اکوسیستم استارتاپی ایران‌ کلاس چندم است؟

اکوسیستم استارتاپی ایران‌ کلاس چندم است؟

تاریخ خبر : ۱۵ تیرماه ۹۹

اکوسیستم استارتا‌پ‌های تکنولوژی محور یا همان که ما در ایران به آن زیست‌بوم نوآوری می‌گوییم در واقع کودکی نوپاست که از آن انتظار داریم مثل رونالدو فوتبال بازی کند و وقتی این سطح بازی حاصل نمی‌شود انگشت شماتت به سویش می‌گیریم و گلایه‌هایمان تا سقف آسمان بلند می‌شود.

خودمان را مدام با سیلیکون‌ولیِ ۷۰ ساله که پیرمردی با تجربه و سینه سوخته است مقایسه می‌کنیم و ناراحت می‌شویم که چرا هند که شعبه دو همان سیلیکون ولی محسوب می‌شود از ما پیشی گرفته.

با هدف رویارویی با واقعیت، در ابتدای این مطلب تمایل دارم تا اجزای یک اکوسیستم استارتاپی را با هم مرور کنیم:

همانطور که مشاهده می‌کنید، یک زیست بوم بالغ دارای اجزای مختلفی است و اگر باز نیک بنگرید، در ایران عزیزمان از بخش اعظمی از این اکوسیستم یا خبری نیست یا در اولین قدم‌های شکل‌گیری خود است.

اینکه هنوز با یک نظرسنجی ساده اکثر فعالان این اکوسیستم از قوانین مالیاتی گلایه دارند و معتقدند که مالیات به اندازه کافی در شناسایی مدل‌های جدید درآمدی سریع نیست یعنی در این بخش تازه اول کار هستیم.

وقتی با دوستی صحبت می‌کنیم که برای راه‌اندازی یک استارتاپ می‌گوید ۲۶ مجوز مختلف گرفته یعنی هنوز ساختار میهن اسلامی ما برای پذیرایی از رویش ایده‌های نوآورانه به اندازه‌ای که از آن انتظار داریم مجهز نیست و همین مشکل سرعت بالای این نوع از کسب‌وکارها را می‌گیرد.

وقتی به این موضوع آگاهی داریم که زبان فارسی با تمام حلاوت خود، محدودیت‌های فراوانی دارد و بجز ایران و چند کشور کوچک دیگر، کشور دیگری امکان ایجاد ارتباط با این زبان را ندارد به این نتیجه می‌رسیم که باید بازارهای بین‌المللی خود را گسترش دهیم و این‌بار به درهای بسته در بازار بین‌الملل برمی‌خوریم و تحریم دمار از روزگار ما در می‌آورد.

از طرفی همین محدودیت‌های حاصله از تحریم، تهیه زیر‌ساخت‌های لازم را تا سر حد مرگ دشوار کرده و جلوی رشد و نمود آن را می‌گیرد.

دانشگاه‌ها و مراکز تحصیلی ما هنوز نتوانستند نوعی از آموزش را ارائه کنند که خروجی آن عملیاتی باشد و تحصیلکردگانش آمادگی ورود به بازار که من نام آن را جنگ می‌گذارم را داشته باشند.

بجز چند مورد خاص، شتاب‌دهنده‌ها خروجی مطلوبی ندارند و در حال سعی و خطا برای خلق یک نتیجه خوب هستند.

کافی است به نوسان و افزایش قیمت ارز و نتایجش در بازار نگاه کنید و ببینید که یک بنیان‌گذار استارتاپی تحت هیچ عنوان نخواهد توانست تا یک برنامه مدون بیش از یک ماهه را در بهترین شرایط تدوین کند و همین موضوع باعث می‌شود میل سرمایه‌گذاران به ورود تا سر حد امکان کاهش پیدا کند.

از نالیدن که بگذریم به این نتیجه خواهیم رسید که حاصل این فعالیت چیست؟

تعداد بسیار اندکی از شرکت‌های کوچک استارتاپیِ دیروز مثل کافه بازار، آپارات، تپسی و دیجی‌کالا و اسنپ و امثالهم که شمارشان به بیش از انگشتان یک دست نمی‌رسد، امروز به ظاهر درختان تنومندی شده‌اند و در تیتر مقالات حضور پیدا می‌کنند ولی نمی‌توان منکر آن شد که همین تنومندان هنوز به شدت در تیررس حوادث قرار دارند و نمی‎‌توان با قاطعیت حکم ابدی بودن آنها را صادر کرد.

هنوز شاهد آن هستیم که شرایط اقتصادی کشور، قوانین حکومتی و امثالهم روی این دست از کسب‌وکارها به شدت سایه سنگینی دارد.

هنوز همین شرکت‌هایی که امروزه هزاران کارمند دارند، وابستگی شدید به تزریق سرمایه دارند و به این بلوغ نرسیده‌اند که بدون حمایت سرمایه‌گذاران بتوانند امور روزمره خود را به جلو ببرند.

اگر برای اکوسیستم استارتاپی چهار مرحله ۱-نوپا، ۲-در حال تحول، ۳-بالغ و ۴-خودپایدار را در نظر بگیریم، شاید تلخ باشد که قبول کنیم زیست‌بوم استارتاپی ایران در بهترین حالت خود در حال آمادگی برای ورود به مرحله دوم است.

ما در به بلوغ رسیدن هم عجله داریم که این خود نشان از به بلوغ نرسیدن است. صبور باشیم.

  منبع خبر : هفت صبح
دیدگاه کاربران (0)