چگونه با خودتان ارتباط برقرار کنید! به نقل از آنتونی رابینز

چگونه با خودتان ارتباط برقرار کنید! به نقل از آنتونی رابینز

در شلوغی دنیای امروز، گم شدن در فعالیت‌های روزمره و استرس‌های دنیای بیرونی آسان‌تر از همیشه است.

کار، روابط، وظایف، تمرکز ما تقریباً همیشه روی هر چیزی و هرکسی جز خودمان است.

برای بسیاری از ما، تلاشی دائمی برای راضی کردن دیگران یا بودن آن چیزی است که فکر می‌کنیم باید باشیم تا بتوانیم عشق، احترام یا قدردانی را به دست آوریم.

سؤالی که همه ما واقعاً باید بپرسیم این است که چگونه با خودمان ارتباط برقرار کنیم.

زندگی بدون کشف چگونگی ارتباط با خود، بازی استرس و ناامیدی است. زیرا این چیزی نیست که به دست می‌آوریم.

یا اینکه چگونه تصور می‌کنیم ما را خوشحال می‌کند. این است که ما چه کسی می‌شویم - چگونه زندگی می‌کنیم و به‌عنوان یک شخص چه کسی هستیم.

مردم می‌توانند همه «چیزها» را از بین ببرند، اما هیچ‌کس نمی‌تواند شمارا از خودتان بگیرد. عاشق خود شدن، برای داشتن یک زندگی رضایت‌بخش حیاتی است.

برقراری ارتباط با خودتان فقط کاری نیست که شما «نیاز دارید» انجام دهید، بلکه کاری است که «باید» انجام دهید.

اگر می‌خواهید دوباره با خودتان ارتباط برقرار کنید، احتمالاً زندگی شما در حال حاضر کمتر از تحقق آن است.

ممکن است در یک کار ناکامل گیرکرده باشید. ممکن است در رابطه یا دوستی خود احساس حمایت نکنید.

حتی ممکن است اضطراب یا افسردگی را تجربه کنید. این‌ها همه علائمی هستند که به شما می‌گویند زمان آن رسیده است که چگونه با خودتان ارتباط برقرار کنید.

1. هدف خود را پیدا کنید

شما مجبور نیستید به کمتر ازآنچه می‌توانید باشید، به اشتراک بگذارید، ببخشید یا خلق کنید راضی باشید.

برقراری ارتباط مجدد با خودتان این فرصت را به شما می‌دهد تا هدایای خود را جشن بگیرید و درک کنید که واقعاً چه چیزی شمارا هدایت می‌کند.

وقتی این را بدانید، بیشتر می‌توانید در مقابل دیگران ظاهر شوید و بیشتر به دنیای اطراف خود اضافه کنید.

وقت آن رسیده است که تعیین کنید واقعاً چه چیزی شمارا هدایت می‌کند.

هدف شما در زندگی چیزی است که بیشتر از همه به شما احساس زنده‌بودن می‌دهد.

از خود بپرسید: چه زمانی از همه خوشحال‌تر هستم؟ وقتی خودم را بیشتر احساس می‌کنم، چه‌کار می‌کنم؟

چگونه می‌توانم با خودم ارتباط برقرار کنم درحالی‌که هیچ‌کس دیگری در اطراف نیست؟ کلید چگونگی ارتباط مجدد با خود، این هدیه شماست.

کشف هدفتان همیشه آسان نیست. انسان‌ها در الگوهای ناتوان‌کننده‌ای گیر می‌کنند که ما را در چرخه‌ای از شکست به دام می‌اندازند.

ما در مورد آنچه می‌توانیم و نمی‌توانیم در زندگی به دست آوریم، باورهای محدودکننده‌ای داریم.

ما از طرحی برای خوشبختی پیروی می‌کنیم که طراحی نکرده‌ایم و به جامعه یا خانواده‌هایمان اجازه می‌دهیم از ما انتظاراتی داشته باشند.

ما به دنبال پول، قدرت و موقعیت می‌رویم بدون اینکه آن را به چیزی بزرگ‌تر وصل کنیم و به‌این‌ترتیب شکست می‌خوریم.

 

2. نیازهای خود را درک کنید

هدف شما ارتباط نزدیکی با شش نیاز انسان دارد: اطمینان، اهمیت، تنوع، عشق یا ارتباط، رشد یا مشارکت.

درحالی‌که هر فردی هر شش مورد از این نیازها را دارد، برای هر فرد یکی وجود دارد که قدرتمندترین است.

کسی که تصمیمات و رفتارهای ما را هدایت می‌کند و وقتی ملاقات می‌کنیم، باعث می‌شود احساس رضایت کنیم.

اگر میل به کمک دارید، هدیه شما احتمالاً به داوطلب شدن یا انجام کارهای خوب در جهان مرتبط است.

اگر خواهان اهمیت یا ارتباط هستید، هدف شما در زندگی احتمالاً شامل خانواده و دوستان است.

هنگامی‌که نیاز اصلی انسانی خود را تعیین کردید، می‌توانید شروع به یادگیری نحوه ارتباط مجدد با خودتان کنید.

اجازه ندهید باورهای محدودکننده شما باعث شود فکر کنید که لیاقت برآورده شدن نیازهایتان را ندارید.

از اولویت قرار دادن دائمی دیگران بر خود دست‌بردارید، بدون اینکه ابتدا فنجان خود را پرکنید.

هنگامی‌که نیازهای خود را شناسایی کردید، آن‌ها را برآورده کنید. برای مراقبت از خود یک تایم اوت در نظر بگیرید.

آنچه را که نیاز دارید از دیگران بخواهید. بهترین خود بودن، به شما این امکان را می‌دهد که حتی بیشتر از جایی که در آن رضایت دارید ببخشید.

 

3. صدای خود را پیدا کنید

ما تمایل داریم به صدای خود در یک ظرفیت کاربردی فکر کنیم: برای برقراری ارتباط، بیان خود و سرگرمی استفاده می‌شود.

اما طبق گفته ادوین کوپارد، مربی صدای بین‌المللی مشهور و سخنران گذشته در Life Wealth Mastery، صدای ما مسیری برای ایجاد ارتباط واقعی با خود ارائه می‌دهد.

کوپارد ادعا می‌کند که در کودکی صدای ما خام و بدون تقلب بود. آن‌ها بلند، قوی بودند و برای همه مقاصد، وقتی صحبت می‌کردیم فیلتری وجود نداشت.

اما همان‌طور که بزرگ شدیم و شروع به درونی کردن محیط اطراف و درک خود درزمینهٔ بزرگ‌تر کردیم، شروع به سرکوب این صدای طبیعی به نفع صدای ذهن اجتماعی کردیم.

این صدای ذهن اجتماعی ما را از قدرت و انرژی صدای طبیعی خود جدا کرد.

وقتی صحبت می‌کردیم، دیگر نماینده خود نبودیم، بلکه آرمان‌ها و شخصیت‌هایی را منعکس می‌کردیم که با جامعه همسو بودند.

کوپارد معتقد است که از طریق قدرت آهنگ، ما می‌توانیم از مسیر خارج شویم، به هوش طبیعی بدنمان اجازه دهیم تا زیبایی «صدای وحشی» را دوباره کشف کنیم.

از طریق صدای خود، می‌توانید با کودک درون خود در تماس باشید و شروع به یادگیری نحوه ارتباط با خودتان کنید.

پس آهنگ موردعلاقه خود را یاد بگیرید و با هم بخوانید.

یک آهنگ جدید برای خودتان بسازید. یک ساز یاد بگیرید همان‌طور که کوپارد در ویدیوی زیر توضیح می‌دهد، موسیقی خود واقعی شمارا بیدار می‌کند.

  از نظر فیزیکی دوباره با خودتان ارتباط برقرار کنید

4. از نظر فیزیکی دوباره با خودتان ارتباط برقرار کنید

رقص یکی از ابزارهای نهایی برای ابراز وجود است. اما آیا می‌دانستید که می‌تواند به پاسخ به این سؤال نیز کمک کند که چگونه با خودتان ارتباط برقرار کنید.

این چیزی است که 5 ریتم در مورد آن است.

5 ریتم که توسط گابریل راث در اواخر دهه 1970 ایجاد و توسعه یافت، اساساً یک تمرین مراقبه رقص و حرکت است.

بر اساس این ایده که حرکت پویا می‌تواند خودشکوفایی را تسهیل کند، راث اظهار داشت که قرار دادن بدن در حرکت می‌تواند قلب را آزاد کند، ذهن را آزاد کند و به دانش‌آموز اجازه دهد تا به جوهر واقعی روح که منبع الهام است متصل شود.

پنج ریتم - روان، استاکاتو، هرج‌ومرج، غنایی و سکون – ریتم‌های صوتی به معنای طبل یا ضرب نیستند، بلکه ریتم‌هایی تجربی هستند که مناظر ذهنی و احساسی را توصیف می‌کنند.

یعنی بیشتر شبیه حالات هستی هستند. هر ریتم توسط دانش‌آموز به روش منحصربه‌فرد خود تفسیر می‌شود، و هر یک به این منظور کمک می‌کند که دانش‌آموز را به حرکت آگاهانه، غیرقابل‌پیش‌بینی و خلاقانه‌تر راهنمایی کند.

وقتی این ریتم‌ها به ترتیب تمرین می‌شوند، «موجی» را تشکیل می‌دهند که به دانش‌آموز اجازه می‌دهد تا درک خود از حقیقت طبیعی خود را عمیق‌تر کند و با اتصال دوباره به بدن، ذهن را مستقر کند.

 

5. یک مجله راه‌اندازی کنید

مانند موسیقی، آواز خواندن و قدرت ریتم و رقص، نوشتن نیز می‌تواند در ارتباط با خود نقش داشته باشد.

نوشتن در مورد نحوه‌ای که رویدادها و تجربیات شما باعث ایجاد احساس در شما می‌شود، می‌تواند به شما در شناسایی و پذیرش احساساتتان کمک کند.

نوشتن افکار خود در مورد رویدادهای جاری یا آنچه در آن روز برای شما اتفاق افتاده است می‌تواند به شما کمک کند تا نظرات خود را روشن کنید.

نوشتن ایده‌های شما می‌تواند آن‌ها را قوی‌تر کند. همان‌طور که فلانری اوکانر نویسنده آمریکایی می‌گوید: "من می‌نویسم تا آنچه را می‌دانم کشف کنم."

می‌توانید از آن برای کشف آنچه در مورد خودتان می‌دانید استفاده کنید.

مزایای ژورنال نویسی فراتر از نحوه ارتباط با خودتان است. می‌تواند به شما در کاهش اضطراب، بهبود حافظه و تغییر ذهنیت شما کمک کند.

می‌تواند به شما کمک کند تا روی نکات مثبت تمرکز کنید. حتی می‌تواند به شما در رسیدن به اهدافتان کمک کند.

شروع یک مجله به‌آسانی به دست آوردن اعتمادبه‌نفس و گرفتن یک ‌قلم و یک دفتر خاطرات است.

اما ایجاد هر عادت جدیدی مستلزم تعهد است. هر روز زمانی را برای نوشتن اختصاص دهید، حتی اگر فقط پنج دقیقه باشد.

می‌توانید با ثبت رویدادهای روز و احساسی که نسبت به آن‌ها دارید، یادداشت کردن چیزهایی که به خاطر آن‌ها سپاسگزار هستید یا با استفاده از یک مجله از پیش‌ساخته شده، مانند مجله پنج دقیقه، شروع کنید.

 

سؤالات درست را بپرسید

6. سؤالات درست را بپرسید

تفاوت در کیفیت زندگی افراد اغلب به کیفیت سؤالاتی برمی‌گردد که دائماً از خود می‌پرسند.

اگر یک سؤال ناامیدکننده بپرسید، مانند "چرا همیشه این اتفاق برای من می‌افتد؟" کامپیوتر ذهنی شما به دنبال پاسخ خواهد بود.

برای پاسخ به این سؤال، ناخودآگاه شما حتی ممکن است چیزی بسازد، مانند "چون شما به‌اندازه کافی خوب نیستید" یا "چون به‌اندازه کافی باهوش نیستید."

این خود گویی منفی فقط شمارا از کشف نحوه ارتباط مجدد با خودتان باز می‌دارد.

اما اگر شروع به پرسیدن سؤالات توانمندی از خود کنید، مانند "چگونه می‌توانم از این تجربه برای قدردانی بیشتر از خودم استفاده کنم؟"

مغز شما به دنبال پاسخی برای این سؤال می‌گردد و اغلب به پاسخی می‌رسد که نه‌تنها احساس بهتری در شما ایجاد می‌کند، بلکه به شما اجازه می‌دهد جشن بگیرید و دوباره با خود واقعی‌تان ارتباط برقرار کنید.

به همین دلیل است که تغییر به سمت سؤالات کیفی بسیار مهم است. زیرا سؤالات باکیفیت زندگی باکیفیتی را ایجاد می‌کنند.

آن‌ها تمرکز ذهنی ما را هدایت می‌کنند و درنهایت نحوه تفکر و احساس ما را تعیین می‌کنند.

کلید این است که الگویی از سؤالات ایجاد کنید که ماهیت واقعی شمارا تقویت کند. به‌عنوان‌مثال، روی سؤالات کیفی تمرکز کنید مانند:

• در حال حاضر از چه چیزی در زندگی‌ام بیشتر خوشحالم؟ • در حال حاضر بیشتر در مورد چه چیزی در زندگی‌ام هیجان‌زده هستم؟ • در حال حاضر بیشتر به چه چیزی در زندگی‌ام افتخار می‌کنم؟ • در حال حاضر بیشتر از چه چیزی در زندگی‌ام سپاسگزارم؟ • در حال حاضر از چه چیزی بیشتر در زندگی‌ام لذت می‌برم؟ • در حال حاضر در زندگی خود به چه چیزی متعهد هستم؟ • چه کسی را دوست دارم؟

با قرار دادن سؤالات باکیفیت در بخشی از زندگی روزانه خود، می‌توانید به قوی‌ترین حالت‌های احساسی خود دسترسی پیدا کنید.

و با گذشت زمان، همان‌طور که به‌طور مداوم انجام این کار را تمرین می‌کنید، می‌توانید شاهراه‌های ذهنی برای شادی، هیجان، غرور، قدردانی، شادی، تعهد و عشق ایجاد کنید. این همان چیزی است که شما در هسته خود هستید.

نوشته‌ای از آنتونی رابینز

 

دیدگاه کاربران (0)