عارضه‌یابی و تحلیل تعارضات کسب‌وکار با تکنیک کواکتیو کوچینگ

عارضه‌یابی و تحلیل تعارضات کسب‌وکار با تکنیک کواکتیو کوچینگ

وضعیت کلی مشاهده شده از دیدگاه رفتارشناسی اقتصادی در جامعه آماری: امروزه یکی از سؤالات مهمی که در ذهن اکثر صاحبان کسب‌وکارهای کوچک و متوسط سنتی و مدرن ("اس ام ایی" های معروف) به‌صورت کاملا شفاف شکل‌گرفته است این است که : در حال حاضر و با توجه به وضعیت کلی کسب‌وکار چه کنم تا مسیرهای درآمدی بیشتری را در دخلم وارد کنم؟

می توانیم این نوع تفکرات را مانند دغدغه های آن فردی ببینیم که دچار میگرن مزمن شده و برای بهتر شدن وضعیتش، در حال تفکر است!

به طورکلی تمام انسانها برای کسب لذت بیشتر به سوی مطلوب ترین خواسته ها و نیازها و ایده آل هایشان درطول عمر، در حال حرکت هستند.

گاهی در این مسیر، موانعی( پیامد یا ناهنجاری) در وجود انسان و کسب وکارهایشان ( یکی از آن نیازها و خواسته ها) پدیدار می شود، که در اینجا از آنها به عنوان "عارضه"  یاد می شود.

زمانی که صاحبان کسب‌وکار به اینگونه اندیشه ها دست پیدا می کنند سوالات زیر در ذهنشان تداعی می شود:

1) چرا باید وضع  کسب‌وکار خودم را بهتر کنم و بهره وری های مادی و معنوی شغلم را افزایش دهم ؟

2) چطور به واسطه این تغییرات برای زندگی خودم آرامش و رفاهیات غنی تری بسازم ؟

3) چگونه مسیر رشد و حرکت از نقطه فعلی را به سمت نقطه مطلوب طی کنم ؟

و اینجاست که می بینیم افرد در حال دست و پنجه نرم کردن ، با یک تصمیم برای رسیدن به یک هدف ، رفع یک دغدغه یا حل یک عارضه درونی هستند...!؟

عجیب است بله !!! برای من هم درابتدا عجیب بود ، اما زمانی که منابع مشهود را درسطح 80 % یک جامعه آماری یافتم مفهوم انتزاعی تعجب ، برایم رنگ باخت.

چرایی استفاده و ارتباط بین تکنیک های کواکتیوکوچینگ در این مدل عارضه‌یابی:

پس ازگذشت زمان و بعد از استفاده های راهبردی از روش های شناخته شده در فرهنگ کلی "کوچینک"،  با تکنیک جالب و اثر گذاری در کشف و شفافیت هرچه بیشتر توانمندی های افراد در سطح جهان روبرو شده ایم.

که براساس آن می توانیم طی یک فرایند مشارکتی در جلسه کوچینگ و با گوش دادن موثر، به کشف و تحلیل " تعارضات" شخصی و بیزنسی ، طبق یافته هایی شگرف حول محور گفتگوهای خود شخص بپردازیم.

 " بزرگی سراسر به گفتار نیست / دو صد گفته چو نیم کردار نیست" حال با نگاهی عمیق تر به این دیدگاه جناب فردوسی نامدار وقتی خط مشی مبتنی بر کواکتیو کوچینگ را در پیش می گیریم ، باید بیشتر بجای حرف زدن و ارائه نظر و مشاوره ، مشارکت زیر را طراحی کنیم.

در زمینه های زیر حرکت می کنیم :

1) "گوش دادن" موثر و فعال

2) توجه به زمان "حال و اکنون"

3) اعتقاد و باور به این که کوچی خودش " ذاتا خلاق ، مبتکر و کامل " است

4) نگاه  و " تمرکز بر کلیت فرد "

5)  قصد و نیت "خدمت رسانی"  و " ایجاد تحول "

از ابزارهای زیر بهره مند می شویم:

1) استفاده فرا آگاهانه از " حس درونی

2) استفاده آگاهانه از " کنجکاوی

3) پیشرفت بر اساس " مدیریت فردی"

4) حرکت " به پیش و در عمق"

سپس موارد زیر را برای کوچی در نظر می گیریم:

1) موفقیت

2) توازن

3) فرایند و به  نوعی  "راهکار"  دست پیدا می کنیم .

با ترکیب منابع علمی و روش های مرسوم عارضه‌یابی با این مدل مشارکتی ، ضمن حرکت به سمت توفیقات مربوط به رفع دغدغه ، تعارضات و رسیدن به اهداف بیزنس ، معنای زندگی انسان مخاطب مان (صاحب کسب‌وکار) را هم مورد توجه قرار می دهیم متاسفانه به نظر می رسد در کشور ما آن چنان که باید به این موضوع مهم توجه نمی شود و آموزه های تحول بخش و تاثیرگذار آن زیر انبوهی از پیام های انگیزشی و بحث های کلی و نا کارآمد رنگ باخته است

این در حالی ست که یافته های متخصصین این حوزه در ایران و سراسر جهان گواه تاثیرات بی نظیر این مسئله و رویکرد مثبت آن می باشد.

بر اساس دیدگاه آنان اگر این مدل مربی گری به شکل درست خودش ترویج یابد ، می تواند نتایج اجتماعی و اقتصادی بسیار مطلوبی را در تمام حوزه های قابل استفاده ( همچون عارضه‌یابی با این تکنیک) کسب نماید ؛ نمونه های آن در تمام سطوح جوامع توسعه یافته قابل پیگیری است.

رهبران و پیشروان این روش استراتژیک در ایران بر این باورند که ، این مدل می تواند باعث ایجاد نقطه عطفی در فعالیت های کوچینگ محورشود. کتاب "کو اکتیو کوچینگ " مرجع  موثر و راهگشایی در این زمینه برای علاقه مندان خواهد بود.

چگونگی تحلیل و رفع تعارضات مشاهده شده با استفاده از مدل کواکتیو کوچینگ:

حالا با آگاهی به اینکه  "کو اکتیو کوچینگ " می تواند چه تاثیرات بسزایی در اکتشاف" ماهیت "عارضه داشته باشد، بسمت قلب "تعارضات" مایل و متمرکز می شویم :

صاحبان مشاغل به طورکلی توانایی ایجاد تغییر در محیط های پیرامون خود ، همچنین حوزه ها و سنجه های کلان اقتصادی بیزنس خود را ندارند.

اما می توانند ضمن افزایش آگاهی و رشد فردی ، با ساخت یک عامل مسلط کننده ، مسلح کننده و منشا اثر برای کسب موفقیت ها ، به ایجاد توازن و بهبود فرآیندها در محیط  انسانی و بیزنسی بپردازند و عارضه های مشاهده شده را تحلیل نمایند.

با توجه به این مقدمه و با نگاهی براساس یافته های 1) رنه دکارت، 2) کواکتیوکوچینگ، 3) نگرش های علمی- انسانی، می توان گقت: اگر "انسان" را بعنوان یک منبع اثرگذار در محیط در نظر بگیریم ، خواهیم یافت که او با استفاده از مفهوم واقعی "حرکت  به سمت تغییر خود"، ناخودآگاه به سمت تغییر واقعی محیط مایل می شود و می تواند این فرایند را با نگاهی سیستماتیک از کل به جزء تعریف کد نماید و به مرحله عمل برساند.

در کتاب سوئیچ (کلید را بزن) برداشتی کاربردی برای حل این مسئله فرآیند محور وجود دارد: انسان ها زمانی به سوی تغییر خویش مشتاقانه حرکت می کنند که ، تعادلات و توازن ذهنی (مادی و معنوی) و ارزشی آنها بتواند در یک رویداد پیچیده و زمان بر در وضعیت بالانس قرار داشته باشد.

یک شخصیت خود رهبر می تواند با ایجاد محیط های مورد نیاز (اکوسیستم) در جهت رفع نظریه های "بی نظمی" و " اینرسی" موجود در هر مدل مخلوقی (سیستم) ، متعلقات و ملزومات رشد را فراهم آورد.

رفع این عوارض سیستماتیک در مدل  "کو اکتیو کوچینگ" میتواند نتایج عمیق و رضایت بخشی را رقم بزند؛ زمانی که فرد با یک خود مربی گری فعالانه و مشارکتی به واسطه مسیرهای از پیش تعیین شده ارزشی در بنیان های فکری و عملی اش ، با دیدی از "بالا" و از "بیرون"  به مسائل بنگرد، می تواند با صبوری و کسب اطلاعات آموزشی از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب خود حرکت نمایید.

پس از ذکر مباحث فوق حالا با شفافیت بیشتری به ارائه راهکار عملی برای پیشبرد اهداف یک بیزنس و صاحب آن به جهت رسیدن به نقطه مطلوبش می پردازیم.

1) اگر صاحبان کسب‌وکار، عارضه های موجود در بیزنس را با مشارکت خودشان و متخصصان این حوزه مشاهده کنند و برای افزایش اثرگذاری "ارزش پیشنهادی" بیزنس ، در حوزه مزیت رقابتی پایدار، اقدام نمایند.

2) "ارتباط حسی با مشتری" و مردم جامعه هدف برقرار نمایند.

3) با افزایش ارائه این خدمات ارزش محور و رضایت بخش در "کانالهای ارتباطی" بهینه شده ،آنالوژی شده و شخصی سازی شده ، طبق ساختارهای سنی و زمینه ای کسب و کارشان قدم بردارند.

4) ضمن "بخش بندی مشتریان" و شناخت فرهنگی مربوطه ، فعالیت هایی متناسب با آنان طراحی کنند.

5) در جهت رفع نیازهای مشتریان قبلی ، موجود و بالقوه تصمیم بگیرند و "فعالیت کلیدی" انجام دهند  تا طی آن تصمیم به علایق ، سلایق و ارزش های مشتریان خود احترام عملی و ضمنی قائل شوند.

6) سیستم های نظام یافته ای از" منابع کلیدی" خود به دست آورند.

7) از طریق برون سپاری و تفویض اختیار به "شرکای کلیدی" ، هرچه راحت تر و سبک تر کسب‌وکار متبوع شان را رهبری و هدایت نمایند.

8) مدل "جریان درآمدی" را بهبود ببخشند.

9) با وارد کردن ریاضیات  در "ساختار هزینه"  به آنها نظم و انسجام ببخشند.

10) و بر خداوند توکل کنند می توانند بوم کسب و کارشان را طراحی و برنامه ریزی کنند.

 

حالا پس ازایجاد تغییر در خود و محیطهای اطرافشان، در پاسخ به اینجا و اکنون ، در هر شرایطی منشا اثر واقع می شوند و می توانند انتظار داشته باشند تحت لقای داستان هویت برند و فرایند جایگاه سازی ذهنی اعم از موارد  فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی و با دستاورد هایی مثل:

1) برند شخصی شان

2) برند محصول شان

3) برند بیزنس شان درآمد بیشتری را در دخل  کسب‌وکار خود وارد نمایند.

حمیدرضا خدمتگزار

دانشپذیر دوره ششم تربیت کوچ ویدان

منابع ؛

نگاهی بریافته های علم اقتصاد رفتاری

کتاب "کو اکتیو کوچینگ چهارچوبی قطعی برای تحول در کار و زندگی"

A.P.I عارضه یابی به روش های علمی، ادراکی و شهود درونی

دیدگاه کاربران (0)