چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی گر به اقلیم عشق روی آری همه آفاق گل سِتان بینی
شهود دیدن ندیدنیهاست؛ شنیدن نشنیدنیهاست.
در فرآیند کوچینگ بخصوص به روش کواکتیو، کوچ نیاز دارد به یک شناخت و درک عمیق از کوچی و از محیط کوچی یا سازمان و هر آنچه به کوچی و رابطه کوچینگ ربط دارد، برسد و این درک بهراحتی دیدنی و شنیدنی نیست.
در فرآیند کوچینگ، کوچ گاهی در شرایط چند مجهولی و مبهم قرار میگیرد که صرفاً نمیتوان با روشهای محاسباتی یا استدلالی عقلی تصمیم گرفت و نیاز هست کوچ با سرعت بالا اطلاعات را پردازش و تحلیل کند و در کمتر از چند ثانیه تصمیمی بگیرد یا سؤالی مطرح کند؛
در این شرایط, قوه درونی شهود میتواند نوری درونی و ابزاری کارآمد برای خود کوچ باشد و نوری باشد برای کوچی.
حال سؤالی مطرح است که چگونه قوه شهود خود را بشناسیم و سپس بالفعلش کنیم؟
راهی مطمئن و تجربهشده وجود دارد و در ادامه پنجرهای بروی این راه گشوده میشود.
اگر روی خود واژهٔ شهود، تعصب نداشته باشید و صرفاً به مفهوم شهود توجه کنید، میتوان گفت که بحث شهود و تفکر شهودی از زمانهای کهن تا همین امروز همراه ما انسانها بوده و هست و بدون شک یکی از قدرتهای خدادادی انسان هست که مثل هر ظرفیت استعدادی نیز به شکوفا و فعال شدن نیاز دارد.
تعاریف مختلفی توسط محققین راجع به شهود ارائهشده است؛
بر طبق گفته آلبرت انیشتین، شهود راهحل به شما داده است و شما نمیدانید چگونه و یا چرا؟
شهود یک پدیده پیچیده است که از تجربیات گذشته و مجموعه دانشی که در ضمیر ناخودآگاه افراد وجود دارد، شکل گرفته است (خاتری و انجی,2000)
شهود نه در مقابل تحلیل کمی است و نه سعی در نادیده گرفتن آن دارد. شهود یک فرایند تصادفی از حدسیات و همچنین احساسات و عواطف نیست.
شهود یک فرایند استراتژیک مهمی است که مدیران در تصمیمگیری استراتژیک از آن استفاده میکنند.
شهود در شرایط تغییر، مدیران را قادر میسازد که موقعیت را برانداز کنند، حجم انبوهی از دادهها را ترکیب و ادغام کنند و بتوانند با اطلاعات ناقص مقابله کنند و بدین طریق کیفیت تصمیمگیری را ارتقا دهند. (خاتری و ان-جی,2000)
علامه محمدتقی جعفری درباره ادراک شهودی مینویسد:
«مقصود از شناخت شهودی عبارت است از تماس مستقیم درون با واقعیت غیرقابل تماس حسی, طبیعی و عقلانی است.»
شهود عبارت است از بینایی درونی واقعیت با روشنایی خاصی که از بینایی حسی و شناخت عقلانی قویتر و روشنتر است و با نظر به حالات گوناگون درونی در تماس با واقعیات است، این نوع بینایی قابلانکار و تردید نیست.
شهود یکی از زمینههای رابطه کوچینگ است که گاهی در شرایط عدم قطعیت که غیرقابل محاسبه و پیشبینینشده است، یکی از مهمترین و کارآمدترین ابزارهاست.
شناخت و تفکر شهودی که منجر به تصمیمات و واکنشهای شهودی میشود، اثراتی از قبیل آثار زیر را به همراه دارد:
1. درک بهتر خود و دیگران 2. سرعت بالا در تصمیمگیری و واکنش 3. با دریافت حجم اندکی از اطلاعات، زودتر از بقیه، فرصتها و تهدیدها را تشخیص دهد 4. بر مبنای تصویری از کل اقدام نماید 5. نوری است که جلوی مدیر روشن است و به او در تصمیمگیریها کمک میکند 6. رشد خلاقیت که منجر به قدرت حل مسئله و نوآوری میشود 7. کمک به مشارکت مثبت و عمیق 8. پی بردن به مسائل جدید و راهحلهای متفاوت 9. گسترش زاویه دیدی فراتر از معمول 10. اطمینان قلب و آرامش 11. انتخاب راه درست و هدایت بخشی 12. تسهیل در امور 13. رسیدن به یقین 14. شناخت عینی خالق و رسیدن به او که کمال مطلق است و ...
رابطه کوچینگ و خود کوچ هم با استفاده از شهود قوی و مؤثرتر میشود؛
و شهود از درونی که در نگاه اول ناشناخته و تاریک است منشأ میگیرد و طبیعی است راه رسیدن به این گوهر درونی شناخت دقیق خود انسان است؛
چگونه موجودی که نداند چه دارد، آن را پیدا کند؟
آیا با شنیدن و آگاهی یافتن به اینکه قدرت تعقلی در ما وجود دارد، کسی متفکر میشود و میتواند از قدرت فکر خودش استفاده کند؟
مطمئنترین راه برای رسیدن و کشف شهود چیست؟
شهود، ظرفیتی است پنهانی و بالقوه در درون انسان و جایگاهش سطحی و در دسترس همه نیست؛
برای استفاده از شهود و قدرت نامحسوس شهودی در رابطهها بخصوص در کوچینگ و تصمیمگیری، نیاز هست با آرامش و شناخت بهواسطه نور آگاهی و زاویه دید درست به درون انسان نگریسته شود و درک درست و دقیقی از انسان پدید آید؛
خودشناسی مقدمه ایست لازم و مطمئن برای رفتن و رسیدن با چاشنی درنگ و تفکر و البته صبوری...
منظور از خودشناسی، شناخت انسان از آن نظر است که دارای استعدادها و نیرویهایی برای تکامل است.
هر چه انسان نیاز داشته باشد، در درون اوست و اصیلترین ارزش و آرزوهایی که در بیرون تبدیل به هدف او میشود، میل اولیه و ارزش نهانی است در درون خود او.
منظور از دروننگری و خودکاوی این است که انسان با تأمل در وجود خویش و استعدادهای درونی و کششهای باطنی خود، هدف اصلی و کمال نهایی و نیز مسیر سعادت و ترقی خود را بشناسد.
در این میان بنیادیترین تفاوت انسان با دیگر مخلوقات صرف قدرت تفکر و انتخاب نیست؛ بلکه قدرت انتخابی است دائمی بین علاقههای ((سطحی, آشکار و بالفعل)) و علاقههای ((عمیق, پنهان بالقوه))
معمولاً گروه اول را علاقههای غریزی و گروه دوم را علاقههای فطری مینامند.
درگیری و چالش اصلی در وجود انسان میان این دو گروه علاقه و میل است، که شهود میل و قدرتی بالقوه و جزو انتخابهای عمیق و پنهانی است.
سؤالی که پیش میآید، راه رسیدن به قدرتهای درونی و انتخابهای عمیق چیست؟
شهود گوهری ارزشمند در لایههای عمیق انسان است و راه دستیابی و بهرهبرداری در وجود خود اوست؛
هدف از خودشناسی و شناخت قوه شهود صرفاً آگاهی یافتن به چیستی و چگونگی انسان و شهود نیست، بلکه هدف شناختی است جامع از ظرفیتهای انسان و در جزء پس از پی بردن به قدر و قیمت هر قوا، چگونه و درچه راهی فعال کردن قوه موردنظر است.
ما به برنامهای جامع و دقیق و راهنما و مربیای متخصص و راهبلد در حین خودشناسی و پسازآن برای حرکت نیاز داریم؛
و صدالبته این راه بدون حضور و اراده خود انسان طی نشدنی است.
حال انسان با توجه به عمر محدودش و سرعت و مشغله دنیای امروزه، میتواند به هر منبع و برنامه و راهنمایی برای شناخت و بالفعل کردن خود اعتماد کند؟
نتیجهگیری
خب دریافتیم که شهود بهراحتی به دست نمیآید و هرکسی هم که بخواهد نمیتواند به دست آورد و از طرفی منبعی خارجی برای خرید و تصاحب وجود ندارد؛
انسان هم بهطوری خلق و طراحیشده که بدون شناخت و داشتن برنامه و درک جامع و راهنمایی و هدایت بیرونی نمیتواند بهصورت پایدار از منابع خود بهره ببرد و به اوج شکوفایی خود برسد؛
و خودشناسی عمیق و هدفمند آغاز راهیست سرسبز و امن.
انسان چه برنامهٔ مطمئنی برای رسیدن و کشف گوهر شهود و استفاده از آن دارد؟
قدم بعدی انسان پس از خودشناسی چیست؟
راهی است از درون تا بینهایت که ادامه دارد ...
نویسنده: جناب آقای محمد خسروی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان