تورم چیست؟ تعریف ساده تورم زمانی است که قیمتها افزایش مییابد و قدرت خرید ارز کاهش مییابد.
این بدان معناست که میتوانید با پول خود کمتر از گذشته خرید کنید. همه اقتصادها در مقطعی تورم را تجربه میکنند.
اما جایی که مشکلساز میشود زمانی است که سطح درآمد یک جمعیت با تورم هماهنگ نمیشود یا از آن فراتر نمیرود.
در این صورت مردم فقیرتر میشوند، حتی اگر فکر کنند پول بیشتری به دست میآورند.
تورم به دلایل مختلفی در یک اقتصاد وجود دارد.
• افزایش تقاضا برای کالا، میتواند باعث کاهش عرضه و درنتیجه افزایش قیمت شود. این را میتوانید در بازار گرم مسکن مشاهده کنید که تعداد افرادی که مایل به خرید خانه هستند بیشتر از تعداد خانههای موجود در بازار است.
• افزایش هزینه برای مواردی مانند نیروی کار و مواد میتواند منجر به افزایش قیمت شود.
• ارتباط بین افزایش هزینهها و انتظارات از دستمزد کارگران نیز به تورم کمک میکند. این "مارپیچ قیمت دستمزد" نامیده میشود. این بدان معناست که با افزایش قیمتها، کارگران انتظار دارند حقوق بیشتری دریافت کنند ... که بهنوبه خود منجر به افزایش قیمت میشود.
• چهارم، تورم زمانی رخ میدهد که دولت عرضه پول را دستکاری کند، همانطور که ایالاتمتحده با کاهش کمی از آخرین بحران مالی، که به چاپ پول نیز معروف است، اقدام کرده است. QE زمانی است که فدرال رزرو ترازنامه خود را با خرید گنجینه برای پایین نگهداشتن نرخ بهره تقویت میکند. مثل من یا شما که برای پرداخت با کارت اعتباری دلار چاپ کنیم.
انواع مختلفی از تورم وجود دارد، اما سه مورد اصلی عبارتاند از: تورم خزنده یا آرام، تورم رونده و تورم افسارگسیخته یا تورم شدید.
تورم خزنده: یک تورم طبیعی و خفیف است که اکثر اقتصادها میخواهند و انتظار دارند.
بهعنوانمثال، فدرال رزرو سیاستهای خود را با هدف تعیین نرخ تورم 2 درصد تعیین میکند.
این امر برای اقتصاد سالم تلقی میشود و ازلحاظ تئوری دستمزد کارکنان میتواند با این وضعیت مطابقت داشته باشد.
تورم رونده: پیدرپی افزایش تورم در منطقه 3-4 است. این امر برای دستمزد سختتر میشود و مردم احساس فقر میکنند.
تورم بیشازحد: تورم شدید است که میتواند تا 20،، 100،، 200، یا حتی بیشتر افزایش یابد.
در تورم جمهوری وایمار تورم بسیار شدید بود بهطوریکه "یک قرص نان در برلین که حدود 160 مارک در پایان سال 1922 هزینه داشت تا اواخر سال 1923 مبلغ 200 میلیارد مارک هزینه داشت."
بیشتر بخوانید: چگونه افراد ثروتمند پول خود را سرمایهگذاری میکنند
چرا اکثر مردم نگران تورم نیستند ... اما باید نگران باشند
تقریباً همه انتظار دارند که با تورم، تورم مصرفکننده را شاهد باشیم، یعنی وقتی قیمت کالا بالا میرود،
گاهی اوقات بهسرعت. از این گذشته، شما نمیتوانید دلارها را از طریق بهرههای پایین تصنعی به اقتصاد وارد کنید بدون آنکه این دلارها به کالاها سرازیر شوند و قیمتها را افزایش دهند.
این ازنظر اقتصادی بسیار ساده است. اما این چیزی نیست که دولت گزارش میدهد.
با توجه بهاندازه گیری های رسمی تورم، تورم مصرفکننده زیاد نبوده است. همانطور که از این نمودار Statistica مشاهده میکنید، درواقع ازنظر تاریخی پایینتر است.
این چگونه میتواند باشد؟
اولین چیزی که میتوان این موضوع را توضیح داد این است که تورم در حال رخ دادن است،
اما به دلیل نحوه اندازهگیری دولت، تورم بهآسانی قابلمشاهده نیست. همانطور که ضربالمثل قدیمی میگوید:
"سه نوع دروغ وجود دارد: دروغهای معمولی، دروغهای بزرگ و دروغهای آماری یا نهفته در آمار و ارقام
این یعنی چی؟ بهسادگی دولتها میتوانند با استفاده از آمار و ارقام، هرگونه داستانی را که میخواهند با دستکاری اعداد بیان کنند.
در این مورد، از سال 1990، واضح است که دولت میخواهد داستان را اینگونه بیان کند که تورم پایین است.
بهطور سنتی، تورم با سبد ثابت کالاها دوره به دوره اندازهگیری میشد. این سبد کالا یک سبد موردتوافق بود که برای داشتن یک سطح خوب زندگی لازم است.
اما همانطور که shadowstats.com مینویسد، این فرمول در سال 1990 تغییر کرد تا با یک مفهوم دانشگاهی محبوب به نام "سطح رضایت مستمر" مطابقت داشته باشد، بهعنوان "مفهوم واقعی هزینه زندگی".
استدلال کلی این بود که تغییر در هزینه نسبی کالا، منجر به جایگزینی کالاهای ارزانتر با کالاهای گرانتر توسط مصرفکنندگان میشود.
با مجاز کردن جایگزینی کالاها در سبد قبلی، حداکثر کردن "سودمندی" پول مصرفکنندگان باعث میشود "رضایت مستمری" برای مصرفکننده به دست آید.
این نوع اندازهگیری تورم بیشتر برای مفهوم تولید ناخالص داخلی مناسب است.
جایی که امروزه از آن استفاده میشود - برای اندازهگیری ضرایب متغیر با مصرف واقعی و نه ضرایب ثابت موردنیاز برای برآورد هزینههای حفظ استاندارد زندگی.
به زبان ساده، آمارشناسان حدس زدهاند که اگر استیک بخرید، در صورت افزایش قیمت، به همبرگر ارزانتر تغییر میدهید.
این به دولت این امکان را داد تا به جای ردیابی کالاهای مشابه در هر دوره، بهطور مداوم کالاها را به سبد خرید تغییر دهد تا نرخ تورم را دستکاری کند.
چرا آنها این کار را انجام میدهند؟
اما بهطورکلی این راهی برای دولت برای صرفهجویی در هزینه بود، مانند عدم نیاز به افزایش پرداختهای تأمین اجتماعی برای همگامی با تورم واقعی.
با مقایسه روش اندازهگیری 1980 با روش 1990، بهراحتی میتوان دلیل آن را تشخیص داد.
حتما بدانید: چرا میخواهید ثروتمند شوید؟
با نگاهی به این نمودار، میبینید که تورم طی چند سال گذشته حدود 10 درصد بوده است، ازجمله بالاترین نرخ از دهه 1980، که محاسبه تغییر کرد.
و با خروج از بیماری همهگیر، این نرخ به بالاترین میزان در تاریخ افزایش مییابد ... در حال ورود به قلمرو ابر تورم است.
البته نیازی نیست که این را به شما بگویند. تقریباً همه کسانی که میشناسم احساس میکنند که قیمتها،
در برخی موارد به طور جمعی برای چیزهای بسیار اساسی افزایش یافته است.
متأسفانه اکثر کارگران در ایالاتمتحده شاهد افزایش دستمزد ناچیز خود در اثر تورم بودهاند.
همانطور که روزنامه واشنگتنپست گزارش میدهد، "هزینه زندگی از ژوئیه 2017 تا جولای 2018 2.9 درصد افزایش یافته است،
وزارت کار گزارش داده، نرخ تورم از افزایش 2.7 درصدی دستمزد در مدت مشابه فراتر رفت.
متوسط "دستمزد واقعی" ایالاتمتحده، اندازهگیری فدرال دستمزد که تورم را در نظر میگیرد،
ماه گذشته به 10.76 دلار در ساعت کاهش یافت که 2 سنت نسبت به سال قبل کاهش داشت. "
مقصر این افزایش هزینهها؟ بیمه، انرژی، مسکن، بهداشت و درمان. نیازهای پایه.
باز هم، تنها افرادی که شاهد افزایش دستمزد هستند افرادی هستند که حقوق بالایی دارند.
این امر به این دلیل است که شرکتها بر پاداش دادن به کارگران ماهر فقط با افزایش دستمزد تمرکز میکنند،
چیزی که مارک کارنی، رئیس بانک انگلستان، آن را "کشتار دلبرت ها" مینامد.
متأسفانه این چیز جدیدی نیست. متوسط حقوق و دستمزد یک کارگر آمریکایی طی دههها نسبت به تورم افزایش نیافته است.
همانطور که PEW گزارش میدهد، "بااینحال، پس از تعدیل تورم، متوسط دستمزد ساعتی امروز، تقریباً همان قدرت خریدی را که در سال 1978 داشت، پ
س از یک افت طولانی در دهه 1980 و اوایل 1990 و رشد ناهموار و ناهماهنگ از آن زمان، دارد.
درواقع، درآمد متوسط ساعتی بیش از 45 سال پیش به اوج خود رسید:
نرخ 4.03 دلار در ساعت ثبت شده در ژانویه 1973 دارای همان قدرت خرید امروز 23.68 دلار بود. "
پیشنهاد ویژه: ۳ حرکت مالی که شما را به آزادی مالی میرساند
اکنون، برای برخی، تورم خبر بدی است زیرا آنها نمیدانند چگونه از تورم برای ثروتمند شدن استفاده کنند.
بنابراین تورم آنها را فقیرتر میکند. بهعنوانمثال، کارکنان از تورم آسیب میبینند زیرا آنها فقط میتوانند زمان خود را بفروشند،
و زمان معمولاً با تورم بهخوبی محافظت نمیشود. اگر بهطورکلی افزایش یابد، معمولاً سالانه پس از تورم رخ میدهد، نه با آن.
علاوه بر این، افرادی که بدهیهای کارت اعتباریشان زیاد است یا دارای وامهای ARM بهره هستند، تحت تأثیر تورم قرار میگیرند،
زیرا فدرال بهطورکلی برای مبارزه با تورم، نرخ بهره را افزایش میدهد.
بسیاری از بدهیهای بد بر اساس نرخهای بهره قابل تنظیم است که در زمان تورم افزایش مییابد و پرداخت بدهیها گرانتر میشود.
سرانجام، افرادی که با قوانین قدیمی پول بازی میکنند از تورم آسیب میبینند زیرا معتقدند پسانداز کردن پول در بانک عاقلانه است.
اما بانک هوشمند است، گنگ نیست. و بانک با قوانین جدید پول بازی میکند. آنها سود پولی را پرداخت میکنند که با تورم مطابقت ندارد.
پول، قدرت خرید خود را از دست میدهد زیرا بانک از پول شما برای کسب درآمد بیشتر استفاده میکند.
مهم نیست به کجا مراجعه کنید، همهچیز برای کارگر طبقه متوسط تلخ به نظر میرسد.
اما بهجای تمرکز بر موارد منفی، میخواهم آنچه پدر ثروتمندم در مورد چگونگی پیشرفت در اقتصاد با تورم به من آموخت، به اشتراک بگذارم.
پدر ثروتمندم به من نشان داد که چگونه ثروتمندان در طول تورم پولدار میشوند: اهرم و ریسک. و از آن به بعد این کار را میکنم.
من بازی بانک را انجام میدهم. من با نرخ ثابت از بانک وام میگیرم،
دارایی نقدی را خریداری میکنم که پرداخت بدهی را پوشش میدهد و استفاده کمتر از پول خودم، بازده سرمایهگذاری را افزایش میدهد.
در شرایط تورمی، اگر پرداخت بدهی ثابت شود، با از دست دادن قدرت خرید دلار و افزایش سرمایهگذاری و درآمد من، هزینه آن کمتر میشود.
دلیل افزایش سرمایهگذاری و درآمد من این است که من داراییهایی را خریداری میکنم که از تورم جلوگیری میکند.
بهعنوانمثال، در اقتصادهای تورمی، اجارهبها عموماً افزایش مییابد.
هنگام خرید ملک سرمایهگذاری، پرداخت بدهی ثابت میماند درحالیکه اجاره من به دلیل تورم افزایش مییابد.
این جریان نقدینگی بیشتری ایجاد میکند. من فقط پرداخت موافقت شده را به بانک بدهکار هستم.
افزایش هزینههای اجاره مستقیماً به جیب من سرازیر میشود.
همین امر برای مشاغل اتفاق میافتد. با افزایش هزینه کالاها برای مصرفکنندگان، مشاغل میتوانند قیمت خود را تنظیم کرده و از تورم سود ببرند.
این کار به این دلیل است که صاحبان مشاغل و سرمایهگذاران وقت نمیفروشند.
آنها در حال فروش محصولاتی هستند که از تورم در زمان واقعی جلوگیری میکنند. آنها تحت کنترل هستند.
کارکنان نه کنترل محصول خود یعنی زمان و نه کنترل پول خود را وقتی در بانک یا صندوق سرمایهگذاری مشترک پسانداز میکنند، دارند.
یکی دیگر از کارهایی که من برای جلوگیری از تورم انجام میدهم سرمایهگذاری در کالاها است.
اخیراً محصولات انرژی مانند نفت، سرمایهگذاری بزرگی در صورت وجود تورم بوده است.
بنابراین، اگرچه من معتقدم که آنها سرمایهگذاریهای خوبی برای من هستند، اما سرمایهگذاری خوبی برای همه نیستند.
بهویژه افرادی که هنوز در حال یادگیری اقتصاد و سرمایهگذاری هستند و ممکن است نتوانند بهسرعت در برابر تغییر شرایط اقتصادی واکنش نشان دهند.
تورم در راه است!
شخصاً، من با انتظار تورم سرمایهگذاری میکنم. همانطور که گفتم، این بدان معناست که من دلار میریزم و وارد کالاها و فلزات گرانبها میشوم.
من همچنین با پول دیگران املاک خریداری میکنم، نرخ بهره پایینی را قفل میکنم و انتظار دارم تورم، بدهیهای من را با دلارهای ارزانتر پرداخت کند.
اعتقاد من این است که سرمایهگذاری در داراییهایی که مانع تورم میشوند بهترین گزینه است.
ممکن است من اشتباه کنم، اما با این استراتژی نسبت به استراتژی رایج خود احساس امنیت میکنم.
صرفهجویی در دلار و سرمایهگذاری در سهام، اوراق قرضه و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک.
امنیت مالی بیشتری میخواهید؟
دقیقاً بیاموزید که چگونه مانند ثروتمندان فکر کنید و سپس آنچه را که ثروتمندان انجام میدهند برای رسیدن به استقلال مالی انجام دهید.
نوشتهای از رابرت کیوساکی