حالتهای شروع کسب وکار - وقتی می‌خواهید کسب‌وکارتان را شروع کنید!

حالتهای شروع کسب وکار - وقتی می‌خواهید کسب‌وکارتان را شروع کنید!

هرکسی که می‌خواهد کسب‌وکارش را شروع کند، 3 حالت دارد.

حالت اول: سرمایه‌گذار!

افراد دسته اول، کسانی‌اند که سرمایه خوبی دارند و می‌خواهند جاهای مختلفی سرمایه‌گذاری کنند.

لازم است در اینجا هشداری بر اساس تجربه بدهم که هرگز این اشتباه رایج را مرتکب نشوید که با چک و سفته کسب‌وکاری را شروع کنید و به این امید باشید که درآمدی فرضی در آینده داشته باشید.

این کار، یکی از سریع‌ترین روش‌های ورشکسته شدن است.

حالت دوم: متخصص!

دسته دوم افرادی هستند که درزمینهٔ خاصی متخصص هستند و می‌خواهند با آن کسب‌وکاری راه بیندازند.

این همان روشی است که بیل‌گیتس، مؤسس مایکروسافت و سرگی برین و لری پیج، خالقان گوگل انجام دادند و با نوآوری به درآمدهای بالا رسیدند.

تخصصی که اینجا می‌گوییم، اصلاً ربطی به تحصیلات دانشگاهی ندارد و شخصی می‌تواند بدون تحصیلات دانشگاه به درآمد بالایی برسد، مثلاً بیل‌گیتس کسی بود که دانشگاه هاروارد را رها کرد اما چند سال به‌عنوان ثروتمندترین مرد جهان شناخته شد.

هنری فوردِ بی‌سواد!

شاید ماجرای هنری فورد مالک شرکت خودروسازی فورد را شنیده باشید که متهم شده بود هیچ تحصیلاتی درزمینهٔ ساخت خودرو ندارد، اما جمله‌ای طلایی از او به یادگار مانده که گفت: «درست است من تحصیلات کمی دارم، ولی در عرض چند ساعت می‌توانم چندین مهندس و دکتر را جمع کنم تا کاری که می‌خواهم را انجام بدهم»

بنابراین شخصی می‌تواند تخصص داشته باشد ولی تحصیلات دانشگاهی نداشته باشد.

نکته مهم دیگر این است که باید علاوه بر تخصص، رویکرد کارآفرینی داشته باشید و الا تبدیل به کارمند ساده‌ای خواهید شد که جای پیشرفت آن‌چنانی پیدا نمی‌کنید.

شما به‌عنوان متخصص باید به‌طور دائم در حال یادگیری باشید، نه مثل تعمیرکارهایی که چندین سال مغازه تعمیرکاری دارند اما هیچ‌گونه رشدی درزمینهٔ تخصصشان نکرده‌اند.

همچنین بعضی تعمیرکاران گوشی و لوازم برقی هستند که در حد معینی متوقف‌شده‌اند و اگر با قطعه‌ای که کمی پیچیده است روبرو شوند، می‌گویند کار ما نیست و نمی‌توانند وسیله را تعمیر کنند.

  حالت سوم: نه متخصص و نه سرمایه‌دار ولی زمان‌دار!

حالت سوم: نه متخصص و نه سرمایه‌دار ولی زمان‌دار!

دسته سوم افرادی هستند که نه تخصصی دارند و نه سرمایه‌ای، اما خدا را شکر هنوز زمان دارند و می‌توانند در این فرصت باقی‌مانده کارهایی بکنند.

اگر شما جزو این دسته هستید، یک ثانیه را هم از دست ندهید و تخصص جدیدی یاد بگیرید.

من خودم جزو این دسته بودم که تصمیم گرفتم آموزش ببینم و در این مسیر تجربه‌های میدانی در کسب‌وکارهای متعددی کسب کردم.

چند ده میلیون تومان خرج آموزش‌ها کردم تا بتوانم به تخصص الآنم برسم. اگر جزو این دسته هستید، فراموش نکنید که صرف زمان داشتن کافی نیست و نیاز به اراده هم دارید.

برخی از افراد حتی اگر چند هزار سال هم عمر کنند و شمع تولد پنجاه‌هزارسالگی‌شان را فوت کنند، همینی‌اند که هستند و تفاوتی نمی‌کنند؛ شما باید اراده تغییر کردن و تخصص پیدا کردن را هم علاوه بر زمان داشته باشید. می‌توانید فتوشاپ یاد بگیرید، متخصص طراحی وب شوید یا برنامه‌نویسی بیاموزید.

اما توصیه‌ام این است که به‌طور پراکنده سراغ آموزش‌ها نروید و فقط در یکی دو رشته‌ای که واقعاً نیاز دارید به‌طور عمیق یاد بگیرید.

مثلاً فقط به‌طور قوی درزمینهٔ فتوشاپ آموزش ببینید و این‌طور نشود که بعد از گذشت یک سال، در ده زمینه تخصص‌های سطحی داشته باشید که در هیچ‌کدام این‌قدر قوی نباشید که بتوانید از آن کسب درآمد کنید.

اگر فضای مناسبی دارید می‌توانید مثل یکی از دوستانم راه‌اندازی گلخانه‌های بزرگ را آموزش ببینید و از این طریق کسب‌وکاری راه بیندازید.

در حال حاضر بازار کار افرادی که می‌توانند با نرم‌افزارهای تدوین فیلم مثل پریمیر و افترافکت کارکنند خیلی گرم است و می‌توانید در این زمینه متخصص شوید.

حتی می‌توانید به‌قصد آموزش دادن، یاد بگیرید؛ یعنی خودتان آموزش ببینید که بعداً به دیگران آموزش بدهید.

البته ابتدا باید مطالب را به‌خوبی فرابگیرید و برای رفتن در این حیطه عجله نکنید و الا شما هم تبدیل به افرادی می‌شوید که پر از ادعاهای آبکی هستند و تخصص کمی دارند.

 

اشتباه من رو تکرار نکن!

قبلاً به‌طور مرتب در اینترنت درباره شغل‌ها و کسب‌وکارهای پول‌ساز جست‌وجو می‌کردم و وقتی به لیستی از مشاغل در سایت‌ها می‌رسیدم، تصور می‌کردم هیچ‌کدام از آن‌ها درآمد زیادی ندارند؛

به همین دلیل همیشه دنبال ایده خاص و طلایی می‌گشتم که بتواند به طرز شگفت‌انگیزی زندگی‌ام را زیرورو کند.

فکر اشتباهی دیگری که در ذهنم به وجود آمده بود این تصور بود که تمام این کسب‌وکارها اشباع‌شده‌اند و جای کار ندارند.

و این‌که اگر من همین‌الان هم شروع کنم، در مقایسه با دیگران تازه‌کار هستم و آن‌ها چندین سال است که دارند کار می‌کنند.

اما بعدها که با کارآفرینی و مباحث کسب‌وکار آشنا شدم، با خیلی از اشخاص برخورد داشتم که در عرض یک سال، مهارتی را صفر تا صد یاد گرفته بودند و در همین زمان، به درآمد بالایی هم رسیده بودند.

وقتی جلوتر رفتم، مطمئن شدم که واقعاً می‌شود با این همین کارهای به‌ظاهر اشباع‌شده، به درآمدهای بالا رسید.

بعدازآن ماجرا، خیلی‌ها را ترغیب کردم که وارد این فضا شوند و در حال حاضر، وضعیت مالی زندگی‌شان با قبلاً اصلاً قابل‌مقایسه نیست.

  اگر تحصیلات اکادمیک ندارید!

اگر تحصیلات اکادمیک ندارید!

نگران تحصیلات آکادمیک نباشید، برای پول درآوردن به آن نیازی ندارید، اگر مانند بسیاری از افراد، بدجور شاکی هستید از این‌که مدرک دارید ولی شغل ندارید.

این مطلب مخصوص شما نوشته شده است طبق تحقیقات حتی افرادی هم که در بهترین رشته‌های دانشگاهی تحصیل‌کرده‌اند از بیکاری ناله می‌کنند.

می‌توان به‌طور نمونه بیکاری تعدادی زیادی پزشک در کشور را مثال زد که به دلیل نبود شغل، وارد مشاغل دیگر شده‌اند.

جالب است بدانید که بسیاری از ثروتمندان ایرانی و خارجی وجود دارند که حتی کمترین مدارک دانشگاهی را هم ندارند و به موفقیت‌های فوق‌العاده زیادی رسیده‌اند.

احد عظیم زاده از افرادی است که در نوک قله کارآفرینی ایران قرار دارد و تحصیلات آکادمیک ندارد.

تخصص عمیق و آکادمیک همیشه هم خوب نیست.

چند وقت پیش نتایج تحقیقی را مطالعه می‌کردم که می‌گفت:

«افرادی که در مسائل خیلی عمیق می‌شوند، با ایده‌های خلاقانه برخورد انتقادی و تقابلی می‌کنند و نمی‌توانند آن‌ها را بپذیرند»

نمونه‌اش ملاصدرای شیرازی، فیلسوف بزرگ است که درزمانی که نظریه حکمت متعالیه را مطرح کرد از طرف بقیه تکفیر شد و قصد داشتند اعدامش کنند که به دلیل علاقه پادشاه و پادرمیانی برخی اساتیدش، به کهک تبعید شد و در آنجا جان سپرد.

علت این گارد شدید در مقابل او تخصص زیاد افراد هم‌عصرش درزمینهٔ فلسفه بود که دقیقاً همین باعث شد که نظریه او را نپذیرند.

البته بعد از سال‌ها محققان متوجه شدند که نظریات او فوق‌العاده پیشرفته و دقیق است. و تازه بعد از مرگ او به بزرگی کار او پی بردند.

اگر تخصص به فروش ضربه بزند، به هیچ دردی نخواهد خورد؛

چون گاهی اطلاعات خیلی زیاد کارآمد نخواهند بود و برای شما سپری فرضی ایجاد می‌کنند و مانع انجام عمل می‌شوند.

خیلی از متخصصین آکادمیک درزمینهٔ کسب‌وکار می‌شناسم که هزار تومان هم نمی‌توانند درآمد داشته باشند.

استیو جابز جزو اولین کسانی بود که بازاریابی نخوانده بود و اتفاقاً اگر خوانده بود، شاید نمی‌توانست این‌قدر در کارش خلاقیت به خرج بدهد.

پس یادتان باشد گاهی اطلاعات زیاد، دست و پای خلاقیت را می‌بندد. گاهی بهتر است جای افزایش اطلاعات، خلاقیت بیشتری ایجاد کنید!

نویسنده: جناب آقای علیرضا مصطفوی از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفه‌ای کسب‌وکار ویدان

 

دیدگاه کاربران (0)