افکار چگونه روی نتایجی که میگیریم، اثر میگذارند؟
تــا حــالا از افکار و فکر کردن زیاد خســته شدهاید؟
یــا در مــورد کارهایــی کـه بایـد هـر هفتـه انجـام دهیـد، احسـاس اسـترس و اضطـراب میکنید؟
آیــا میخواهید کــه دیگــر اینقدر در زندگــی نگـران نباشـید؟
همهی مـا هرازگاهی دچـار افـکار منفـی میشویم.
ولـی اگـر اغلـب، غـرق ایـن افکارتـان میشوید، پـس بایـد در مـورد افکار و تأثیرشان روی ســلامت روانتــان جدیتر باشــید.
ایـن مکالمهی درونـی کـه بـه نـام افـکار میشناسیم، بخشـی طبیعـی از کلیـت ذهنتـان اسـت.
همیشـه همانجاست؛ شـب و روز، خواروبـاری کـه بایـد بـرای خانـه تهیـه کنیـد،
شـرمی کـه از فراموش کــردن روز تولــد خواهرتــان داریــد یــا اضطــراب در مـورد مسـائل روز (سیاسـی، محیـط اطـراف یـا وضعیـت اقتصـاد) را بـه یادتـان میآورد.
ایــن افــکار ، حتــی اگــر حواستــان بــه حضــور دائمیشان نباشــد، همیشــه در پسزمینهی زندگیتان حضــور دارنــد.
یکلحظه وقـت بگذاریـد و بـه افکارتـان توجـه کنیـد. سـعی کنیــد متوقفشــان کنیــد. کار سختی است، نــه؟
میبینید کــه آنها چطــور بــدون دعــوت و ناخواســته یکــی بعــد از دیگــری ظاهــر میشوند.
حتما بخوانید: تفاوت بین ذهن ثروتمند و ذهن فقیر
بعضــی افکار تصادفــی و بیفایده هســتند. »دســتم میخارد«، »فکــر کنــم میخواهد بــاران بیایــد«، »کلیدهایــم را کجــا گذاشــتم؟
« از طـرف دیگـر، خیلـی از افـکار مـا سـرزده و منفـی هسـتند. »چــه آدم مزخرفــی«، »مــن واقعاً در آن پــروژه خرابــکاری کــردم«، »احســاس گنــاه میکنم کــه چــرا آن حــرف را بــه مــادرم زدم.
« ایــن افــکار، چــه منفــی، چــه خنثــی و چــه مثبــت، باعــث بههمریختگی ذهنمــان میشوند؛
درســت مثلاینکه وقتــی وســایل زیــادی در خانــه داشــته باشــید، خانهتان بههمریخته میشود.
متأسفانه پاکسازی بههمریختگیهای ذهنــی مثــل حــذف وســایل خانــه، راحــت نیســت.
شــما نمیتوانید فکــری را بیندازیـد بیـرون و توقـع داشـته باشـید کـه بـرای همیشـه از ذهنتــان پــاک شــود.

در واقــع، افــکار منفیتان بهمحض آنکه از ذهنتــان پاکشــان کنیــد، بازهم برمیگردند ســر جــای اولشــان. چرا فکرهای منفی در سر داریم؟
حالا ذهنتــان را مثــل یکخانهی مرتــب در نظــر بگیریــد؛ خانهای کــه هیــچ وسیلهی اضافــی و بیفایده و اعصابخردکنی نــدارد.
چــه میشد اگــر فقــط میتوانستید ذهنتــان را بــا افــکار مثبــت، الهامبخش و آرامشبخش پرکنید؟
یکلحظه ذهنتــان را مثــل یــک آســمان صــاف در نظــر بگیریــد کــه هیــچ ابــری در آن وجــود نــدارد.
آســمانی کــه خودتــان میتوانید تصمیــم بگیریــد چــه چیــزی در آن حرکــت کنــد.
شما برای داشتن یک ذهن ثروت ساز باید زمان مناسبی را در نظر بگیرید تا بتوانید افکار منفی را ازخودتان دور کنید.
اگــر ایــن آســمان صــاف ذهنــی، اینقدر لازم و خواستنی است،
پــس چــرا مــا اینقدر غــرق فکریــم و چــرا فیلترهـای کمـی داریـم بـرای جداسـازی افـکار مثبـت و لازم از افــکار منفــی و غیرضــروری؟
مغــز شــما حــدود صــد میلیــارد یاختهی عصبــی دارد؛ یــک میلیــارد دیگــر هــم در نخاعتــان اســت.
اینطور تخمیــن زدهشده کــه تعــداد ارتباطــات بیــن ایــن یاختهها، یعنــی بیــن سلولهای مسئول پــردازش، صــد تریلیــارد ســیناپس اســت.
مغزهـای قدرتمنـد مـا دائـم مشـغول پـردازش همه نوع تجربـه و تحلیل کردن آنها در قالـب افـکار هسـتند. افکارمـان تعییـن میکنند چـه چیزهایـی را واقعیـت فـرض کنیـم.
مــا میتوانیم افکارمــان را کنتــرل و هدایــت کنیــم؛
ولــی اغلــب اینطور بــه نظــر میرسد کــه خــود افکارمــان هــم ذهنــی دارنــد کــه میتوانند مــا و احساســاتمان را کنتــرل کننــد.
فکر کردن در حــل مسئله، تحلیــل، تصمیمگیری و برنامهریزی، امــر لازمی محســوب میشود؛
ولــی ذهــن در بیــن زمانهای مربــوط بــه فعالیتهای ذهنــی، مثــل میمونــی وحشــی، سرکشــی میکند و شــما را میکشاند بــه وادی افــکار منفــی.
مکالمهی همیشـگی و درونیتان، حواستـان را از آنچه در اطرافتــان و همیــن حالا اتفــاق میافتــد، پــرت میکند.
باعــث میشود تجربههای ارزشــمندی را از دســت بدهیــد و ِ شــادی زمــان حــال را هــم از بیــن میبرد.
مـا بهاشتباه تصـور میکنیم کـه بایـد بیشتـر و بـا جدیـت فکـر کنیـم و دلیـل ناراحتـی یـا نارضایتیمان را گیـر بیاوریـم و کشــف کنیــم.
ســعی میکنیم وســایل، افــراد و تجربههایی را شناســایی کنیــم کــه احتمــالا نمیگذارند مــا بــه آرزوهایمــان برســیم و باعــث ناراحتیمان شدهاند.
یکی از دلایل نرسیدن به آرزوها شغل نامناسب هست. فرسودگی شغلی یکی از دلایل اصلی بوجود امدن افکار بد در ذهن هست.
جلوگیری از فرسودگی شغلی و تکنیکهای رهایی از آن در دفع این نو طرز فکر منفی مهم است.
هرچــه بیشتــر در نارضایتیهایمان عمیقتر شــویم، غمگینتر میشویم.
وقتــی بــه آینــده فکــر میکنیم یــا درگذشته دنبــال جــواب سؤالهایمان میگردیم، افکارمــان بــه مــا احســاس بیقراری، تهی بودن و اضطــراب میدهند.

در واقـع، تقریباً همهی افـکار منفـی کـه داریـد یـا به گذشـته مربوطنــد یــا بــه آینــده.
حتــی وقتــی بابــت خلاص شــدن از صـدای نـواری کـه دائـم در ذهنتـان پخـش میشود و آزارتـان میدهد، مستأصل شدهاید.
بازهم شــاید خیلــی راحــت درگیــر دور باطــل افــکار حسرتبار گذشــته و نگرانکنندهی آینـده شـده باشـید.
حالا نهتنها بــا افکارتــان ســروکله میزنید، کــه بایــد بــا ناتوان بودنتان در خلاص شــدن از ایــن افــکار هــم کلنجــار برویــد.
هرچــه بیشتــر ایــن افــکار منفــی در ذهنتــان تکــرار شــوند، حالتــان بدتــر میشود.
انــگار کــه دو نفــر هســتید؛ یکـی کـه فکـر میکند و دیگـری کـه قضـاوت میکند.
کسـی کــه فکــر میکند و کســی کــه میداند داریــد فکــر میکنید و بد بودن آن افــکار را ســرزنش میکند.
ایــن چرخهی افــکار/ قضــاوت، احساســات بــدی در مــا بــه وجــود میآورند.
هرچــه افکارمــان بیشتــر به خاطر تــرس، احســاس گنــاه و حســرت باشــد، بیشتــر دچــار اســترس، اضطــراب، افســردگی و عصبانیــت میشویم.
بعضی وقتها افکارمـان، مـا را بـا احساسـات بـد، فلـج میکنند و دقیقاً همیـن ِ احساســات هسـتند کـه حـس صلــح و رضایـت درونـی مــا را از بیــن میبرند.
هرچنــد کــه افــکار مــا، مقصــر شمارهی یــک ایــن مقــدار از ِ پریشــانی هســتند، ولــی باورمــان شــده کــه در ایــن مــورد، کار خاصــی از دســتمان برنمیآید.
شــما نمیتوانید مانــع فکر کردن ذهنتــان شــوید، درســت اســت؟
اما چگونه بتوانیم انگیزه خود را حفظ کنیم مساله ای هست که باید در مورد آن تحقیق کنید.
نمیتوانید مغزتــان را بهصورت خــودآگاه خاموشکنید و خودتــان را از شــر آن پچپچهــای ذهنــی و احساســی خــاص کنیــد کــه نمیگذارند از زندگــی لــذت ببریــد؟ ِ
هرازگاهی لحظاتــی غیرمنتظــره از صلــح و آرامــش درونــی را تجربــه میکنیم.
ولــی اغلــب اوقــات، ســعی میکنیم پچپچهــای ذهنیمان را بــا چیزهایــی مثــل پرخــوری، مــواد مخــدر، کار، رابطهی جنســی یــا ورزش درمــان کنیــم.
ولــی اینها فقــط راهحلهایی موقتــی بـرای خاموش کردن ایـن افـکار و تسـکین دردمـان هسـتند.
خیلــی زود افکارمــان برمیگردند سر جای خودشــان و ایــن چرخــه ادامــه پیــدا میکند.
آیــا سرنوشــت اینطور مقــدر کــرده اســت کــه مــا همیشــه قربانـی »ذهنهای میمونی«مـان باشـیم؟
آیـا همیشـه بایـد بـا افکارمـان مبـارزه کنیـم و درنهایت، بگذاریـم مـا را بـا نگرانـی، حسـرت و اضطـراب، دنبـال خودشـان بکشـند؟

آیـا راهـی هسـت کـه بتـوان ذهنـی صـاف، رهـا از منفی گرایی و رنـج داشـت؟
شــاید نتوانیــد همیشــه خانهی ذهنتــان را خالــی از بههمریختگی نگهدارید،
ولــی میتوانید به حدی روی افکارتـان تأثیرگذار باشـید تـا کیفیـت زندگـی و خوشبختیتان را بهشدت بــالا ببریــد.
شــاید فکر کردن، کاری اتوماتیــک و ِ غیرقابلکنترل بـه نظـر برسـد، ولـی خیلـی از الگوهـای فکـری ِ مــا از روی عــادت هســتند و بــدون فکــر انجــام میشوند.
یک مطلب کاربردی برای شما: چگونه به چیزهایی که میخواهیم، برسیم
هرچنــد بــه نظــر میرسد کــه شــما و افکارتــان غیرقابلتفکیک هســتید، ولــی شــما یــک »خودآگاه« داریــد کــه میتواند عامدانــه وارد شــود و افکارتــان را کنتــرل کنــد.
شــما خیلـی بیشتـر از چیـزی کـه فکـرش را میکنید، روی افکارتـان کنتــرل داریــد.
وقتــی یــاد بگیریــد چگونــه بایــد ذهنتــان را کنتــرل کنیــد، دری بــاز میکنید بهسوی خلاقیت،
انگیــزه هوشــمندی عمیــق کــه درســت پشت ِ ســر بههمریختگی افکارتــان بــوده اســت و شــما آن را نمیدیدهاید.
از طریــق تمرینهای مختلــف تمرکــز حــواس و عادتهای کارآمــد میتوانید افکارتــان را خلــع سـلـاح کنیــد
و فضــای فکـری بیشتـری بـرای خودتـان بـه وجـود آوریـد و از شـادی و آرامــش درونیتان لــذت ببریــد.
چنــان شــفافیتی در ذهنتــان خواهیــد داشــت کــه میتوانید مهمترین کارهــای زندگــی را در اولویــت قــرار دهیــد،
اهدافــی را کــه دیگــر بــه دردتــان نمیخورند بگذاریــد کنــار و متوجــه شــوید کــه زندگــی روزمرهتان را چطــور پیــش ببریــد.
برگرفته از کتاب « پاکسازی ذهن برای موفق شدن در زندگی» اثر بری داونپرت و استیو اسکات
نظر بدهید