تفاوتهای میان توانگری و فقر
تفاوتهای میان توانگری و فقر (یادداشتی از محمدمهدی ربانی)
تفاوتهای میان توانگری و فقر
تفاوت ميان افراد موفق و افراد فقیر این است که افراد موفق سعی میکنند پول برای آنها کار کند، اما افراد فقیر کار میکنند برای پول؛ اینها خیلی متفاوت هستند.
در کلماتی که من به کار میبرم خیلی دقت کنید.
طرز فکر افراد ثروتمند، آنهایی که Mindset شان میلیونر است، از پول به سختی کار میکشند که برایشان پول بسازد؛
به جای اینکه خودشان سخت کار کنند برای پول.
متاسفانه بعضیهایمان روی یک تردمیل، در حالی که یک بسته پول جلویمان گذاشتهاند،
همینطور میدویم ولی هیچوقت به آن پول نمیرسیم، دستوپا میزنیم ولی به جایی نمیرسیم.
تفاوت بین ذهن ثروتمند و فقیر باعث ایجاد شکاف در بین آنها می شود که در ای مقاله کاملا به آن خواهیم پرداخت.
درآمد غیر فعال ( Passive income )
افراد ثروتمند از پول کار میکشند، سعی میکنند پولی را که دارند، دو برابر کنند.
ما فکر میکنیم هرچه بیشتر کار کنیم، پولدارتر میشویم، در صورتی که اینطور نیست.
سعی کن Passive income، یعنی درآمد غیرفعال، درآمدی که وقتی خواب هستی، برایت پول بیاید، داشته باشی؛
هیچ فعالیتی نمیکنی ولی برایت ثروت ساخته میشود.
مثل سرمایهگذاری در ملک؛
به محض اینکه پولت رسید، یک خانه کوچک بگیر، آن را اجاره بده، دوباره پولهایت را جمع کن، خانه بعدی را بخر و بعدی و بعدی؛
یا مثلا راننده تاکسی هستی، پولت را جمع کن و تاکسی بعدی را بخر، بده دست دوستت تا برایت کار کند و نصف درآمدش را به تو بدهد، بعد ماشینهای بعدی؛
اگر راننده کامیون هستی، به همین صورت؛
وقتی ماشینت دست فرد دیگری است که کار میکند و پولش را برای تو میآورد، به آن Passive income یا درآمد غیرفعال میگویند؛
یعنی خودت مستقیما رویش زحمت نمیکشی، ولی برایت درآمد دارد.
پس سعی کن کاری کنی تا پول مانند دانه و بذر برایت عمل کند؛
یعنی پول بکاری، پول دربیاید.
درختی از دلار را در ذهنتان تصور کنید؛ که یک بسته دلار کاشتهاید، صبر کردهاید و الان یک درخت دلار برایتان سبز شده است.
بیشتر بخوانید: ۶ روش ایجاد انضباط فردی برای رسیدن به اهداف خود

برای افراد فقیر چگونه است؟
انگار یک چوب هست که یک بسته دلار را جلوی آن بستهاند، میگویند بدو بگیرش!
هرچه میدود، چوب هم با او جلو میرود و هیچ موقع به آن نمیرسد.
پس سعی کنید پول را به کار بگیرید، نه اینکه فقط خودتان زحمت بکشید.
جنگ با ترس ها یا فرار از ترس ها؟
مورد بعدی تفاوت این است که افراد ثروتمند، به جنگ ترسهایشان میروند ولی افراد فقیر از ترسهایشان فرار میكنند.
افراد ثروتمند به آغوش ترسها میروند و ترس از آنها فرار میکند، برعکس افراد فقیر از ترسهایشان فرار میکنند و ترس به طرف آنها میرود.
از هرچیز بترسی به سرت میآید.
ولی وقتی به سمت ترس میروی، میبینی که چقدر خود ترس، ترسوست و از تو فرار میکند.
یک مثال خوب برایتان میزنم که همیشه یادتان بماند؛
فکر محدود، ما را محدود نگه داشته است؛
زندگیای که الان داریم، با قابلیتمان برابر نیست.
خداوند قابلیتهای زيادی را در ما نهاده است؛
هرچه بخواهیم در وجودمان هست.
خداوند اینقدر به ما لطف و ما را دوست داشته است كه هر چه میخواستیم را در وجود ما قرار داده است؛
بیشتر بخوانید: چگونه بر ترس، شک و اضطرابی که مانع رشد میشوند، غلبه کنیم؟
با افکار منفیمان، خودمان را محدود نکنیم.
ولی ما با افکار منفیمان، خودمان را محدود کردهایم.
جایگاه ما خیلی بالاتر از این زندگیای است که الان داریم، بیش از این میتوانیم پیشرفت کنیم.
حتما خیلیهایتان دیدهاید، وقتی بچهفیل متولد میشود، او را طوری تربیت میکنند که در جای کوچکی زندگی کند و زیاد او را اینطرف و آنطرف نبرند؛
چون وقتی بزرگ میشود، وزنش خیلی زیاد و کنترلکردنش خیلی سخت میشود؛ مربیها به چه صورت بچهفیل را تربیت میکنند؟
پای او را با طناب به میلهای که در زمین کوبیدهاند، میبندند و او دیگر نمیتواند خیلی اینطرف و آنطرف برود،
فقط در محدودهای میتواند راه برود که با طول طناب تعیین میشود و نمیتواند از این حریم خارج شود.
اوایل هم که بچه است، زیاد سعی میکند که طناب را پاره کند، ولی زورش به آن نمیرسد.
بچهفیل یاد میگیرد که طناب، پارهشدنی نیست؛
وقتی هم که بزرگ میشود و وزنش به حتی پنج تن میرسد، دیگر تلاش نمیکند که طناب را پاره کند؛
چون در کودکی یاد گرفته است که این طناب، پارهشدنی نیست.
پیشنهاد عالی: ۱۰ تکنیک سریع و ساده برای غلبه بر استرس
یکی دیگر از تفاوتهای میان توانگری و فقر محدودیت قائل شدن برای خودمان است
زندگی ما انسانها هم همینطور است، بر اثر تجربههای بد گذشته، تصاویر منفیای که از خودمان ایجاد شده است،
داشتن احساس گناه، حرفهایی که پدر و مادرمان به ما زدهاند یا حرفهایی که در دبستان به ما میگفتند
که تو هیچ چیزی نمیشوی، چرا درس نمیخوانی؟، چرا مشقهایت را نمینویسی؟، تو به هیچ جا نمیرسی؛
این محدودیت قائلشدنها برای خودمان، باعث شده است الان هم که بزرگ و قدرتمند شدهایم، باز هم فکر کنیم نمیتوانیم.
باید ترمزهای روانشناختی خودتان را بردارید وگرنه نمیتوانید جلو بروید.
در هر زمینهای که بخواهید موفق شوید، باید با ذهنتان شروع کنید.
ذهنیتتان را درست کنید.
نظر بدهید