یکی از تعاریف درباره «هوش کسب و کار» بیان می دارد که این مفهوم، ابزاری برای توانمندسازی کسب کار در جهت تصميم گیری های هوشمندانه مبتنی بر حقايق موجود کسب و کار است. در این تعریف بیان شده که یکی از اهداف هوش کسب و کار، کمک به مدیران و صاحبین کسب و کارها برای تصمیم گیری است.
زیرساخت مهم در فرآیند تصمیم گیری، وجود "اطلاعات صحیح" در "زمان مناسب" برای تصمیم گیرندگان است که از طریق ابزار «هوش کسب و کار» می توان به آن ها دست یافت.
«هوش کسب و کار» در واقع فرآیند یا نظام به هم پیوسته ای از فعالیت های مرتبط شامل تحقیق و جمع آوری اطلاعات، داده کاوی، پردازش تحلیلی و گزارش های مرتبط با استفاده از ابزارهای مناسب است. این فرآیند در صورتی که به طور کارا اجرا شود، منجر به سودآوری کسب و کار در بازار رقابتی خواهد شد زیرا با استفاده از ابزار هوش کسب و کار ما می توانیم اطلاعات مناسب از کسب و کارمان را به دست بیاوریم و با پایش به روز آن ها، مراقب تغییرات معنادار در کسب و کارمان باشیم.
در واقع تغییرات معنادار (مثبت یا منفی) در نتایج بدست آمده و به دور از پیش بینی ها یا برنامه های مورد نظر ما، می تواند نشان دهنده بروز نواقص یا ضعف هایی در بخش هایی از کسب و کار ما یا شرایط پیرامون در محیط بازار رقابتی ما است. در این زمان، «هوش کسب و کار» به عنوان یک ابزاری قدرتمند به ما کمک می نماید. در این دیدگاه، هوش کسب و کار ابزاری است برای شناسایی حوزه های نیازمند بهبود در کسب و کار و یا عملیات تجاری ناقص در کسب و کارها که می توانند بستر خوبی برای بازمهندسی باشند.
-
بخش اول
-
بخش دوم
-
بخش سوم