استراتژی شرکتی چیست؟
استراتژی شرکتی سطحی از استراتژی است که به کل سازمان مربوط میشود، جایی که تصمیمات با توجه به رشد و جهتگیری کلی یک شرکت گرفته میشود.
استراتژیهای شرکتی مسلماً ضروریترین و گستردهترین سطح استراتژی در یک استراتژی سازمانی هستند.
اجزای استراتژی شرکت عبارتند از:
• چشمانداز • تنظیم هدف • تخصیص منابع • مبادلات استراتژیک (اولویتبندی)
چشمانداز شامل تعیین جهت سطح بالای سازمان است - یعنی چشمانداز، مأموریت و ارزشهای بالقوه شرکت.
تنظیم هدف شامل توسعه جنبههای چشمانداز ایجادشده و تبدیل آنها به یک سری از اهداف سطح بالا (گاهی اوقات هنوز نسبتاً انتزاعی) برای شرکت است که معمولاً 3 تا 5 سال طول میکشد.
تخصیص منابع به تصمیماتی اطلاق میشود که به کارآمدترین تخصیص منابع انسانی و سرمایه در چارچوب اهداف و مقاصد بیان شده مربوط میشود.
مبادلات استراتژیک هسته اصلی برنامهریزی استراتژیک شرکت است. همیشه نمیتوان از همه فرصتهای ممکن استفاده کرد.
علاوه بر این، تصمیمات تجاری تقریباً همیشه مستلزم درجهای از ریسک است. تصمیمات در سطح شرکت باید این عوامل را برای رسیدن به ترکیب استراتژیک بهینه در نظر بگیرند.
استراتژیهای سطح شرکتی، تجاری و عملکردی
یک استراتژی سازمانی کامل به سه سطح مجزا تقسیم میشود.
آنها بر اساس دغدغهها و اهداف سه عنصر سازمانی سلسله مراتبی تفکیک میشوند. این جایی است که آنها نام خود را نیز میبرند:
• استراتژی سطح شرکت • استراتژی سطح کسبوکار • استراتژی سطح عملکردی
استراتژی سطح شرکت به بالاترین سطح برنامهریزی استراتژیک شرکت اشاره دارد.
در این مقاله، ما عمیقتر به آن میپردازیم، اما درک سایر سطوح استراتژیک و نحوه ارتباط آنها نیز مفید است.
استراتژی سطح کسبوکار، سطح استراتژیکی است که اهداف استراتژیک انتزاعی استراتژی شرکت را با نیازها و ظرفیتهای سطح واحد تجاری واسطه میکند.
این یک هدف استراتژیک در سطح شرکت است و آن را به یک هدف استراتژیک عملی بر اساس دانش و تجربه در سطح کسبوکار تبدیل میکند.
استراتژی سطح عملکردی جزئیترین سطح استراتژی است - حوزه تصمیمات عملی و نگرانیهایی که کمتر در سطوح استراتژیک تجاری یا شرکتی مرتبط هستند.
در سطح عملکردی، استراتژیها و اهداف از سطح کسبوکار و شرکت به نتایج معنیدار و کاربردی تبدیل میشوند که درنهایت نتایج را برای یک کسبوکار تعیین میکنند.
بهعنوانمثال، سطح عملکرد یک شرکت مخابراتی ممکن است یک منطقه یا حتی یک فروشگاه باشد.
در این سطح از برنامهریزی استراتژیک، اهداف استراتژیک کلی به اقدامات استراتژیک مشخص کاهش مییابد.
استراتژی سطح شرکت در مقابل استراتژی سطح کسبوکار
هر شرکتی بدون توجه به اندازه آن، یک استراتژی در سطح شرکتی دارد. این برای سطح استراتژی کسبوکار درست نیست.
فقط سازمانهایی که به اندازه کافی بزرگ هستند که واحدهای تجاری متعددی داشته باشند باید به یک برنامه استراتژیک تجاری توجه کنند.
این به این معنا نیست که برای سازمانهای دیگر سودی ندارد، بلکه فقط با سطح استراتژی عملکردی ادغام میشود.
استراتژی کسبوکار اولین تلاش پایه برای برنامه استراتژیک شرکت است.
اولین دوز واقعیت را وارد میکند و استراتژی شرکت را از چارچوب ظرفیت و نیازهای واحدهای تجاری به چالش میکشد.
حرکت از برنامهریزی شرکتی به برنامهریزی تجاری، برداشتن گامی از سطح انتزاعی به سمت واقعیت ملموس است.
نحوه ارتباط سه سطح استراتژی با یکدیگر
جریان اطلاعات در سه سطح استراتژی یکطرفه نیست.
درحالیکه یک نظم سلسله مراتبی وجود دارد، هر سطح از تصمیمگیری شامل نفوذ دوطرفه است.
بهعنوانمثال، یک تجارت تولیدی را در نظر بگیرید. یک استراتژی شرکتی لزوماً تحت تأثیر نگرانیهای استراتژیک عملکردی مانند تحقیق و توسعه و بازاریابی خواهد بود.
که بهنوبه خود تحت تأثیر قابلیتهای تولیدی اقشار عملکردی مانند سرمایه و پرسنل قرار خواهد گرفت.
درک نحوه ارتباط سه سطح استراتژی به شما کمک میکند تا یک برنامه استراتژیک محکم بسازید.
مزایای استراتژی سطح شرکت چیست؟
مزایای یک استراتژی سازمانی بهخوبی تعریف شده برای یک سازمان با افزایش مقیاس سازمان افزایش مییابد.
این امکان برای کسبوکارهای کوچک یا حتی متوسط وجود دارد که بدون صرف زمان برای توسعه استراتژی شرکتی، به موفقیت برسند.
بااینحال، با افزایش نیازهای یک سازمان، حمله به فرآیند برنامهریزی استراتژیک بهگونهای که پیچیدگی آن سازمان را منعکس کند، بهطور فزایندهای ضروری میشود.
در پایان، استراتژی شرکتی صرفنظر از مقیاس، برای هر سازمانی سودمند است.
1. برنامهریزی استراتژیک شرکت جهت استراتژیک کسبوکار شما را ارائه میدهد
بدون تمایز بین نیازها و اهداف انتزاعی یک سازمان که در سطح استراتژیک سازمانی مشهود است و شایستگیها و منابع اصلی که واحدهای تجاری و عملکردی میتوانند برای تحقق این اهداف از آنها استفاده کنند، توسعه و رشد یک کسبوکار دشوار است.
2. استراتژی شرکت به شما امکان میدهد تا خود را با آن سازگار کنید
درک سازمان شما را افزایش میدهد. در دنیای پویا، سازمانها باید با تغییراتی که اتفاق میافتند همگام باشند.
استراتژی شرکت با تعریف مستمر استراتژی شرکت و اهداف استراتژیک در رابطه با فرصتها یا تهدیدهایی که خود را نشان میدهند، به ما امکان میدهد عملکرد بهینه داشته باشیم.
3. استراتژی شرکت تصمیمگیری را بهبود میبخشد
به کارمندان شما انگیزه میدهد. بدون استراتژیهای مشخص در سطح شرکت، واحدهای تجاری و عملکردی، عملکردی کمتر از حد مطلوب خواهند داشت.
سطح انتزاعی تصمیمگیری که فقط در سطح شرکت امکانپذیر است به نتایج بهتر در سایر سطوح تصمیمگیری منجر میشود و به کارکنان کمک میکند تا احساس کنند که سازمان آنها جهت و هدف مشخصی دارد.
موضوع مشترک با استراتژی شرکت
مشکل رایج استراتژی و حتی بیشتر از آن برای استراتژی شرکت این است که در اتاق هیئتمدیره اتفاق افتاد است. رهبران متخصص هستند، آنها تجربههایی برای خود دارند.
بهطور طبیعی، آنها بهترین افراد برای تصمیمگیری استراتژیک و توسعه برنامهای که شرکت را در مسیر درست هدایت میکند، هستند.
این یک چرخه سالانه جلسات مخفی است که منابع را تمام میکند و درنهایت هیچکس به درک اینکه کجا، چرا یا چه کاری باید انجام دهد نزدیکتر نیست!
این در یک سند تا سال آینده باقی میماند و تلاشی برای ترکیب آن است که اغلب حتی بهروز نمیشود.
استراتژی در همه جا وجود دارد، همیشه، نه فقط سالانه - شما باید سؤالات بزرگ و جسورانه بپرسید، روندها را ارزیابی کنید، روی فناوری سرمایهگذاری کنید، و در مورد جایی که هستید در مقابل جایی که میخواهید باشید، توجه داشته باشید، نهفقط از لحاظ مالی.!».
استراتژی شرکت چگونه اجرا میشود؟
استراتژی شرکت با ماهیت پویا مشخص میشود.
در پاسخ به نیازها و محیط یک کسبوکار، استراتژی شرکت شما باید رویکردی بهینه را به این متغیرها منعکس کند.
بنابراین، تقسیم استراتژی شرکت به سه طبقهبندی بر اساس عوامل خارجی و داخلی مفید است.
استراتژیهای رشد، استراتژیهایی هستند که برای رشد یک کسبوکار به روشی خاص طراحی شدهاند.
استراتژیهای رشد ممکن است شامل ورود به بازارهای جدید، افزایش یا تنوع بخشیدن به بازارهای موجود، یا استفاده از یکپارچگی روبهجلو یا عقب برای استفاده از صرفهجویی در مقیاس باشد.
استراتژیهای ثبات برای تحکیم موقعیت فعلی سازمان طراحی شدهاند، با نگاهی به ایجاد یک محیط استراتژیک که انعطافپذیری بیشتری را برای بهکارگیری استراتژیهای رشد یا تعدیل در آینده فراهم میکند.
استراتژیهای ثبات، استراتژیهای محافظهکارانهتری هستند که بر حفظ سود، کاهش هزینهها و بررسی احتمالات استراتژیک آینده تمرکز دارند.
استراتژیهای تعدیل، پاسخی به عناصر زیانآور یا بد یک کسبوکار یا سازمان است. اینها ممکن است شامل حذف یا فروش داراییها یا خطوط تولید غیر سودآور باشد.
مدل استراتژی شرکت من چگونه باید باشد؟
مدلهای مختلفی وجود دارد که میتوانند در فرآیند برنامهریزی استراتژیک به کار روند که هرکدام دارای شایستگیهای خاص خود هستند.
برنامهریزی استراتژی شرکتی بالاترین سطح برنامهریزی استراتژیک در یک کسبوکار یا سازمان است.
درنتیجه، فرآیند برنامهریزی شرکتی پیچیدهترین سطح برنامهریزی استراتژیک است و باید تعداد زیادی از متغیرها را در نظر بگیرد.
تعریف یک مأموریت
کاهش پیچیدگی امری ضروری است. برنامهریزی شرکتی با تعریف یک چشمانداز انتزاعی یا هدف کلی بر اساس سازمان فعلی و محیطی که در آن وجود دارد شروع میشود.
این چشمانداز یک نقطه مرجع برای مأموریت شما فراهم میکند و مأموریت شما نقطه مرجعی خواهد بود که میتوان اهداف و استراتژیها را با آن سنجید.
ارزشهای شرکت خود را شرح دهید
بیانیه چشمانداز سازمان شما یک مقصد است. ارزشهای شرکت نحوه رسیدن شما به این مقصد را توصیف میکند.
ارزشهایی که شما طرح میکنید باید واضح، مختصر و بالاتر از همه واقعی باشند.
مناطقی که باید تمرکز کنید را انتخاب کنید
حوزههای تمرکز را میتوان بهعنوان ستونهایی در نظر گرفت که برنامهریزی شرکتی بر آنها مبتنی است.
ایدههای انتزاعی ارائه شده در بیانیه چشمانداز شما و ارزشهای شرکت در اینجا برای انتخاب حوزههایی که شرکت شما میتواند در آنها عمل کند تا اهداف اعلامشده خود را تحت تأثیر قرار دهد، اعمال میشود.
تعریف اهداف
هنگامیکه یک چشمانداز روشن تعریف شد و حوزههای تمرکز انتخاب شد، استراتژیستهای شرکت باید اهداف استراتژیک را ترسیم کنند.
آنها نمونه مشخصتر و واضحتری ازآنچه میخواهید به دست آورید، با موارد ضروری و اهداف مشخصشده را نشان میدهند.
توجه داشته باشید که ممکن است چندین سطح مختلف از اهداف را در سطح استراتژی شرکت خود داشته باشید.
KPI ها را بنویسید
فرآیند برنامهریزی شرکتی با تعریف KPI ها به پایان میرسد که به استراتژیستهای شرکت اجازه میدهد تا اهداف استراتژیک را بر اساس نتایج پیگیری و تنظیم کنند.
توجه: ما عمداً "پروژهها" را از مدل استراتژی شرکت خود حذف کردهایم. این به این دلیل است که پروژهها بهطورکلی نباید در یک استراتژی شرکتی وجود داشته باشند. در عوض، پروژهها در سطح تجاری یا عملکردی استراتژی شما آغاز میشوند.
برنامهریزی استراتژیک شرکتی
برنامهریزی استراتژیک شرکتی ابزارهای مفهومی ضروری موردنیاز برای موفقیت در بازارهای رقابتی را در اختیار شرکت شما قرار میدهد.
صرف زمان برای برنامهریزی یک استراتژی سازمانی خوب، بهسرعت مزایایی را به همراه خواهد داشت که قابل اندازهگیری هستند و بینشهایی را در مورد عملکرد سازمان شما بهعنوان یک کل ارائه میدهند.
فرض کنید در یک شرکت کوچک کار میکنید و میخواهید وارد یک کسبوکار جدید شوید، در چه کسبوکاری وارد میشوید؟ چگونه؟ استراتژی شرکتی شما چیست؟
استراتژی شرکتها برای رقابت در چند کسبوکار است و برای دو گروه از شرکتها اهمیت دارد. اول شرکتهایی که چند کسبوکار دارند. همچنین برای شرکتهایی که کسبوکار دارند، اما میخواهند آن را گسترش دهند و چند کسبوکار داشته باشند.
بارت فنستا، استادیار دانشکده مدیریت UCL در دوره استراتژی شرکتی بر روی تصمیمگیری تمرکز میکند، چون قرار است، ایدههای این دوره را در عمل استفاده کنید. بهطور مشخص، با تصمیمات کلیدی در استراتژی شرکتی آشنا میشوید.
1- باید وارد چه کسبوکارهایی شوید و چگونه؟
2- باید از چه کسبوکارهایی خارج شوید و چگونه؟
3- چگونه میتوانید دفتر مرکزی را سازماندهی کنید تا در کسبوکارهای مختلف ارزش ایجاد کنید؟
خواهید دید که این تصمیمات پیچیده هستند. چگونه میتوانیم پیشرفت کنیم؟
بارت فنستا به شما جواب نمیدهد، بلکه ابزارها و چارچوبهایی ارائه میدهد که در کنار قدرت تصمیمگیری و تخصص شما، کمک میکند، مناسبترین جواب را برای خودتان پیدا کنید.
در بین تصمیمات متعددی که یک شرکت باید بگیرد، تصمیمات استراتژی شرکتی، بیشترین پیامدها رادارند.
برای کسب اطلاعات بیشتر و تهیه دوره اینجا را کلیک کنید.