اگر قرار باشد با خانواده خود یک تعطیلات دوهفتهای داشته باشید، زمانی که خارج از دفتر کارتان هستید وقت خود را چگونه سپری میکنید؟
وقتی نباشید چه اتفاقی برای کسبوکارتان میافتد؟ آیا تمام وقت خود را با تلفن یا لپتاپ خود صرف پاسخ دادن به ایمیلها و رفعورجوع امور میکنید؟
آیا تیم شما نمیتواند بدون تماس شما با آنها، کار کند؟ آیا هنگام تعطیلات به دلیل اینکه در دفتر نیستید، استرس بیشتری را تجربه میکنید؟
اگر کسبوکار شما، در غیبت کوتاه شما آسیب میبیند، پس شما یک اپراتور کسبوکار هستید نه یک مالک کسبوکار.
اپراتور کسبوکار فردی است که یک شرکت را روزانه اداره میکند.
این بسیار عملی است و وقتی اپراتور در محل نیست، کسبوکار معمولاً متوقف میشود.
کار یک صاحب کسبوکار، تمرکز بر تصمیمگیریهای تجاری و سود بردن از آن است.
هدف واقعی راهاندازی یک کسبوکار باید ساختن چیزی باشد که وقتی شما آنجا نیستید، اجرا شود.
اگر یک اپراتور تجاری هستید، خبر خوب این است که میتوانید یاد بگیرید که چگونه به معنای واقعی کلمه، صاحب یک کسبوکار شوید و به رؤیاهای خود برسید.
وقتی از کلمه صاحب کسبوکار استفاده میکنیم، یعنی کسی که بهصورت فردی یا با شرکا کنترل تصمیمگیری پولی و عملیاتی را در دست دارد، در مورد احساس واقعی مالکیت صحبت میکنیم.
مالک کسبوکار کنترل نهایی بر شرکت دارد و تصمیم میگیرد چه چیزی و به چه کسی واگذار کند.
میانگین سنی یک صاحب کسبوکار در ایالاتمتحده نزدیک به 50 سال است.
یک صاحب کسبوکار میتواند حقوق ماهانه دریافت کند و معمولاً بیش از یک آمریکایی متوسط درآمد دارد.
اما او کارمند نیست و تنها کسی در شرکت است که حق دارد در پایان سال سود خالص دریافت کند یا دوباره سرمایهگذاری کند.
این پول به شرکت بازمیگردد.
چه چیزی مالک را از اپراتور متمایز میکند؟ باورهای توانمند در مورد آزادی را بپذیرید و سعی نکنید همه کارها را خودتان انجام دهید.
برای بررسی اینکه آیا شما صاحب کسبوکار هستید یا اپراتور، همهچیز به یک سؤال خلاصه میشود: آیا شما کسبوکار خود را اداره میکنید یا کسبوکارتان شمارا اداره میکند؟
برای پاسخ به این سؤال، از خود سؤالات زیر را بپرسید: آیا میتوانید استراتژیست باشید یا کارهای مشابه را بارها و بارها انجام میدهید.
زیرا بیشازحد مشغول هستید و نمیتوانید فضای نوآوری ایجاد کنید؟ آیا میتوانید به عقب برگردید و تصویر بزرگتر را ببینید؟
یا گرفتار علفهای هرز شدهاید زیرا تیم شما نمیتواند کشتی را بدون شما بهطور مؤثر مدیریت کند؟
آیا یک کارآفرین، صاحب کسبوکار است؟ کارآفرینان یک ایده یا فناوری دارند که آنها را به یک کسبوکار تبدیل میکنند، که اغلب در معرض خطرات مالی زیادی است.
بنابراین، در مراحل اولیه، درست است که همه صاحبان کسبوکار کارآفرین هستند.
زمانی که یک کسبوکار را راهاندازی میکنید، اغلب تنها چیزی که دارید، یک چشمانداز و بودجه است.
همانطور که کسبوکار شما بالغ میشود و دیگر یک سرمایهگذاری جدید و مخاطرهآمیز نیست، ممکن است دیگر یک کارآفرین در نظر گرفته نشوید.
از سوی دیگر، کارآفرینانی هستند که هرگز صاحب کسبوکار نمیشوند.
شما میتوانید یک سرمایهگذار باشید، یا یک رهبر رؤیایی باشید که یک ایده عالی را بدون انجام هیچ کاری فروخته است.
حتی کارآفرینان سریالی وجود دارند که شرکتهایی را راهاندازی میکنند و بهسرعت به فروش میرسانند.
اگر نمیتوانید از شرکت خود فاصله بگیرید و به دیگران اجازه دهید مسیر را هدایت کنند، هدف جدید شما این است: یاد بگیرید که چگونه بهجای یک اپراتور، صاحب کسبوکار شوید.
این تغییر را هم در هویت و هم در کسبوکارتان انتخاب کنید. چگونه؟ صاحب کسبوکار استراتژیست نهایی است.
اگر از خود بپرسید "صاحب کسبوکار چه کسی است؟" در این صورت شما احتمالاً مناطقی دارید که میتوانید در هنگام اداره شرکت خود پیشرفت کنید.
آیا میخواهید بیاموزید که چگونه صاحب کسبوکار شوید و از حالت اپراتور خارج شوید؟ به مطالعه ادامه دهید.
اگرچه هدف این است که یک تیم چندکاره بسازید که بتواند بیشتر جنبههای کسبوکار شمارا بدون شما مدیریت کند، اما در ابتدا اینطور نخواهد بود.
بهعنوان یک صاحب کسبوکار جدید، میبینید که علاوه بر ارائه سخنرانیها و انجام معاملات بزرگ، به تلفنها پاسخ میدهید و کف اتاق را تمیز میکنید.
احتمالاً باید مهارتهای جدیدی مانند حسابداری و خواندن صورتهای مالی را نیز بیاموزید.
یک تجارت بهاندازه روانشناسی رهبرش قوی است و اعتراف به اینکه نقاط ضعفی دارید شرمآور نیست.
درواقع، درخواست کمک در مواقعی که به آن نیاز دارید یا حتی برونسپاری برخی از کارها، ضروری است تا زمانی برای تمرکز بر آنچه واقعاً مهم است، داشته باشید.
یک صاحب کسبوکار باید برای رشد شرکت خود فداکاریهای کوتاهمدت انجام دهد.
این میتواند به معنای کار برای ساعات طولانی، تعطیلات ازدسترفته و به تعویق انداختن فعالیتهای فوقبرنامه باشد.
بااینحال، تصویر بزرگتر این است که این تلاش به شما در دستیابی به اهداف بلندمدت کمک میکند.
به یاد داشته باشید که چیزی به نام تعادل کار و زندگی وجود ندارد، فقط یکپارچگی کار و زندگی وجود دارد.
وقتی کاری را که دوست دارید انجام میدهید، کار و زندگی شما بهطور طبیعی باهم ادغام میشوند.
و هنگامیکه کسبوکار خود را ایجاد کردید و راههایی برای افزایش سود یافتید، میتوانید از آزادی که به دست آوردهاید، لذت ببرید.
فکر میکنید که اگر به صاحب کسبوکار تبدیل شوید به معنای کسب درآمدهای کلان است؟ دوباره فکر کنید.
اکثر صاحبان مشاغل جدید بهجای پرداخت هزینه، هرگونه سودی را در شرکت خود سرمایهگذاری میکنند.
درواقع، پاسخ به این سؤال که «بهعنوان یک صاحب کسبوکار چقدر به خود پرداخت میکنید؟» اغلب در چند سال اول «هیچی» است.
طبق گفته Fundera، 30 درصد از صاحبان مشاغل کوچک اصلاً حقوق دریافت نمیکنند و 83 درصد کمتر از 100000 دلار در سال درآمد دارند.
بهعنوان یک صاحب کسبوکار، ممکن است نیاز داشته باشید که بخشی از پسانداز خود را برای رشد کسبوکار در آن سرمایهگذاری کنید.
اما همانطور که فداکاریهای شخصی معمولاً کوتاهمدت هستند، فداکاریهای مالی نیز کوتاهمدت هستند.
شما چند سال ضعیفی خواهید داشت، اما وقتی کاری را که دوست دارید انجام دهید، ارزشش را دارد.
و هنگامیکه کسبوکار خود را فراتر از مراحل اولیه و نوجوانی چرخه تجاری رشد دهید، به آزادی مالی و شخصی دست خواهید یافت.
وقتی به تعریف مالک کسبوکار نگاه میکنید، متوجه میشوید که شامل خاموش کردن آتش نمیشود.
یک صاحب کسبوکار بر روی مسائل سطح بالا مانند ایجاد یک فرهنگ سازمانی مثبت و توسعه استراتژیهای جدید برای افزایش وفاداری مشتری تمرکز میکند.
شما یک چشمانداز قانعکننده برای شرکت خود ایجاد میکنید و دیگران را تشویق میکنید تا از طریق آن چشمانداز شمارا دنبال کنند.
درگیر جزئیات نشوید. وظیفه یک صاحب کسبوکار هدایت جهت شرکت با ایجاد ارزشهای قوی و فرهنگ نوآوری است. جزئیات را میتوان به تیم خود واگذار کرد.
یک مالک واقعی کسبوکار، نهتنها با استفاده از ایدههای خود، بلکه از تواناییها و نقاط قوت افراد بااستعداد اطراف خود، با ایجاد تیم مناسب، کسبوکار خود را به حداکثر میرساند.
شما مطمئناً باید مهارتهای رهبری خود را داشته باشید، همچنین باید بهطور استراتژیک استخدام کنید تا بهمرورزمان، آنها بتوانند در نقشهای رهبری اصلی قدم بگذارند و بدون شما عملیات روزانه کسبوکار را انجام دهند.
از تیمی که دارید مطمئن شوید تا بتوانید به این "کودک" که با عشق و علاقه زیادی روی او سرمایهگذاری کردهاید، اعتماد کنید.
در غیر این صورت، کسبوکار شما همیشه محدود به کارهایی خواهد بود که شما بهعنوان یک صاحب کسبوکار میتوانید شخصاً هر روز انجام دهید و همیشه استرس خواهید داشت.
اگر اینطور است، پس شما شغلی ندارید، شما اپراتور هستید.
وقتی شغلی دارید که باید هر روز در آن کارکنید محدود هستید، اما زمانی که کسبوکاری دارید که میتواند بدون شما بهطور مؤثر کار کند، از نظر مالی آزاد هستید.
آیا تبدیلشدن به یک صاحب کسبوکار کمی سخت به نظر میرسد؟
این بدان معنا نیست که نمیتوانید کارهایی را که دوست دارید انجام دهید یا بخشی از تجارت باشید.
بههرحال، شما هنوز هم میتوانید اپراتور جایی باشید که منطقی است، اپراتور باشید.
اما با ایجاد این تغییر ضروری در ذهنیت خود، به خود و کسبوکارتان اجازه رونق دهید.
روی ویژگیهای بزرگ کارآفرین تمرکز کنید و چشماندازی برای شرکت خود داشته باشید.
هدف نهایی شما از راهاندازی کسبوکار چیست؟
بهاحتمالزیاد میخواهید که آزادی مالی بیشتری را تجربه کنید یا زمان بیشتری برای تمرکز روی چیزهایی که دوست دارید، مانند خانواده، علایق، یا اهداف ارزشمند داشته باشید.
هنگامیکه از یک اپراتور تجاری به یک صاحب کسبوکار تبدیل میشوید، این هدف نهایی را در ذهن داشته باشید.
نوشتهای از آنتونی رابینز