در این مقاله از موانع ذهنی با شما صحبت میکنم که اگر با آن آشنا شوید و پیشنهادهایی که برای رفع آن به شما میگویم به کار بگیرید باعث امیدواریتان خواهد شد.
تاکنون شده بارها و بارها اقدام به شروع کاری کنید اما آن را نیمهکاره رها کنید؟
یا بگویید چرا باوجوداینکه مهارت، تحصیلات و مدارک خوبی دارم اما هیچکدام از اینها کمکی به من برای رسیدن به هدفم نکرده است؟
پس تصمیمهای من چه زمانی قراره بعدازاین همه فکر کردن و تلاش به نتیجه برسد؟
آیا همیشه همه مشکل من پول بوده؟ اگر اینطور به نظر میاد پس چرا مثل یک چوب جادویی عمل نکرد تا مرا از این همه بلاتکلیفی و دغدغه و نارضایتی نجات دهد؟
درسته همهچیز پول نیست!
مهمترین موانع ذهنی برای رسیدن به کسبوکار ایدهآل من چیست؟
یعنی کسبوکار ارزشمند من، چیزی که وقتی انجام میدهم، وقتی ارتباط برقرار میکنم، وقتی برای به ثمر رساندش تلاش میکنم مشتاقتر میشوم.
مانعی که به من اجازه پیشرفت و رسیدن به نتیجه دلخواه را نمیدهد.
آیا تابهحال به آن فکر کردید که چیست؟
به این فکر کنید که اگر آنها نباشند زندگی برایتان به قبل و بعد تقسیم میشود، به بعدی که چشیدن طعم شیرینی رسیدن به هدف هیچگاه از خاطرتان نخواهد رفت.
از شما میخواهم با من همراه باشید تا از موانعی برایتان بگویم که با شناخت آنها متعجب خواهید شد،
چیزی که در ظاهر ساده اما در واقعیت کنترل تمام زندگی کاری شما و حتی همه زندگیتان را در دست گرفته است.
مثل:
۱-کمالگرایی ۲-ترس از شکست خوردن ۳-اهمالکاری
مانع اول: کمالگرا کیست؟
بسیاری از افراد زمانی که درباره کمالگرایی فکر میکنند افراد موفق در ذهنشان مجسم میشود که کارهایشان را به بهترین شکل ممکن و نظم خاصی انجام میدهند.
اما برای کمالگرا بودن تنها داشتن نگاه کمالگرایانه نسبت به اهداف کافی ست و نیازی به رسیدن به آن اهداف نیست.
افراد کمالگرا تشنهٔ کامل بودن هستند و ذرهای کمتر از آن را قبول ندارند اما اکثراً شکست میخورند.
درواقع تلاش برای کامل بودن بهندرت به موفقیت منجر میشود. اما حتماً به استرس بیشتر و اضطراب بالاتر و خروجی کمتر منتهی خواهد شد.
با کمالگرایی انجام کارها را رها میکنید، همه چیز روی هم جمع میشود و تصمیمی نمیگیرید.
مثلاً ممکن است تا خیالتان صد در صد از نتیجهای که قرار است به دست بیاورید راحت نشود قدم از قدم برندارید.
یا حتی روزها و ماهها بر سر تحویل پروژه خود زمان بگذارید تا کسی نتواند از آن ایرادی بگیرد.
جه باید کرد...
بایدهای خود را دور بیندازید
1- یک لیستی از بایدهای خود تهیه کنید
جملات باید، دار قوانین سختگیرانهای هستند که تعیین میکند کارها چگونه "باید" باشد. که استفاده از آز آنها باعث احساس گناه و بیکفایتی در شما میشود.
تلاش کنید واژه "باید" را ریشهکن کنید و اگر دیدید از باید استفاده میکنید یکی از مثالهای زیر را جایگزین کنید:
• من ترجیح میدهم که... • این به نفع من است که... • من احساس بهتری دارم اگر... • خیلی خوب میشد اگر..
2-دست از کنترل شرایط نامعلوم بردارید
عدم قطعیت چیست؟ عدم قطعیت حالتی است که در آن نتیجه مشخص نیست و شما ممکن است تمام تلاش خود را بکنید تا کنترل خود را روی آن اعمال کنید اما بیفایده است.
جملات زیر را تمرین کنید و یاد بگیرید که با وقایع پیشبینینشده در زندگی خود احساس راحتی کنید:
• من هیچچیزی را بهطورقطع نمیتوانم بگویم. • شاید بشود، شاید نشود. • من نمیتوانم آینده را پیشبینی کنم. • ریسک جزئی از زندگی است که اگر ریسک نکنم چیزی هم به دست نخواهم آورد.
مانع دوم: ترس از شکست
بهندرت میتوان کسی را در جامعه پیدا کرد که شکست خوردن برایش مهم نباشد. تقریباً همه افراد از شکست میترسند. تا اینجا مشکلی نیست.
اما وقتی تمام ارزش انسانی خود را تنها در گرو عملکرد موفقیتآمیز خود بدانید. آنوقت است که اضطراب تمام وجود شما را فرا خواهد گرفت.
تلویزیون و فیلمها این پیام را به ما القا میکند که مردان و زنان قدرتمند چگونه بدون هیچ تلاشی موفق میشوند.
اما واقعیت این است که انسان موجودی است پیچیده با نقاط قوت و ضعف مخصوص به خود که نمیتوان شخصیت هیچکس را تنها در یک شکست یا موفقیت خلاصه کرد.
چه باید کرد...
خطاهای ذهنی خود را شناسایی کنید و روی آنها برچسب بزنید و برای آنها جایگزین پیدا کنید.
مثلاً
آیا همهچیز برای شما صفر و صد یا سیاهوسفید است؟
• من آن جلسه را کاملاً خراب کردم. • من کلاً بیمسئولیت هستم. • آن اشتباه همهچیز را خراب کرد.
بهتر است بگویم:
من فقط در بخش کوچکی از آن کار دچار اشتباه شدم و مابقی کارها بهخوبی پیشرفت.
• درباره آیندهای که از آن بیاطلاعید پیشگویی نکنید • این تلاش من بیفایده است. • احتمالاً خراب میکنم و از پس این کار برنمیآیم. • هیچوقت کار مثبتی از من برنمیآید.
بهتر است بگویم:
آیا دلیل و مدرک کافی برای اثبات پیشگویی خود دارم؟ اگر نه این صرفاً میتواند احساس من باشد و لزوماً قطعیت ندارد.
از هر چیزی در مورد خودتان فاجعه نسازید:
• اگر در انتخابم اشتباه کنم برای همیشه پشیمان خواهم بود. • خیلی افتضاح است اگر دیگران بفهمند من در کارم نقص دارم. • اگر شکست بخورم همه زندگیام را از دست خواهم داد.
بهتر است بگویم:
اگر هم اتفاق بیفتد دنیا که به آخر نمیرسد دوباره امتحان خواهم کرد.
مانع سوم: اهمالکاری
هیچکس از گرفتاری در دام اهمالکاری مصون نیست. مثلاً زمانی که میخواهیم نوشتن یک متن را تمام کنیم، پروژهای را استارت بزنم و یا حتی به باشگاه برویم به اهمالکاری دچار میشویم و تصمیمات و انجام وظایف خود را به تعویق میاندازیم و این تعویق ناشی از اضطراب عمیق، نگرانی و تردید در مورد خود و کارهایمان است و این میتواند به عزتنفس و درنهایت اعتمادبهنفس من ضربه بزند.
این رفتار ممکن است شما را از رسیدن به اهداف و شناخت تواناییهای بالقوهتان بازدارد.
انگیزه ایجاد کنید و خود را متعهد کنید:
یکی از کلیدهای غلبه بر اهمالکاری ناشی از اضطراب تعهد به تغییر است.
بااینوجود زمانی که میخواهیم تغییرات مهم در زندگی خود ایجاد کنیم اغلب احساس دودلی به سراغ ما میآید.
بخشی از وجود ما میخواهد تغییر کند اما بخشی دیگر هنوز مردد است.
چه باید کرد...
1-ابتدا قبل از هر چیز سعی کنید مسئولیت تمام بخشهای زندگی خود را به عهده بگیرید و برای به نتیجه رساندن آن منتظر عوامل بیرونی نباشید.
2-تکنیک 5 ثانیه: یعنی از زمانی که ذهن شما تصمیم به انجام کاری میگیرد به فاصله 5 ثانیه یک قدم کوچک در رابطه با آن اقدام بردارید. مثلاً در حد یک سرچ ساده در اینترنت برای کسب اطلاعات بیشتر و یا تماس تلفنی برای مشورت کردن.
3-تکنیک ترازو: هنگام تردید برای تصمیمگیری ترازویی را با دو کفه تصور کنید و به این 2 سؤال پاسخ دهید ببینید درنهایت سنگینی کدام کفه به نفع شماست:
1. اگر این کار را انجام دهم چه چیزی به دست خواهم آورد؟
2. اگر انجام ندهم چه چیزی را از دست خواهم داد؟
تبریک میگویم! شما تقریباً با سرنخهایی از موانع ذهنی عدم موفقیت در کسبوکار خود آشنا شده و با تحقیق بیشتر در این زمینه و یافتن راهکارهای بیشتر قادر خواهید بود نهتنها اضطرابتان را کم کنید و زمان کمتری را صرف جنگیدن با این موانع کنید بلکه وقت بیشتری هم برای لذت بردن و زندگی کردن مطابق میلتان خواهید داشت.
برای شما بهترینها را آرزو میکنم و امیدوارم پاداشی که میگیرید ارزش تلاش و سختی راهی که طی کردید را داشته باشد.
نویسنده: سرکار خانم ناهید بهرامی نسب از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان