آیا تابهحال از شخصی شنیدهاید که بگوید: "من برای آخر هفته زندگی میکنم؟
اینها مواردی است که کارمندان اغلب میگویند. متأسفانه بسیاری از افراد شغل خود را دوست ندارند.
بدتر اینکه آنها زندگی خود را به دو طیف تقسیم میکنند:
زمان کار و اوقات فراغت. اوقات فراغت واژه خوبی برای این امر است، زیرا اگر آنها کار نکنند، درآمد کسب نمیکنند.
به همین دلیل، حتی اگر شغل خود را دوست نداشته باشند، آنها هر شنبه بلند میشوند و به دفتر کارشان میروند.
اما اگر بتوانید "آخر هفته" را عبارتی از گذشته خود قرار دهید چه؟ نه، منظورم این نیست که هفت روز در هفته را کارکنید.
میخواهم بگویم که بین ذهن کارآفرین و کارمند تفاوت اساسی وجود دارد.
کارآفرین ها زندگی را بین کار و بازی تقسیم نمیکنند. بلکه همه زندگی را بازی میدانند، ازجمله کار.
بنابراین آنها برای آخر هفته زندگی نمیکنند یا از روزهای شنبه وحشت ندارند.
یکی از راههایی که میتوانید از طریق شغل خود هزینههای زندگی را تأمین و سرنوشت مالی خود را نیز کنترل کنید، هدفگذاری برای موفقیت مانند یک حرفهای است.
برای بسیاری از افراد، هدفگذاری برای موفقیت تقریباً بدتر از رفتن به محل کار است!
اما لزومی ندارد که کار سخت و کسلکنندهای باشد. اگر وقت بگذارید و آن را بهدرستی انجام دهید،
رشدی که در زندگی خود میبینید، انگیزه کافی برای ادامه کار و دوست داشتن آن ایجاد خواهد کرد.
بیشتر بخوانید: چگونه هدف خود را در زندگی پیدا کنیم
اما هر هدفی مؤثر نیست. اگرچه بسیاری از افراد اهدافی را تعیین میکنند، اما اغلب در دستیابی به آنها ناکام میمانند.
با اطمینان از Smart بودن، اهداف خود را برای موفقیت تنظیم کنید.
SMART یعنی:
• Specific: خاص
• Measurable: قابلاندازهگیری
• Attainable: قابلدستیابی
• Realistic: واقعبین
• Timely: بهموقع
خاص:
با پاسخ دادن به سؤالاتی که با "W" شروع میشود، در مورد هدف خود، از اهداف مبهم اجتناب کنید:
Who: چه کسی این کار را انجام خواهد داد؟
What: بهطور خاص چهکاری انجام خواهد شد؟
When: چه زمانی توسط او انجام میشود؟
Where: کجا تمرکز خواهید کرد؟
Why: چرا هدف مهم است؟
قابلاندازهگیری:
معیارهای خاصی را در اختیار داشته باشید که به شما امکان میدهد پیشرفت خود را بسنجید و بدانید چه زمانی به هدف خود رسیدهاید. سؤالاتی مانند "چقدر؟" یا "چند؟"
قابلدستیابی:
اطمینان حاصل کنید که هدفگذاری برای موفقیت شما چیزی است که میخواهید و میتواند در جهت رسیدن به آن کار کند.
با این سؤال شروع کنید، "آیا این هدفی است که من واقعاً به آن متعهد هستم؟"
اگر متعهد نباشید، با نظم و انضباط و تغییراتی که برای رسیدن به هدف خود لازم است مبارزه خواهید کرد.
همچنین میخواهید مطمئن شوید که هدف شما با مهارتها و منابعی که در حال حاضر در دسترس دارید، قابلدستیابی است.
واقعبینانه:
شما باید هدفگذاری برای موفقیت را طوری تعیین کنید که چالشبرانگیز باشد، اما واقعاً معتقد باشید که میتوانید به آن برسید.
اگر فکر میکنید هدف بیشازحد دشوار است، این امر بسیار دشوار خواهد بود.
اگر برای دستیابی به هدفگذاری برای موفقیت نیازی به رشد یا تلاش اضافی نباشد، خیلی آسان است.
شما میدانید که وقتی به هدف خود فکر میکنید هیجانزده و به چالش کشیده میشوید یک هدف واقعبینانه دارید.
اگر وقتی به هدف خود فکر میکنید ترسیدهاید یا بیشازحد احساس فشار میکنید،
سعی کنید تعیین کنید که چگونه میتوانید آن را به اهداف کوچکتر و قابلکنترلتری تبدیل کنید که به هدف نهایی میرسند.
بهموقع:
برای ایجاد احساس فوریت به یک بازه زمانی نیاز است. بدون وجود چارچوب زمانی، هدف به سمت اینکه «وقتی راحت باشد من به آن خواهم رسید» میرود.
برای رسیدن به هدف، نیاز به نظم و انضباط است. اگر راحت بود، از ابتدا نیازی به هدف نداشتید.
به یاد داشته باشید که اگر کار روی هدفگذاری برای موفقیت خود را شروع کنید و متوجه شوید که هر بخشی از معیارهای SMART شما بسیار آسان یا خیلی دشوار است،
میتوانید آن قسمت از هدف خود را تغییر دهید. فقط مطمئن شوید که هدف شمارا به چالش میکشد و دلسردکننده نیست.
پیشنهاد عالی برای شما: چگونه یک چشمانداز هدفمند برای موفقیت تعیین کنیم
ایجاد اهداف SMART را میتوان تمرین کرد، بنابراین بیایید چند نمونه اهداف ضعیف و اهداف قوی را بررسی کنیم:
هدف ضعیف: من برای جریان نقدینگی املاک و مستغلات را خریداری خواهم کرد.
هدف قوی: من تا پایان سال جاری یک خانه تکواحدی در منطقه خود خریداری میکنم که حداقل 100 دلار در ماه جریان نقدی داشته باشد.
هدف ضعیف: من در فلزات گرانبها سرمایهگذاری خواهم کرد.
هدف قوی: من حداقل 10 اونس نقره با قیمت 28 دلار یا کمتر در هر اونس تا 31 ژوئیه خریداری میکنم.
هدف ضعیف: من در مورد مدیریت تجارت خود یاد خواهم گرفت.
هدف قوی: تا 15 مارس، من یاد میگیرم که چه چیزی برای خرید و مدیریت ذخیرهسازی شخصی خود لازم است، ازجمله تمام هزینههای راهاندازی و بهرهبرداری، پتانسیل افزایش، خطر کاهش و استراتژیهای خروج، و تصمیم میگیرم که آیا این یک منطقه موردعلاقه من در سرمایهگذاری است
در طول سالها، تأثیرات مثبت اهداف SMART را در زنان بیشماری مشاهده کردهام. شما فقط باید شروع کنید.
بیشتر بدانید: با وجود عدم قطعیت ها، چگونه هدف گذاری کنیم
زنان بهطور مداوم "مسائل مالی" را بهعنوان مهمترین نگرانی در زندگی خود، بیش از خانواده، سلامتی یا زمان ارزیابی میکنند.
بااینحال، زنان تمایلی ندارند که بهطور فعال در ساختن آینده خود ازنظر اقتصادی مشارکت داشته باشند زیرا:
• دانش کمی در مورد پول و سرمایهگذاری دارند
• موضوع مالی را خیلی پیچیده، گیجکننده یا طاقتفرسا تصور میکنند
• برخی زنان هم میگویند که به دلیل فرزندان، کار یا سایر تعهدات وقت ندارند که به زندگی مالی خود بپردازند.
بهاینترتیب، زنان دو برابر بیشتر، سالهای بازنشستگی خود را در فقر سپری میکنند.
اما نکته اصلی چیست؟
بیشتر این زنان که در زمان بازنشستگی در فقر هستند، در زمان زندهبودن شوهرشان فقیر نبودند.
و کدام جنس عمر طولانیتری دارد؟ زنان!
این بدان معنی است که بسیاری از زنان در سالهای طلایی خود بیوه میشوند و ناگهان مجبور میشوند 15-20 سال دیگر و اغلب بدون تجربه قبلی از خود حمایت کنند.
درحالیکه زنان بهانههای فوق را در یک مطالعه ذکر کردهاند، من کاملاً معتقدم آنچه واقعاً مانع فعالیت زنان در امور مالی میشود، آموزش مالی است.
هدف آموزش واقعی استخراج اطلاعات است تا دانش آموزان از طریق فرآیند کشف خود بیاموزند و بیشتر یادگیریها در کجا انجام میشود؟
با تجربه کردن و انجام دادن. البته، منطقی است که مدتی کلاس بروید، چند کتاب بخوانید، چند دوره آنلاین رایگان بگذرانید.
اما هرگز همهچیز را از طریق این روشها یاد نخواهید گرفت.
درنهایت شما باید به دنیای واقعی بروید و از این دانش استفاده کنید. و آن قسمت میتواند ترسناک باشد.
حتما بخوانید: برنامهای ۳ مرحلهای برای دستیابی به هدف ایده آل خود
یک قدم به جلو بردارید، قدمهای بعدی را خواهید برداشت
وقتی نوبت به یک کار تجاری جدید، فرصت شغلی یا تلاش برای سرمایهگذاری میرسد،
زنان میتوانند بهراحتی در چرخه فلج تجزیهوتحلیل قرار بگیرند که ترس آنها از قرار دادن یک پا در مقابل پای دیگر است.
و حتی اگر سرانجام این کار را بکنند، دائماً در ذهن خود باقی میمانند که "آیا من این کار را درست انجام میدهم؟" شاید.
و شاید نه اما شروع کار با آنچه "اکنون" میدانید اشکالی ندارد در غیر این صورت، هرگز تجربه عملی لازم برای رفتن از "همینالان" به "درست" را به دست نخواهید آورد.
و حدس بزنید چه؟ خوب است اشتباه کنید (مهم نیست که چهکاری انجام میدهید).
شکست نیز خوب است (شاید علیرغم تلاش شما).
من و رابرت یک بار مقدار زیادی بدهی بد داشتیم (به مبلغ صدها هزار دلار) برخی از فعالیتهای اولیه تجارت رابرت که شکست خورده بود،
بقیه رو به ورشکستگی بود و فقط میتوانستیم کارتهای اعتباری خود را برای زنده ماندن شارژ کنیم.
اما ما چیزهای زیادی یاد گرفتیم و صورت جریان وجوه نقد امروز ما نشان میدهد که ما خودمان را غبارروبی کردیم،
از دانشی که از هر اشتباه به دست آوردیم استفاده کردیم و درنهایت به استقلال مالی رسیدیم.
بنابراین اگر فکر میکنید برداشتن یک قدم دشوار است و غیرممکن به نظر میرسد، امتحان کنید تا ببینید اینها نتیجه افکار منفی ذهنتان است،
فقط فکر کنید که وقتی 72 سال دارید چه احساس غیرممکنتری خواهید داشت!
شما "همینالان" بهاندازه کافی میدانید که بتوانید برای رسیدن به آزادی مالی گامی به جلو بردارید.
پس از انجام این کار، قدم دیگری را بردارید. و یکی دیگر. بهزودی راه میروید، سپس میدوید.
بنابراین با تعیین اهداف و اقدام در مسیر درست قرار خواهید گرفت.
نوشتهای از کیم کیوساکی