تابهحال با خود فکر کردهاید که چرا میگوییم “بشر موجودی اجتماعی” است؟ اینکه انسان چگونه از ابتدای حیات به چنین پیشرفتهای عظیم و شگرفی دست یافته است؟
چطور اختراعات به فناوریهای عام تبدیلشدهاند؟ یا حتی عوامل پیروزی و تقسیم قدرت در جنگهای بیشماری که رخداده چه بوده است؟
یا اینکه قارهها چطور کشف شدند؟ و هزاران چرای دیگر…
با اندیشه و بررسی در امور مذکور و امور مشابه میتوان به این نکته اذعان کرد که بشر اگر نمیتوانست بهصورت جمعی و گروهی کار کند شاید هیچوقت پیشرفتی که الان شاهد آن هستیم حاصل نمیشد.
از طرفی مقولهٔ “کوچینگ و مربیگری” کلیدواژهٔ نسبتاً جدیدی است که بهعنوان یکی ابزارهای رشد و توسعه مهارتها در جهان و بهتازگی در ایران مطرحشده.
همچنین آمارها و پژوهشهای رسمی و غیررسمی زیادی در سراسر جهان، تأثیرات مثبت کوچینگ روی افراد و سازمانها را تأیید کردهاند.
اکنون که از اهمیت کار گروهی آگاه شدیم فکرش را بکنید کوچینگ چه تأثیرات مثبت و شگرفی میتواند روی افزایش و بهبود عملکرد آن بگذارد.
در این مقاله به زاویه نگاهی میرسیم که درک میکنیم چطور رشد یک فرد از طریق کوچینگ میتواند منجر به رشد بقیه اعضای گروه شود.
کوچینگ بهاختصار
در فرآیند کوچینگ بهجای دادن ماهی، مراجع ماهیگیری میآموزد، ازاینرو در شاخههای زیادی میتواند باعث رشد و بهبود افراد شود، که با توجه به گستردگی در این مقاله به تشریح کامل آنها نمیپردازیم اما در اینجا میتوانید با برخی از انواع کوچینگ آشنا شوید.
کوچینگ بهعنوان یکی از راههای توسعه و رشد در این سالها موفق بوده و رشد نسبتاً زیادی داشته است.
افزایش ۵۰۰ درصدی تعداد کوچهای معتبر از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ به گزارش فدراسیون جهانی کوچینگ (ICF) و میزان رضایتمندی ۹۹ درصدی مراجعین حقیقی و حقوقی در سال ۲۰۲۲ به گزارش انستیتو بینالمللی رشد حرفهای کوچینگ (iPEC) و همچنین علاقهمندی ۹۶ درصدی به استمرار در استخدام کوچ، گواه این قضیه است.
در نظر داشته باشید که در این فرآیند نتیجه منوط به خواست و اهداف مراجع است چراکه درنهایت این مراجع است که میخواهد سفری را برای رشد خود از نقطه فعلی به مقصد نهایی آغاز کند و کوچ صرفاً وظیفه راهنمایی مراجع در طی مسیر را بر عهده خواهد داشت، زیرا در کوچینگ اعتقاد بر این است که پاسخها و راهحل مشکلات پیش خود مراجع است و فقط باید به آنها آگاهی پیدا کند.
با توجه به خواستهٔ مراجع یک کوچ میتواند زوایای پنهانی از قدرت و تواناییهای وی را به او نشان دهد، که این تواناییها گسترهٔ فراوانی دارند.
ازجمله این تواناییها میتوان به مهارتهای نرم شامل مهارت ارتباطات، مهارت مذاکره، مهارت مسئولیتپذیری، انعطافپذیری، اعتمادبهنفس و … اشاره کرد.
در این رابطه کوچ بهعنوان راهنما و ناظر سوم شخص با اسلحهٔ اصلی خود که سؤالات معنادار و هدفمند است به مراجع کمک میکند خود به وجود و افزایش این تواناییها آگاه شود و اصول و چارچوبهای قدیمی و بعضاً ناکارآمد خود را زیر سؤال برده و به بینش جدید و واقعبینانهتری نسبت به خود، پتانسیلها، موانع و فرصتهای پیشرو دست یابد.
یک فرد، عضوی از یک گروه
در کسبوکارها فارغ از اینکه بهصورت آزاد هستند یا سازمانی، حتماً افرادی را پیدا میکنیم که خود عضو گروهی بزرگتر هستند.
بیایید مثالهایی از این افراد را در نظر بگیریم؛ یک فروشنده که بخشی از گروه فروش و بازاریابی است، یک مشاور تلفنی بخشی از گروه پشتیبانی، راننده سرویس شرکت بخشی از گروه حملونقل، برنامهنویس سمت سرور بخشی از گروه توسعه، محقق بخشی از گروه تحقیق و توسعه، آزمایشکننده محصولات بخشی از گروه ارزیابی کیفی، یک مدیر بخشی از هیئتمدیره، سرپرست کارگزینی بخشی از منابع انسانی یا حتی یک فریلنسر که فکر میکنیم نیاز به تیم ندارد میتواند بخشی از تیم مربوط به حوزه کاری خود باشد، و هزاران مثال دیگر…
حالا در نظر بگیرید عضوی از یک گروه هستید و با چالشهای متعددی در بخشهای مختلف زندگی شخصی و کاری خود مواجه هستیم.
ناآرامیهای بیرونی و درونی بسیار که بعضاً به گرههایی تبدیل میشوند که اگر راه رسیدن به اهداف بلندمدت و یا ریزهدفهای ما را سد نکنند دستیابی به آنها را دشوار میکنند.
البته این در حالی است که طبق دیدگاه خیلی از مردم “چالشها باعث رشد ما میشوند” اما مفهوم درست این گزاره وقتی حاصل میشود که چالشها را حل کنیم و تجربه یا چیز ارزشمند دیگری کسب کرده باشیم و الا صرفاً وجود چالش در حالتی که حلنشده رها شود و موجب آزار فکری ما باشد نهتنها منجر به رشد نخواهد شد بلکه انرژی و انگیزه ما را تحلیل برده و درنهایت باعث مشکلات فراوان درونی و بیرونی مانند کاهش اعتمادبهنفس هم خواهد شد.
به این نکته نیز توجه کنید که منظور از حل کردن چالش فقط پیروزی نیست زیرا از شکستها نیز تجارب مهمی یافت میشود که میتواند در کسب پیروزیهای بعدی به ما کمک کند.
رشد فرد، رشد اعضای گروه
اکنون که میدانیم رشد ما در گرو حل و درگیری با چالشهاست و میخواهیم از بین گزینههای موجود رشد و بهبود فردی، کوچینگ را انتخاب کنیم بیایید به درک زاویه نگاهی که در ابتدای صحبت گفته بودیم نگاهی بیندازیم.
فرض کنیم یک مراجع برای بهبود مهارتهای ارتباطی به کوچ مراجعه کرده، دیگری برای افزایش اعتمادبهنفس، یکی برای اینکه بیشتر خود را بشناسد، یکی دیگر برای کاهش استرسهای منفی و غلبه بر تنبلی، آن یکی برای افزایش مهارت و روحیه مدیریت و دیگری که حس کرده صرفاً مشکلی وجود دارد، آمده بفهمد مشکلش اساساً از کجاست تا بعد دنبال راهکار باشد.
در همهٔ این موقعیتها و با فرض اینکه ۹۹% از نتیجه راضی خواهند بود و فرآیند کوچینگ موجب فائق آمدن بر چالش شده، اتفاقنظر داریم که مراجع با کمک خودش از موقعیت موجود به وضعیت مطلوب رسیده علاوه بر اینکه خودش مشکل را حل کرده و در بطن ماجرا بوده است.
پس قبول میکنیم حتماً در زمینهای که چالش داشته یا بعداً متوجه آن شده رشد کرده است.
حالا این مراجع که خود عضوی از تیم بود با مهارتی بهینهشده یا شناختی بهتر و رشد یافته به مسیر کاری سابق برمیگردد، و ازآنجاکه میدانیم تغییرات درونی ما به تغییرات رفتاری و بیرون منجر میشوند، طبق تجربه گذشته میگویم که در ۲ حالت موجب رشد همکاران و همتیمیهای خود خواهد بود:
حالت اول: همکاران مراجع پس از مدتی بهصورت ناخودآگاه متوجه تغییرات مثبت وی شده و کنجکاوی و کنکاش درونیای را در خود حس خواهند کرد که در این صورت یا با او در این موضوع صحبت میکنند و دلیل را جویا میشوند یا ناخودآگاه در ورطهٔ کوچینگ درونی (Self Coaching) خواهند افتاد که درنهایت منجر به رشد ایشان خواهد شد.
حالت دوم: مراجع که تغییرات مثبتی در رویکردهای فکری و رفتارهای خود داشته مانند رودی که از دریا انشعاب گرفته عمل کرده و در محیط تیمی خود نقش یک کوچ در ابعاد کوچک را بازی میکند. که در این صورت میتواند در خیلی از مواقع به همتیمیهای خود در رشد خودشان کمک کند.
سخن آخر
در هر ۲ حالت و حالتهای دیگری که ممکن است پدید آید با توجه به وابستگی کاری که بین اعضای یک گروه وجود دارد وقتی در جمعی یکی از اعضا را رشد دهیم، ناخودآگاه به رشد مجموعه کمک کردهایم.
حال میخواهد این جمع کسبوکاری باشد یا ورزشی. مثال و حالات گفتهشده در این نوشته را میتوانید بهصورت عمومی در همهٔ کارهای گروهی بسط دهید چراکه انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و همواره دستاورد گروه بیشتر از دستاورد فرد بوده است.
سعی کنیم حتی اگر الان عضو گروهی نیستیم خودمان را موظف به رشد و بهبود بدانیم چراکه بههرحال یا در آینده بخشی از یک گروه خواهیم بود یا همینالان با بقیه در ارتباط جمعی هستیم.
و در آخر حواسمان باشد که همه ما بهعنوان عضوی از اجتماع و هستی و همه مخلوقات عالم، جزئی از یک کل بزرگتر هستیم، پس با رشد خودمان به رشد جامعه کمک خواهیم کرد.
نویسنده: جناب آقای امیرحسین رنجبر از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
نظر بدهید