در این مقاله قصد داریم در مورد استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا و معانی هر کدام به صورت معناگرانه صحبت کنیم. متأسفانه در اغلب موارد به نحوه تدوین، اجرا و تکامل بازاریابی محتوا بر اساس استراتژی محتوا، توجه کافی نمیشود.
بهطور کامل پیشرفت استراتژی محتوا ارزیابی نمیشود. به تمایز بین مجموعه مهارتهای موردنیاز برای بازاریابی محتوا و مهارتهای موردنیاز برای استراتژی محتوا توجه نمیشود.
عبارات «استراتژی بازاریابی محتوا» و «استراتژی محتوا» را به جای یکدیگر به کار میبریم. در این مقاله میخواهیم به این تفاوتها اشاره کنیم.
یکی از موارد مهمی که باید توجه شود نیاز مشخص به استراتژی محتوا در رویکرد بازاریابی محتوا است.
بهطور خاص، تعداد زیادی از آژانسها باوجود داشتن یک متخصص برنامهریزی بازاریابی محتوای ماهر به پروژه استراتژی محتوای خود آسیب میرسانند و بالعکس.
علاوه بر این، زمانی که سازمانهای بازاریابی سازمانی خود را با مدیریت استراتژیک محتوا بهعنوان یک نیروی متمرکز سازماندهی میکنند، میبینیم که مدیران احساس میکنند از دست رفتهاند زیرا مجموعهای از مهارتها را دارند که بهطور خاص برای یک عمل نسبت به دیگری مناسب است.
بهطور خلاصه: استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا دو روش بسیار متفاوت هستند.
آیا آنها نسبتی دارند؟ قطعاً و معمولاً همپوشانی قابلتوجهی هم بین آنها وجود دارد.
اما، همانطورکه همه ما بایستی بودجه و سایر برنامهریزیها را برای سال داشته باشیم، ارزش این را دارد که مشخص کنیم تفاوتها در کجا نهفته است، تا بتوانیم استراتژیهای خود را بهطور مؤثر تأمین کنیم.
نشانگرهای جادویی و قلمهای ظریف
اگر بخواهیم تفاوت بین استراتژی محتوا و بازاریابی محتوا را توضیح دهیم، بهصورت خودمانی میگوییم: بازاریابان محتوا با نشانگرهای جادویی روی دیوار نقاشی میکنند، درحالیکه استراتژیستهای محتوا از قلمهای ظریف استفاده میکنند.
اما این سادهسازی صرفاً نقطه شروعی برای توصیف تمایزات است. بههرحال بازاریابی محتوا یک ابزار بازاریابی است.
بازاریابان محتوا داستان بزرگتری را که سازمان ما میخواهد تعریف کند ترسیم و توسعه میدهند، و روی روشهای جذب مخاطب تمرکز میکنند، تأثیر محتوا بهگونهای که رفتار را تغییر میدهد یا بهبود میبخشد.
"بازاریابی محتوا یک تکنیک بازاریابی برای ایجاد و توزیع محتوای مرتبط و ارزشمند برای جذب، به دست آوردن و درگیر کردن یک مخاطب هدف بهوضوح تعریف شده و قابلدرک است، با هدف تحریک اقدام سودآور مشتری."
بنابراین، در قلب خود، بازاریابی محتوا یک استراتژی بازاریابی است، رویکردی که از محتوا برای تعمیق روابط ما با مشتریان استفاده میکند.
از سوی دیگر به (به قول کریستینا هالورسون)، تعریف عمیقتر استراتژی محتوا «ایجاد، انتشار و مدیریت محتوای مفید و قابلاستفاده» است.
یا به دنبال مدیریت محتوا بهعنوان یک دارایی استراتژیک در کل سازمان است.
اسکات آبل (استراتژیست محتوا) در وبسایت خود، به طرز شگفتانگیزی آن را بهعنوان یکی از مأموریتهای اصلی شرکتش بیان میکند: «محتوای شما باارزشترین دارایی تجاری شما است.
اجازه دهید به شما نشان دهیم که چگونه آن را بهطور کارآمد و مؤثر مدیریت کنید."
در ابتدای کتاب آرین کیسان، عناصر استراتژی محتوا (که واقعاً خوب است)، از ریچل لاوینگر نقلقول میکند و میگوید: «استراتژی محتوا نوشتن کپیرایتنیگ است، همانطور که معماری اطلاعات طراحی است.»
ربکا لیب در یک پست فوقالعاده درباره این موضوع، به تعریف آهاوا از استراتژیهای محتوا بهعنوان چارچوبهای تکرارپذیر و بازاریابی محتوا بهعنوان ایجاد روابط اشاره میکند.
راحل بیلی در مورد استراتژی محتوا معتقد است:
جنبههای برنامهریزی مدیریت محتوا در طول چرخه عمر آن، شامل همراستایی محتوا با اهداف تجاری، تحلیل و مدلسازی است و بر توسعه، تولید، ارائه، ارزیابی، اندازهگیری و ازبین رفتن محتوا تأثیر میگذارد.»
تفاوت بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا
خیلی ساده بخواهیم بگوییم، بازاریاب محتوا به «چراها» میپردازد، استراتژیست محتوا به «چگونگیها» میپردازد، و آنها باهم به «چه چیزی» و «کجا» میپردازند.
بازاریاب محتوا داستان را ترسیم میکند و کانالهایی را برنامهریزی میکند که برای توسعه ارتباط مشتری با نام تجاری مورداستفاده قرار میگیرد.
استراتژیست محتوا تضمین میکند که داستان، زبان و فرآیندهای مدیریتی بهطور مداوم و کارآمد در چندین تیم، زبان و هر نشریهای که برند از آن استفاده میکند، کار میکند.
بله، این دو رویکرد متفاوت هستند، اما اینکه آیا میتوان آنها را توسط یک فرد (یا تیمی از افراد) در سازمان شما پیادهسازی و اجرا کرد یا خیر، بحث دیگری است.
توصیههای مهم:
• اگر یک آژانس هستید: چه یک آژانس SEO هستید که به بازاریابی محتوا میپردازید، یا یک آژانس خدمات کامل که یک روش بازاریابی محتوا را به مجموعه خدمات خود اضافه میکند، لطفاً متوجه باشید که تفاوت وجود دارد. آژانسهای زیادی را دیدهایم که صرفاً با عنوان «استراتژیست محتوا» عمل میکنند که مسئولیتهایش با عنوان «استراتژیست بازاریابی محتوا» خیلی بهتر عمل میکند. آنها یکسان نیستند و کسبوکار شما با احترام به تفاوتهای آنها و یا ارائه هر دو دسته از خدمات، بهتر میشود.
• اگر یک برند هستید: اگر تیمها و فرآیندهایی را برای ایجاد مدیریت آسان محتوا بهعنوان یک استراتژی اصلی بازاریابی گرد هم میآورید، هر دو را به کار بگیرید! تصور نکنید که تیم بازاریابی که میداند چگونه داستانهای جذاب و مفید تعریف کند، تمام پیچیدگیهای استراتژی محتوا را درک میکند (ممکن است، اما بسیار نادر است) و تصور نکنید که استراتژیست محتوایی که در اختیار دارید و مدیریت یکنواختی و سلسلهمراتب مستندات فنی شما را دارد همه چیز را در مورد بازاریابی محتوا میداند.
• اگر میخواهید بهتازگی در یکی از این دو مورد فعالیت کنید: بدانید که به چه چیزی علاقه دارید و آن تمرین را با تمام وجود انجام دهید. اکثراً بهترین استراتژیستهای محتوا که میشناسیم واقعاً نمیخواهند بازاریاب محتوا باشند. در هر تیم بازاریابی بهتر است یک استراتژیست محتوا باشد که به بازاریاب محتوا کمک کند و پروژه از بین نرود.
جمعبندی
بازاریابهای محتوایی با استفاده از قدرت داستانگویی مشتریان را جذب میکنند. نقلقول فوقالعادهای وجود دارد از مارک کین وجود دارد که میگوید: "برنامهریزی دقیق باعث میشود هر کاری که یک مرد انجام میدهد خودبهخود به نظر برسد."
میتوانیم به شما بگوییم که همه استراتژیهای بازاریابی محتوای عالی، خودانگیخته و بدون زحمت با یک استراتژی محتوای هوشمند در هسته خود شکل گرفته و مقیاسبندی میشوند.
برای موفقیت بیشتر در کسبوکار، بازاریابی محتوای خود را از یک سرویس فرعی به یک مشارکت استراتژیک و سازمانی تبدیل کنید.