همانطور که میدانید عصر امروز عصر اطلاعات و فناوری است و یکی از الزامات این عصر، نقش والدین در تربیت کودکان و چراغ راه آنها شدن و انگیزه بخشیدن به آنها است که ما در اینجا به کوچ والدین یا همان پدر و مادری که نقش مربی را بازی میکنند اشاره می کنیم تا آینده و مسیر زندگیفرزندانشان را هموارتر سازند.
در این مقاله میخوانید که چگونه والدین…
● نقش خود را تغییر دهند
● چشمانداز خود را تغییر دهند
● مهارتهای یک کوچ را بیاموزند
● مرحله بعد، دستبهکار شوند
چگونه والدین میتوانند نقش یک کوچ را ایفا کنند؟
وقت رویارویی با یک چالش است! فرزند پروری یکی از چالشبرانگیزترین و بینظیرترین نقشهایی است که در بزرگسالی با آن روبرو میشویم.
این امر میتواند طاقتفرسا، گاهی ناامیدکننده و اغلب ترسناک باشد” بهویژه در سالهای نوجوانی که فرزندان مراحل رشد فیزیکی و تغییرات جسمی، روحی و عاطفی را شروع میکنند که در صورت سهلانگاری والدین، میتوانند نتایج ناگواری به بار آورند.
همه ما بهعنوان پدر و مادر بهترین چیزها را برای بچههایمان میخواهیم، بهترین مدارس، بهترین دوستان و بهترین فرصتها، اما ما غالباً فراموش میکنیم که آنچه در میان همه تلاشهای ما وجود دارد، نوجوانی است که میخواهد بفهمد چه کسی است، در چه موقعیتی قرار دارد و چه گزینههایی را باید انتخاب کند.
والدین نقش اصلی را در هدایت فرزند خود بهسوی موفقیت ایفا میکنند و به همین دلیل است که باید در راستای رشد و عملکرد قوی نسبت به فرزندان، تعلیم ببینند و همچنین، با اتکا به پژوهشها و دستاوردهای جدید در این زمینه، کوچ فرزند خود قرار گیرند.
این بهعنوان پدر و مادر ما را قادر میسازد تا با پاسخها و رفتار بیولوژیکی معمولی که بخشی طبیعی از رشد یک نوجوان است و برای انتقال رشد به بزرگسالی ضروری است، کنار بیاییم.
طی ده سال گذشته تحقیق در رابطه با کوچینگ والدین و فرزند، نشان میدهد که کوچینگ والدین، کودکان، نوجوانان و سیستمهای خانوادگی باعث کاهش استرس در شرایط مختلف خانوادگی میشود و مهارتهای کلیدی برای خانواده فراهم میکند و نیز باعث شکوفا شدن، بلوغ و رشد همه اعضای خانواده میشود.
اولین بار کوچینگ به مفهوم امروزی از اواسط سال ۱۹۸۰ میلادی توسط توماس لئونارد (Thomas Leonard) در ایالاتمتحده آمریکا ایجاد شد.
وی در سال ۱۹۹۵ با حضور جمعی از کوچها، فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF) را تأسیس کرد.
ناگفته نماند که در خلق کوچینگ به مفهوم امروزی تاریخها و افراد دیگری هم به چشم میخورند.
تاریخهای بیانشده در این مقاله تاریخهای مستندی از کوچینگ به معنای امروزی آن است.
از دیگر نامهای برجسته در این عرصه، میتوان به تیموتی گالوی، مت سامرز، جان ویتمور، جنی راجرز، اندرو گیلبرت، کارن ویتل وورث، مارشال گلداسمیت و سرالکس فرگوسن اشاره کرد.
🔺 نقش خود را تغییر دهید
بهعنوان یک والد در نقش کوچ، با رشد کودک و تغییر وضعیت فیزیولوژی و تغییر در وضعیت روحی فرزندتان، سعی کنید شما نیز با توجه به نیازهای آنها در شرایط متفاوت، تغییر کنید.
برای مثال: کودک در سنین ۶ یا ۷ سالگی نیاز به آموزش خواندن و نوشتن دارد، او در این سنین سعی میکند بهطور مستقل، البته با اندکی کمک از دیگران، کارهای خود را انجام دهد.
بین سالهای ۷ تا ۱۲ سالگی به روابط اجتماعی و شرکت در گروههای مختلف علاقه نشان میدهد، و در سالهای بعد و به عبارتی نوجوانی، بیشتر تمایل به برنامهریزی و تصمیمگیری برای خود خواهد داشت.
در این دوره باید نقش شما تغییر کند و دیگر از حالت نظارت مستقیم و مراقبت خارج شود و وارد مرحلهٔ جدیدی با عنوان کوچ شوید.
باید با شلختگیها و رفتارهای غیرعادی او که اقتضای سنش را میکند، کنار بیایید.
بپذیرید که این فرایند کاملاً طبیعی است فقط کافی است به او اعتماد کنید و این اعتماد را به او نشان دهید که از پس کارهای خود برمیآید.
با این روند فرزند شما آماده وظایف بزرگتر و مهمتر در آینده خواهد بود.
🔺 چشمانداز خود را تغییر دهید
برای شروع این مرحله، باید به فرزند خود بفهمانید که برای نظرات و دیدگاه او ارزش قائلید، اما چگونه؟
این مورد را با گوش سپاری دقیق به ایدهها و علایق او در هنگام عنوان کردن آنها عملی کنید.
تفاوتهایش را ارج بنهید، با این روش او حس ارزشمندی خواهد کرد و بهعنوان یک فرد مستقل، هویت خود را مییابد.
حالا به نظر شما، در این موقعیتها، کوچینگ چه اهمیتی برای روابط بین والدین و فرزند دارد؟
یا بهتر بگویم که دانستن و اهمیت دادن به دیدگاه دیگران چه مزیتی دارد؟ یک رابطه سالم و مثبت کوچینگ محور به فرزندان این امکان را میدهد که:
۱. بهعنوان یک انسان ارزشهای خود را درک کنند
۲. احترام و انگیزه را بهطور متقابل منعکس نمایند
۳. خوب شنیدن دیگران و آرامش را بیاموزند
۴. بهطور متقابل خواستهها را توسعه و پرورش دهند
۵. اعتقادات و ارزشهایشان شکل میگیرد
۶. یاد بگیرند چه موقع و کجا مذاکره و مدارا کنند
۷. درک میکنند که عضوی از یک اجتماع هستند
۸. و از چالشهای زندگی با روی باز استقبال کنند
🔺 مهارتهای یک کوچ را بیاموزید
شما چه کسی هستید؟ آیا خود را میشناسید؟ مهمترین مهارت و خصیصه یک کوچ این است که ابتدا به شناخت خود میپردازد.
اگر میخواهید به فرزندتان در شناخت او کمک کنید، اول باید خود و زندگیتان را بهطور کامل بشناسید.
در هر موقعیت برای برقراری ارتباط با فرزند خود، باید نسبت به مسائل بیرونی و درونی آگاهی داشته باشید.
استانداردهایی را برای خود تعیین کنید و در این راه:
● منعطف و خلاق باشید
● صبور و شکیبا باشید
● ثابت و استوار باشید
اکنونکه تا این مرحله را طی کردهاید، به مهارتها و خصوصیات یک والد در نقش کوچ، بسیار نزدیک شدهاید، حالا این امکان برای شما فعالشده است تا از ابزارهای دیگر کوچینگ برای کوچ فرزندتان استفاده کنید.
کار خود را با چند پرسش در مورد شما، در رویارویی با فرزندتان ادامه میدهیم:
● آیا شما همیشه واضح و شفاف صحبت میکنید؟
● به دیدگاه و نظر فرزندتان توجه میکنید و با دقت به آنها گوش میسپارید؟
● در شرایط مختلف با روی باز با او برخورد میکنید و همیشه برایش وقت دارید؟
● قضاوت را کنار میگذارید؟
● روی نتایج تمرکز دارید؟
با عدم رعایت این موارد، موانع اصلی در روابط مؤثر شما شکل خواهد گرفت.
اگر این نقایص در شما و رفتارتان وجود دارند، با شناسایی آنها در رفتارهای خود و تغییر بهموقع، از شر آنها خلاص شوید، حتی اگر غیرطبیعی به نظر رسید، به کار خود ادامه دهید! نگران نباشید، این مهارتها طبیعت و ماهیت دوم شما خواهد شد.
🔺 مرحله بعد، دستبهکار شوید
با گذر از مرحله کسب مهارت کوچینگ با رفع نقایص و مشکلات رفتاری خود را در رابطهتان با فرزندان، آماده شروع یک فرایند والد، در نقش کوچ هیجانانگیز خواهید بود.
برخی از مهارتها را در حین کار خواهید آموخت که چگونه آنها را در مقابله با فرزندتان باید به کار ببندید.
در این بخش ۷ روش طلایی برای موفقیت بیشتر در امر کوچینگ را معرفی میکنیم:
اولین روش احترام است ((اگر به من احترام بگذاری، به حرف تو گوش خواهم کرد))
دومین روش گوش سپاری است ((اگر به من گوش کنی، مرا خواهی فهمید))
سومین روش درک کردن است ((مرا درک کن تا قدردان تو باشم))
چهارمین روش قدردانی است ((اگر قدردان من هستی، پشتیبانی تو را خواهم فهمید))
پنجمین روش پشتیبانی است ((اگر مرا در تجربههای جدید، پشتیبانی کنی، مسئولیتپذیر خواهم شد))
ششمین روش مسئولیتپذیری است ((وقتی مسئولیت هستم، مستقل بار میآیم))
هفتمین روش استقلال است ((با استقلال، در تمام طول زندگی به تو احترام خواهم گذاشت و عاشقت خواهم بود))
نتیجهگیری
این حجم از مطالب بسیار مهم است و در این مقاله چند صفحهای نمیگنجد.
برای اینکه والدینی در نقش کوچ باشید، باید به خودشناسی دست پیدا کنید و بعد مهارتهای یک کوچ را فرابگیرید و نحوه برخورد با فرزندانتان را در هر سنی که هستند، تغییر دهید و منعطف عمل کنید و روحیه گوش شنوا بودن و پرسشگری را در خود تقویت کنید تا فرزندانی مستقل، قدرتمند، توانمند و پویا تربیت کنید، تا فرزندانمان در آینده به اهداف و رؤیاهای خود برسند.
نویسنده: سرکار خانم فاطمه رضایی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان
نظر بدهید