خودشکوفایی
خودشکوفایی چیست؟ ویژگیهای افراد خودشکوفا چیست؟
تحقیقات روانشناسی هرچند سال یکبار نظریات خود را کامل میکند و این به معنی افزایش شناخت ویژگیهایی است که انسانها میتوانند از خود داشته باشند.
یکی از مفهومهایی که در بحث روانشناسی دیده میشود، بحث خودشکوفایی است که به نظر بحث جالبی در تحقیقات روانشناسی مدرن میآید.
در ادامه میخواهیم شمارا با این مفهوم آشنا نماییم.
خودشکوفایی چیست؟
اصطلاح خودشکوفایی در روانشناسی مدرن، به معنی محقق ساختن توانایی و استعدادهای درونی بالقوه فرد توسط خودش است و این یعنی خودشکوفایی.
هر انسانی که به دنیا میآید قطعاً دارای استعدادها و تواناییهای درونی هست که ممکن است به ندای آن گوش فرا دهد و تبدیل به یک نقاش ماهر، برنامهنویس حرفهای و یا گرافیست فوقالعاده شود.
اولین بار اصطلاح خودشکوفایی توسط کورت گلدشتاین آلمانی مطرح شد.
گلدشتین یک روانشناس اهل آلمان بود که قبل از تشکیل حکومت نازی به آمریکا مهاجرت نمود و در دانشگاه هاروارد هم به تدریس مشغول شد.
خود شکوفایی ” Self Actualization “
اما غیر از کورت گلدشتاین، شخصی که درزمینهٔ خودشکوفایی بیشتر از او میشنویم، آبراهام مازلو است که نظریات متعددی را در رابطه با مفهوم خودشکوفایی انسانها ارائه داده است:
یک نوازنده باید بنوازد، یک نقاش باید نقاشی کند و یک شاعر باید بنویسد، اگر قرار است درنهایت شاد باشد.
انسان باید آدمی باشد که میتواند باشد، ما به این نیاز خودشکوفایی میگوییم ” آبراهام مازلو “
همانطور که دیدیم یکی از مهمترین مسائلی که در سخن مازلو به آن اشارهشده است دو نکته اساسی است:
• یک اینکه انسان بتواند تواناییها و استعدادهای بالقوه خود را شکوفا کند.
• و دومین مورد شاد بودن و خرسندی از رسیدن به این استعدادها میباشد.
شاید خیلی از ما مجبور باشیم کارهایی را که دوست نداریم انجام دهیم و این مورد یکی از عوامل بازدارنده موضوع خودشکوفایی به شمار میرود.

راههای رسیدن به خودشکوفایی
همانگونه که شاید خودتان هم متوجه شده باشید، شکوفایی انسان به معنی این است که بتواند تواناییها و استعدادهای خود را در جهت زندگی بهتر و شادتر، بشناسد و از آنها استفاده کند.
به گفته بسیاری از کارشناسان خیلی افراد هستند که از استعدادهای خود خبر ندارند و یا اینکه برای پیدا کردن آنها وقتی قرار نمیدهند.
بحث خود شکوفایی
تجربه و مطالعه زندگی افراد نشان داده است، کسانی توانستهاند موفق باشند که توانستهاند استعدادهای خود را شکوفا کنند.
قطعاً برای رسیدن به خودشکوفایی راهحلهایی ازنظر روانشناسان وجود دارد که به آنها میپردازیم:
• هدف داشتن و هدفگذاری
یکی از ملاکهای زندگی شاد و دارای غایت آن است که شما برای آن هدف تعیین کنید.
قطعاً هدفگذاری برای رسیدن به شکوفایی درون از اهمیت ویژهای برخوردار است و شما باید هر شب، هر هفته ، هرماه و هرسال برای خود چشمانداز تعیین نمایید و هدفهای کوچک و بزرگ ( مادی و معنوی ) برای خود ترسیم کنید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید.
اما چیزی که در هدفگذاری مهم است و شاید کلید گمشده هدفگذاری و رسیدن به هدف و خودشکوفایی است، این است که نمیدانیم چه میخواهیم و قرار است در چه راهی قدم بگذاریم و ادامه دهیم.
باید در هدفگذاریتان بهگونهای عمل کنید که چیزهایی که واقعاً میخواهید و شمارا واقعاً خشنود خواهند کرد را بهعنوان هدفی برای رسیدن قرار دهید.

رسیدن به خودشکوفایی
چیزهای اضافی که شما نیازی به آنها ندارید و فقط به قول خودمان برای خودنمایی و کلاس گذاشتن است باید از این هدفگذاریها حذف شوند.
باید هدفی باشد که وقتی درراه آن تلاش میکنید، انگیزه داشته باشید و هرگز خسته نشوید.
جلوی هر هدفی بنویسید که با رسیدن به این هدف چقدر خوشحال میشوید و چقدر خوشحال میمانید؟
چقدر درراه رسیدن به این هدف خشنود خواهید بود و از تلاش کردن برای آن لذت میبرید؟
اینیک آزمون مفید برای قراردادن شما در مسیر خودشکوفایی است.
• رسیدن به رضایت درونی
مهمتر از هدفگذاری و یا تلاش کردن درراه رسیدن به اهداف این است که بدانیم آیا آنچه میخواهیم برای ما ارزشمند خواهد بود؟
وقتی هدفی برای ما ارزشمند باشد، قطعاً با رسیدن به آن احساس رضایت و خشنودی خواهیم داشت.
جالب است بدانید که این رضایت باید درونی باشد و نباید رضایت ظاهری باشد.
شاید در ظاهر دررسیدن به یک هدف مادی خوشحال باشید، اما ته دلتان هنوز هم که هنوز است، راضی نشده است و به خشنودی کامل نرسیده است.
توجه به ندای درون که از رسیدن به هدف راضی است یا راضی خواهد شد، دررسیدن به خودشکوفایی به شما کمک ویژهای خواهد کرد.
بسیاری از افراد هستند که به دنبال اهداف غیر ارزشمند میروند و وقتی با تلاش کردن به آن میرسند، بهظاهر موفق شدهاند اما احساس رضایت درونی در آنها جلوه نکرده است.
ما تقریباً با توجه به نکاتی که خدمتتان عرض کردیم، اکنون یک آزمونی هم برای شما قرار میدهیم که با استفاده از این آزمون که مختصر و کوتاه است، میتوانید متوجه شوید که آیا مسیر را درست حرکت میکنید یا خیر؟
آیا در مسیر خودشکوفایی هستید یا نه؟
آزمون خود شکوفایی به روش دانشگاه پنسیلوانیا :
• اول اینکه باید ببینید زمان برای شما دررسیدن به اهداف چگونه میگذرد؟
اگر دررسیدن به اهدافتان حال خوشی ندارید و زمان برای شما در این راه سخت میگذرد، یا هدفتان اشتباه است یا اینکه مسیر را اشتباه طی میکنید.
• دوم اینکه ممکن است با گذر زمان متوجه شوید که برخی از اهداف برای شما در طولانیمدت به نفعتان نخواهد بود و اینیک نشانه برای این است که سرانجام خوبی در انتظار شما دررسیدن به این هدف نیست.
با نکاتی که به آنها اشاره نمودیم و اینکه بتوانیم چگونه هدف را از غیر هدف تشخیص دهیم، راهحل چیست؟
آزمون رایگان خود شکوفایی به روش دانشگاه پنسیلوانیا

ازنظر روانشناسان شما نیاز دارید که کمی بیشتر خود و نیازهای خود را بشناسید و راهحل رسیدن به خودشکوفایی عبارت است از:
• شناخت نیازها و احساسات انسان
قطعاً وقتی نیازها و احساسات خود را بشناسید، ماهیت برخی از اهداف را تشخیص خواهید داد.
برای مثال دررسیدن به این هدف آیا شما احساسی عمل کردهاید یا خیر؟
یا اینکه آیا این هدف را برای خودتان میخواهید یا برای دید دیگران.
برخی از اهداف هم هستند که درراه رسیدن به برطرف کردن نیازهای انسانی است، شما با توجه به شناخت نیازها میتوانید اهداف ارزشمند را از غیر ارزشمند، تفکیک سازید.
خودشکوفایی و موفقیت انسان
• شناخت طبیعت انسان
شما باید بتوانید طبیعت انسانها را بشناسید، با شناخت طبیعت وجودی میتوانید برخی از اهداف که برای شما ارزشمند نیستند را حذف نمایید تا کار برای رسیدن به اهداف والا باارزش باشد.
خود شکوفایی و جایگاه انسانها
شاید تا اینجا متوجه شده باشید که خودشکوفایی میتواند جایگاه مناسبی به شخصیت و درآمد انسانها بدهد.
شاید بپرسید که چگونه است که برخی از افراد دررسیدن به اهدافشان استوار و ثابتقدم هستند، قطعاً این موضوع دلیلی دارد و بهاحتمالزیاد این دلیل این است که فرد به خودشکوفایی رسیده است و اهداف ارزشمندی را که باید برای رسیدن به آنها تلاش کند را میشناسد و درراه آن کوتاه نمیآید.
یک سؤال از شما بپرسیم: افراد موفق خودشکوفا هستند، شما چطور؟
بله قطعاً برای رسیدن به موفقیت شما باید عاشق کار و اهداف خود باشید.
مثلاً یک نقاش موفق اگر علاقهای به نقاشی نداشت، قطعاً این مهارت خود را بدون ذوق و شوق و بدون رسیدن به پیشرفت ادامه میداد.
قطعاً در برخی از شغلها دیدهاید که برخی موفق هستند و برخی دیگر که دارای مدرک آن رشته و شغل هم هستند اما در کار خود پیشرفتی نداشتهاند.
بله شاید خودتان همفکر کرده باشید، بحث علاقه و استعداد درزمینهٔ بسیار مهم است.
برخی از انسانها باکاری که انجام میدهند لذت میبرند و اینیک مورد خیلی به موفقیت آنها و خودشکوفایی کمک خواهد کرد.

مفهوم خودشکوفایی
درست است که همه انسانها نمیتوانند موفق باشند، اما همه افرادی که خودشکوفا هستند، میتوانند موفق باشند.
خودشکوفایی انسانها تحت تأثیر عوامل بیرونی نیست و همین مورد است که بعضیها درراه خود ثابتقدم هستند و تا آخر یک مسیر را قدم میگذارند.
این امر سبب میشود که برخیها باوجود مهارت بالا هم نتوانند موفق شوند.
خودشکوفایی و ویژگیهای انسانهای خودشکوفا
تاریخ بشریت نشان داده است که انسانها عموماً توانمندیهای خود را دستکم میگیرند.
شاید چندین سال از عمر انسانها بگذرد ولی نتوانسته باشند از تواناییهای بالقوه درون خودآگاه شوند و این جای تأسف است.
اما برخیها هم هستند که در سنین جوانی به دنبال پول نیستند، بلکه ابتدا به دنبال علاقه و رضایت درونی خود هستند و این امر آنها را به ثروت در ابتدای جوانی هم خواهد رساند.
بهطور مختصر میتوان خودشکوفایی را در چند جمله زیر خلاصه نمود:
• حرکت فرد بهسوی آنچه میتواند باشد.
شما میتوانید یک خواننده حرفهای باشید، پس باید به سمت آن حرکت کنید و وقتی موفق میشوید که بهسوی آنچه میخواهید باشید گام بردارید.
• بلوغ و دستیابی به توان بالقوه.
بسیاری از ما از تواناییهای درونی خود خبر نداریم و این نیاز به رسیدن بلوغ ذهنی خواهد داشت.
• شناخت و تحقق خود به بهترین شکل ممکن.
انسانها میتوانند با کمک روانشناسان بیشتر خود را بشناسد و تواناییهای خود را بروز دهند.
• محقق ساختن حداکثر تواناییهای بالقوه توسط خود.
بعدازاینکه توانستیم بشناسیم که هستیم و چه توانمندیهایی داریم، باید برای محقق ساختن تواناییهای درونی و استعدادهایمان تلاش ویژه داشته باشیم.
• کاوش و استفاده کامل از استعدادها، ظرفیتها و نیروهای بالقوه خود.
• تمایل ذاتی برای توسعه همه ظرفیتهای خود برای نگهداری و رسیدن به کمال.

تأثیر خودشکوفایی در انسانها
در بحث خودشکوفایی قطعاً انسانهای خودشکوفا استعدادهای خود را کشف میکنند و به سمت آنچه میتوانند استعدادهای خود را به کار بگیرند؛ حرکت خواهند کرد.
انسانهای خودشکوفا به آنچه میتوانند باشند ( خواننده ، نوازنده ، نقاش، بازیگر، فوتبالیست ) فکر میکنند و درنهایت به سمت آن گام بر خواهند داشت. آیا شما هم هنوز به استعدادهای خود پی نبردهاید؟
انسانهای خودشکوفا دارای ویژگیهایی هستند که بهصورت مشترک تقریباً در همه آنها دیده میشود:
• آنها به کاوش و جستجو در درون خود میپردازند و به صدای دلشان گوش فرا میدهند.
• آنها دارای یک رؤیایی هستند که برای رسیدن به آن رؤیا سخت در تلاش هستند.
• آنها مأموریت و فلسفه وجودی خود را پیدا میکنند و مسئولیت زندگیشان را میپذیرند.
• آنها نیازها و طبیعت خود را میشناسند و میدانند که از چه چیزی خوششان میآید و چه چیزی برای آنها عذابآور است.
• آنها یک اشتیاق سوزان و انگیزه مضاعف دارند که صبحها از جا بلندشان میکند.
• آنها اطمینان دارند و تردیدها را کنار میزنند و تقریباً سرگردانی دررسیدن به اهداف برایشان معنی و مفهومی ندارد.
• آنها از حال حاضر زندگیشان هم لذت میبرند وزندگیشان بامعنا و هدفمند است.
• آنها خود و توانمندیهایشان را ارزان نمیفروشند.
• آنها درراه رسیدن به اهداف و رؤیاهایی که در سردارند، در جا نمیزنند و ثابتقدم هستند و همیشه روبهجلو حرکت میکنند.
• آنها درراه خود و تصمیماتی که برای رسیدن به هدف خود میگیرند، دارای تعادل هستند.
• آنها هر گز در اواسط مسیر خسته و ناامید نمیشوند.
• آنها غیرازاینکه برای خودشان مفید هستند، برای دیگران همسود میرسانند و حضورشان در زمین نتیجه مثبت بهجا میگذارد.
بهتر است بعدازاینکه با برخی از مباحث و ویژگیهای خودشکوفایی در انسانها آشنا شدیم، به سراغ نظریات علمی برویم که دانشمندان و روانشناسان فعال در این زمینه روی آنها کارکردهاند.

کورت گلدشتاین و نظریه خودشکوفایی
همانطور که گفتیم، اولین شخصی که بحث خودشکوفایی را مطرح کرد، دانشمند و روانپزشک آلمانی به نام کورت گلدشتاین بود.
کورت گلدشتاین در تعریف خودشکوفایی اظهار میدارد که :
نیروی محرکهای که مسیر فرد را تعیین کرده و به حداکثر میرساند.
و همچنین بیان میدارد که : تمایل آفریننده و سازنده طبیعت آدمی است.
کورت گلدشتاین خودشکوفایی را تنها انگیزه اصلی انسان میداند و با توجه به این نکته باید چند مورد را بیان کنیم:
• سایر انگیزههایی که در انسانها دیده میشوند، مانند گرسنگی، نیاز جنسی، کنجکاوی، قدرتطلبی، و همه هدف اصلی زندگی هستند و یعنی از تمایل طبیعی به اینکه نقایص رفع گردد و آنچه در شخص بالقوه است، مانند غنچهای که میشکفد و باز میشود، شکوفان و نمایان و بالفعل میگردد.
• آدم گرسنه با خوردن غذا نقص خود که گرسنگی است را برطرف میکند و آدم عامی نادان بادانش همین کار را انجام میدهد، یعنی نیاز او به رفع آن نقص با تحصیل علم برآورده میشود و شخص باسواد جای شخص عامی را میگیرد.
• انگیزه اصلی فعالیت آدمی عبارتاند از احساس خلأ یا نقص و میل به رفع آن.
این فعالیت که برای جبران نقص و پر کردن خلأ است، خود شکفتگی نام دارد.
• چون انسانها از حیث استعداد، طبیعت، ذات و هدفها باهم متفاوت هستند پس میتوان گفت نوع خودشکوفایی در انسانها هم با یکدیگر متفاوت خواهد بود.

خود شکوفایی در دید آبراهام مازلو
یکی دیگر از افرادی که بهصورت جدی روی بحث خودشکوفایی فعالیت کرد، آبراهام مازلو بود که به آن لقب روانشناسی انسانگرا را دادهاند.
یکی از معروفترین فعالیتهای مازلو در تعیین هرم نیازهای انسانی است که در رأس هرم، شکوفایی فردی مثل علائق، عزتنفس و اخلاق دیده میشود.
این هرم در بحث خودشکوفایی بسیار معروف است و در مباحث روانشناسی از آن استفاده میگردد.
هرم خودشکوفایی
آبراهام مازلو در موضوع خودشکوفایی اعتقاد دارد طبیعت بشر آنقدر که اغلب میگویند به بدی نزدیک نیست.
حقیقت این است که فرصت شکوفایی را از انسان دریغ داشتهایم.
ازآنجاکه طبیعت بشر بد نیست، قرار نیست آن را سرکوب کنیم.
در عوض باید آن را آزاد کرد و پرورش داد.
اینگونه میتوانیم یک زندگی توأم با رشد، شادی و باروری داشته باشیم.
مازلو هدف و آرمان اصلی انسان را دست یافتن به مرتبه والای انسانی و همانا تحقق خود یا خودشکوفایی میداند.
مازلو تلاش زیادی کرد که علم روانشناسی را دگرگون کند.
او اعتقاد داشت که علم روانشناسی بیشتر بر جنبه منفی، بیمارگونه و حیوانی انسانها تمرکز کرده است و امیدوار بود که در مبحث روانشناسی انسانگرا به جنبههای مثبت آدمی توجه شود.
مازلو برای بحث خودشکوفایی هجده نفر را بهعنوان مبدأ و مبنا قرارداد که مانند : آبراهام لینکلن، انیشتین، اسپینوزا، آلبرت شوایتزر، توماس جفرسون، جین آدامز و ویلیام جیمز و غیره بودند.

خصیصههای Self Actualization
از دید آبراهام مازلو، انسانهای خودشکوفا دارای چند خصیصه مشترک بودند:
• واقعیت را بهخوبی درک کرده و قادرند که شرایط مبهم را تحمل کنند.
• خود و دیگران را آنچنانکه هستند قبول میدارند.
• در اندیشیدن و رفتار خودجوشند.
• از بذلهگویی پرهیز میکنند
• بسیار خلاقاند
• بهسادگی همرنگ جماعت نمیشوند و از آن دوری میکنند.
• به شادکامی انسانها علاقهمند هستند.
• از تجربههای اساسی زندگی عمیقاً لذت میبرند.
• بیشتر با افراد کمی روابط عمیق دارند تا با همه مردم.
از دید آبراهام مازلو انسانها نیازهای مختلفی دارند که خود شکوفایی در انسانها در نیازهای سطح بالا قرار میگیرند و نیازهای فیزیولوژیک مثل امنیت، غذا و پوشاک در سطح پایین هرم هستند.
بهطورکلی از دید آبراهام نیازهای انسانها عبارتاند از:
• نیازهای خودشکوفایی : رسیدن به نهایت پتانسیل فردی
• نیازهای روحی : رضایت، علاقه و تعلقخاطر مثل دوستی و صمیمیت و علاقه و افتخار
• نیازهای اساسی: نیازهای فیزیولوژیک و امنیت

رسیدن به خودشکوفایی
انسانها برای رسیدن به خودشکوفایی در وهله اول باید بتواند تمامی نیازهای سطح پایین خود را تا حدودی برطرف نماید.
این مرحله درست مرحله بسیار مهمی قبل از رسیدن به خودشکوفایی است.
بعدازاینکه نیازهای طبیعی انسانها شناخته شد، خودشکوفایی و برونریزی استعدادها با لم دادن و نشستن به وجود نمیآید، بلکه باید درراه رسیدن به آن تلاشی مضاعف کرد.
اما چه چیزهایی هستند که منجر به خودشکوفایی خواهند شد:
• سختکوشی در اجرای تصمیمها
اکثر انسانها تصمیماتی را که میگیرند به آن عمل نمیکنند یا ابتدای آن را خوب شروع میکنند ولی در وسط راه خسته میشوند و جا میزنند.
برای رسیدن به خودشکوفایی انسانها باید جسور و مصمم باشند و اجرای آنها را جدی بگیرند.
• مسئولیتپذیری و پذیرش شکستها
یکی از ویژگیهایی که سبب میشود انسانهای خودشکوفا روی پای خود بایستند و به آنها درراه رسیدن به خودشکوفایی بسیار کمک میکند، این است که نباید بههیچعنوان دیگران را مقصر شکستهای خود بدانند و باید مسئولیت کارهای خود را قبول کنند.

• تجربه کردن زندگی به شیوه کودکان
یکی از مهمترین چیزهایی که شمارا درراه رسیدن به خودشکوفایی کمک مینماید، این است که از لحظه حال زندگی لذت ببرید و مثل کودکان زندگی کنید.
یعنی آنها نگران چیزی نیستند و فقط به رؤیاهایشان فکر میکنند.
• آزمودن در همه حال
بهتر است بهجای اینکه به دنبال راههای امن و راحت باشید، از حاشیه امن خود خارجشده و راههای جدید را امتحان کنید.
این کار به شما تجربههای جدیدی میدهد که در ادامه مسیر میتواند به شما کمک قطعی بکند.
• گوش دادن به ندای درون
شما باید درون خودتان را فعال کنید و به ندای درون خودتان گوش دهید و کاری به حرف مردم و سنتها و تجربههای افراد شکستخورده نداشته باشید.
• خودتان باشید
یکی از راههای موفقیت و رسیدن به خودشکوفایی این است که باید خودتان باشید و در همه حال صداقت را حفظ کنید و از نقش بازی کردن بپرهیزید.
• آمادگی برای دوری از جامعه
شاید خیلی از تصمیمها و عملکردهای شما خوشایند افراد اطرافتان نباشد، شما باید آمادگی این را داشته باشید که جامعه شمارا سرزنش کند.
امیدواریم تا حدود زیادی با معنای خودشکوفایی آشنا شده باشید.
در ویدان برای شما عزیزان آزمونی را تدارک دیدیم که میتوانید در این آزمون به رایگان شرکت کرده و موضوع خودشکوفایی را در خود بسنجید.
نظر بدهید