یافتن هدف واقعی خود در زندگی، به نقل از دکتر جان دمارتینی

یافتن هدف واقعی خود در زندگی، به نقل از دکتر جان دمارتینی

چرا هدف شما ذاتی است و روشن کردن آنچه در بالاترین جایگاه ارزش‌های شما قرار دارد، کلید یافتن اصلی‌ترین هدف شماست. پاسخ‌هایی را که به دنبال آن هستید، در درون خود خواهید یافت.

هدف شما بیانی است و حول هر چیزی که در زندگی ارزش بیشتری برای آن قائل هستید می‌چرخد.

هر انسانی با مجموعه‌ای از اولویت‌ها یا مجموعه‌ای از ارزش‌ها زندگی می‌کند، چیزهایی که برای او مهم‌ترین تا کم‌اهمیت‌ترین هستند.

هر چه در مجموعه ارزش‌های خاص شما بالاترین باشد - بالاترین ارزشی که برای شما مهم‌ترین، معنادارترین، الهام‌بخش‌ترین و کامل‌کننده‌ترین است - هویت هستی شناختی شما حول آن می‌چرخد، و این همان چیزی است که می‌گویید هستید.

به‌عبارت‌دیگر، اگر بالاترین ارزش شما تربیت فرزندان زیبا باشد، خود را مادر می‌نامید. اگر بالاترین ارزش شما راه‌اندازی مشاغل است، ممکن است خود را کارآفرین بنامید.

در مورد من، بالاترین ارزش من تدریس است، بنابراین خودم را معلم می‌دانم.

هر آنچه در فهرست ارزش‌های شما بالاترین، مهم‌ترین، معنادارترین، رضایت‌بخش‌ترین، الهام‌بخش‌ترین ارزش‌ها و ارزشی که به‌طور خودبه‌خود از درون برای تحقق آن الهام گرفته‌اید، این مسیر هدف منحصربه‌فرد شماست.

اگر در مورد هدف خود نامشخص هستید، بدانید که هدف شما از طریق شناسایی سلسله‌مراتب ارزش‌های منحصربه‌فرد خود در انتظار آشکار شدن است.

مانند هزاران نفر دیگر که در طول سال‌ها با آنها کار کرده‌ام، آموزش داده‌ام و با آنها مشورت کرده‌ام، ممکن است از شنیدن این‌که زندگی شما از قبل هدف شما را نشان می‌دهد و این از طریق الگوی بالاترین ارزش (های) شماست، متعجب شوید.

برای تعیین اینکه چه چیزی برای شما مهم است یا برای چه چیزی بیشتر ارزش قائل هستید، لازم نیست جای دیگری دنبال آن بگردید، جز جست‌وجو در زندگی خود.

به‌این‌ترتیب، اگر دوست دارید هدف خود را پیدا کنید، عاقلانه است که تعیین کنید چه چیزی برای شما مهم است، که می‌توانید با انجام فرآیندهای ساده آن را تعیین کنید.

 

فرآیند تعیین ارزش

فرآیند تعیین ارزش دارای 13 سؤال است که به شما کمک می‌کند تا خودتان آن را درک کنید بیاید به آنها نگاه کنید:

• چگونه فضای صمیمی و شخصی خود را پر می‌کنید. • بیشتر وقت خود را چگونه می‌گذرانید. • چیزی که بیشتر به شما انرژی می‌دهد. • چیزی که بیشتر پول خود را صرف آن می‌کنید. • جایی که بیشترین نظم و ترتیب را دارید • جایی که شما منضبط‌ترین و قابل‌اعتمادترین هستید. • آنچه در مورد آن فکر می‌کنید، تجسم می‌کنید، و در مورد اینکه دوست دارید زندگی‌تان چگونه باشد با خودتان گفت‌وگو می‌کنید - چیزهایی که قبلاً شواهدی برای تحقق یافتن نشان می‌دهند. • چیزی که دوست دارید در محیط‌های اجتماعی بیشتر درباره آن با افراد دیگر صحبت کنید. • چه چیزی شما را الهام می‌بخشد و چه چیزی مشترک با افرادی است که شما را الهام می‌بخشند. • اهداف ثابت و پایداری که دارید و بی‌وقفه در حال تحقق آنها هستید. • چیزی که بی‌صبرانه منتظر یادگیری، خواندن و مطالعه بیشتر آن هستید.

اگر دقیق و عینی نگاه کنید، الگویی وجود دارد که ظاهر می‌شود و چیزی است که شما نمی‌توانید از دست بدهید.

آنچه در سلسله‌مراتب ارزش‌های شما بالاتر است، پایه و اساس معنی‌دارترین هدف شماست.

هنگامی‌که به دنبال کشف یا پیدا کردن هدف خود هستید، از مقایسه خود با دیگران دست‌بردارید.

اغلب افرادی را می‌بینم که به من می‌گویند که هرگز نتوانسته‌اند هدف خود را بیابند یا آن را تعریف کنند. در بیشتر موارد، به این دلیل است که آنها خود را با افراد دیگر مقایسه می‌کنند.

من اغلب آن را از زبان آنها می‌شنوم: "من باید زمان بیشتری را با خانواده خود بگذرانم"، "من باید بیشتر ورزش کنم"، "من باید شروع به سرمایه‌گذاری کنم"، "من باید شروع به وقت‌گذرانی کنم برای دوست‌یابی و افزایش عمرم و حلقه اجتماعی» و غیره

لحظه‌ای که متوجه می‌شوید از زبان امری مانند - باید، باید، باید…. مانند موارد فوق، تقریباً می‌توانید تضمین کنید که فردی خارج از شما وجود دارد که به او قدرت داده‌اید و ارزش‌های او را به ارزش‌های خود وارد می‌کنید و آن را مهم‌تر می‌دانید.

با انجام این کار، وضوح بالاترین ارزش (ها) و هدف خود را مخدوش کرده‌اید، زیرا بیش‌ازحد مشغول تلاش برای زندگی با ارزش‌ها و هدف دیگران هستید.شما سعی می‌کنید با ارزش‌های بیرونی به‌جای بالاترین ارزش‌های ذاتی خود زندگی کنید.

یک مثال فوق‌العاده زنی بود که در یکی از برنامه‌های خود ملاقات کردم. در روز دوم، او کاملاً مصمم بود که نمی‌تواند هدف خود را در زندگی کشف کند.

بنابراین، از او پرسیدم: "شما هر روز چه کاری انجام می‌دهید که خودبه‌خود انجام می‌دهید، که هیچ‌کس مجبور نیست انجام آن را به شما یادآوری کند، که دوست دارید انجام دهید؟"

او پاسخ داد که واقعاً نمی‌داند.

ادامه دادم «مسئولیت‌پذیر باشید و لحظه‌ای از مقایسه خود با دیگران دست بردارید. فقط به سؤال پاسخ دهید. هر روز چه می‌کنی که کسی مجبور نیست کاری را که دوست داری انجام دهی را به تو یادآوری کند و این به تو الهام می‌دهد؟»

او شانه‌هایش را بالا انداخت و گفت: «من با بچه‌هایم وقت می‌گذرانم. "

حالا داشتیم به جایی می‌رسیدیم.

از او پرسیدم: «آیا وقت خود را با فرزندانت پر می‌کنی؟ آیا فرزندان شما در اطراف شما هستند؟ آیا بیشتر در طول روز زمان زیادی را با فرزندان خود می‌گذرانید؟

"آره."

آیا وقتی با فرزندانتان تعامل می‌کنید و رشد آنها را تماشا می‌کنید به شما انرژی می‌دهد؟ آیا عمدتاً برای فرزندان خود پول خرج می‌کنید؟ آیا این منطقه‌ای است که شما در آن سازماندهی، منظم و قابل‌اعتماد هستید؟ آیا این همان چیزی است که بیشتر اوقات درباره آن فکر می‌کنید، تجسم می‌کنید و درباره آن صحبت می‌کنید؟ آیا در مورد آن با دوستان خود صحبت می‌کنید؟

"آره."

آیا این همان چیزی است که شما در مورد آن مطالعه می‌کنید، می‌خوانید و در مورد آن یاد می‌گیرید؟ آیا تربیت فرزندان هدف بلندمدت شماست؟

"آره."

در این مرحله، او با پاسخ "بله" به هر یک از سؤالات من، کاملاً اشک آلود شد.

سپس پرسیدم: «پس منظورت چیست که نمی‌دانی هدفت از زندگی چیست؟»

او گفت: "خوب، آیا این هدف به‌اندازه کافی خوب است؟ منظورم این است که به زنان دیگری که در اطرافم هستند فکر می‌کنم – یکی از آنها سه فرزند دارد و به‌نوعی کسب‌وکار خودش را اداره می‌کند. اینجا من با دو فرزند هستم و این تنها کاری است که انجام می‌دهم.»

«در مقایسه با افراد دیگر برای من هدف کافی به نظر نمی‌رسد. بااین‌حال، مهم نیست که چقدر تلاش می‌کنم، به نظر نمی‌رسد که به خودم انگیزه بدهم تا کار دیگری انجام دهم."

بنابراین من گفتم: شما انگیزه ذاتی ندارید که خودتان کسب‌وکاری بسازید، زیرا واقعاً آن چیزی نیست که در قلب شماست. شما آنجا نشسته‌اید و خود این بانو را تحسین می‌کنید که روی پای خودش ایستاده و سعی می‌کنید از این خانم تقلید کنید. با انجام این کار، شما سعی می‌کنید کسی باشید که نیستید.

رز کندی از خانواده کندی گفت که بیانیه مأموریت او این بود که زندگی خود را وقف بزرگ کردن خانواده‌ای از رهبران جهان کند زیرا این تمام چیزی بود که او همیشه می‌خواست انجام دهد.

در ادامه توضیح دادم که چگونه می‌تواند به خود اجازه دهد تا فرزندان زیبا تربیت کند، زیرا این الهام‌بخش‌ترین مأموریت او بود. تمام زندگی فعلی‌اش او را به این سمت هدایت می‌کرد.

چگونه وضوح دید و هدف خود را افزایش دهید

چگونه وضوح دید و هدف خود را افزایش دهید

توصیه من برای غلبه بر هر ترسی که ممکن است شفافیت هدف شما را مخدوش کند این است که در پایان هر روز، قبل از خواب با یک دفترچه یادداشت و خودکار در دست، پشت میز یا سیستم بنشینید.

به همه چیزهایی که از آن روز می‌توانید سپاسگزار باشید فکر کنید و فهرستی از تجربیاتی تهیه کنید که واقعاً می‌توانید از آنها سپاسگزار باشید تا زمانی که آنقدر سپاسگزار باشید که اشک قدردانی الهام‌شده از چشمانتان بیرون می‌آید.

سپس به سمت اصیل‌ترین و قدرتمندترین چیز درونی خود – درونی‌ترین شما - رو کنید و بپرسید:

• "امروز چه پیامی برای من داری؟" • "چه اقدامی برای انجام بیشتر زندگی‌ام انجام دهم؟" • "چه جزئیاتی را می‌توانید در مورد هدف، مأموریت یا چشم‌انداز زندگی من فاش کنید؟"

اگر بلافاصله پیامی دریافت نکردید، به عقب برگردید و عمیق‌تر در مورد آنچه واقعاً برای آن سپاسگزار هستید فکر کنید و دوباره این سؤالات را بپرسید.

اگر واقعاً سپاسگزار باشید، چشم‌انداز یا پیامی فوری، بلند و واضح خواهد بود. درون خودتان، شما از قبل می‌دانید چه چیزی مهم‌تر و معنادارتر است.

وقتی این صدا و بینش در درون بلندتر و عمیق‌تر از همه نظرات بیرونی می‌شود، شما شروع به تسلط بر زندگی خود کرده‌اید.

این اقدامات را حداقل برای سی روز انجام دهید تا زمانی که دیگر مجبور نباشید این سؤال را بپرسید که مأموریت یا هدف شما چیست.

سپس با قطعیت خواهید دانست که هدف الهام گرفته شده شما چیست. متوجه خواهید شد که این بازتابی از ارزش شما خواهد بود.

 

بخوانید و اصلاح کنید

سپس می‌توانید با فکر کردن در مورد آنچه می‌دانید دوست دارید انجام دهید و یادداشت کنید، به این بینش بیفزایید.

همانطور که اغلب در بسیاری از ارائه‌هایم می‌گویم، هنگام یافتن هدف خود، با آنچه می‌دانید با قطعیت شروع کنید و اجازه دهید آنچه می‌دانید رشد کند.

هنگامی‌که اولین پیش‌نویس یا طرح کلی از هدف خود را نوشتید، آن را بخوانید، اصلاح کنید، بخوانید، اصلاح کنید، و به خواندن و اصلاح آن ادامه دهید تا زمانی که هدفتان کاملاً واضح شود - تا زمانی که بدانید و اشکی از قدردانی الهام گرفته شده از چشمانتان جاری شود.

  قهرمان درون خود را کشف کنید

قهرمان درون خود را کشف کنید

راه دیگر برای افزایش وضوح هدف این است که:

• تمام قهرمانانی را که در زندگی خود داشته‌اید مرور کنید و به دنبال آنچه در آنها مشترک است بگردید - الگوی آن چیست؟

• همه مشاغل یا کسب‌وکارهایی را که داشته‌اید مرور کنید و به دنبال موارد رایج باشید - الگویی که در آنجا وجود دارد چیست؟

• به لحظاتی نگاه کنید که بیشترین الهام و درگیر شدن را دارید و زمان را از دست می‌دهید. دلیل مشترک چیست؟

• از کجا می‌دانید که بزرگ‌ترین تغییر را در زندگی مردم ایجاد کرده‌اید - چه الگویی در آنجا ظاهر می‌شود؟

وقتی درگیر انجام کارهایی هستید که بالاترین مجموعه ارزش‌هایتان را دارد، احتمال زیادی دارید که بخواهید با مردم در تبادل‌نظر منصفانه باشید و به حل مشکلات آنها کمک کنید.

شما همچنین به‌احتمال‌زیاد عاشق مقابله با چالش‌ها هستید - نه‌فقط چالش‌های خودتان، بلکه خدمت به دیگران.

وقتی بیرون می‌روید و خدماتی را انجام می‌دهید که مشکلات دیگران را حل می‌کند و آن را به‌گونه‌ای انجام می‌دهید که در مبادله عادلانه پایدار تلقی می‌شود و برای آن پاداش می‌گیرید، اکنون می‌توانید کاری را که دوست دارید انجام دهید و کاری را که انجام می‌دهید و به دست می‌آورید دوست دارید.

این مسیر یک زندگی تسلط یافته است، و من کاملاً مطمئن هستم که شما می‌توانید آن را انجام دهید. سپس حرفه شما مانند تعطیلات شما احساس می‌شود و از آن لذت می‌برید.

من این نعمت را داشته‌ام که به مردم در سراسر جهان کمک کنم تا کاری را انجام دهند که واقعاً دوست دارند انجام دهند و درعین‌حال برای انجام آن دستمزد هنگفتی دریافت می‌کنم. من مطمئن هستم که شما می‌توانید کاری را انجام دهید که واقعاً معنی‌دار و هدفمند در زندگی شما باشد و به‌طور عادلانه جبران شود.

زمانی که مطابق با بالاترین ارزش‌های خود زندگی می‌کنید، زندگی خود را بر این اساس اولویت‌بندی می‌کنید و کمتر به چیزهایی که اولویت کمتری دارند، می‌پردازید و به‌طور شهودی بیشترین معنا را از زندگی خود استخراج می‌کنید.

زمانی که با بالاترین ارزش‌های خود سازگاری داشته باشید، انعطاف‌پذیرترین، سازگارترین، عینی‌ترین، درگیرترین، الهام‌بخش‌ترین و سرزنده‌ترین هستید.

شما به معنای واقعی کلمه نبوغ خود را از خواب بیدار می‌کنید، افق‌های زمانی و مکانی خود را گسترش می‌دهید و خودبه‌خود مشتاق بیرون رفتن و انجام کاری خارق‌العاده با زندگی خود هستید.

 

نتیجه‌گیری

مانند بسیاری از مردم، شما ممکن است یک زندگی متوسط و یک زندگی آرام و ناامید را پذیرفته باشید زیرا به خود اجازه نداده‌اید چیزی عمیقاً معنادار و هدفمند در زندگی پیدا کنید.

مأموریت و هدف شما، منحصر به شماست. این کاری نیست که شخص دیگری انجام دهد. این همان کاری است که برای انجام آن به دنیا آمده‌اید.

شما هدفی واقعی عمیق و معنادار برای ارائه به جهان دارید. کار و هدف واقعی شما فوق‌العاده است. درست است که در دل خود می‌دانید معنی‌دارترین هدف شما چیست.

همانطور که ویکتور فرانکل گفت، هدف شما هر چه باشد، این مهم‌ترین، الهام‌بخش‌ترین و کامل‌ترین کاری است که می‌توانید انجام دهید. این به شما کمک می‌کند معنادار زندگی کنید و به شما کمک می‌کند برای زندگی خود سپاسگزار باشید.

هنگامی‌که با هدف روشن زندگی می‌کنید، تمایل به قدردانی بیشتر، تلاش بیشتر، گسترش آگاهی و پتانسیل بیشتری دارید و درنهایت تفاوت بیشتری ایجاد می‌کنید و آنچه را که ممکن است برای افراد دیگر مثال بزنید.

نوشته‌ای از دکتر جان دمارتینی

دیدگاه کاربران (0)