ارکان اصلی جهان زبان در کوچینگ

ارکان اصلی جهان زبان در کوچینگ

مرزهای جهان ما مرزهای زبان ماست(ویتگنشتاین،۱۹۲۱). بی تردید شما نیز هم نظر هستید در اینکه امروزه ما انسانها سلاطین بی برو برگرد روی زمین هستیم ، به شهرها ، خودتان، پیشرفت ها ، تکنولوژی، علم ، اینترنت ، گوشی موبایل ، سفینه و... نگاه کنید ، همه اینها را ما ساخته ایم ؛ به راستی علیرغم آنکه انسان موجودی بسیار آسیب پذیر در میان سایر مخلوقات است چه چیزی او را حاکم جهان کرد؟ در پاسخ باید گفت خلاقیت زبان ورزی او، همه بازی را تغییر داد.

زبان به انسان، ایده‌ها ، اسطوره ها و آرمان ها را داد و او را به سمت همکاری و انسجام کشاند تا بر مسائل پیروز شود و بدین ترتیب آغاز به تسخیر کرات دیگر کرد.

انسجام از زبان خیال ما به وجود آمده و ما را قدرتمند ساخته است. فصل تمایز انسان از حیوان زبان است و تفاوت بین آدم با تجربه و آدم کم تجربه در مهارت زبان ورزی آنهاست .

این گفتار درباره اهمیت زبان و ارکان آن در کار کوچینگ است چراکه در امر کوچینگ هم کوچ و هم کوچی هردو شهروندی از جهان زبان هستند، بگونه ای که اگر مخصوصاً کوچ در زبان ورزی مهارت داشته باشد و کمک کند که این مهارت در کوچی ارتقا یابد، بی تردید کوچی یا راهی خواهد یافت یا راهی خواهد ساخت برای رسیدن به نتایجی درخشان.

  فلسفه زبان

فلسفه زبان

زبان خانه وجود انسان است(هایدگر،۱۹۸۲) این اهمیت موضوع زبان را می رساند. بی شک فلاسفه ای همانند ویتگنشتاین و هایدگر بنیانگذاران فلسفه زبان هستند.

فلسفه زبان درباره اهمیت زبان نیست ، چرا که از دیرباز به اهمیت آن پی برده‌ایم ، فلسفه زبان با پرسش‌های زیر شروع می شود:

رابطه بین احساسات من و زبان چیست؟

رابطه بین اندیشه های من و زبان چیست؟

کشف بزرگ فلاسفه زبان: من با زبان ، افکارم را بیان نمیکنم، بلکه با زبان اندیشه هایم را بر می سازم ؛ به گونه ای که اگر زبان متوقف شود اندیشه نیز متوقف می شود. ( مثلا یک کشاورز ، که خیلی بیشتر از یک استاد فیزیک آلزایمر گرفته، فیزیک می داند).

ادراک متافیزیکی جهان با زبان شکل می گیرد و«فهم»با خود زبان آغاز می شود؛ زبان من احساساتم را بیان نمی‌کند بلکه رابطه زبان با احساسات این است که زبان احساسات را می سازد با توقف زبان عمده احساسات انسانی متوقف می شوند و تنها احساسات در حد احساسات حیوانی مانند احساسات مربوط به درد و... را خواهیم داشت؛

اگر چه شادی ، غم ، خشم ، ترس را همه حیوانات می توانند تجربه کنند ، اما احساس آزادی ، اختیار ، اجبار، افتخار، حقارت ، تایید و عدم تایید، به دست آوردن و از دست دادن ، حس های زبانی هستند و اگر این واژه ها را نداشتیم چنین احساسی هم نمی داشتیم.

نگرش غلط تا قبل از انقلاب فلسفه زبان این بود که زبان ابزاری برای بیان افکار از پیش ساخته ما است، در صورتی که زبان ابزار بیان افکار نیست بلکه آفریننده آن است و این واقعیتی بسیار بدیهی است.

 

رابطه واگویه‌های انسان با شخصیت او

حتماً شنیده‌اید که «کلمات» بیشتر از گلوله ها آدم کشته اند. انسان، روان و شخصیتی غیر از مکالمه هایش ندارد، یعنی سخن گفتن ما و عمدتاً حرف زدن با خودمان ، روان و شخصیت ما را میسازد؛ واگویه‌های ما همان حرف زدن های ما با خودمان است؛

اینکه من با خودم همانند یک قربانی یا یک قهرمان حرف میزنم از من یک قربانی یا یک قهرمان خواهد ساخت و این قدرت زبان و واژه هاست.

شخصیت های خوب یا بد ، بیمار یا سالم وجود ندارد بلکه واگویه‌های خوب یا بد ، بیمار یا سالم وجود دارد.

 

ارکان اصلی زبان

زبان یک بازی «قاعده‌مند» گروهی وهمگانی است با عناصر مختلفی که در این جهان وجود دارد. انسان ها به شکل قاعده مندی اصوات ( واژه ها) را به کار می برند و به نحوی قاعده مند ، از اعضای بدن خود استفاده می کنند (قاعده ژستها )و با زیر و بم کردن صوت ها ، تن و لحن ایجاد می کنند و با حرکت های نمایشی و رفتاری (مانند گل فرستادن برای کسی ) با هم ارتباط برقرار می کنند و حرف می زنند. بنابر‌این ارکان اصلی زبان عبارتند از:

۱) واژه ها

۲) زبان بدن

۳) لحن

۴) نمایش های رفتاری

  یک کوچ (مشاور، منتور، معلم) چگونه می تواند بر اساس بازیهای زبانی و ارکان زبان درکوچی تاثیر گذار باشد؟

یک کوچ (مشاور، منتور، معلم) چگونه می تواند بر اساس بازیهای زبانی و ارکان زبان درکوچی تاثیر گذار باشد؟

می دانیم که زبان «منطقی» در مورد درست یا غلط بودن صحبت می کند اما زبان «حسی»خوب و بد بودن را بر اساس ارزش‌های احساسی توضیح می دهد، در جهان زبان مسائل و مشکلات، سخت نیستند و برای آنها راه حل وجود دارد و راه حل ها در اصلاح بازی های زبانی،هستند .

دراینجا ریشه درمانی (یعنی یافتن ریشه مسئله در گذشته) نداریم ، بلکه در جهان زبان ، از چهارچوب ریشه خارج می شویم و در چهارچوب اتمسفر یعنی «جو» قرار می گیریم ، جوی که در آن زندگی می‌کنیم.

کوچ کمک می کند تا کوچی واگویه های خود را تغییر دهد، تا افکارش و به تبع آن، رفتارش تغییر کند؛ یعنی کوچ دنبال ریشه درمانی نیست؛ بلکه کوچی را با بکاربستن بازی های قاعده مند زبانی و استفاده بجا از ارکان زبان از جوی که در آن قرار دارد به جوی سازنده، رهنمون می شود .

یک کوچ با نحوه حرف زدن کوچی ، می‌تواند بفهمد که خانه جهان زبان او کجاست، (بدیهی است که خانه فیزیکال کوچی جایی است که جسم او آنجاست)

چون زبان رویدادی در هوشیاری و آگاهی است و ما در« آگاهی » احساس را برمی سازیم . کوچ با مهارت بازی‌های زبانی کمک می‌کند که کوچکی با آبشن «اراده » به فراخوانی حس های پنجگانه مثبت (اختیار، لذت ،بدست آوردن ، تایید ، امنیت) در برابر حس های پنجگانه منفی (اجبار، درد ، ازدست دادن ،عدم تایید ، ناامنی ) در جهان زبان خویش بپردازد.

فرق ما با کسی که ورزش میکند ، در نحوه زبان ورزی است ، چرا که ما نمی توانیم مانند او در مورد ورزش، حکایت کنیم.

اصلاح واگویه‌ها و داستانهای ذهنی فرد ، زمانی میسر است که او کاربر خوب‌ اراده باشد ، وقتی کوچی این ها را بفهمد آن وقت او دانشجوی جهان زبان می‌شود و کیفیت زندگی او رفته رفته بهتر می شود.

کوچ با پرسیدن سوالات هدفمند و انواع سوالات، کمک می کند که کوچی آگاه باشد که تم حکایتش از زندگی یا کارش چیست.( رفاقت ، طنز، غم ، شادی ، امید ، ناامیدی و...) کوچ با سوالات معنا دار کمک میکند که کوچی با قدرت انتخاب گری( که یک قابلیت در جهان زبان است) وبا انتخاب تم ها و استفاده از آپشن اراده و سوییچ کردن تم ها (بعنی رفتن از یک تم به یک تم دیگر) سرنوشت و نتایج درخشانی به دست آورد.

  انتخاب واژه ها در پایان لازم به ذکر است طرح و بیان همه مهارتهای زبان ورزی و بازیهای زبانی، در این مجال نمی گنجد.   نتیجه گیری یک کوچ می‌تواند با استفاده از ارکان زبان و با کمک به مهارت زبان ورزی کوچی، حکایت های او را از زندگی و کارش در جهاتی که اهداف است، تغییر دهد، چرا که این روایتگری کوچی از حکایت های ذهنی خودش است که افکار و اندیشه‌ها و احساسات او و در نهایت سرنوشت او را بر می سازد. نویسنده: جناب آقای کلام اله شاکری از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفه ای کسب و کار ویدان منابع ۱)هادیگر،مارتین،مابعدالطبیعه چیست؟،ترجمه محمدجواد صافیان،تهران،پرستش،۱۳۷۳ ۲)هراری،یووال نوح، انسان خردمند ،ترجمه نیک گرگین،تهران، نشرنو ، ۱۳۹۶ ۳)سلیمی، کورش، همایش جهان زبان،تهران ، ۱۳۹۸ ۴)جابری،طالب، جهان و زبان در اندیشه ویتگنشتاین ،تهران، ققنوس ،۱۳۹۸ ۵) شاکری،کلام اله، سمینار جهان زبان برای دانش آموزان دبیرستانی، تهران، ۱۳۹۹  

دیدگاه کاربران (0)