یک ایده استارتاپی به ذهن شما خطور میکند، شما فکر میکنید که عالی است، چگونه کسی قبلاً به آن فکر نکرده است؟
باید آن را اجرا کنم! اما همانطور که به ایده خود مطمئن هستید، شنیدهاید که 90 درصد استارتاپ ها شکست میخورند و شما میخواهید جزء آن 10 درصد باشید.
آیا قبلاً درباره MVP یا Minimum Viable Product (حداقل محصول پذیرفتنی) چیزی شنیدهاید؟
MVP یکی از مهمترین مفاهیم مطرحشده در حوزهٔ کارآفرینی است.
در این مقاله، ما همه چیزهایی را که باید بدانید، از تعریف MVP تا فرآیند ساخت آن را توضیح میدهیم.
چگونه میتوان یک MVP ایجاد کرد که ارزش پیشنهادی شما را تأیید کند، زمان شما را برای بازار کوتاه کند و هزینههای توسعه محصول را کاهش دهد.
این اصطلاح که معادل فارسی آن «حداقل محصول پذیرفتنی» است،
به محصولی گفته میشود که دارای حداقل ویژگیهای لازم و کافی برای عرضه به مشتریها باشد و هدف از ارائه آن، مشاهده بازخورد مشتریها نسبت به محصول است.
این محصول یک نمونه ناقص از محصول نهایی نیست؛ بلکه یک محصول قابلفروش است که میتواند در آینده ویژگیهای جدیدی به آن اضافه شود.
لغت MVP در سال ۲۰۰۱ برای اولین بار توسط فرنک رابینسون ارائه شد و توسط استیو بلنک و اریک ریس همگانی شد.
تولید یک محصول با ویژگیهای زیاد، کاری سخت و زمانبر است. همچنین امکان شکست خوردن آن وجود دارد.
اما تولید یک MVP به کارآفرینان کمک میکند که فرضیه خود را با کمترین تلاش و هزینه ممکن آزمایش کنند.
حداقل محصول پذیرفتنی دارای ویژگیهای اولیه و اساسی برای گسترش محصول در آینده است.
توسعهدهندگان معمولاً این محصول را به زیرمجموعهای از مشتریهای بالقوه عرضه میکنند.
آنها از طریق بازخوردهایی که از مشتریهای خود میگیرند، میتوانند چشمانداز خوبی نسبت به نمونه اولیه و اطلاعات مرتبط با بازاریابی به دست آورند.
این کار از ساختن محصولی که مورد استقبال مشتریها قرار نگیرد، جلوگیری میکند.
MVP یا حداقل محصول پذیرفتنی، درواقع ورژنی از یک محصول جدید است که یک تیم میتواند به کمک آن،
حداکثر اطلاعات لازم درباره بازخورد مشتریها را با حداقل تلاش ممکن به دست آورد.
حداقل محصول پذیرفتنی یک محصول دستساز است که طی فرآیندهای تولید ایده، نمونهسازی، ارائه، جمعآوری دادهها، تجزیهوتحلیل و یادگیری تولید میشود.
این مراحل چندین بار تکرار میشوند تا درنهایت یک محصول مطلوب تولید شود یا بهعنوان یک محصول ناموفق در نظر گرفته شود.
بیشتر بخوانید: ۷ استراتژی تجاری که هر صاحب کسبوکاری باید بداند
در چشمانداز تجاری امروز، راهاندازی سریع و مقرونبهصرفه محصول شما شرط لازم برای موفقیت یک استارتاپ است.
ایجاد MVP بهعنوان یک فرآیند عملیاتی است، زیرا به شما امکان میدهد در زمان و هزینه خود صرفهجویی کنید و درعینحال خطرات خود را کاهش دهید.
ایجاد MVP شمارا مجبور میکند تا بر حل مشکل اصلی کاربران خود تمرکز زیادی داشته باشید.
هرچه سریعتر بتوانید فرضیات خود را آزمایش کنید، سریعتر میتوانید وارد بازار شوید.
نهتنها این، بلکه با استفاده از روش MVP مقدار قابلتوجهی از انرژی خود را ذخیره خواهید کرد.
ناگفته نماند که ساختن قسمتی از یک محصول، تنها با ویژگیهای کاملاً ضروری، بهطور فراوانی ارزانتر از ساخت نسخهٔ نهایی است.
وقتی صحبت از ساختن چیزی جدید میشود، همیشه افراد دیگر را درگیر خواهید کرد.
از دوستان و خانواده گرفته تا سرمایهگذاران و دیگر بازیگران بازار انتخابی شما.
نکته این است که شما یک MVP بهصورت آزمایشی میسازید.
بهاینترتیب، اگر محصول شما خراب شود، سریع خراب میشود - بدون صرف هزینه زیاد.
شما قصد دارید محصولی بسازید که پس از یک سال هنوز کار کند.
پیشنهاد ویژه: چرا نوآوری برای موفقیت کسبوکار ضروری است
هیچکس دوست ندارد زمان و پول خود را صرف ساختن محصولی کند که کسی حاضر نباشد آن را خریداری کند.
ساختن یک MVP میتواند کمک زیادی در این زمینه به شما ارائه دهد.
اما برای ساخت یک MVP چه نکاتی را باید در نظر بگیریم؟
طرح یا ایده کسبوکار خود را بهطور کامل تعریف کنید. خود را جای مشتری بگذارید و از خودتان دو سؤال پرسید:
1- چرا من به این محصول احتیاج دارم؟
2- این محصول چگونه به من کمک میکند؟
پاسخ دادن به این دو پرسش، نیازهای مشتری و هدف از ساختن محصول را برای شما مشخص خواهد کرد.
اگر در حال حاضر محصولاتی مشابه با محصول یا خدمات شما در بازار وجود دارد، باید آنها را بهخوبی تحلیل کنید.
گاهی اوقات کارآفرینان به دلیل ایمانی که به خاص بودن ایده خود دارند، فراموش میکنند که باید ابتدا بازار رقابت را بررسی کنند.
ابزارهای مختلف زیادی وجود دارند که میتوانید بهوسیله آنها ترافیک سایت رقبای خود را بررسی کنید.
بررسی مسیر حرکت مشتریها در وبسایت، این امکان را به شما میدهد که بدانید کدام قسمتهای وبسایت خود را باید تقویت کنید.
بهعنوانمثال، وبسایت Zappos یک فروشگاه معروف آنلاین کفش است که اولین فعالیت خودش را با یک MVP آغاز کرد.
هدف از راهاندازی این وبسایت این بود که مشتریها بتوانند کفشهای خود را بهصورت آنلاین خریداری کنند.
بنابراین آنها باید بر مواردی مانند: پیدا کردن کفش مناسب، خریدن کفش، مدیریت سفارشها و تحویل دادن سفارشها تمرکز میکردند.
امروزه ابزارهای زیادی وجود دارند که برای تشخیص مسیر حرکت مشتریها به شما کمک میکنند.
بعدازاینکه مسیر حرکت مشتری را تعیین کردید، باید لیستی از امکانات ضروری هر بخش تهیه کنید.
معمولاً هر بخش از یک سری امکانات اصلی و فرعی تشکیل شده است. آنها را بهصورت یک لیست مشخص کنید.
امکاناتی را که دارای بیشترین ضرورت هستند، در بالای لیست و موارد کماهمیتتر را در پایین لیست قرار دهید.
درنهایت با توجه به اولویت ویژگیها برای ساختن آنها اقدام کنید. فراموش نکنید که باید به همه موارد لیست خود رسیدگی کنید.
بعد از مشخص شدن طرح اولیه و ساختهشدن محصول، نوبت به امتحان کردن آن میرسد. این بخش به دو مرحله آلفا و بتا تقسیم میشود.
در بخش آلفا مهندسان کیفیتسنجی محصول را امتحان و مشکلات آن را مطرح میکنند.
بعد از رفع مشکلات و در بخش بتا، محصول در اختیار کاربران قرار میگیرد و بازخوردهای آنها طی ۱ یا ۲ هفته بررسی میشود.
درنهایت مشکلات مطرحشده برطرف میشوند و محصول ارائه میشود.
مراحل امتحان کردن و یادگرفتن میتوانند بعد از عرضه محصول، چندین بار تکرار شوند.
این تکرار همان حلقه بساز بسنج بیاموز است که بارها برای یک ایده تکرار میشود و هربار با بازخوردی که از مشتری دریافت میشود،
مراحل ساختن و سنجیدن تکرار میشود تا به محصول نهایی دستیابیم.