جلسه اول دوره تربیت کوچ ۲۱ در هفتم خرداد ماه 1404 در تهران برگزار شد. هدف اصلی این جلسه، ورود تدریجی شرکتکنندگان به فضای یادگیری کوچینگ از طریق تمرین عملی، گفتوگوی ساختارمند، خودکاوی (self-exploration) و ایجاد زمینه برای خودآگاهی بود. شرکتکنندگان با فضای کلی دوره آشنا شدند و دکتر ربانی با استفاده از الگوهای روانشناختی و روشهای نوین آموزشی، تلاش کرد تا شرکتکنندگان را به تحلیل وضعیت فعلی زندگیشان، تعیین اولویتها، و مشخص نمودن مسیر توسعه شخصی و حرفهای ترغیب کند.
جلسه با خوشآمدگویی پرانرژی دکتر ربانی آغاز شد. در ابتدای جلسه، دکتر ربانی به تشریح مفاهیم بنیادین کوچینگ پرداختند. ایشان تفاوت میان کوچینگ و منتورینگ را با تأکید بر نقش تسهیلگرانه کوچ، در مقابل نقش راهنما و توصیهگر منتور، تبیین کردند. وی توضیح داد که در کوچینگ، تمرکز بر کشف پاسخها از درون خود مراجع است و کوچ وظیفه دارد با طرح پرسشهای مناسب، آگاهی فرد را نسبت به خود افزایش دهد، در حالیکه منتور با ارائه راهحلها و تجربیات شخصی، نقش راهنما را ایفا میکند. این توضیحات در راستای مرزبندی شفاف میان رویکردهای مختلف رشد فردی و حرفهای، بسیار حائز اهمیت بود.
علاوه بر این، دکتر ربانی به مباحث علمی پایه کوچینگ مانند گوشدادن فعال، تفکیک قضاوت از مشاهده، و مهارت پرسشگری قدرتمند نیز اشاره کردند و جایگاه آنها را در فرآیند جلسات کوچینگ تشریح نمودند. این توضیحات، زمینهساز ورود عمیقتر شرکتکنندگان به فضای حرفهای کوچینگ شد و آنان را برای فعالیتهای تمرینی و تعاملی در ادامه جلسه آماده ساخت.
دکتر ربانی در ابتدای جلسه تأکید کرد که کوچینگ تنها یک مفهوم نظری نیست، بلکه فرآیندی عمیق و پویا است که مستلزم تمرین، تجربه عملی، مشاهده و یادگیری مداوم است. در همین راستا، جلسه با هدف ایجاد آمادگی ذهنی برای ورود به این فرآیند طراحی شده بود و سعی شد با ایجاد فضای امن، حمایتگر و تعاملمحور، شرکتکنندگان بتوانند بدون ترس از قضاوت، خود واقعیشان را بروز دهند.
سپس شرکتکنندگان یکی پس از دیگری به معرفی خود پرداختند. در حین معرفی، افراد از دغدغهها، انگیزهها، سوابق حرفهای، چالشهای شخصی و انتظارات خود از دوره سخن گفتند. این بخش با هدف ایجاد شناخت متقابل و اعتمادسازی میان اعضا طراحی شده بود. دکتر ربانی نیز ضمن مدیریت فضا، با طرح سؤالات عمیق و هدفمند تلاش کرد زمینه گفتوگوی اثربخش را فراهم کند.
یکی از تمرینات محوری جلسه، تمرین چرخ زندگی بود که با مشارکت داوطلبانه یکی از شرکتکنندگان به صورت زنده و عملی اجرا شد. دکتر ربانی از او خواست تا از زاویه دید یک پرنده، به زندگی خود نگاه کند و با توجه به حوزههای مختلف، میزان رضایت فعلیاش را از صفر تا ده نمره دهد. حوزههایی مانند مالی، رشد فردی، معنویت، روابط خانوادگی، احساسات، دوستان، محیط زندگی، سلامت جسمی و روانی، و علایق شخصی از جمله محورهایی بود که در چرخ زندگی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
شرکتکننده در این تمرین با صداقت به ارزیابی وضعیت خود پرداخت. وی تأکید داشت که در بسیاری از حوزهها مانند رشد فردی، تربیت فرزند، و ارتباط با خداوند رضایت بالایی دارد. اما در حوزه درآمد و برنامهریزی مالی با چالشهایی مواجه است. او توضیح داد که سالها در حوزه آموزش بازی و ورزش کودکان بهویژه در همکاری با فدراسیون ورزشهای همگانی فعالیت داشته است، اما اغلب این فعالیتها بهصورت داوطلبانه و رایگان انجام شدهاند.
وی با حسرت از این سخن گفت که بهرغم تلاشهای بسیار و نتایج مثبتی که کسب کرده، هنوز نتوانسته به استقلال مالی مطلوب برسد و در ساختار ارائه خدمات خود انسجام ندارد. دکتر ربانی از او خواست که نقطهای را در فضای کلاس به عنوان نماد «رضایت کامل» انتخاب کند و در آنجا بایستد. شرکتکننده با ایستادن در این نقطه (عدد ۱۰) احساسات مثبتی از جمله شادی، هیجان، ارزشمندی و احساس اثرگذاری بر نسل آینده را توصیف کرد.
وی در این وضعیت از رؤیای بزرگ خود یعنی تأسیس یک «دانشکده تربیت مربی بازی و ورزش کودک» سخن گفت. هدف او پرورش مربیان متخصص برای کودکان زیر هفت سال بود، سنی که به زعم او مهمترین دوره شکلگیری شخصیت، احساسات، مهارتها و رفتارهای کودکان محسوب میشود. او گفت: «میخواهم با دانش و تجربهام، صدها مربی تربیت کنم که بتوانند به هزاران کودک خدمات آموزشی بدهند. من رؤیایم را باور دارم.»
دکتر ربانی با روشی ساختاریافته، شرکتکننده را به تحلیل فاصله میان وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب (از عدد ۶ به عدد ۱۰) راهنمایی کرد. از او خواست که مشخص کند چه موانعی باعث شدهاند که هنوز به وضعیت ایدهآل نرسد. شرکتکننده اذعان داشت که در برنامهریزی بلندمدت ضعیف عمل کرده و بسیاری از ایدههایش در حد طرح ذهنی باقی ماندهاند. مربی از او خواست که ظرف چهار ماه آینده یک برنامه عملیاتی یکساله با اهداف مشخص مالی، آموزشی و شغلی تدوین کند.
سپس سایر شرکتکنندگان به نقشآفرینی در سه نقش کوچ، کوچی و مشاهدهگر پرداختند. برای هر گروه سهنفره، ساختاری تعیین شد که طی آن، هر شخص یک بار در هر نقش قرار گرفت. سپس شرکتکنندگان به اشتراک تجربیات خود پرداختند. برخی تأکید کردند که ایفای نقش مشاهدهگر کمک کرد تا نقاط ضعف و قوت کوچینگ دیگران را بهتر درک کنند و برخی دیگر بیان کردند که نقش کوچی برایشان فرصتی بود تا از منظر دیگری به مسائل شخصی خود نگاه کنند.
یکی از شرکتکنندگان از تجربه مطالعه دفترچه محتوای آموزشی دوره سخن گفت. وی اظهار کرد که محتوای ارائهشده در دفترچه بهقدری با دغدغههای شخصیاش هماهنگ بود که گویی کسی تمام آنچه سالها در ذهن او مانده بود را نوشته است. او عنوان کرد که این دفترچه توانسته بسیاری از پرسشهای ذهنیاش را روشن سازد و در او انگیزه ایجاد کند که مسیر توسعه فردیاش را با جدیت بیشتری ادامه دهد.
شرکتکنندهای دیگر از اردبیل، با طی مسیر طولانی برای حضور در جلسه، گفت که این فضا را فرصتی بینظیر برای رشد حرفهای میداند و اینکه برای اولینبار توانسته به صورت جدی از دیدگاه کوچینگ به زندگی خود نگاه کند. همچنین وی تأکید کرد که تجربه همزمان نقشهای کوچ، کوچی و مشاهدهگر بسیار اثرگذار بوده و به او کمک کرده تا تصویر جامعتری از فرآیند کوچینگ به دست آورد.
در بخش پایانی جلسه، افراد دیگری نیز نظرات خود را بیان کردند. برخی از آنها از برنامهریزی برای برگزاری وبینار، راهاندازی کانالهای دیجیتال، و جذب مخاطب سخن گفتند. دیگران به شکلگیری ارتباطات تازه با همدورهایها اشاره کردند که میتواند بستر مناسبی برای همکاریهای آینده باشد.
در انتهای جلسه، دکتر ربانی از همه شرکتکنندگان خواست که با آمادگی کامل، ذهن باز، و تعهد عملی در جلسات آتی حضور پیدا کنند. ایشان تأکید کردند که کوچ شدن، نیازمند شجاعت، تمرین مداوم، گفتوگوی عمیق، و پذیرش بازخورد است. همچنین، از اعضا خواسته شد که هرگونه ابهام یا سؤال را در اولین فرصت مطرح کنند و در تعامل با تسهیلگران و همدورهایها، مسیر رشد شخصی خود را با انگیزه و برنامه دنبال نمایند.
جلسه اول با انرژی بالا، تعهد جمعی و انگیزه فردی شرکتکنندگان به پایان رسید؛ نقطه آغازی برای مسیری که قرار است شرکتکنندگان را به نسلی از کوچهای حرفهای، متعهد، و تحولآفرین تبدیل کند.
برای شرکت در دوره بعدی با شماره 09122289797 تماس بگیرید.