جلسه یازدهم، دوازدهم، سیزدهم، چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم دهمین دوره بیزینس کوچینگ در بهمن ماه 1403 در هتل پارسیان آزادی تهران برگزار شد. این دوره با راهبری دکتر ربانی، مدیرعامل ویدان، بیزنس کوچ موفق، برگزار میشود و به شرکت کنندگان آموزش میدهد که چگونه با صرف زمان کمتر به ثروت بیشتری دست پیدا کنند.
در این دوره بیزینس کوچینگ، دکتر ربانی به رهبران و مدیران کمک میکند مهارتها و دانش لازم برای تبدیل شدن به رهبران موفق و کسبوکارهای پربازده را به دست آورند. او به شرکت کنندگان نکات و راهکارهای عملی برای ساختن و رشد کسبوکار را آموزش میدهد.
دکتر ربانی در این دوره، به عنوان مربی و راهنما، به شرکت کنندگان نکات و مفاهیم اساسی کسبوکار را آموزش میدهد. او با تمرکز بر روی مهارتهای رهبری، به رهبران کمک میکند مهارتهای خود را تقویت کرده و به بهترین شکل ممکن رهبری کنند. در هر جلسه، یک موضوع مهم در زمینه موفقیت کسبوکار مورد بحث قرار میگیرد. موضوع جلسه پانزدهم و شانزدهم این دوره، "توسعه محصول و نوآوری" بود.
این جلسه با خوشآمدگویی و مرور اقدامات و دستاوردهای اعضا در یک ماه گذشته آغاز شد. دکتر ربانی بر اهمیت توجه به اقدامات عملی و تغییرات کوچک برای دستیابی به نتایج بزرگ تاکید کرد و از حضار خواست تا به دستاوردهای خود افتخار کنند و اهمیت استمرار در انجام تمرینات فردی و تیمی را درک کنند. وی همچنین به نقش عادات در شکلدهی زندگی و کسبوکار اشاره کرد و تغییر عادات را کلید تحول و موفقیت دانست. در ابتدای جلسه دکتر ربانی، درباره نحوه برگزاری این جلسه توضیح دادند که قرار است به چه شکل انجام شود، این جلسه بهصورت تعاملی و با انجام تمرینات عملی برگزار شد تا شرکتکنندگان بتوانند مسائل و چالشهای خود را عمیقتر درک کنند و برای حل آنها، راهکارهای عملی تدوین نمایند.
یکی از مباحث اصلی این جلسه، اهمیت پایبندی به اهداف و عبور از موانع بود. تأکید شد که مسیر موفقیت پر از چالشهایی است که ممکن است افراد را دلسرد کند، اما آنهایی که به اهداف خود متعهد میمانند، در نهایت به نتایج مطلوب دست پیدا میکنند.
بهعنوان یک تمرین عملی، از شرکتکنندگان خواسته شد تا تمام مشکلات، موانع و چالشهایی که در مسیر کسبوکارشان با آن روبهرو هستند را در صفحه اول جزوه خود یادداشت کنند. این تمرین به افراد کمک کرد تا چالشهای خود را شفافتر ببینند و برای حل آنها راهکارهای مناسبی پیدا کنند. شرکتکنندگان به این فکر واداشته شدند که در زندگی و کسبوکار خود، چگونه میتوانند موانع را شناسایی و بر آنها غلبه کنند. این تمرین از آنها میخواست که خود را در موقعیت مراجعه به یک مشاور تصور کنند و سؤالاتی مانند «مهمترین مانع من در رسیدن به اهداف چیست؟» را از خود بپرسند.
فرصتها همیشه در حال آمد و شد هستند، مانند اتوبوسهایی که یکی پس از دیگری از راه میرسند. اگر فردی یکی از آنها را از دست بدهد، نباید نگران باشد، زیرا فرصتهای بعدی نیز خواهند آمد. بسیاری از افراد در حسرت گذشته و فرصتهایی که از دست دادهاند، گرفتار میشوند و این مسئله مانع از پیشرفت آنها در آینده میشود. مهمترین نکته، آماده بودن برای پذیرش فرصتهای جدید است.
دکتر ربانی مثالی از یک فرد موفق در صنعت برای شرکتکنندگان بیان کردند که در مقطعی از زندگی خود به دلیل از دست دادن یک فرصت تجاری، احساس ناامیدی داشت، اما پس از تغییر نگرش، توانست فرصتهای جدیدی را شناسایی کند و در نهایت موفق شود. نکته کلیدی این بود که موفقیت فقط در گرو وجود فرصتها نیست، بلکه میزان آمادگی فرد برای استفاده از آنها اهمیت دارد. شرکتکنندگانی که ظرفیت ذهنی خود را افزایش دهند، شانس بیشتری برای بهرهگیری از موقعیتهای جدید خواهند داشت.
ظرفیتسازی ذهنی و عملی برای بهرهگیری از فرصتها از مواردی است که هیچگاه نباید از آن غافل شد. اگرچه فرصتها بهصورت مداوم ایجاد میشوند، اما میزان استفاده از آنها به میزان آمادگی افراد بستگی دارد. درست همانطور که زمینی که بهخوبی آماده شده باشد، باران بیشتری را جذب میکند، افرادی که ذهن خود را آماده کنند، میتوانند بهره بیشتری از فرصتهای آینده ببرند. "شانس" تنها برای افرادی که ظرفیت بالاتری دارند، به وجود میآید. کسانی که در حال یادگیری مداوم هستند، ذهن خود را تقویت میکنند و در نتیجه فرصتها را سریعتر تشخیص داده و از آنها بهرهبرداری میکنند.
بسیاری از افراد تغییرات را بهعنوان تهدید میبینند، درحالیکه در واقع، این تغییرات میتوانند فرصتهای بزرگی ایجاد کنند. برای نمونه، افزایش سن جمعیت ایران، بهعنوان یک تغییر اجتماعی، فرصتی در حوزههایی مانند مراقبت از سالمندان، مدیریت ثروت و مشاوره مالی ایجاد میکند. شرکتکنندگان تشویق شدند که به این تغییرات از زاویه فرصت نگاه کنند و بهدنبال راههای جدیدی برای استفاده از آنها باشند. همچنین، درباره تحولات تکنولوژیکی مانند هوش مصنوعی و دیجیتال مارکتینگ در جلسه صحبت شد و دکتر ربانی این نکته را بیان کردند که کسبوکارهایی که خود را با این تحولات وفق میدهند، مزیت رقابتی بیشتری خواهند داشت.
یکی از اصلیترین تفاوتهای افراد موفق با دیگران، میزان یادگیری آنهاست. کسانی که همواره در حال یادگیری هستند، ذهن خود را تقویت میکنند و فرصتها را سریعتر شناسایی کرده و از آنها بهرهبرداری میکنند.
در این بخش، از شرکتکنندگان خواسته شد که در انتخاب منابع یادگیری خود دقت کنند. بهجای صرف وقت در شبکههای اجتماعی و مشاهده محتوای سطحی و غیرمفید، پیشنهاد شد که افراد از یوتیوب، کتابهای تخصصی و مستندهای آموزشی برای یادگیری عمیقتر استفاده کنند. دکتر ربانی بیان کردند که بسیاری از محتوای اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی، بهجای آموزش واقعی، باعث افزایش پراکندگی ذهنی و کاهش تمرکز میشود. به همین دلیل، پیشنهاد شد که افراد بهجای گذراندن ساعتها در شبکههای اجتماعی، زمان خود را به یادگیری اصولی و هدفمند اختصاص دهند. همچنین به موضوع تفاوت نگرش بین جوامع مختلف نسبت به یادگیری پرداخته شد. برای مثال، در کشورهای توسعهیافته، افراد هزینههای زیادی را صرف بازدید از کارخانهها و صنایع مختلف میکنند، اما امروزه بسیاری از این محتواها بهصورت رایگان در دسترس هستند و تنها نیاز به مدیریت زمان و تغییر نگرش برای استفاده از آنها وجود دارد.
تفکر و تحلیل مسائل، همانند عضلات بدن، نیاز به تمرین دارند و در صورت عدم استفاده، ضعیف میشوند. به همین دلیل، پیشنهاد میشود که افراد بهطور مداوم مسائل جدیدی را برای حل کردن انتخاب کنند و تفکر خلاق را در کار و زندگی روزمره خود تمرین کنند. همچنین به افزایش شیوع مشکلات حافظه و اختلالات شناختی در دنیای امروز اشاره شد و بیان گردید که دلیل این موضوع، کاهش استفاده از مغز و تمرینهای فکری است. پیشنهاد شد که شرکتکنندگان با استفاده از تمرینهای ذهنی، مطالعه و حل مسائل پیچیده، ذهن خود را فعال نگه دارند و از بروز مشکلات شناختی در آینده جلوگیری کنند. به عنوان مثال، تحقیقاتی که در دانشگاههای معتبر انجام شده است، نشان دادهاند که استفاده مداوم از مغز و تمرین مهارتهای شناختی، تأثیر مستقیمی بر کاهش احتمال ابتلا به بیماریهایی مانند آلزایمر دارد.
خلاقیت یک توانایی ذاتی است که در همه افراد وجود دارد. با کمی تمرین و تلاش، میتوان این توانایی را تقویت کرد و از آن برای بهبود زندگی خود و دیگران استفاده کرد.
- حل مشکلات پیچیده: خلاقیت به ما کمک میکند تا مشکلات پیچیده را به سادگی حل کنیم.
- نوآوری: خلاقیت موتور محرک نوآوری است و به ما کمک میکند تا محصولات و خدمات جدیدی ایجاد کنیم.
- رقابت پذیری: در دنیای امروز، خلاقیت یکی از مهمترین عوامل موفقیت در کسبوکار و زندگی شخصی است.
- رضایت شخصی: خلاقیت به ما کمک میکند تا از زندگی خود لذت بیشتر ببریم و احساس رضایت کنیم.
دکتر ربانی در ادامه به مهارتهای گوش دادن فعال (Active Listening) اشاره کرد و توضیح داد که گوش دادن در سه سطح مختلف انجام میشود:
- شنیدن سطحی: در این سطح، فرد صرفاً صداها را دریافت میکند اما توجه عمیقی به گفتههای طرف مقابل ندارد. این رایجترین شکل شنیدن در ارتباطات روزمره است.
- گوش دادن مؤثر (عمیق): در این مرحله، فرد بهصورت آگاهانه به صحبتهای طرف مقابل گوش میدهد، زبان بدن او را مشاهده میکند و تلاش میکند تا پیام واقعی او را درک کند.
- گوش دادن گلوبال (همهجانبه): در این سطح، فرد نهتنها به کلمات و جملات گوینده توجه دارد، بلکه انرژی، احساسات و زمینههای غیرکلامی ارتباط را نیز درک میکند. این نوع گوش دادن به افراد امکان میدهد که فراتر از سطح گفتار، نیت واقعی افراد را متوجه شوند.
دکتر ربانی تأکید کرد که بسیاری از مشکلات مدیریتی و ارتباطی در کسبوکارها ناشی از ضعف در مهارت گوش دادن است. به همین دلیل، مدیران و رهبران باید تمرین کنند تا سطح گوش دادن خود را ارتقا دهند. همچنین، تکنیکهایی نظیر تمرین تمرکز و استفاده از اپلیکیشنهای مدیریت توجه مانند Pomodoro Timer پیشنهاد شد تا به بهبود این مهارت کمک کند.
یک روش حل مسئله است که از رویکردهای طراحی برای حل مشکلات پیچیده و خلق راه حلهای نوآورانه استفاده میکند. این روش بیشتر بر روی نیاز انسانها (کاربران) تمرکز دارد و از طریق فرآیندهای خلاقانه و کارگاهی به شناسایی، تعریف و حل مسائل میپردازد. تفکر طراحی یک روش گام به گام و ساختار یافته است که از ایدهپردازی، پروتوتایپسازی و آزمایش برای یافتن بهترین راه حل استفاده میکند. هدف نهایی آن ایجاد تجربه بهتر برای کاربران و ارائه راه حلهای مبتنی بر نیازهای واقعی آنها است.
تفکر طراحی معمولا به پنج مرحله تقسیم میشود، که هر کدام به نوعی در کشف، حل و اجرای بهترین راه حلها کمک میکنند:
- همدلی: شناسایی نیازهای کاربر
- تعریف مشکل: تبیین دقیق مسئله
- ایده پردازی: تولید ایدههای خلاقانه
- پروتوتایپ: ساخت مدل اولیه محصول
- آزمایش: آزمایش و ارزیابی ایدهها و پروتوتایپها
یکی از تکنیکهای مهمی که در این جلسه معرفی شد، مایندمپ یا نقشه ذهنی بود که تونی بوزان آن را مطرح کرده است. این روش به ما کمک میکند ساختار ایدههای خود را به شکلی منظم و شفاف روی کاغذ بیاوریم. در مایندمپ، یک ایده یا موضوع اصلی در مرکز صفحه قرار میگیرد و سپس شاخههای فرعی از آن منشعب میشوند. این روش نهتنها برای سازماندهی افکار، بلکه در طراحی سخنرانیها، حل مسائل پیچیده، و توسعه ایدههای نوآورانه در کسبوکارها بهکار میرود. نقشه ذهنی باعث میشود که ارتباط میان اجزای مختلف یک پروژه مشخص شود و درک بهتری از ساختار آن بهدست آید. از کاربردهای کلیدی مایندمپ در حوزه نوآوری، کمک به شناسایی فرصتها و چالشهاست. وقتی یک کسبوکار بخواهد یک محصول جدید ارائه کند، استفاده از این روش میتواند به تفکر خلاق کمک کند و مسیر حرکت را شفافتر سازد. همچنین، مایندمپ برای تیمهای بازاریابی و استراتژی نیز ابزاری قدرتمند محسوب میشود، چرا که ارتباط میان اجزای مختلف یک برنامه را بهخوبی مشخص میکند.
در توسعه محصولات و خدمات جدید، با چه چالشهایی رو به رو هستید؟ بسیاری از کارآفرینان و مدیران بدون آزمون و خطا، سرمایهگذاریهای کلانی روی ایدههای خود انجام میدهند. نمونهسازی اولیه (پروتوتایپینگ) راهکاری است که به ما امکان میدهد بدون صرف هزینههای بالا، یک مدل اولیه از محصول یا خدمت خود را ایجاد کنیم و آن را در گروههای کوچک آزمایش نماییم.
فرآیند نمونهسازی شامل چندین مرحله است. ابتدا، یک مدل مفهومی از محصول طراحی میشود که میتواند روی کاغذ یا بهصورت دیجیتالی باشد. سپس، این مدل با گروه کوچکی از مشتریان هدف تست میشود و بازخوردهای آنها جمعآوری میشود. در این مرحله، ممکن است مشخص شود که برخی ویژگیهای محصول نیاز به تغییر یا حذف دارند. پس از اصلاح، نمونه جدیدی ساخته میشود و دوباره مورد آزمون قرار میگیرد. این چرخه تکرار میشود تا زمانی که محصول نهایی به یک سطح قابلقبول از کیفیت برسد.
نمونهسازی نهتنها برای محصولات فیزیکی، بلکه برای خدمات، اپلیکیشنها و وبسایتها نیز کاربرد دارد. برای مثال، طراحی یک پلتفرم دیجیتال ابتدا باید در قالب یک نمونه کاغذی پیادهسازی شود، سپس در محیط دیجیتال تست گردد، و در نهایت وارد مرحله توسعه کامل شود.
در گذشته، شرکتها تصور میکردند که نوآوری باید تنها در داخل سازمان اتفاق بیفتد. اما امروزه، مفهوم نوآوری باز نشان میدهد که بسیاری از بهترین ایدهها و فناوریها میتوانند از خارج سازمان جذب شوند. این مدل از نوآوری، به شرکتها این امکان را میدهد که از ظرفیت دانشگاهها، استارتاپها، مشاوران، مراکز تحقیقاتی، و حتی مشتریان برای توسعه ایدههای جدید بهره ببرند.
نوآوری باز بهویژه برای کسبوکارهای کوچک و متوسط که منابع مالی محدودی دارند، بسیار مفید است. آنها میتوانند بهجای ایجاد یک تیم تحقیق و توسعه (R&D) پرهزینه، با دانشگاهها و مراکز نوآوری همکاری کنند. این همکاریها میتوانند در قالب پروژههای مشترک، مسابقات ایدهپردازی، و قراردادهای مشاورهای شکل بگیرند. بهعنوان نمونه، بسیاری از شرکتهای فناوری بزرگ مانند گوگل، اپل و مایکروسافت با استارتاپهای کوچک همکاری میکنند تا از ایدههای نوآورانه آنها بهره ببرند. همچنین، برخی سازمانها مسابقات نوآوری برگزار میکنند و به بهترین ایدهها جایزه میدهند تا استعدادهای جدید را جذب کنند.
1) نوآوری در محصول: نوآوری در محصول، یکی از شناختهشدهترین انواع نوآوری است که شامل بهبود محصولات موجود یا ایجاد محصولات جدید میشود. این نوع نوآوری میتواند شامل اضافه کردن ویژگیهای جدید، بهبود طراحی، یا تغییر در مواد اولیه باشد. شرکتهای تولیدکننده تلفن همراه مانند اپل و سامسونگ نمونههای خوبی از این نوع نوآوری هستند که هر سال مدلهای جدیدی با قابلیتهای ارتقایافته عرضه میکنند.
2) نوآوری در فرآیند: برخی از شرکتها بهجای تمرکز بر خود محصول، در فرآیندهای تولید، توزیع، یا خدمات پس از فروش نوآوری میکنند. بهعنوان مثال، بسیاری از شرکتهای خودروسازی از روباتهای هوشمند برای بهینهسازی خط تولید خود استفاده میکنند که باعث کاهش هزینه و افزایش بهرهوری میشود. همچنین، برخی شرکتها در فرآیند تحویل و خدمات پس از فروش خود تغییراتی ایجاد میکنند که تجربه مشتری را بهبود میبخشد.
3) نوآوری در مدل کسبوکار: مدلهای کسبوکار نوآورانه میتوانند بازارهای جدیدی ایجاد کنند و شرکتها را از رقابت سنتی متمایز کنند. نمونهای از این نوع نوآوری، اوبر و اسنپ هستند که بدون داشتن خودرو، بازار تاکسیهای اینترنتی را متحول کردهاند. همچنین، Airbnb با ایجاد یک مدل جدید، صنعت هتلداری را دگرگون کرده است.
4) نوآوری در تجربه مشتری: یکی از راههای موثر برای جذب و حفظ مشتری، بهبود تجربه او در تعامل با برند است. این شامل سادهسازی فرآیندهای خرید، افزایش راحتی در استفاده از خدمات، و ایجاد حس خاص برای مشتری است. برای مثال، برخی کافیشاپها با ارائه تجربههای جدید مانند سلفسرویس هوشمند یا چیدمان خلاقانه محیط توانستهاند مشتریان بیشتری جذب کنند.
یک کسبوکار از مراحل مختلفی عبور میکند که شامل توسعه، معرفی، رشد، بلوغ و افول است. در مرحله توسعه، ایدههای جدید شکل میگیرند و نمونههای اولیه ساخته میشوند. در مرحله معرفی، کسبوکار باید روی آگاهسازی مشتریان و تبلیغات تمرکز کند. در مرحله رشد، میزان فروش افزایش مییابد و شرکت به سوددهی میرسد. اما در مرحله بلوغ، اگر نوآوری ادامه پیدا نکند، ممکن است شرکت دچار رکود شود. بسیاری از برندهای ایرانی مانند ارج و آزمایش، به دلیل عدم نوآوری در مرحله بلوغ، وارد فاز افول شدند و از بازار خارج شدند.
در برخی مواقع، نوآوری یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت است. زمانی که یک بازار اشباع میشود، رقبای جدید وارد میشوند، یا فناوریهای جدید جایگزین روشهای سنتی میشوند، شرکتها برای بقا ناچار به نوآوری هستند. اگر یک سازمان در این شرایط اقدام نکند، دیر یا زود سهم بازار خود را از دست خواهد داد. یک نمونه بارز این موضوع، صنعت بانکداری دیجیتال است. در حالی که بانکهای سنتی همچنان به روشهای قدیمی متکی هستند، استارتاپهایی مانند بلوبانک با ارائه خدمات نوآورانه توانستهاند سهم قابلتوجهی از بازار را تصاحب کنند.
بسیاری از افراد تصور میکنند که نوآوری فقط در صنایع تولیدی یا فناوریهای پیشرفته امکانپذیر است، اما این موضوع صحت ندارد. بیزینس کوچینگ نیز میتواند با استفاده از مدلهای نوین، روشهای جدید کوچینگ، و ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی نوآوری داشته باشد. امروزه بسیاری از کوچهای مطرح در دنیا از هوش مصنوعی برای تحلیل رفتار مشتریان، ارائه توصیههای شخصیسازیشده، و بررسی الگوهای موفقیت در کسبوکار استفاده میکنند. همچنین، نحوه قراردادها، طراحی جلسات کوچینگ، و ایجاد پلتفرمهای تعاملی برای مشتریان از جمله زمینههای نوآوری در این حوزه است.
در پایان جلسه پانزدهم دهمین دوره بیزینس کوچینگ، دکتر ربانی به سوالات و پرسشهای شرکت کنندگان پاسخ دادند. سپس از اعضا شرکت کننده تشکر کردند و درخواست کردند در مورد مباحث این جلسه تامل کنند و آنها را بر روی کسبوکارهای خود پیاده سازی کنند و حتما در جلسه روز بعد به موقع در جلسه حاضر شوند.
جلسه شانزدهم بیزینس کوچینگ به تمرین عملی تفکر طراحی اختصاص داشت. در این جلسه، شرکتکنندگان فرآیند طراحی ایده تا اجرای آن را تمرین کردند تا بتوانند روشهای نوآورانهای برای حل مسائل و چالشهای کسبوکار خود بیابند. این تمرین علاوه بر آموزش روشهای حل مسئله، بر کار تیمی، مشارکت، و افزایش انرژی گروه نیز تمرکز داشت.
یکی از نکات کلیدی این جلسه، تأکید بر اهمیت انرژی تیمی بود. موفقیت یک تیم فقط به کیفیت ایدهها بستگی ندارد، بلکه میزان تعامل و انگیزه اعضا نیز تأثیر مستقیمی بر اجرای موفقیتآمیز ایدهها دارد. همچنین، رهبران کسبوکار باید بتوانند اعضای تیم را به مشارکت فعال ترغیب کنند و از استعدادهای افراد ساکت و کمحرف که ایدههای ارزشمندی دارند، بهره ببرند.
تمرین جلسه شانزدهم برای شرکتکنندگان حضوری بهصورت گروهی و برای شرکتکنندگان آنلاین بهصورت فردی انجام شد. تیمها موظف شدند که نقشهای مشخصی را در گروه خود تعریف کنند:
- رهبر تیم: مسئول هماهنگی و جمعبندی نظرات، جلوگیری از پراکندگی اعضا و حفظ تمرکز گروه.
- دبیر تیم: وظیفه ثبت ایدهها و مستندسازی مراحل کار را برعهده داشت.
- کوچ تیم: نقش تسهیلگر را ایفا میکرد و کمک میکرد تیمها در مسیر درستی حرکت کنند.
بعد از اینکه زمان ایدهپردازی تیمها به پایان رسید، هر گروه 10 دقیقه زمان برای ارائه خواهند داشت و باقی شرکتکنندگان 5 دقیقه زمان خواهند داشت که به ایده و ارائه هر گروه نظر دهند.
1) انتخاب بازار هدف: تیمها ابتدا یک گروه مخاطب خاص (Target Market) را مشخص کردند. مثلاً جوانانی که میخواهند زبان جدید یاد بگیرند، زنان خانهداری که به دنبال کسب درآمد هستند، ورزشکارانی که به رژیم مناسب نیاز دارند، یا افراد دارای اضافهوزن که به انگیزه برای کاهش وزن نیاز دارند.
2) شناسایی چالش و بیان مسئله: پس از انتخاب بازار هدف، تیمها باید مهمترین مسئله یا چالش آن گروه را شناسایی میکردند. این مرحله شامل همدلی با مخاطب و بررسی مشکلات واقعی آنها بود. در نهایت، مسئله بهصورت یک بیانیه شفاف و قابلدرک نوشته میشد.
3) طوفان فکری و ایدهپردازی: در این بخش، تیمها هر ایدهای که به ذهنشان میرسید را بدون فیلتر و قضاوت مطرح میکردند. حتی ایدههای عجیب و غیرممکن نیز یادداشت شدند زیرا نوآوریهای بزرگ معمولاً از دل همین ایدههای خلاقانه بیرون میآیند.
4) نقاشی ایده و طراحی مدل مفهومی: پس از جمعآوری ایدهها، تیمها بهترین ایدهها را انتخاب و شروع به طراحی و نقاشی آن کردند. استفاده از ابزارهایی مانند مایندمپ برای ترسیم مدل مفهومی ایده کمک کرد تا ارتباط بین اجزای مختلف طرح روشنتر شود.
5) ساخت نمونه اولیه (پروتوتایپ): تیمها برای ملموس کردن ایدههای خود یک نمونه اولیه (Prototype) ساختند. این نمونه میتوانست یک ماکت ساده، یک مدل کاغذی، یا حتی یک نمای کلی از وبسایت یا اپلیکیشن پیشنهادی باشد.
6) بازخوردگیری و اصلاح ایدهها: پس از ارائه نمونه اولیه، اعضای تیمهای دیگر و کوچها بازخورد دادند و نکاتی برای بهبود ایدهها مطرح کردند. تیمها این بازخوردها را جمعآوری کرده و اصلاحات لازم را روی مدل خود اعمال کردند.
7) ارائه نهایی و دفاع از ایده: تیمها باید ایده خود را در قالب یک ارائه ۱۰ دقیقهای به سایرین معرفی میکردند، گویی در حال جذب سرمایهگذار بودند. پس از هر ارائه، ۵ دقیقه زمان برای بازخورد و پیشنهادهای بهبود اختصاص داده شد.
یکی از چالشهای تمرین، مدیریت همکاری گروهی بود. شرکتکنندگان یاد گرفتند که چطور روحیه تیمی را حفظ کنند، چطور اعضای منفعل را به مشارکت تشویق کنند، و چگونه افرادی که معمولاً ایدههایشان را بیان نمیکنند، در فرآیند ایدهپردازی مشارکت دهند. تمرین امروز یک شبیهسازی واقعی از فرآیند راهاندازی یک کسبوکار بود. شرکتکنندگان آموختند که در کمتر از یک روز، میتوانند با استفاده از روشهای طراحی تفکر، یک ایده را از مرحله مفهومپردازی به مدل اولیه برسانند. اجرای این روشها در کسبوکار واقعی میتواند منجر به خلق ایدههای نوآورانه و موفقیتآمیز شود.
در نهایت دکتر ربانی از تک تک شرکت کنندگان قدردانی کردند و شرکت کنندگان با انگیزه و انرژی بالا از جلسه خارج شدند و اعتقاد داشتند که با اعمال مباحث و آموزشهای ارائه شده توسط دکتر ربانی، قادر به بهبود کسبوکارهای خود و به دست آوردن ثروت بیشتر خواهند بود.
در آخر هر بخش، از حضار در جلسه با انواع میوه، شیرینی و نوشیدنیهای گرم و سرد پذیرایی شد که مهمانان از این فرصتها هم برای آشنایی با یکدیگر و شبکه سازی استفاده میکردند.