1. مقدمه: امروزه با ظهور و بروز قدرتهای نوپا در صنایع مختلف جهان، لزوم برنامهریزی برای حرکت هدفمند در مسیر رشد، برای شرکتها و صاحبان مشاغل، بیشازپیش احساس میشود. آنچه بر حساسیت ماجرا میافزاید، رونمایی از شرکتها و مجموعههایی است که با بهرهگیری از روشهای خلاقانه، در جذب مشتریان و ربودن گوی سبقت از رقبای سنتی، عملکرد نسبتاً خوب و رو به رشدی را از خود به نمایش گذاشتهاند.
یکی از زمینههای تخصصی، اشتغالزا، پرطرفدار و درعینحال پردرآمد، صنعت هوانوردی و زیرشاخههای وابسته به آن است؛ که ازجمله مهمترین آنها میتوان به شرکتهای هواپیمایی و هلیکوپتری، دانشگاهها، آموزشگاهها و هنرستانهای هوانوردی، صنایع ساخت و تولیدی هوایی، شرکتهای پشتیبانی و ارائهدهندهٔ خدمات هوایی، باشگاههای ورزشهای هوایی و اخیراً شرکتهای دانشبنیان فعال در زمینههای مختلف هوانوردی اشاره کرد.
از سوی دیگر، صنعت کوچینگ بهعنوان یک عامل مؤثر در کمک به پیشرفت روزافزون صنایع مختلف، میتواند نقش بسزایی را در رشد و توسعهٔ صنایع هوایی و هوانوردی ایفا کند؛ با جستوجوی کوتاهی در میان فعالین صنعت هوانوردی کشور میتوان دریافت که کوچینگ تخصصی هوانوردی، جایگاه درخور و قابلی در میان هوانوردان ندارد.
در این مقاله سعی شده پس از معرفی علم کوچینگ و بررسی مدلهای حاکم بر مدیریت مالی و راهبردی صنایع هوایی، ضمن معرفی رشتهٔ کوچینگ صنایع هوایی و هوانوردی (Aviation Coaching)، منافع بهرهگیری از مهارتهای کوچینگ و اثربخشی آن در رشد سازمانهای فعال در عرصه هوانوردی، بیان شود.
2. کوچ کیست و کوچینگ چیست؟
شاید تاکنون در زندگیتان با این چالش بزرگ مواجه بودهاید که برای حل مسائل فردی و شغلیتان به چه کسی مراجعه کنید تا به بهترین و عملیترین راهحل برسید؟
در جواب این سؤال باید گفت که بهترین فرد کسی است که به شما کمک کند تا خودتان راهحلی ریشهای و عمیق برای مسئلهتان پیدا کنید؛ به عبارتی بهجای ماهی، به شما ماهیگیری یاد بدهد؛ بهجرئت میتوانم بگویم پاسخ این چالش را در صنعت کوچینگ پیدا خواهید کرد.
کوچ (Coach) که در لغت به معنای مربی و کمکمربی است، زمانی به کالسکههایی گفته میشد که وسیلهٔ رایج حملونقل مردم بود؛ یعنی مردم در آن زمان از این کالسکهها برای رفتن از مبدأ به مقصد خود استفاده میکردند.
جالب است بدانید اولین بار کالسکه در روستایی به نام کاکس در کشور مجارستان ساخته شد. این کالسکهها که بزرگتر و راحتتر از کالسکههای معمول آن زمان بودند، کاکس نامیده شدند.
بعدها این کلمه در زبان انگلیسی به کوچ تغییر کرد. اگر بخواهیم ارتباط بین کلمه کوچ و کاکس را بیان کنیم، میتوانیم بگوییم شخصی که امروزه او را کوچ مینامیم نیز کسی است که کمک میکند تا مُراجعِ او، از وضعیت موجودش (مبدأ) به وضعیت مطلوب (مقصد) برسد؛ به عبارتی میتوان در تعریف معنی کوچینگ، گفت که کوچینگ، مربیگری یا راهبری به سمت موفقیت است.
برای روشن شدن هر چه بیشتر مفهوم کوچینگ میتوان گفت، هنگامیکه یک سازمان یا یک کسبوکار دچار مسئله میشود، برای حل مسائل و ایجاد تغییر در سازمان، میتوان از فرایند کوچینگ کسبوکار بهصورت حرفهای و تخصصی کمک گرفت.
بخشی از حل مسائل، با دریافت شناخت و آگاهی کامل از ساختار سازمان و نیز افراد حاضر در کسبوکار حاصل میشود؛ و این امر به سرانجام نخواهد رسید، مگر آنکه از مربیانِ باسابقه و دارای مهارتهای بالا در کار کمک بگیریم.
هدف کوچ کسبوکار، رشد بیزینس، از طریق رشد مؤلفههای اثربخشی است که برای تغییر بهینهٔ یک سازمان ضرورت دارد و حل مسائل در سازمان را بهبود میبخشد.
بهعبارتدیگر، استفاده از راهبردهایی که بهصورت گامبهگام میتوانند مسیر کامیابی و موفقیت را در ایجاد تغییر ضروری در سازمان نشان دهند و در پیشرفت کسبوکار سهم مهمی داشته باشند، بر عهدهٔ مربیِ کسبوکار است.
2.1 ویژگیهای کوچینگ
ویژگیهای اصلی فعالیتهای کوچینگ که بهطور عمده مورد توافق اکثر مربیان حرفهای است، عبارتاند از:
• به افراد درباره نقاط قوت و کاستیهای آنها بازخورد میدهد. • بر بهبود عملکرد و ارتقا مهارتهای فردی متمرکز است، اما تأکید اصلی آن بر عملکرد کاری است. • فعالیتهای کوچینگ، شامل اهداف فردی و سازمانی است و محدود به زمان است. • بر این فرض استوار است که افراد خودآگاه هستند یا میتوانند به خودآگاهی دست یابند.
2.2 نگاهی به شاخههای علم کوچینگ
امروزه شاخههای بسیار گستردهای برای علم کوچینگ تعریف و اجرایی شده است که در ادامه به معرفی برخی از مهمترین آنها میپردازیم:
1. کوچینگ کسبوکار (Business Coaching) 2. کوچینگ سازمانی (Organizational Coaching) 3. کوچینگ زندگی (Life Coaching)
کوچینگ کسبوکار، شاخهای از کوچینگ است که در آن به کارآفرینان یا صاحبان شرکت کمک میشود تا به اهداف کسبوکارشان برسند.
کلیت این فرایند به گونهای است که در آن، مالکان کسبوکارهای کوچک و متوسط در بخشهای مختلف و متنوعی از کسبوکارشان با استفاده از روشها و تکنیکهای حرفهای یک بیزینس کوچ، در زمان معینی به نتایج مشخص و قابلقبولی دست پیدا میکنند.
این حوزهها میتواند در زمینههای گوناگون، ازجمله فروش، مدیریت، رهبری، ساخت تیم، برنامهریزی، بازاریابی، تولید و... باشد.
در رابطه با کوچینگ سازمانی، باید عنوان نمود که گرچه کوچ سازمانی را میتوان بهعنوان زیرمجموعهای از کوچ کسبوکار در نظر گرفت اما به علت تنوع در زیرگروهها بهصورت مستقل بیان شده است؛ که خود شامل رشتههای ذیل میگردد:
کوچینگ عملکرد (Performance Coaching)، کوچینگ تعامل (Cooperative Coaching)، کوچینگ منابع انسانی (HR Coaching)، کوچینگ تیمی (HPTC)، کوچینگ سیستمی (Systemic Coaching)، کوچینگ توسعه (Developmental Coaching).
کوچینگ زندگی نوعی مشاوره است که از مجموعهای از جلسات فردی حضوری و یا بعضاً از طریق تلفن و یا وبینار دو به دو، است تا به افراد در حل مشکلات و دستیابی به آرزوهای خود کمک کند.
یک کوچ زندگی این کار را از طریق کمک گرفتن از رشتههایی ازجمله جامعهشناسی، روانشناسی و اشکال مختلف مشاوره انجام میدهد.
بهعبارتدیگر هدف کوچینگ زندگی، کمک به افراد در شکستن الگوهای باور منفی خود، اقدام قاطعانه و تعیین اهداف مشخصی برای دستیابی به آنچه چیزی است که آنها از زندگی میخواهند.
3. کوچینگ صنایع هوایی و هوانوردی (aviation coaching)
جمهوری اسلامی ایران ازنظر جغرافیایی در بهترین موقعیت جهان قرار گرفته (شرق را به غرب متصل میکند) و به تعبیری، میتوان گفت که ایران قلب کره زمین است.
این ظرفیت بالقوه، یکی از فرصتهایی است که میتواند کمک چشمگیری به اقتصاد کشور کند. از سوی دیگر، صنعت هوانوردی که بهمنظور ارائهٔ خدمات در هر گوشه از جهان طراحی شده است، بهعنوان یک نیروی عمدهٔ اقتصادی کشورها مطرح است و بخشی از اقتصاد جهانی را نیز تشکیل میدهد.
طبق آمار، در ۳۰ سال گذشته مسافرتهای هوایی جهان بهطور متوسط در هر سال حدود ۵% رشد داشته است، که سالانه با تغییرات قابلتوجه به علت تغییر در شرایط اقتصادی و تفاوت رشد در مناطق مختلف جهان هماهنگ بوده است.
با مروری بر مطالب پیشگفته، بهوضوح میتوان دریافت، علیرغم اینکه صنعت هواپیمایی ازجمله بخشهای پرمخاطره در امر سرمایهگذاری است، در صورت تأمین زیرساختها و مدیریت مناسب، ازجمله معدود صنایعی بوده که بازگشت سرمایهٔ قابلتوجهی را به همراه دارد.
لذا شرکتهای هواپیمایی ایرانی میتوانند با بهرهگیری از مدلهای موفق خارجی و بهرهگیری از متخصصین امر تحت عنوان کوچینگ صنایع هوایی و هوانوردی (aviation coach)، برای حفظ صنعت هوانوردی و کسب سود بیشتر، استراتژیهای مناسبی را تدوین و اجرا نمایند.
لازم به ذکر است به دلیل حساسیت بالای صنعت هواپیمایی و ذات خطرآفرین آن، کوچ هوانوردی باید فردی باسابقهٔ فعالیت در صنعت هواپیمایی باشد.
در حقیقت کوچ هوانوردی، فردی است که به دو علم تسلط دارد. اولین علم، مهارتهای عمومی و تخصصی کوچینگ (کوچینگ صنایع هوایی) است که فراگیری آن نیازمند سپری شدن ماهها و سالها تحقیق و کسب تجربه است.
علم دوم نیز تسلط بر مهارتهای هوایی و هوانوردی و دارای سابقهای شایان توجه در صنایع هوایی و جستارهای وابسته به آن است.
4. نگاهی به ساختار و راهبرد اقتصادی شرکتهای پروازی در کشور
بدون شک، توسعه و گسترش صحیح، با برنامهای مدون و مطالعه شده در صنعت هواپیمایی و حملونقل هوایی، تأثیر بسزایی در رشد شرکتها و ارتقاء فرهنگ هوانوردی در جامعه داشته، و از عوامل اصلی توسعه کشور بشمار میرود.
این مهم، ضمن کاهش هزینهها و بهای کالا و خدمات، منجر به گردش مثبت سرمایه و افزایش درآمدها شده، و درنتیجه رشد و شکوفایی شرکتها و فعالین صنعت هوانوردی را در ابعاد مختلف به دنبال خواهد داشت.
آنگونه که از آمار مشاهده میشود، در حوزهٔ غیرنظامی (تجاری)، در حال حاضر ۱۶ شرکت هوایی فعال در ایران وجود دارد که درمجموع دارای ۳۰۰ فروند هواپیما در ناوگان مسافری میباشند که از این تعداد، ۱۸۰ فروند هواپیمای فعال با میانگین عمر ۲۳ سال میباشد.
این در حالی است که بر اساس برآورد سازمان هواپیمایی کشوری، برای تأمین نیازهای بازار داخلی و با توجه به جمعیت ۸۰ میلیون نفری کشور، سالانه به حدود ۸۰ تا ۹۰ فروند هواپیمای جدید طی پنج سال آینده نیاز داریم.
با توجه به شرایط تحریمی، و پس از توافق برجام، تاکنون تنها موفق به افزودن ۱۱ فروند هواپیمای مسافربری به ناوگان هوایی کشورشدهایم؛ و این یعنی افزوده شدن بیش از ۱۳۰۰ صندلی نو به ظرفیت ناوگان هوایی کشور که منجر به اشتغالزایی برای حدود ۵ هزار نفر جویای شغل شده است.
با توجه به اهمیت نرخ رشدِ بخش حملونقل هوایی در کشور، برنامهریزی و انجام مطالعات و تحقیقات در این حوزه از نیازهای مبرم جامعه به شمار میرود و از آنجائی که صنعت هوانوردی و حملونقل هوایی از فنآوری پیشرفته و بهروز بهره میگیرد، عامل بسیار مهمی در رشد اقتصادی جامعه میباشد؛
لذا حرکت هدفمند و رو به رشد اقتصادی در این حوزه، تأثیر بسزایی در رشد و نرخ صعودی اقتصاد جامعه و پیشرفت کشور خواهد داشت.
فعالیتها و خدمات در حوزه حملونقل هوایی در زمینههای مختلف توسط سازمانها و مؤسسات ذیل انجام میگیرد:
سازمان هواپیمایی کشوری، شرکت فرودگاههای کشور، شرکتهای حملونقل هوایی، دفاتر خدمات مسافرت هوایی، دفاتر خدمات کارگزاری بار، شرکتهای ارائهدهندهٔ خدمات بار و مسافر در فرودگاهها (هندلینگ)، شرکتهای ارائهدهندهٔ خدمات تغذیه و پذیرائی مسافر در پرواز (کترینگ)، دفاتر و مراکز طراحی وسایل پرنده، شرکتها و کارخانههای سازنده و مونتاژ کننده وسایل پرنده، شرکتهای ارائهدهنده خدمات در حوزهٔ ساخت و تعمیر تجهیزات و تسهیلات ناوبری، ارتباطی و فرودگاهی، مراکز علمی-کاربردی، هنرستانها، مؤسسات و دفاتر آموزشی هوانوردی، شرکتهای ارائهدهندهٔ خدمات بیمهای، شرکتهای ارائهدهندهٔ خدمات گمرکی، و درنهایت شرکتهای ارائهدهندهٔ خدمات ساختمانی و فرودگاه سازی.
1.4. بررسی مدلهای کسبوکار شرکتهای هواپیمایی
بر مبنای قوانین حاکم بر کشور، دولت ج.ا.ایران، بهمنظور اعمال حاکمیت خود در صنعت هوانوردی و حملونقل هوایی، سازمان هواپیمایی کشوری را تأسیس نموده است.
این سازمان بهعنوان متولی نظام حملونقل هوایی کشور، موظف میباشد که سیاستها، قوانین، مقررات و استانداردهای موردنیاز در بخشهای مختلف هوانوردی و حملونقل هوایی و فرودگاهی را تبیین، تدوین، تهیه و نشر نموده و بر اجرای صحیح قوانین، مقررات و استانداردهای مورد تأیید خود از سوی مؤسسات هوایی نظارت فعال و مستمر داشته باشد.
لازم به ذکر میداند، که سازمان هواپیمایی کشوری میتواند برخی از وظایف تحقیقاتی و اجرایی خود را در روند جداسازی فعالیتهای تصدیگری و حاکمیت دولت و فعالیتهای بازرگانی و خدماتی به مؤسسات، شرکتها یا مراکز موردنظر و تأیید خود ارجاع و واگذار نماید.
بدون شک این برونسپاری خدمات، با حضور متخصصان و کوچهای متخصص و فعال در صنعت هوانوردی به نتیجه بهتری منجر خواهد شد.
البته در شرکتهای هواپیمایی با بهرهگیری از برخی ابزارهای مدیریتی همچون سیاستهای قیمتگذاری، ساختار مسیرها، نوع خدمات درون پرواز، نوع و تعداد ناوگان، نحوه مالکیت آن و ... تلاش در رسیدن به حداکثر ارزش موردنظر را انجام میدهند.
بسیاری از صاحبنظران موفقیت شرکتهای هواپیمایی را در گرو انتخاب یک مدل کسبوکار مناسب دانستهاند.
چنانکه طبق تحقیقات "دپارتمان سیاستگذاری اروپا" با یک ترکیببندی درست، از طریق اصول مدیریتی میتوان تا 57% درصد هزینهها را در شرکتهای هواپیمایی کاهش داد.
بنا بر عقیدهٔ این شرکتها از سه طریق عمده مزایای هزینههای قابلتوجهی را نسبت به سایر فعالان صنعت کسب کردهاند:
• هزینههای ورودی کمتر؛ • طراحی ارزانتر محصول؛ • طراحی فرایند ارزانتر.
با توجه به نقش مهمی که مدل کسبوکار قوی در تقویت عملکرد سازمان ایفا میکند، این مسئله به یک نگرانی بزرگ در میان صاحبنظران صنعت هوانوردی تبدیل شده است؛ که به نظر میرسد باید به دنبال طراحی یک مدل کسبوکار جدید با مزیت رقابتی بالا و بر اساس سه مؤلفهٔ ویژگی- منفعت – عکسالعمل باشند.
لازم به ذکر است که بهطورکلی راهبرد شرکتهای هواپیمایی در کسب درآمد، از دو مدل زیر متأثر میباشد؛ اولین مدل، مدل کسبوکار سرویس کامل (FSC) است، که بر اساس استراتژی تمایز و ارائهٔ خدمات حداکثری به مشتریان بنا نهاده شده است؛ و دومین مدل هم مدل کسبوکار کمهزینه (LCC) است، که بر اساس به حداقل رساندن هزینهها بنا نهاده شده است.
در این راستا و بهعنوان نمونه، با توجه به اینکه قیمت پروازها در سفرها معیاری مهم در تصمیم خرید است، امروزه شرکتهای هواپیمایی سعی در رهبری هزینه و همچنین افزایش ظرفیتهای پروازی هستند.
مثلاً بسیاری از شرکتهای ارائهدهندهٔ خدمات کامل (FSC)، سعی بر رهبری هزینهها داشته تا بتواند در رقابت با شرکتهای کمهزینه سهم بازار خود را حفظ کنند. چراکه بسیاری از مسافران، خصوصاً مسافران تجاری، خدمات کامل و طیف وسیع ظرفیتهای پروازی را ترجیح میدهند؛ از سوی دیگر، بسیاری از شرکتهایی که کمهزینه هستند، سعی بر برآوردن حداقل نیازهای مسافران، برای بقاء در صنعت حملونقل هوایی دارند.
از طرفی شاید بحران COVID-19 پایهها را برای پذیرش و استفاده از رویکرد نقطهبهنقطه (ULH) برای شرکتهای هواپیمایی در سراسر جهان بهصورت آزمایشی فراهم کرد و شرکتها نیز ظرفیت عملیاتی و لجستیکی خود را برای ارائه خدمات ULH تطبیق دادند.
بهعنوانمثال تعداد بیشماری از متصدیان حملونقل، طیف وسیعی از بازگرداندن مسافران به وطن را انجام دادند و بسیاری از شرکتهای هواپیمایی ازجمله شرکتهای ایرانی از این موقعیت بهرهمند شدند.
در هر دو مدل کسبوکار شرکتهای پروازی که پیشتر گفته شد (مدل کسبوکار سرویس کامل (FSC) و مدل کسبوکار کمهزینه (LCC))، شرکتها به دنبال کسب مزیت رقابتی از طریق برخی تغییرات در روشهای معمول عملیاتی و معماریِ کسبوکار میباشد.
بنابراین بین بخشها و شرکتهای مختلف انتظار ناهمگونی وجود دارد. اما این مسئله که چگونه میتوان بر اساس رعایت مدل کسبوکار هر شرکت مسیر رشد و تعالی را با سرعت بیشتر و روندی پیوسته طی کرد، سؤالی بیجواب و البته مهم بوده و هست.
حتی اینکه آیا با توجه به شرایط حاکم بر جوامع، خصوصاً شرایط خاص صنعت هوایی در ج.ا.ایران چه مدل کسبوکاری بهغیراز مدلهای پیشگفته میتواند بهترین کارایی و رشد را برای صنایع هوایی کشور ایجاد کند نیز یکی دیگر از سؤالات مهم و بیجواب مانده، در آسمان صنعت هوانوردی کشور میباشد.
2.4. نوآوری استراتژیک
نوآوری، فرایند گرفتن ایدههای نو از طریق مشتریان رضایتمند است. همچنین تبدیل دانش جدید به محصول و خدمات جدید را نیز نوآوری مینامند.
یکی از نتایج نوآوری ارزشآفرینی و افزایش کارایی است که رشد تجارت را رقم خواهد زد؛ و همین جرقهها است که سازمانها و افراد را به حرکت روبهجلو سوق میدهد.
اما سؤال اساسی این است که یک سازمان چگونه و به چه روشی میتواند نوآوری را پیاده و اجرا سازد، بهطوریکه از یکسو با اهدافش همراستا شود و از سوی دیگر نقش آن را در میدان مسابقه نسبت به رقبایش بهطور بنیادی تغییر دهد؟
بهعنوان نمونه، رشد فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی در جمهوری اسلامی ایران، لزوم جابهجایی سریع مردم و کالاها، افزایش روزافزون تقاضا در بخش حملونقل هوایی را یک ضرورت اجتنابناپذیر ساخته است.
از سوی دیگر صنعت حملونقل هوایی بهعنوان یک عامل بسیار مهم در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور میباشد، لذا ارائه خدمات کوچینگ صنایع هوایی با در نظر گرفتن نوآوری استراتژیک، و با رویکردی آیندهپژوهانه در جهت تحقق توسعه و رشد این صنعت، موضوعی درخور توجه و حائز اهمیت است، چراکه امروزه، صنعت هوایی بخصوص در بخش زیرساختها و نیز حملونقل هوایی کشور، دارای چالشهای فراوانی است؛ که نیاز مبرم به هدایت و برنامهریزی مدون و بهرهگیری از علوم بهرهوری سازمانی، بخصوص کوچینگ، شدیداً احساس میشود.
بدون نوآوری محصولات جدید، خدمات جدید و روشهای جدید انجام کسبوکار اصلاً نمیتوانند پدیدار شوند و بیشتر سازمانها برای همیشه گرفتار خدمات قدیمی و روشهای کهنه میشوند.
نوآوری استراتژیک ظرفیتی برای تصور مجدد مدل موجود صنعت است به روشی که ارزشهای جدیدی را برای مشتریان ایجاد میکند و ثروت و دارایی جدیدی را برای همه ذینفعان از طریق اختراع یک محصول یا خدمت، تعریف مجدد فضای بازار، و یا طراحی مجدد مرزهای صنعت تولید میکند.
نوآوری استراتژیک یک نگرش کلنگر سیستماتیک است که روی ایجاد نوآوریهای گسسته تمرکز دارد.
نوآوری زمانی استراتژیک میشود که یک فرایند تکرارپذیر عمدی داشته باشد که تفاوت مشخصی را در انتقال ارزش به مشتریان، مصرفکنندگان، شرکا و بنگاه ایجاد نماید. این پدیده، سازمانها را به مبارزه میطلبد تا ماورای مرزهای ایجاد شده کسبوکار و مدلهای ذهنی آن نگاه کنند و مسیری را که سایر رقبا و سازمانها کمتر استفاده کردهاند بهکارگیرند.
نوآوری استراتژیک با تعمیم و بسط محصول، تقلید مدلهای تجاری و میانبرهای کارای فرایندها مشخص نمیشود.
همچنین تنها شامل ایدههای جدید از طریق طوفان فکری و جلسات خلاقیت نبوده و بر اساس اصول خطی برنامهریزی استراتژیک که با گذشته مقایسه میکنند و آینده را پیشبینی میکنند نمیباشد.
بلکه روی سطوح چندگانه عمل میکند، از نگرشهای سنتی و غیر سنتی به استراتژی کسبوکار شروع و با ایجاد تمرینهای بصیرت صنعت، بصیرت مشتری مصرفکننده و همسویی و یکپارچگی آنها ایجاد استراتژیها را پی میگیرد.
برای اینکه نوآوری استراتژیک رخ دهد فعالیتها و امکانات بهعنوان اهرمهایی خواهند بود که ارزش را به مشتری منتقل میکنند. درحالیکه تحقیق و نوآوری جزء مهم و اصلی برای نوآوری است اگر اقدام کارآفرینانه وجود نداشته باشد هیچ خلق ارزشی صورت نمیپذیرد.
روشهای سنتی برنامهریزی استراتژیک که مبتنی بر پیشبینیهای پیچیده است، بسیار سخت هستند. جهان برای هر شرکت یا سازمانی بسیار پیچیده است، مهم نیست که منابع آن سازمان یا شرکت، برای تولید یک طرح یا برنامه بر مبنای یک رویکرد علمی، چقدر وسیع و بزرگ باشد.
در چنین شرایطی، سناریوها راهی را برای پیشبرد طراحی و ترسیم آینده ارائه میکنند. میتوان گفت: برای اینکه دید وسیعی نسبت به آینده داشته باشیم (آیندهنگری)، باید آن را بشناسیم (آیندهشناسی)، و برای شناخت آن باید دربارهٔ آن مطالعه و تحقیق کنیم (آیندهپژوهی). بهعبارتدیگر لازمه آیندهنگری، آیندهشناسی، و آیندهشناسی، مستلزم آیندهپژوهی است.
پرواضح است که در مسیر آیندهنگری، آیندهشناسی و آیندهپژوهی، بهرهگیری از متخصصین امر که علاوه بر داشتن تجارب هوانوردی، توان و تخصص راهبری استراتژیک را نیز داشته باشند امری ضروری و حائز اهمیت میباشد.
5. نتیجهگیری
یکی از شایعترین دلایلی که شرکتها از کوچینگ استفاده میکنند این است که بتوانند با تغییرات، بهتر کنار آیند.
امروزه تمام ارگانهای دولتی و خصوصی در معرض تغییرات غیرقابلپیشبینی هستند؛ و به دلایل متعددی ازجمله رقابت جهانی، تغییرات جمعیتی، تقاضا برای خدمات و محصولات باکیفیت، مشتریانی با دسترسی به محصولات و خدمات در اینترنت و حتی کارکنانی که نمیخواهند در معرض مدیریت استبدادی و رئیس سالارانه باشند، تغییر، لازمه کار شده است.
کوچینگ، به شرکتها کمک میکند تا با چنین تغییراتی کنار بیایند، زیرا به مسئولین اجرایی و کارکنان کمک میکند تا با هم ارتباط داشته باشند و به یک شکل کاملاً متفاوت از گذشته، به هم مربوط باشند.
مدیران فعال در صنایع هوایی و هوانوردی کشور نیز از این امر مستثنا نبوده و با مشکل واقعی تلاش برای هدایت سازمانهای خود در یک محیط نامطمئن و متغیر، و توافق بر سر پیگیری انواع برنامههای کاربردی و عملی روبهرو هستند.
نکتهٔ مهم و راهبردی در اینجا، این است که سازمانهای هوایی امروزی، چگونه بتوانند در شرایطی که محیط نامطمئن است، تکنولوژی در حال تغییر مستمر است و رقابت بر سر منابع به شکلی نادرست در حال شکلگیری است، برنامههای سودمند و معنیدار خود را توسعه دهند.
امروزه سرعت تغییرات و بروز چالشها بخصوص در صنعت هوانوردی کشور، آنقدر زیاد است که دیگر نمیتوان با روشهای سنتی با آنها کنار آمد.
در این میانه دانشی نوین به نام کوچینگ زاده میشود که سعی میکند ضمن پیشبینی عوامل مؤثر در تغییرات پیش رو، جامعهٔ هدف را برای مواجهه با آنها آماده کند.
همچنین با استفاده از تخصص و تجربه، میتواند در طراحی یک مدل کسبوکار جدید با مزیت رقابتی بالا و بر اساس سه مؤلفهٔ ویژگی- منفعت – عکسالعمل، حضوری مؤثر داشته باشد و به کمک یک نوآوری استراتژیک، باعث رشد حداکثری شرکتهای فعال در حوزهٔ هوانوردی شود.
و نکته آخر اینکه، سازمانها و شرکتهای فعال در عرصهٔ هوایی، برای ماندن در بازار رقابت و ادامه حیات، مستلزم بهکارگیری خلاقیت هستند؛ که این امر باید با توجه به شناخت آینده صورت پذیرد.
ازآنجاکه آینده، هنوز روی نداده است، برای بشر، بهعنوان موجودی صاحب شناخت، غیرقطعی به شمار میآید. فلذا با توجه به چالشهای پیش روی صنعت هوانوردی، مطالب ذکرشده در حوزهٔ نوآوری استراتژیک و رویکرد آیندهپژوهانه، میتوان بیان نمود که بیشک، توجه به نوآوری استراتژیک با رویکردی خلاقانه و آیندهپژوهانه به کمک بهرهگیری از مربیان متخصص صنعت هوایی (aviation coaching)، در توسعه و رشد این صنعت تأثیر بسزایی داشته و با برطرف نمودن موانع موجود، مسیر رشد بیشازپیش این صنایع را فراهم میآورد.
نویسنده: جناب آقای حسین علیزاده از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان