امیر می‌فرماید: سه چیز است که در هر کس باشد پشیمان نمی‌شود؛ ترک عجله و مشورت کردن و توکل بر خدا هنگام تصمیم. (بحارالانوار 75/81)

 

(مشورت وسیله باطن شناسی)

مشاوره با دیگران، علاوه بر این‌که انسان را به عمل صواب نزدیک می‌کند، در شناختن دوست و دشمن و باطن دیگران نیز مؤثر است؛

زیرا کسی که در دوستی و محبت خالص باشد، خلوص او در مشورت با وی ظاهر می‌شود و کسی که غِش و نفاق داشته باشد، نفاق وی در کلامش ظاهر می‌گردد.

البته نباید غفلت کرد که مشورت و درخواست کمک فکری از دیگران منحصر به اموری است که اختصاص به مردمان دارد نه مسائلی که مربوط به حضرت حق می‌باشد مانند: واجبات و احکام مختص آن از قبیل: نماز و روزه ... و مانند اصول اعتقادی از قبیل: توحید، نبوت، امامت و..

. 5-بخیل را در مشورت کردن دخالت نده، که نو را از نیکوکاری بازمی‌دارد، و از تنگدستی می‌ترساند.

پیامبر در یک تقسیم منطقی، انسان‌ها را به چهار دسته تقسیم کرده می‌فرماید:

مردم چهار دسته‌اند: سخاوتمند، کریم، بخیل، و لئیم. سخاوتمند آن است که می‌خورد و می‌بخشد، کریم آن است که خود نمی‌خورد و به دیگران می‌دهد، بخیل کسی است که می‌خورد و نمی‌دهد، لئیم کسی است که نه می‌خورد و نه می‌بخشد!(بحارالانوار 86/356)

 

6- همچنین ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که انجام کارها روحیهٔ تو را سست می‌کند.

سفیر حضرت حق می‌فرماید: بدترین صفت مرد بخل مفرط و ترس شدید است. (نهج الفصاحه 536)

منظور ترس شدید و خارج از حدّ معمول است، چه این‌که نفس وجود ترس موهبت الهی است مانند دیگر قوای نفسانی از قبیل: غریزهٔ جنسی و قوای شهوانی؛

زیرا اگر ترس نمی‌بود انسان‌ها خود را به هلاکت می‌افکندند. حال اگر ترس از مسیر اعتدال خارج شود، آدمی موجودی بُزدل و ظلم پذیر خواهد شد.

امیر بیان علی بن ابیطالب می‌فرماید: آن‌کس که گرفتار ترس و استرس است در زندگی آسایش خاطر ندارد؛ زیرا ترس فکر را آشفته کرده و آسایش را از انسان سلب می‌کند.

 

7- و نیز حریص را در مشورت کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می‌دهد.

همانا بخل و ترس و حرص، غرایز گوناگونی هستند که ریشه آن‌ها بدگمانی به خدای بزرگ است.

بدترین وزیران تو کسی است که پیش از تو وزیر بدکاران بوده، و در گناهان آنان شرکت داشته، پس مبادا چنین افرادی محرم راز تو باشند؛ زیرا که آنان یاوران گناهکاران، و یاری‌دهندگان ستمکاران‌اند.

بی‌نیازترین مردم، کسی است که اسیر حرص و آز نباشد. (امالی صدوق 21)

امام محمدباقر در تشبیه بسیار زیبایی نسبت به حریص می‌فرماید:

مثل آدم حریص نسبت به دنیا مثل کرم ابریشم است که هر چه بیشتر بر گردن خود بتند، بیرون آمدنش از پیله دشوارتر می‌شود، و سرانجام از اندوه در آن خواهد مرد. (بحارالانوار 70/23)

 

8-تو باید جانشینانی بهتر از آنان داشته باشی که قدرت فکری امثال آن‌ها را داشته، اما گناهان و کردار زشت آن‌ها را نداشته باشند؛

کسانی که ستمکاری را بر ستمی یاری نکرده، و گناه‌کاری را در گناهی کمک نرسانده باشند. هزینه این‌گونه افراد بر تو سبک‌تر، و یاری‌شان بهتر، و مهربانی‌شان بیشتر، و دوستی آنان با غیر تو کمتر است.

آنان را از خواص و دوستان نزدیک و رازداران خود قرار ده، سپس از میان آنان افرادی را که در حق‌گویی از همه صریح‌ترند، و در آنچه را که خدا برای دوستانش نمی‌پسندد تو را مددکار نباشد، انتخاب کن؛ چه خوشایند تو باشد یا نباشد.

امیر مؤمنان در این فراز به نکتهٔ مهمی اشاره می‌فرماید و آن تخصص همراه با تعهد در گزینش کارگزاران می‌باشد.

افراد باایمان هزینه‌هایی سبک‌تر دارند و به‌عکس افراد بی‌ایمان و دنیاپرست که هزینه‌هایی هنگفت را تحمیل می‌کنند.

  اخلاق مدیران (روش برخورد با مردم)

اخلاق مدیران (روش برخورد با مردم)

مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش.

شاید بتوان با جرئت گفت، رمز موفقیت مدیران در جلب رضای عموم مردم حُسن معاشرت و اخلاق نیکو می‌باشد.

حضرت امیرالمؤمنین صفت مؤمن را این‌گونه توصیف می‌فرماید: شادمانی مؤمن در رخسار اوست و اندوه وی در دلش (نهج‌البلاغه)

 

9- مبادا هر گز بمانند حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی؛

زیرا مردم دو دسته‌اند: دسته‌ای برادر دینی تو، و دستهٔ دیگر همانند تو در آفرینش می‌باشند.

اگر گناهی از آنان سر می‌زند یا علت‌هایی بر آنان عارض می‌شود یا خواسته و ناخواسته اشتباهی مرتکب می‌شوند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان گیر آن‌گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.

امیر مؤمنان می‌فرماید: نیکی کن و نیکی بگیر، رحم کن و رحم شو. (بحارالانوار 71/100)

تذکر؛ البته ترحم و گذشت، آن هنگام نافع خواهد بود که اثر مثبت داشته باشد و جامعه را به مخاطره نیندازد، و لذا اگر ترحم نسبت به افرادی که انسانیت خود را ازدست‌داده‌اند، و کشور و نظام را با خطر مواجه کرده‌اند، این گذشت و ترحم به‌جای آن‌که نافع باشد مضر است؛ زیرا به قول سعدی:

ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود بر گوسفندان

 

10-هنگام اجرای مأموریت به مردم نگو به من فرمان دادند و من نیز فرمان می‌دهم، پس باید اطاعت شود!

که این‌گونه خودبزرگ‌بینی دل را فاسد و دین را پژمرده و موجب زوال نعمت‌هاست.

اگر با مقام و قدرتی داری دچار تکبّر یا خودبزرگ‌بینی شدی، به بزرگ حکومت پروردگار که برتر از تو است بنگر، که تو را از آن سرکشی نجات می‌دهد و تندروی تو را فرومی‌نشاند، و عقل و اندیشه‌ات را به جایگاه اصلی بازمی‌گرداند.

مأمورم و معذور! کلمه‌ای که نُقل زبان مأموران وظیفه‌شناس است! در حالتی که اولاً: نسبت به اجرای دستور حق باید مأمور بود و معذور و ثانیاً: اجرای دستور الهی نیز باید با مهربانی و عطوفت همراه باشد نه پرخاشگری و تندخویی.

تکبّر یعنی خود را بزرگ دیدن! حقیقت و اوج تکبّر آن است که آدمی برای خود شأن خالق را قائل شود و خود را در عرض خدا قرار دهد.

  اصول روابط (برخورد اجتماعی مدیران)

اصول روابط (برخورد اجتماعی مدیران)

امام هم‌نشینی با مردم را از نشانه‌های ذکاوت شمرده می‌فرماید: بهسازی روابط و مردم‌داری همچون پیمانهٔ پری است که دوسوم آن تیزهوشی و یک‌سوم آن نادیده انگاری عیوب دیگران است (تحف العقول 359)

11- تا می‌توانی با پرهیزکاران و راست‌گویان بپیوند، و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستایند متملق و چاپلوس پرورش نیابند و تو را برای اعمال زشتی که انجام نداده‌ای تشویق نکنند؛ که ستایش بی‌اندازه خودپسندی می‌آورد و انسان را به سرکشی وا می‌دارد.

امام در تشریح شخصیت متملّق و چاپلوس می‌فرماید: نادان‌ترین مردم کسانی هستند که فریب گفتار ستایش‌کنندهٔ متملق را خورده‌اند؛ زیرا متملق و چاپلوس، نیکو گرداند از برای او زشت را و دشمن سازد به‌سوی او ناصح را. (الغرر 74)

پ.ن: در این مقاله بخش‌هایی از نامه امیر مؤمنان به مالک اشتر رو سعی کردم بنویسم این نامه رو باید تمام مسئولین، مدیران، رهبران مطالعه کنن و به آن عمل کنن.

برای مطالعه بیشتر می‌توانید به کتابی که در آخر معرفی کردم مراجعه کنید

منبع: کتاب درس‌نامه مدیریت. مؤلف: سید عباس روح‌بخش نویسنده: جناب آقای محمدرضا زیوری از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفه‌ای کسب‌وکار ویدان

 

دیدگاه کاربران (0)