دارایی دارم یا بدهی دارم؟
پدر پولدار رابرت راهی برای بیان مسائل به زبان بسیار ساده داشت. تعریف او از دارایی هنوز هم تعریفی است که من امروز از آن استفاده میکنم:
"یک دارایی، چه در حال کار باشد چه نباشد، چیزی است که پول را در جیب شما میگذارد."
در یک دوره آن هم بهصورت ساده!
درک اینکه چرا این موضوع مهم است.
اگر امروز دست از کار بکشید، یعنی حقوق شما متوقف شود، از کجا و از چه طریقی پول درمیآورید و درآمد دارید؟ اکثر زنان با "هیچ جا" پاسخ میدهند.
پولی وجود نخواهد داشت و شما منبع درآمدی ندارید.
امروز روزی است که باید ذهنیت خود را در مورد پول تغییر دهید. واقعاً چه چیزی را میخواهید و چگونه میخواهید به آن برسید؟
در اینجا چند نمونه از تفاوت بین داراییها و بدهیها آورده شده است:
یک دارایی ممکن است ملک اجارهای باشد که دارای جریان نقدی مثبت است و شما از آن کسب درآمد کنید.
ممکن است کسبوکاری باشد که در آن سرمایهگذاری کردهاید و هرسال به شما جریان نقدی و پول میدهد.
دارایی میتواند سهامی باشد که سود سهام آن را بهطور منظم دریافت میکنید.
نکته کلیدی این است که این سرمایهگذاری است که از آن بهطور منظم پول دریافت میکنید یعنی، جریان نقدی مثبتی را فراهم میکند.
از سوی دیگر، بدهی چیزی است که از جیب شما پول خارج میکند و قرار است شما آن را پرداخت کنید.
بنابراین، اگر کار را متوقف کنید، بهاحتمالزیاد ماشین شما هر ماه از طریق پرداخت هزینهها شامل بنزین و تعمیر و نگهداری از جیب شما پول میگیرد.
خانه شما هر ماه از شما پولی بهصورت پرداخت وام مسکن، مالیات بر دارایی، بیمه و نگهداری میگیرد.
همه اینها جریان نقدی منفی را ایجاد میکنند. زیرا شما منبعی برای درآمد ندارید.
اما کلید آزادی مالی، تمرکز بر کسب دارایی است
همیشه به من میگفتند روی ستون و اصل درآمد تمرکز کنم. به من یاد دادند که شغلی پیدا کنم، سخت کار کنم و حقوق بگیرم.
یا اگر ساعتی کار میکردم، به من یاد دادند که باید ساعتهای بیشتری بگذارم یا نرخ ساعتیام را افزایش دهم.
تمرکز همیشه بر درآمد بود، بهویژه درآمد معمولی بهدستآمده - افزایش حقوق، دستمزد یا کمیسیون.
تا زمانی که تمرکز و توجهم را در آنجا معطوف کنم، تمام عمرم برای آن درآمد سخت کار خواهم کرد.
همه چیز وقتی روشن شد که متوجه شدم کلید رفاه مالی تمرکز بر کسب درآمد نیست، بلکه تمرکز بر کسب دارایی است.
وقتی این ارتباط را برقرار کردم، زندگی آسانتر شد، هم در زندگی مالی شخصی و هم در تجارتمان - شرکت پدر پولدار.
من بر کسب داراییها بهصورت شخصی و همچنین بر داراییهایی که در شرکت خود میساختیم، تمرکز کردم.
من همچنین شروع به پرسیدن یک سؤال مهم کردم: امروز چه داراییهای جدیدی میسازم و چگونه پولسازی میکنم؟
این بهسادگی یک نگاه متفاوت به جهان است.
متفاوت فکر کردن در مورد لذت بردن از چیزهای خوب
چند بار تابهحال چیزی میخواستید - یک ماشین جدید، یک خانه بزرگتر، گوشواره الماس، یک کیف دستی گران- اما به خودتان گفتید، "نه، من نمیتوانم آن را داشته باشم" زیرا نمیتوانید آن را بخرید و دلیلش این بود که پولش را نداشتید؟
شاید با یادآوری اینکه «هیچکس در زندگی به هر چیزی که میخواهد نمیرسد» یا «شاید روزی» خود را دلداری داده باشید.
من یک بار همین احساس را داشتم.
برای مثال، سالها پیش، چیزی را پیدا کردم که واقعاً میخواستم: یک قایق بادبانی زیبا به طول 120 متر. دو مشکل وجود داشت:
1) ما برای آن پول کافی نداشتیم.
2) میدانستیم که داشتن یک قایق یک مسئولیت بزرگ است و همین موضوع برای ما هزینه دارد! یا حداقل این چیزی است که ما فکر میکردیم.
اما من واقعاً آن قایق بادبانی را میخواستم، بنابراین شروع کردم به بررسی راههایی که به من اجازه میدهد قایق را بخرم و آن را به یک دارایی تبدیل کنم.
بهجای اینکه آن را در اسکلهای در هاوایی بگذاریم و بنشینیم و هر ماه چک بنویسیم تا هزینه نگهداری و وام آن را بپردازیم، قایق را در یک شرکت اجارهای قرار دادیم.
وقتی از قایق استفاده نمیکنیم، در سراسر جزایر هاوایی اجاره داده میشود و این خود برای ما منبع کسب درآمد بود.
پول حاصل از تجارت چارتر هزینههای قایق را میپردازد. بله درست است، وقتی داراییها و بدهیها با هم ادغام میشوند بسیار رضایتبخش است!
ما همین کار را با خانه تعطیلات خود در هاوایی انجام میدهیم. خانه زیبایی است، اما ازآنجاییکه ما در آریزونا زندگی میکنیم و زیاد آنجا نیستیم.
بنابراین، ما آن خانه را در بیشتر مواقع سال با هزاران دلار در روز اجاره میدهیم. جریان نقدی بهراحتی هزینههای خانه را میپردازد.
یک بار دیگر، ما راهی برای ترکیب داراییها و بدهیها پیدا کردیم.
و بهترین بخش این است که هر زمان که بخواهیم از قایق و خانه لذت میبریم، همه اینها توسط مشاغلی که آنها را تبدیل کردهایم، پرداخت میکنیم.
چطور میشود هم خدا را داشت و هم خرما؟ خودتان فکر کنید!
طرز فکر خود را تغییر دهید؛ زندگی خود را تغییر دهید
وقتی من و رابرت با هم ازدواج کردیم، درباره پول و اینکه چگونه بهعنوان یک زن و شوهر میخواهیم به آن نزدیک شویم، صحبت کردیم.
بهعنوانمثال، به قانون طلایی مالی رسیدیم: هر پولی در ستون دارایی میماند.
قانون دیگری که به آن رسیدیم این بود که اگر هرکدام از ما چیز سرگرمکنندهای مانند قایق بادبانی میخواستیم، هرگز نگفتیم "نه". در عوض، ما همیشه میگفتیم: "چطور؟"
اینگونه زندگی کردن به طرز فکر بستگی دارد.
هم من و هم رابرت فکر میکنیم وحشتناک است که به مردم بگوییم نمیتوانند آنچه را که میخواهند داشته باشند - چه راه وحشتناکی برای گذراندن زندگی!
با تغییر ذهنیت خود از "من نمیتوانم این هزینه را بپردازم" به "چگونه میتوانم این هزینه را بپردازم؟"
شما میتوانید به معنای واقعی کلمه زندگی خود را تغییر دهید. بدهیهایی که دارید، درواقع میتوانند شمارا ثروتمندتر کنند.
زیرا در یافتن راههایی برای استطاعت آنها با ایجاد یا سرمایهگذاری در داراییهای نقدی خلاق میشوید.
مهمترین نکتهای که برای شما است
دلیل اینکه افراد از نظر مالی دچار مشکل میشوند یا هرگز در زندگی پیشرفت نمیکنند این است که بدهیهایی دارند که فکر میکنند اینها دارایی هستند.
یکی از مهمترین درسهایی که از پدر پولدار آموختم این بود که تفاوت بین دارایی و بدهی را بدانم.
هنگامیکه آن را کاهش دهید، متوجه خواهید شد که استراتژی برای دستیابی به ثروت بینهایت، که در آن جریان نقدی وارد شده برابر یا بیشتر از هزینههای ماهانه شما باشد، بسیار ساده است: تمرکز بر درآمد را متوقف کنید و شروع به کسب داراییهایی کنید که باعث میشود شما جریان نقدی بیشتری داشته باشید.
بر کسی پوشیده نیست که هر کجا زمان، انرژی و تمرکز خود را بگذارید در زندگی شما رشد خواهد کرد.
بنابراین اگر میخواهید به رؤیاهای مالی خود برسید، ممکن است بخواهید زمان، انرژی و تمرکز خود را روی کسب دارایی بگذارید.
نوشتهای از کیم کیوساکی