برندسازی احساسی اصطلاحی است که در بازاریابی استفاده میشود و به ساخت یک برند اشاره دارد که به وضعیت عاطفی مصرفکننده و همچنین نیازها و آرزوهای او توجه میکند. این موضوع به ایجاد ارتباط احساسی با مشتریانتان مرتبط است.
چه چیزی باعث ایجاد برندسازی احساسی میشود؟
برندسازی احساسی نهتنها شرکتها را از رقبایشان متمایز میکند، بلکه به ایجاد یک رابطه عمیق بین برند و مصرفکننده نیز کمک میکند.
تنها با یک رویکرد بازاریابی شخصی مبتنی بر بینش و درک میتوانید برندی را تضمین کنید که این واکنشهای احساسی را در مشتریان برمیانگیزد. برای ایجاد این برند احساسی و ایجاد پیوند، نیاز به ایجاد یک «استراتژی برند احساسی» دارد.
چگونه یک استراتژی برندسازی احساسی را توسعه دهید؟
استراتژی برندسازی احساسی باید بخشی از استراتژی بازاریابی شما باشد. این باید در هر مرحله از سفر مشتری رخ دهد و با هر جنبهای از تجارت شما مرتبط باشد.
در اصل، هر چیزی که بر مشتریان یا کسبوکار شما تأثیر میگذارد، میتواند بر برند شما نیز اثرگذار باشد.
استراتژی شما باید در جهت ایجاد یک تجربه کاربری باشد که احساسات را تغذیه میکند و درعینحال نیز از این احساسات تغذیه مینماید با درنظرگرفتن این موضوع، مهم است که قبل از شروع استراتژی خود، شش مرحله برندسازی احساسی را درک کنید.
- جلبتوجه: چگونه علاقهمندی به برند خود را پرورش داده و به تشویق آن ادامه میدهید؟ چه کسی را هدف قرار میدهید و ممکن است مردم به چه احساساتی پاسخ دهند؟ همه اینها نکات کلیدی هستند که باید هنگام اجرای یک استراتژی در نظر بگیرید.
- تشویق به خرید: چگونه میتوانید مشتری خود را تشویق به خرید یا داشتن تعهد به برند خود کنید؟ چگونه میتوانید توجه آنها را به خرید تبدیل کنید؟ این دوباره به درک احساسات مخاطبان شما و اینکه چه چیزی باعث چنین تصمیمگیری میشود، برمیگردد.
- توسعه یک رابطه: همه اینها در مورد اطمینانبخشی به مشتریان شما است که بدانند برای خرجکردن پول خود برای شما تصمیم درستی را اتخاذ کردهاند، و اینکه شما برای این رابطه ارزش قائل هستید و آن را تقویت میکنید.
- توسعه وفاداری مشتری: تبدیل یک خرید واحد به خرید منظم به ایجاد وفاداری به برند شما کمک میکند و ارزش ماندگاری آن مشتری را افزایش میدهد. این مرحله شامل همه چیز، از اضافهکردن مشوقها، پیشنهادات، تخفیفها و فروش متقابل محصولات (فروش محصولات مرتبط یا مکمل به یک مشتری) است.
- برند خود را به بخشی از زندگی مشتریان خود تبدیل کنید: این بخش نیز در مورد ایجاد یک رابطه عمیق و طولانیمدت با مشتری است.
- بهرهمندی از تبلیغ دهانبهدهان: در نهایت، هنگامی که تمام موارد فوق را انجام دادید، تقریباً میتوانید از تبلیغات دهانبهدهان و ارجاعات رایگان مشتریان، بهرهمند شد.
چگونه با یک برند، ارتباط احساسی ایجاد کنید؟
احساسات چیزی است که افکار، اعمال، تصمیمات و رفتار خرید ما را هدایت میکند. غولهایی مانند آمازون و والمارت بهوضوح گزینههای مشابه محصولات را با قیمتهای قابلمقایسه به خریداران ارائه میدهند که این امر احساسات مشتری را در سفر خرید افزایش میدهد.
در یک بازار رقابتی، شما باید قبل از تصمیمگیری برای خرید، روابط قوی با مشتریان احتمالی داشته باشید که میتواند دشوار باشد.
انجام این کار با مشتریان قبلی، بسیار سادهتر است، اما درمورد مشتریان احتمالی به تلاش بیشتری نیاز دارد. در نهایت، شما باید برند خود را از رقبایتان متمایز کنید.
چگونه برند خود را متمایز کنید؟
برجستهکردن برندتان میتواند کار دشواری باشد، اما در اینجا چند نکته کلیدی وجود دارد که به شما کمک میکند:
- داستان خود را بگویید: این یک نکته کلیدی برای اطمینان از برجسته بودن برند شما است. دنیا پر از برندها است، اما برای اینکه برند خود را متمایز کنید، باید مردم بدانند که برند شما چگونه به جایگاه امروزی رسیده است و رسالتتان چیست. انجام این کار ممکن است دشوار باشد، اما مهم است که برای آنوقت بگذارید.
- شخصیت خود را نشان دهید: ممکن است بدیهی به نظر برسد، اما مخاطبان از دیدن و شنیدن در مورد افرادی که در پشت یک تجارت هستند لذت میبرند. اینکه به مشتریان خود یادآوری کنید که افراد واقعی پشت چهره شرکت هستند، آن را دوستداشتنیتر و باشخصیتتر میکند. این کار سبب افزایش ارتباط با مشتریان میشود.
- آن را معنادار کنید: اگر میخواهید از سایرین متمایز شوید، باید برندتان را معنادار و خاطرهانگیز کنید. مؤثرترین برندها با استفاده از احساسات مختلف با مخاطبان خود ارتباط برقرار میکنند. برقراری ارتباط با مشتریان برای ایجاد روابط طولانیمدت حیاتی است.
- یک تجربه برند ارائه دهید: نام تجاری شما بسیار بیشتر از یک لوگو و تَگلاین (شعار) است. این نام میتواند به ذهنیت وابسته باشد و باید بر ایجاد یک تجربه تمرکز کند. مشتری شما باید هر بار که از محصول یا خدمات شما استفاده میکند، مواجهه مثبتی داشته باشد.
- روی نقاط قوت خود تمرکز کنید: بسیار مهم است که بر روی بهترین نقاط قوت خود تمرکز کنید تا به شما امکان دهد برند خود را از دیگران متمایز کنید. مهارتهایی را که شما را متمایز میکند شناسایی کنید، روی آنها تمرکز کرده و یک تجربه بهیادماندنی از برند ارائه دهید. این کار تضمین میکند که شما در جایگاهی بالاتر از سایرین بایستید.
مهم است که معنای دقیق یک ارتباط احساسی را بهدقت بررسی کنیم تا بفهمیم چگونه این رابطه در برندسازی احساسی، بهویژه «توسل به احساسات» نقش دارد.
این به دلیل ماهیت شناخت انسان میتواند بهعنوان یک فن بلاغی بسیار مؤثر باشد.
حقیقت صادقانه را از برایان اسمیت در مورد موانع و سختیها که UGG قبل از شناختهشدن بهعنوان برترین خردهفروشی با دسترسیهای مختلف، با آن روبرو بود، و همچنین بحث در مورد اهمیت وفاداری، پشتکار و سرسختی در این مسیر بشنوید.
دلیل چیست؟
هنگامی که انسانها اطلاعات را پردازش میکنند یا تصمیم میگیرند، در درجه اول به استدلال شهودی و احساسی خود بر منطق عقلانی و مبتنی بر واقعیت تکیه میکنند.
دلیل این است که درگیرکردن افراد در موضوعات موردعلاقه آنها بسیار آسانتر از دادههای سرد و سخت است.
ازآنجاییکه توسل به احساسات بسیار مؤثر است و نقش مهمی در هر کسبوکاری ایفا میکند، درک کامل آنها مهم است. قابلذکر است، دو نوع اصلی از احساسات وجود دارد که افراد تجربه خواهند کرد:
- احساسات مثبت: شامل احساسی مانند شادی، امید، مهربانی، شفقت، همدلی یا سپاسگزاری است.
- احساسات منفی: خشم، نفرت، بیاعتمادی، ترحم، ترس، ناامیدی یا شرم از احساسات منفی هستند.
مهم است که ما در مورد انواع احساساتی که هنگام ارائه چیزی از یک نام تجاری به ذهنمان خطور میکند و اینکه چگونه این احساسات برای عواطف دیگران جذاب است فکر کنیم.
برندسازی منطقی
برندسازی منطقی هر چیزی است که مبتنی بر منطق، دلیل یا داده باشد. اساساً این نوع برندسازی، برخلاف برندسازی احساسی است.
اگر میخواهید یک استراتژی برای برندسازی منطقی بسازید، باید با درنظرگرفتن مزایای محصول یا خدمات خود آن را ابداع کنید. این دلایل انتخاب آن را برجسته و محصول یا خدمات را به مرکز استراتژی تبدیل میکند.
در اینجا یک چارت سریع وجود دارد که تفاوت این دو را مشخص میکند:
برندسازی منطقی میتواند به شما کمک کند تا جای پای خود را در بازار محکم کنید. این به شما کمک میکند تا مشتریان را در مورد برند خودآگاه کرده و اگر آن شخص به اطلاعات مفیدی دستیافت، در نهایت انگیزه خرید پیدا میکند.
بااینحال، استراتژی بازاریابی ایدهآل در مورد برندسازی، ترکیب برندسازی منطقی و احساسی برای دستیابی به بهترین نتایج است.
بنابراین، چگونه میتوان یک استراتژی برندسازی احساسی را توسعه داد؟
ما در طول این مقاله زیاد در مورد آن صحبت کردهایم، اما ایجاد یک برند قوی از داشتن یک استراتژی برند خوب به دست میآید.
در اینجا به مراحل کلیدی که باید هنگام ایجاد استراتژی توسعه برند خود در نظر بگیرید، اشاره شده است:
- با استراتژی کلی کسبوکار خود شروع کنید: این امر، زمینه را برای استراتژی توسعه برند شما تشکیل میدهد، بنابراین طبیعتاً اولین نقطه برای شروع است.
- مخاطبان هدف خود را شناسایی کنید: تحقیقات نشان میدهد که هر کسبوکاری یک مخاطب هدف خواهد داشت، این امکان وجود ندارد که بخواهید کاملاً همه را هدف قرار دهید. هرچه تمرکز شما محدودتر باشد، رشد سریعتر اتفاق میافتد.
- در مورد مخاطب هدف خود تحقیق کنید: تحقیق به شما کمک میکند تا مخاطبان هدف خود و خواستهها و نیازهای آنها را درک کنید.
- جایگاه برند خود را توسعه دهید: شرکت شما چه تفاوتی با دیگران دارد؟ چرا مشتریان باید با شما همکاری کنند؟
- استراتژی پیامرسانی خود را توسعه دهید: باید پیامهایی بسازید که مخاطبان مختلف هدف شما با آن همراه شود. درحالیکه نام تجاری و پیام اصلی شما در همه موارد یکسان باقی میماند، مهم است که ویژگی هرکدام را مشخص کنید.
- توسعه یک استراتژی بازاریابی محتوا: قدرت برند شما هم به دلیل شهرت و هم به دلیل دیدگاه آن است. بازاریابی محتوای خوب میتواند هر دوی این موارد را بهبود بخشد و بهترین راه برای مرتبط کردن برند شما به همه مخاطبان خواهد بود.
برای راهنمای کامل در مورد «توسعه و تعریف نام تجاری خود در یک نمای شلوغ» که توسط یِلنا فرادلیس در خلال اجلاس خردهفروشی NG ارائه شده است، مطالب زیر را دنبال کنید.
محرکهای عاطفی چیست؟
موفقیت بازاریابی عمدتاً به این بستگی دارد که چگونه رفتار مشتری هدف خود را مدلسازی کنید. اگر به انگیزه بهعنوان نیروی محرکه زندگی یک نفر فکر میکنید، پس این انگیزه است که به او هدف و دلیلی برای عمل میدهد.
بنابراین، واقعاً چه چیزی باعث رفتار ما میشود؟ کلارک ال. هال نظریه بسیار معروفی را ارائه کرد، معروف به نظریه جهانی رفتار، برای کمک به توصیف آنچه ما را برمیانگیزد. فرمول این است:
sEr = SHR x D x V x K
sEr= پتانسیل واکنش
SHR= تعداد تمرینات تقویت شده (قدرت عادت)
D = قدرت محرکه
V = وضوح محرک
K = نیروی حرکت انگیزشی
در فرمول بالا، sEris به طور مثبت با D که توسط یک حالت نیاز تعیین میشود همبستگی مثبت دارد. هر چه فرد طولانیتر از یک نیاز محروم شود، قدرت محرکه آن بیشتر میشود.
وقتی صحبت از احساسات به میان میآید، درک «چرخ احساسات» رابرت پلاچیک نیز خوب است:
احساسات ارتباط تنگاتنگی با تمایلات رفتاری دارند. همانطور که قبلاً بحث شد، احساسات نیروی محرکه انگیزه است، چه مثبت باشد چه منفی.
چگونه برندها ارتباطات عاطفی ایجاد میکنند؟
ما میدانیم که افراد به دلایل مختلفی از نظر احساسی با یک برند مرتبط میشوند، اما راههای زیادی وجود دارد که کسبوکارها میتوانند برای دستیابی به این ارتباط در آن قدم بگذارند.
ایجاد این ارتباط عاطفی، چه تبلیغات، چه سازمانهای عضویت مصرفکننده یا رویدادهای حامی مصرفکننده، میتواند وفاداری مشتریان به برند شما را به سطح بالاتری برساند.
هنگامی که به دنبال ایجاد ارتباطات عاطفی هستید، همیشه باید راههایی برای استفاده از انگیزههای اساسی انسان پیدا کنید.
چهار مرحله برندسازی
این مطلب ما را به سمت چهار مرحله برای برندسازی موفق هدایت میکند:
- تعریف کنید که میخواهید برند شما چگونه درک شود: میخواهید مشتریان شما چگونه تجربه خود را هنگام استفاده از محصول یا خدمات شما توصیف کنند؟ برای مثال، اگر صاحب یک رستوران ایتالیایی هستید، میخواهید مردم به اطراف بروند و فریاد بزنند که این رستوران بهترین رستوران ایتالیایی در شهر است.
- کسبوکار خود را بر اساس این وعده سازماندهی کنید: این شما را از رقبای خود متمایز میکند!
- آن وعده را در میان بگذارید: در تمام تضمینهای بازاریابی خود، باید آن وعده را عملی کنید و با پیام خود هماهنگ شوید. در این مرحله است که برند شما در کمپینهای شما در مرکز جای میگیرد، اما ازآنجاییکه پیامرسانی واضح است، آن را بیشتر مؤثر میکند.
- ثابتقدم باشید: هنگامی که تمام موارد فوق را انجام دادید، اکنون زمان آن است که ثابتقدم بمانید و بهمرورزمان، وفاداری و اعتماد را در بین مشتریان خود ایجاد خواهید کرد. اگر به مثال رستوران ایتالیایی برگردیم، میتوان گفت به تعداد پنج یا بیشتر رستوران ایتالیایی در این منطقه وجود دارد، اما تنها یکی از رستورانهای ایتالیایی است که مشتریان میدانند چه چیزی از آن میگیرند یا بهترین رستوران در شهر است. مهمتر از آن، زمانی که مشتریان جدید یا حتی مشتریان فعلی مراجعه میکنند، انتظار دارند که این کیفیت به طور مداوم برآورده شود.
نتیجه
واضح است که برای اینکه بتوانید یک برند موفق و قابلاعتماد بسازید، باید برای استراتژی برندسازی احساسی خود وقت بگذارید.
این مقاله به شما کمک میکند تا آجرهای سازنده را در اختیارتان قرار دهد، و شما را تشویق میکند تا در مورد اینکه چگونه میتوانید از طریق تمام نکات در طی مسیر کسبوکار برای مشتریان خود جذاب باشید، متفاوت فکر کنید.
نظر بدهید