نتایج ما فقط بهاندازه برنامه ما خوب است. مربی من ارل شواف به من آموخت که این اتفاقات روزمره ما نیست که بخش عمدهای از آینده مارا تعیین میکند، زیرا آنچه اتفاق میافتد برای همه ما اتفاق میافتد.
در عوض، او به من یاد داد که نکته این است که ما در مورد آن، چه میکنیم.
اگر روند تغییر را با تدوین یک برنامه شروع کنیم، سال آینده کاری متفاوت از سال قبل انجام دهیم، مهم نیست که این تلاشها چقدر کوچک شروع شود.
در شرایط یکسان شروع به انجام کارهای مختلف کنید. آنهایی که همیشه داشتهایم و نمیتوانیم تغییر دهیم و ببینید چه معجزاتی رخ میدهد.
اگر روند معجزه را شروع کنیم و خودمان را تغییر دهیم، همهچیز تغییر میکند. و جالب اینجاست: تفاوت بین شکست و موفقیت ظریف است.
اجازه دهید با ارائه تعاریف خود از شکست و موفقیت به شما توضیح دهم: شکست چند اشتباه قضاوتی است که هرروز تکرار میشود.
مردی میگوید: «خب، من امروز در اطراف بلوک نرفتم، و این باعث مرگم نشد، پس حتماً مشکلی نیست.»
شما نمیتوانید چنین اشتباهاتی را مرتکب شوید زیرا برای شما هزینه خواهد داشت.
حالا، تعریف من از موفقیت این است: چند رشته کار ساده که هرروز تمرین میشوند.
آیا تفاوت را میبینید؟ بله، در همین چند رشته کار ساده است.
این عبارت کوچکی است که همه ما شنیدهایم: "یک سیب در روز مانند دکتر ما را از سرطان دور نگه میدارد."
و سؤال من از شما این است، "اگر این درست باشد چه؟" این کار چقدر ساده و آسان است؟
واقعیت این است که وقتی به افراد موفق نگاه میکنید، تقریباً همیشه یک برنامه پشت سر موفقیت آنها پیدا خواهید کرد.
آنها میدانند چه میخواهند، برنامهای میسازند که آنها را بهجایی که میخواهند برساند، و روی برنامهشان کار میکنند. این اساس موفقیت است.
ما بهعنوان انسان، توانایی منحصربهفردی برای تأثیرگذاری بر تغییرات در زندگی خود داریم.
زمانی که درگیر فرآیند معجزهآسای رشد شخصی میشویم، از طریق انتخاب آگاهانه خودمان است که میتوانیم طبیعت و زندگی خود را متحول کنیم.
من میخواهم امسال برای شما موفقیتآمیز باشد، یک موفقیت خیرهکننده و میدانیم که این بدان معناست که شما باید یک برنامه داشته باشید و سپس بهطور هدفمند روی آن برنامه کارکنید.
ترکیبی از مواد، نگرش باز شما به یادگیری و سختکوشی شما برای پیروی از برنامهای که برای شما مناسب است، امسال را به سال موفقی تبدیل میکند که میدانیم میخواهید آن باشد.
بنابراین اجازه دهید من شمارا به چالش بکشم.
بنابراین، چه ایدههای خوبی برای توسعه برنامهای وجود دارد که بهخوبی کار کند و قدرتمندانه شمارا به خط پایان برساند؟
در اینجا پنج نکته کلیدی وجود دارد که باید در نظر داشت:
برخی از افراد بسیار جزئیات گرا هستند و میتوانند یک برنامه پیچیده را از نزدیک دنبال کنند. سایرین کمتر به جزئیات توجه دارند که این نیز خوب است.
پس برنامه درست چیست؟ طرحی که مناسب شماست، هر یک از ما منحصربهفرد هستیم و عوامل مختلفی ما را برانگیخته میکند و شما باید برنامهای درست کنید که برای شما مناسب باشد.
برخی از برنامهها به پیچیدگی برنامههای دیگر نخواهند بود، اما همه ما باید برنامهای داشته باشیم، همراه با اهدافی که در آن برنامه وجود دارد تا ما را به جلو براند.
اگر دارای روحیه آزادهای هستید به خودتان نگویید که روزی دو ساعت را با کتاب و دفتر خاطرات سپری میکنید.
احتمالاً این اتفاق نخواهد افتاد و شما فقط ناامید خواهید شد.
شخصیت شما، نقاط قوت و ضعف شما هرچه که باشد، برنامهای پیرامون آنها ایجاد کنید. این پیشنهاد یک طرح برای همه نیست.
ممکن است هر جمعهشب باشد. هرروز صبح یا ظهر قبل از خواب میتواند 20 دقیقه باشد.
این زمان میتواند هر دوشنبه، چهارشنبه و جمعه در ماشین باشد و سی دی گوش کنید.
هر چه هست، زمان را تعیین کنید و آن را انجام دهید. در برنامه گامبهگام خود نکاتی را که میتوانید هر هفته به دست آورید یادداشت کنید.
آنها باید ملموس و قابلدستیابی باشند. نظم و انضباط را توسعه دهید و هرروز در این راستا قدم بردارید که شمارا به اهدافتان نزدیکتر میکند.
یادداشتبرداری کنید، آقای شواف به من آموخت که حافظهام را باور نکنم، بلکه آن را یادداشت کنم تا جایی برای جمعآوری اطلاعاتی که بر تغییر تأثیر میگذارد پیدا کنم و این توصیه در تمام این سالها به من خدمت کرده است.
ایدهها و الهاماتی را بنویسید که شمارا از جایی که هستید به جایی که میخواهید باشید میرساند.
ایدههایی را که بیشتر روی شما تأثیر میگذارد یادداشت کنید. افکار و ایدههای خود را بنویسید.
به این فکر کنید که به کجا میروید و چهکاری میخواهید انجام دهید. رؤیاها و آرزوهای خود را بنویسید.
خاطرات شما مکانی برای جمعآوری تمام اطلاعات ارزشمندی است که پیدا خواهید کرد.
اگر قصد دارید ثروتمند، قدرتمند، پیچیده، سالم، تأثیرگذار، بافرهنگ و منحصربهفرد شوید، اگر به موضوع مهمی برخورد کردید، آن را یادداشت کنید.
دو نفر به مطالب مشابهی گوش میدهند یا میخوانند و هرکدام ایدههای متفاوتی ارائه میدهند.
از اطلاعاتی که جمعآوری میکنید استفاده کنید و آنها را برای بررسی بیشتر، بحثهای آینده و ارزیابی ارزشی که برای شما نشان میدهد، یادداشت کنید.
زمانی را برای فکر کردن اختصاص دهید. زمانی برای بازگشت به عقب، یادگیری مجدد چیزهایی که یاد گرفتید و کارهایی که هرروز انجام میدادید.
من آن را "بازپخش نوارها" مینامم، بنابراین در حافظه شما قفل میشود و بهعنوان یک ابزار عمل میکند.
همانطور که مطالب این طرح را مرور میکنید، میخواهید زمانی را صرف فکر کردن در مورد اهمیت آن برای خود کنید.
در پایان هرروز چند دقیقه وقت بگذارید و در طول روز برگردید و بررسی کنید که با چه کسانی صحبت کردید، چه کسانی دیدید، چه گفتند، چه اتفاقی افتاد و چه احساسی دارید.
هرروز بخشی کلی از زندگی شماست.
سپس چند ساعت در پایان هفته را به بررسی فعالیتهای هفته اختصاص دهید.
همچنین، چند دقیقه در طول این هفته به این فکر کنید که چگونه این مطالب باید در زندگی و شرایط شما اعمال شود.
نصف روز در پایان ماه و یک آخر هفته در پایان سال را برای به دست آوردن آن اختصاص دهید، بنابراین هرگز ناپدید نمیشود، تا مطمئن شوید گذشته حتی ارزشمندتر است و بهخوبی به آینده شما خدمت میکند.
به یاد داشته باشید که برنامه شما یک نقشه راه برای چگونگی رسیدن به اهدافتان است، بنابراین باید آنها را داشته باشید.
از همه چیزهایی که زندگی من را به سمت بهتر شدن (و سریعترین) تغییر داد، یادگیری نحوه تعیین اهداف بود.
تسلط بر این فرآیند منحصربهفرد میتواند تأثیر قدرتمندی بر زندگی شما داشته باشد.
به یاد دارم که مدت کوتاهی پس از ملاقات با آقای شواف، او از من پرسید که آیا فهرستی از اهدافم دارم که البته من چیزی برای ارائه نداشتم.
او پیشنهاد کرد که چون من مجموعهای از اهداف مشخص و معین ندارم، میتواند موجودی بانکی من را با چند صد دلار حدس بزند و او این کار را کرد!
خوب، آقای شواف بلافاصله شروع به کمک به من کرد تا دیدگاهم را در مورد آینده و رؤیاهایم را برای او تعریف کنم.
او به من یاد داد که هدفگذاری کنم، زیرا این بزرگترین تأثیر بر آینده یک فرد و بزرگترین نیرویی است که فرد را به سمتی که میخواهد برود میکشاند.
آینده باید برنامهریزی شود، بهخوبی طراحی شود تا نیرویی را اعمال کند که شمارا به وعده آنچه میتواند باشد بکشاند.
چیزی که انسان موفق را از ناموفق متمایز میکند این است که افراد موفق یک کار ساده را آنقدر زیاد تکرار میکند و افراد ناموفق فقط آن را انجام میدهند.
آنها لزوماً باهوشتر از دیگران نیستند. آنها فقط روی برنامه کار میکنند. زمان عمل زمانی است که احساسات قوی باشد.
اگر این کار را نکنید این اتفاق میافتد: قانون قصد کاهش. قصد داریم زمانی که ایده به ذهنمان میرسد، زمانی که احساس زیاد است، عمل کنیم.
اما اگر سرعتمان را کم کنیم و بهزودی آن را به عمل تبدیل نکنیم، نیت شروع به کاهش میکند، کم میشود و بعد از یک ماه سرد میشود و یک سال بعد دیگر حسی نسبت به آن ایده نداریم.
بنابراین زمانی که ایده قوی، واضح و قدرتمند است نظم و انضباط را برقرار کنید. اکنون زمان کار بر روی برنامه است.
شما باید احساسات را به تصویر بکشید و آن را در فعالیتهای منظم قرار دهید و آن را به عدالت تبدیل کنید.
جالب اینجاست: همه رشتهها بر یکدیگر تأثیر میگذارند. همهچیز روی همهچیز تأثیر میگذارد به همین دلیل است که کوچکترین اقدام مهم است.
زیرا ارزش و مزایایی که از این اقدام کوچک به دست میآورید به شما انگیزه میدهد که کارهای بعدی و بعدی را انجام دهید.
پس بیرون بروید و روی برنامه خود عمل کنید، زیرا اگر برنامه خوب باشد، نتایجی که حاصل میشود میتواند معجزهآسا باشد.
نوشتهای از جیم ران