هدفگذاری مقرون به نتیجه در سال جدید
ما در دورهای زندگی میکنیم که اخبار، مجلات، روزنامهها، تلویزیون و مهمتر از همه مسئولان کشورمان، ما را مایوس میکنند،
به ما سرنخهای اشتباه میدهند، ذهنمان را درگیر اهداف کوتاهمدت میکنند.
هدفگذاری هایی که نادرست هستند، اهدافی که ما را به سمت چشمانداز بزرگمان نمیبرند، ما را به دنبال درآمد روزانه برای گذراندن زندگی میفرستند.
باید به این زنجیره، یک «نه» بزرگ بگوییم و آن را متوقف کنیم. باید به هر کسی که ما را مایوس میکند، به خودش و تفکراتش، یک «نه» بزرگ بگوییم.
باید راه ورود این تفکرات منفی را به ذهنمان مسدود کنیم. باید هدفگذاری و مسیر درست را انتخاب کنیم، البته مسیر درست، خیلی آسان نخواهد بود.
برعکسِ چیزی که در کتابها و سخنرانیها میگویند، مسیر درست خیلی آسان نیست، سختتر از مسیر اشتباه است، چون مسیر اشتباه، مسیر عادات و جامعه ماست.
مسیری است که بسیاری دارند میروند، جریان آب است و شناکردن برخلاف جریان آب همیشه سختتر خواهد بود.
اینکه از جامعه افراد منفینگر خارج شویم، شاید ظاهرش و در کلام ساده باشد.
اما در واقعیت بسیار مشکل است؛ چون وقتی مایوس باشید، راحت هستید و کار زیادی نباید انجام دهید.
داشتن حس عالی برای پیشرفت یکی از نیازهای اسای برای هدفگذاری صحیح است.

آیا مانند خیلی از افراد تنبل هستید؟
برای افراد تنبل، راحتتر است که مایوس باشند. وقتی ناامید باشید، حرکتی نکرده و انرژیای مصرف نمیکنید.
پس وقتی مایوس و ناامید باشید، راحتتر هستید، من هم راحتتر هستم.
ولی وقتی امیدوار باشید، باید تلاش کنید، حرکت کنید، عرق بریزید، باید بر مخالفتهای مختلف، موانعی که جلو رویتان هست، پیروز شوید، باید روی مشکلات مقاومت کنید.
هر کس به شما میگوید هیچ مشکلی نیست، اشتباه میگوید. قطعا مسیری که شما را به سمت چشمانداز بزرگتان هدایت میکند، مسیر سختی است.
اگر مسیر راحتی بود، همه میتوانستند آن را طی کنند. تعداد افراد بسیار کمی در جامعه هستند که میتوانند به اهداف و آرزوهایشان برسند.
بنابراین خیلی سخت است که بتوانید دیگران را هم همراه خودتان کنید، جریانساز باشید، جریان جدیدی ايجاد كنيد و برخلاف جریان موجود حرکت کنید.
باید کوچکشدنها، نهشنیدنها و بیاحترامیها را تحمل کنید. افراد منفینگر شما را در راه، اذیت میکنند، در مسیر رسیدن به اهداف جلوی شما را میگیرند.
باید اهداف درست انتخاب کنید و به آنها متعهد باشید؛ این کلمه تعهد، بار سنگینی دارد، آنقدر سنگین است که اکثریت جامعه نمیتوانند آن را تحمل کنند.
بیشتر بخوانید: چگونه افکارمان را در جهت سرنوشت خود کنترل کنیم

نوشتن هدف مهم هست یا تعهد به هدف گذاری و اجرای آن
بسیاری افراد هدف مینویسند، اما تعداد کمی هستند که به آن متعهد ميمانند.
هشت یا نه سال است که هر سال شب عید در مجله خلاقیت در مورد هدف گذاری مینویسیم، مقالات مختلف، اساتید درجه یک، چه داخلی و چه خارجی.
پس الان میتوان گفت که خیلیها هدف مینویسند، اما تعداد کمی هستند که به اهدافشان متعهد میمانند.
نوشتن اهداف، دیگر کار سختی نیست، خیلی هم راحت، جذاب و دوستداشتنی است.
چون وقتی دارید هدفهایتان را مینویسید، در خیالاتتان فرو میروید، آرزوهایتان را میبینید و آنها به واقعیت نزدیک میشوند، در نظرتان میآید و کیف میکنید، پس زیاد سخت نیست.
اما تعهدداشتن به اهداف، کار سختی است، پا روی عادتگذاشتن، تبدیلشدن به کسی که لیاقتِ داشتنِ آن اهداف را دارد، خیلی سخت است.
اگر با خیال سادهبودن به سمتش بروید، مطمئنا وسط راه کم میآورید.
اما اگر انسان در یک سفر، مسیرش را دقیق بشناسد، خطراتش را بداند و سختیهایش را پیشبینی کرده باشد، میتواند آن سختیها را تحمل کند، چون از قبل برآورد کرده است.
هدف گذاری ساده، اما متعهدبودن به اهداف، سخت است؛ اگر این را بدانید و برای مسئولیتپذیری آماده شوید، آن موقع است که میتوانید به اهدافتان دسترسی پیدا کنید.
اصلا این نقطهای که دارم در موردش صحبت میکنم، جواب سوال افرادی است که میگویند چرا به اهدافمان نمیرسیم. چرا نمیرسید؟ چون به آن تعهد ندارید.
حتما بخوانید: اهداف مالی خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید

راز موفقیت افراد موفق در جهان چیست؟
حتما میدانید، افرادی در دنیا سرآمد میشوند که مسئولیت تماموکمال زندگیشان را به عهده بگیرند.
اگر ۱۰۰ کتاب موفقیت را بخوانید، ۹۹تایشان این را تکرار کردهاند، میگویند اگر میخواهید موفق و سوپراستار شوید، باید مسئولیت صد درصد زندگیتان را بر عهده بگیرید.
چیزی که میان افراد فوقموفق و افراد ناموفق تفاوت ایجاد میکند، سه کلمه بیشتر نیست؛ یک، تعهد، دو، مسئولیتپذیری و سه، مقاومت.
این سه کلمه برای موفقیت در تمام ابعاد زندگی ضروری است.
فرمول سرآمدی این است: اگر میخواهید سرآمد شوید، اول باید ارزشهای خودتان را بشناسید،
باید بدانید نظام ارزشیتان چیست، ببینید چه ارزشهایی دارید و اولویت این ارزشها چیست.
دوم بر اساس ارزشهایتان، باید اهداف بامعنا و بیباکانه انتخاب کنید.
اهداف بزرگ؛ اهدافی که دلتان را به لرزه دربیاورد و انگیزهبخش، ولی بر اساس ارزشهایتان باشد.
من دورهای به اسم تسلط بر اهداف دارم، در آنجا کاملا به شما آموزش میدهم چطور ارزشهای درونیتان را کشف کنید.
این یک موضوع مهم در زندگی ماست، ممکن است ۴۰ یا ۵۰ سال زندگی کنیم اما ندانیم ارزشهایمان چه هستند.

برنامهریزی مهمتر هست یا اشتیاق به انجام هدف
همینطور هدف گذاری میکنیم، میگوییم اهداف باید هوشمند، مدتدار و… باشد، ولی چرا به اهدافمان نمیرسیم؟
چون بر مبنای ارزشهای درونی و نظام ارزشیمان نیست. باید اهدافتان را بر اساس نظام ارزشیتان تعیین کنید.
حتما بخوانید: ۷ عامل هدر رفت زمان که شمارا از بهرهوری دور میکند
قدم بعدی چیست؟
باید به رشد شخصی و توسعه مهارتهایتان تعهد داشته باشید؛ کلمه تعهد.
باید برای رسیدن به اهدافتان زحمت بکشید، باید به تغییر رفتار و عاداتتان متعهد شوید و قدم بعدی، مسئولیت موفقیتها یا شکستهای میانِ راهتان را بر عهده بگیرید.
چون انسان یک چشمانداز دارد، اهدافی دارد که ایستگاههای میانراهی هستند.
اگر در عملکردتان در بعضی از این ایستگاهها شکست خوردید، هیچ اشکالی ندارد، مسئولیت صد درصد شکستهایتان را بر عهده بگیرید، از آنها یاد بگیرید، ولی بلند شوید و به قدم بعدی بروید.
ولی اگر مسئولیت نپذیرید، تقصیر دولت است، تقصیر کشوري است که در آن زندگی میکنیم، تقصیر این است که خانواده خوبی نداشتيم، پدر یا مادرمان اینطور بود، پول نداشتیم و… .
اگر بخواهید گردن دیگران بیندازید، نمیتوانید بلند شوید، وقتی میافتید، برای همیشه افتادهاید و موفقیت را آن افتادنها ایجاد نمیکند.
این بلندشدنهاست که موفقیت ایجاد میکند. از شکستهایتان درس میآموزید، در برابر مشکلاتتان مقاومت خواهید داشت.
پس کلمه تعهد را دارید و اینجا، کلمه مقاومت را داریم، مقاومت رمز پیروزی است.
یک مطلب کاربردی برای شما: ۴ نکته برای کشف آنچه واقعاً در زندگی میخواهید

دلیل عدم موفقیت در هدف گذاری
برای اینکه به هدف گذاری خود پایبند باشید، باید با ارزشهایتان همخوانی داشته باشد.
اهدافتان باید چرایی داشته باشند. باید ماموریت خودتان را در زندگی کشف کرده باشید.
من سال ۱۳۸۲ کارم را با ویزیتوری شروع کردم، زمانی که ۱۹ سال بیشتر نداشتم.
سخت کار میکردم، اما تا وقتی که ارزشهای زندگیام را کشف نکردم، زندگیام هیچ تکانی نمیخورد،
هر چقدر تلاش میکردم، همیشه عقب بودم و درجا میزدم.
از وقتی نظام ارزشیام را شناختم و اهدافم را بر مبنای آنها تدوین کردم، زندگیام متحول شد.
چه از نظر مادی، چه از نظر معنوی. پس این خیلی مهم است که نظام ارزشیتان را بشناسید.
من نظام ارزشیام را شناختم، دیگر هیچ هدفی را دور از ذهنم و دسترسم نمیدانم. پس اهداف ما، جهت حرکت ما را مشخص میکنند.
ارزشهای ما، انرژی اجرای برنامه برای رسیدن به آن اهداف و چشماندازها را تامین میکند.
پس اگر ارزشهایتان را نشناخته و اهدافتان را بر اساس آنها تدوین نکرده باشید، وسط راه میمانید، چون انرژی ندارید.
اجرا هم یک کلمه کلیدی است، نوشتن هدف کافی نیست، باید اجرا کنید، تکان بخورید، رفتارتان را تغییر دهید، باید روتینهای زندگیتان را تغییر دهید تا به اهدافتان برسید.
حتما بخوانید: چگونه میتوانید آنچه را که لیاقت دارید، دریافت کنید

آزمون و بررسی ( نتایج کلیدی )
برای اهدافتان باید ایستگاههای میانراهی داشته باشید، ما اسمش را نتایج کلیدی میگذاریم. باید ببینید آیا راه را گم کردهاید یا نه، آیا در مسیر هستید؟
آیا به حواسپرتکنهای اطرافتان مشغول شدهاید یا نه، کلی عوامل هستند که میآیند و حواس شما را پرت میکنند.
آیا مشغول آنها شدهاید یا دارید در مسیر و جهت درست حرکت میکنید؟
پس وقتی نتایج کلیدی را برای هدف گذاری کردید، خیلی راحت میتوانید خودتان را ارزیابی کنید و بگویید این کار را انجام دادم یا نه، یک بله یا خیرِ ساده.
به طور خلاصه، در مورد نظام ارزشهایتان صحبت کردیم. ببینید ارزشهایتان چیست. پس باید چراییِ کار را بدانید.
چرا میخواهید به این هدف برسید؟ چرا برایتان مهم است؟ چون ارزش شماست.
برای مثال چون ارزش من، ارتقای سطح زندگی مردم جهان است، عمرم، وقتم، آبرویم و پولم را میگذارم و مجله منتشر میکنم، انتشارات راهاندازی میکنم.
بیشتر بخوانید: زندگی خود را با قانون ۸۰-۲۰ تغییر دهید

اشتیاق شما برای موفقیت در هدف گذاری چیست؟
کتابهای توسعه فردی، شخصی، کسبوکار و کارآفرینی منتشر میکنم، دوره برگزار میکنم، ویدان را راهاندازی میکنم، چرا؟
چون ارزشم این است که مردم را تغییر دهم، جهان را جای بهتری برای زندگی کنم.
حالا وقتی به شما «نه» میگویند چه کار میکنید؟
هیچ، تحمل میکنم، چون ارزش بزرگی را برای خودم ایجاد کردهام، چون اهدافم عالی هستند یا هدف متعالی دارم.
وقتی به شرکتی زنگ میزنم و جوابم را نمیدهد، دوبار زنگ میزنم، سهبار زنگ میزنم، دهبار زنگ میزنم باز هم جوابم را نمیدهد، آیا ناامید و مایوس میشوم؟ نه، چون ماموریت بزرگی دارم.
اینها را در کلاسهایم دقیق اسم میبرم، میگویم با شرکت بیمه… تماس گرفتم و جوابم را نداد، دهبار تماس گرفتم و جوابم را نداد، آیا از کار دست میکشم؟
خیر، چون ماموریت دارم، چون ارزشهایم را شناختهام. پس اولین مورد این است که ارزشهایتان را بشناسید، این موضوع به شما چرایی میدهد.
دومین مورد، اهداف بر مبنای ارزشها بود. اهداف، «چه»های ما هستند؛ به کجا میخواهیم برسیم؟ به چه میخواهیم برسیم؟
و نقطه سوم که ما خیلی چشممان را رویش میبندیم و فقط آرزوهایمان را روی کاغذ مینویسیم و میگوییم این هدف ماست،
در صورتی که باید برای هر کدام از اهدافتان، نتایج کلیدی تدوین کنید.
این نتایج کلیدی چه چیزهایی هستند؟ «چگونه«ها هستند؛
به هر هدفی که میخواهید برسید، چگونه؟ میخواهید زبان یاد بگیرید؟ سال جدید میخواهید چه کار کنید؟ چگونه؟
بیشتر بخوانید: چگونه میتوان پشتکار را تمرین کرد و به موفقیتهای بیشتری دستیافت

میزان موفقیت شما به چه چیزی بستگی دارد؟
چه نقاطی را میگذارید تا با آنها بسنجید که دارید در مسیر هدف گذاری درست میروید یا نه؟
میخواهید وزنتان را کم کنید، کسبوکارتان را رونق دهید، کسبوکار جدید راه بیندازید، شغلتان را عوض کنید، درآمدتان را بالا ببرید، باید برایش نتایج کلیدی تدوین کنید.
واقعیت تلخ این است که بسیاری از ما انسانها هدف نداریم و باز ناراحتکنندهتر، این است که خیلی از افرادی که ادعا دارند هدف دارند.
متاسفانه چراییِ هدف گذاری را نمیدانند و باز تلختر از اینها، خیلی از اشخاصي که هدف دارند، ارزشها و چراییشان را هم میشناسند، نمیدانند چگونه باید به اهدافشان برسند.
این نکته بسیار مهمی است، این تکنیکی است، آنها استراتژیک و کلان بودند، ولی این خرد است.
باید برای اهدافتان، چگونگی یا نتایج کلیدی تدوین کنید تا بتوانید درست پیش روید.

چند سوال از شما میپرسم، این سوالات را پاسخ دهید.
۱- هدف متعالی یا purpose شما چیست؟ چرایی کار شما چیست؟
۲- نظام ارزشی شما کدام است؟ اول پولدرآوردن است؟ دوست دارید ثروتمند شوید؟ دوم مثلا کمک به همنوعتان است؟
یا به خانوادهتان کمک کنید؟ این اولویتبندیها چیست؟ در دوره تسلط بر اهداف، این را کاملا آموزش میدهم.
۳- اهداف شما در سال جدید کدام است؟ (این whatها یا چههاست) به چه چیزی میخواهید برسید؟
۴- چگونه به این اهداف میرسید؟ (این همان نتایج کلیدی یا چگونگی است) باید یادداشت کنید.
۵- باید به چه شخصی تبدیل شوید که لیاقتِ داشتنِ این اهداف را دارد؟
وقت بگذارید، به این سوالات پاسخ دهید. وقتی چرایی را پیدا کردید، وقتی چرایی، تبدیل به ماموریت زندگیتان شد، یک حس قانعکننده خواهید داشت که هر موقع کم میآورید، برایتان مزاحمت ایجاد میکنند.
حتما بخوانید: ۱۰ نکته طلايی از کتاب جادوی واقعی نوشته دکتر وين داير

پشت درِ دفتر یک مسئول نشستهاید و شما را داخل راه نداده است، آن موقع است که کم نمیآورید.
چون چراهای اهدافتان برای هدف گذاری را میدانید، مقاومت میکنید و این مقاومت شما باعث میشود موفق شوید.
مقاومت، کلید پیروزی است. این چراهایی که برای اهدافتان تعیین میکنید، سکوی پرتاب و موفقیت شما خواهد شد.
اهدافِ دارای چرایی، به کارهای ما جهت میدهند، ارزشهای درونی ما به ما انرژی و انگیزه میدهند. پس این نظام ارزشی را جدی بگیرید.
گفتیم چند کلمه هستند که برای موفقیت لازم دارید؛ یکی تعهد و دیگری مقاومت بود، این تعهد و مقاومت از کجا میآید؟ از شناخت ارزشها.
پیشنهاد عالی: ۸ نکته از کتاب غول درونتان را بيدار کنيد

ارزشهای ما، منبع الهام درونی ما هستند. الهام درونی ما، منبع مقاومت و تعهد ما نسبت به هدف گذاری هستند.
اگر الهام درونی داشته باشید، در برابر تفکرات تیره و مایوسکننده مقاومت میکنید، پس الهام است که نمیگذارد ناامید شویم.
چه چیزی باعث میشود الهام درونی داشته باشیم؟شناخت ارزشهایمان و فعالیتکردن بر مبنای ارزشهایمان.
حالا نگاهي به زندگی خودتان بیندازید. چه چیزی را حس میکنید؟ آیا میدانید ارزشهایتان چیست؟ آیا الهام درونی دارید؟
آیا آتشی از درون شعلهور میشود که شما را به سمت اهدافتان راهنمایی کند؟ اگر توجه کنیم، معجزه در اطراف ماست.
هر آنچه نیاز داشته باشیم، در درونمان داریم، کجا دنبال آن میگردیم؟ بلندپروازی، اشتیاق و شوروشعف داشته باشید.
کلید بلندپروازی، داشتن شورواشتیاق و حرارت در الهام درونی است. پس به زندگی خودتان نگاه کنید، ببینید کجا هستید؟
ببینید آنچه لایقش هستید را دارید؟ آیا برای آنچه میخواهید به آن برسید، لیاقت دارید؟
آیا اهدافی دارید که جهان را جای بهتری برای زندگی فرزندانمان کند؟
به ما کمک کنید و این دانش و نگرش را انتقال دهید، در درجه اول به خانوادهتان، فرزندانتان و مدارس کشور.
آن موقع است که میتوانیم جلوی آنها را که مایوسمان میکنند، بگیریم و کشور و جهانمان را به جای بهتری برای زندگی فرزندانمان تبدیل کنیم.
ممنونم که همراه من بودید. شما را به خدای بزرگ و مهربان میسپارم.
نوشتهای از محمدمهدی ربانی (موسس پلتفرم آموزشی ویدان)
نظر بدهید