در دسامبر 1984، من و رابرت تمام آنچه داشتیم را فروختیم و هونولولو را ترک کردیم تا شروع به ساختن کسب و کار خود در کالیفرنیای جنوبی کنیم. طولی نکشید - دقیقاً دو ماه - تا اینکه تمام پولی که داشتیم را خرج کردیم.
شکستخورده بودیم و بدون کار و هیچ برنامهای. ما تا آماده شدن برای راهاندازی کسب و کارمان راه زیادی در پیش داشتیم. حتی گاهی اوقات ما بیخانمان بودیم و در یک تویوتا سلیکا میخوابیدیم.
صادقانه میتوانم بگویم سال 1985 بدترین سال زندگی ما بود. اما وقتی روحیه کارآفرینی شکستناپذیری دارید - میل عمیقی برای جستجوی چیزی متفاوت بهجای پیروی از مسیر سنتی که برای شما ترسیم شده است - شگفتانگیز است که چقدر سختی را برای تحقق رؤیاهای خود تحمل خواهید کرد.
وقتی کفگیر به ته دیگ خورد!
وقتی من و رابرت چیزی نداشتیم، همدیگر را مقصر میدانستیم و مدام با هم دعوا میکردیم. کینه ایجاد شد. قطعاً ما در بهترین حالت خود نبودیم. ما بیشازحد تصور، استرس داشتیم.
بدترین بخش آن برای من این بود که عزتنفسم پایین آمد. قبل از سال 1985، من همیشه زنی بسیار خوشبین، شاد، قاطع و با اعتمادبهنفس بودم.
اما وقتی این دوره بد مالی را پشت سر گذاشتیم، شروع کردم به زیر سؤال بردن و شک در همه چیزهایی که میدانستم و به آنها اعتقاد داشتم، ازجمله تواناییام برای انجام هر کاری.
از خودم میپرسم: "آیا اصلاً چیزی میدانم؟" چیزی که با چند شک و تردید بهخودیخود شروع شد، بهسرعت به جایی تبدیل شد که در آن زمان مانند یک حفره بزرگ و تاریک به نظر میرسید که خروج از آن غیرممکن بود. پایینترین و تاریکترین نقطه زندگی من بود.
نادیده گرفتن مخالفان
مطمئنم که نه رابرت و نه من، آن سال اگر همدیگر را نداشتیم پشت سر نمیگذاشتیم (اگرچه همیشه آنطور که باید با هم مهربان نبودیم).
در تمام مدت، هر دوی ما دوستان و خانوادهای داشتیم که به ما میگفتند: «چرا شغلی پیدا نمیکنید؟ مدتی چک حقوق بگیرید تا کسب و کارتان راهاندازی شود.» اما ما جور دیگری میدانستیم.
ما میدانستیم که پیدا کردن شغل یک گام به عقب است. آنقدر پیشآمده بودیم و در آن لحظه نتوانستیم دست از کار بکشیم.
ما همچنین میدانستیم که اگر به دنبال دستمزد راحت باشیم، ممکن است هرگز کسبوکارمان را نسازیم.
با نگاهی به گذشته، درواقع قرار گرفتن در این موقعیت وحشتناک بود که نیروی محرکه ما بود. ما را وادار به یافتن راهی برای خروج از آشفتگیهایی که در آن بودیم، پیدا کردیم.
ما مصمم بودیم کسب و کار خود را بسازیم و به نیروی محرکه خود احترام بگذاریم: این یعنی روحیه کارآفرینی.
تغذیه روحیه کارآفرینی
درنهایت به نقطهای رسیدیم که از این هرجومرج که ایجاد کرده بودیم بهاندازه کافی خسته شده بودیم.
رابرت به این نتیجه رسید که هیچکس جز او زندگی او را بهتر نخواهد کرد و زمان اقدامات جسورانه فرا رسیده است.
تصمیم گرفتم دیگر برای خودم متأسف نباشم. از سرزنش دیگران برای شرایطم دست کشیدم.
و ما دو نفر بهسادگی تصمیم گرفتیم که کنترل آینده خود را در دست بگیریم و به کار برگردیم. بنابراین خودمان را از سختی و بلا بیرون کشیدیم و به جلو حرکت کردیم.
خیلی بعد در زندگی به یاد میآورم که شنیدم مایکل هویت، دکترا، و متخصص فیزیولوژی سلامت و ورزش درباره سه ویژگی منتسب به زندگی طولانی صحبت میکرد.
آن صفات عبارت بودند از:
• هدف • خوشبینی • تابآوری و تحمل
یادم میآید که فکر میکردم «همه زنان باید اینها را بدانند». اکنون، میدانم که اینها برای روحیه کارآفرینی نیز ضروری هستند.
هدف
داشتن احساس ارزشمند بودن، برای خود و دیگران.
احساس هدف دلیل اصلی برای رسیدن به اهداف و مقاصدی است که در ذهن دارید. این چیزی بزرگتر از شما و بزرگتر از نتیجه درک شده است (مثلاً ممکن است پول باشد).
فقیر و بیخانمان بودن سخت بود. اما حتی سختتر از آن شک و تردید به خود بود که در آن زمان به وجود آمد.
چرا شغل پردرآمدم را به خاطر این کار رها کردم؟ چرا از خانهام دور شدم تا اصلاً خانه نداشته باشم؟ آیا اینهمه واقعاً ارزشش را داشت؟
اما، زمانی که همه چیز بد بود، هدفم را در خط مقدم ذهنم نگه داشتم. میدانستم که هدفم رسیدن به استقلال مالی و کمک به زنان دیگر است.
بنابراین من و رابرت به آن ادامه دادیم و کمکم در موفقیت رشد کردیم. امروز، ما با میلیونها سرمایهگذاری و کسب و کار پررونق ازنظر مالی آزاد هستیم.
اما زمانی که کار سخت میشد، میتوانستیم بهراحتی آن را ترک کنیم.
نقلقولی که اخیراً در مورد آن تأمل کردهام این است: «روح یک زن آن قدرت نامرئی در درون است که هنگام آزمایش ظاهر میشود.»
اغلب، ما میخواهیم از درد و رنج زمانهای سخت اجتناب کنیم.
اما مشکل این اجتناب این است که ما واقعاً هیچچیز در مورد خودمان نمیآموزیم، اینکه چقدر میتوانیم قوی، مصمم و مدبر باشیم.
بهعنوان یک زن، ما باید چالشهای زمانهای سخت را برای آنچه هستند در آغوش بگیریم – فرصتهایی برای تمرکز مجدد بر روی هدف خود و نشان دادن روح خود به جهان.
امروز، اگر در حال گذراندن یک دوران سخت هستید، من شما را تشویق میکنم که هدف خود را عمیقاً بررسی کنید، هدف خود را از اول به خود بگویید و از روح خود - قدرت نامرئیتان که جهان نیاز به دیدن آن دارد- بهره ببرید.
خوشبینی
داشتن نگرش روشن و مثبت به زندگی.
افراد خوشبین تمایل به داشتن حس خوب و اعتمادبهنفس قوی دارند. گفته شده است که افراد بدبین معمولاً دقیقتر هستند، اما افراد خوشبین عمر طولانیتری دارند. این قطعاً در این مطالعه صدساله صادق بود.
این من را به یاد خواهرم، وندی میاندازد. او پس از یک سفر یکهفتهای برگشت و به خانهاش رفت تا ببیند که از دیوار اتاق نشیمنش آب میریزد. در جایی که بیشتر مردم از کوره درمیرفتند - فریاد میزدند و میدویدند - او با آرامش موقعیت را ارزیابی کرد و گفت: "حدس میزنم باید با یک لولهکش تماس بگیریم." و سپس اضافه کرد: "بههرحال آن دیوار باید رنگ شود."
بار دیگر، وندی به دیدن دخترش که در هانوی، ویتنام کار میکند، رفته بود. اولین روز حضورش در آنجا، او یک اورژانس پزشکی غافلگیرکننده داشت و به او گفته شد که بیمارستان هانوی برای آنچه او نیاز دارد مجهز نیست و باید به بانکوک پرواز کند.
او و دخترش به تایلند رفتند و در آنجا تحت درمان قرار گرفتند. این یک مصیبت باورنکردنی بود. وقتی تلفنی این موضوع را به من گفت، واضح بود که هرگز وحشت نکرد، بلکه بهسادگی آنچه را که باید انجام میداد، انجام داد.
بعدازاینکه از بیمارستان خارج شد، از او پرسیدم که چگونه این کار را انجام داده است. او پاسخ داد: «خب، من فکر کردم که قبلاً هرگز به بانکوک نرفتهام، بنابراین وارد شهر جدید شدیم، یک نوشیدنی خوردیم و روز بعد شهر را گشتیم. فوقالعاده بود!»
آره، خواهرم وندی عمر طولانی خواهد داشت.
تابآوری و تحمل
توانایی بازیابی پس از یک شکست.
انعطافپذیری این است که چقدر سریع میتوانید با ناملایمات کنار بیایید و از پس آن برگردید. از بین این سه ویژگی، این یکی از ویژگیهایی است که به اعتقاد من تعیین میکند کدام افراد بهجای شکست، موفقیت را ببینند.
این همان چیزی است که ما را از غربت به جایی رساند که من و رابرت امروز هستیم.
دونالد ترامپ یک بار به من گفت که تعیینکننده موفقیت یک فرد در تجارت، به واکنش او در شرایط سخت بستگی دارد.
آیا او در وضعیت سخت خم میشود و به یک زندگی ناکام مصمم است؟ یا آیا او از به کار بردن کلمه شکست خودداری میکند، عاقلانه لبخند میزند، و به سر کار بازمیگردد، با این تجربه هوشمندانهتر؟
مایا آنجلو، یک فعال حقوق مدنی، نویسنده و رقصنده، این را کاملاً مختصر میگوید: «من دوست دارم دختر جوانی را ببینم که بیرون میرود و دنیا را دگرگون میکند. زندگی سخت است تو باید بروی بیرون و محکم باشی.»
رابرت و من میدانستیم که برای چه چیزی کار میکنیم - آزادی مالی. این هدف ما بود و میدانستیم که این کار از دستیابی به یک «شغل خوب» و تکیه بر چک حقوق حاصل نمیشود.
ما باید میدانستیم که پول چگونه کار میکند و چگونه آن را برای خودمان انجام دهیم. ما باید کسبوکاری ایجاد میکردیم که از ما حمایت میکرد و در داراییهایی سرمایهگذاری میکرد که جریان نقدی منفعل را فراهم میکرد.
و بنابراین ما روحیه کارآفرینی فردی و جمعی خود را پذیرفتیم و تا زمانی که به هدف خود نرسیدیم متوقف نشدیم.
خوشبینی ما، توانایی ما برای جشن گرفتن بردهای کوچک (مانند هزینه کردن یک اتاق هتل برای خواب و مقداری KFC برای شام)، چیزی است که ما را نگه داشت.
جنبه روشن هر سختی که به ما میرسید هدف ما را زنده نگه میداشت.
درنهایت، مقاومت ما باعث شد که ما هرگز عقب نمانیم. ما نتوانستیم؛ ما متعهد ماندن به هدفمان را صرفاً موضوع بقا کردیم.
برای چی کار میکنی؟
امروز، وقتی با افرادی صحبت میکنم که میخواهند از رؤیاهای خود دست بکشند، بهسادگی میپرسم: "برای چه کار میکنی؟" همانطور که رؤیاهای خود را توصیف میکنند، روشن میشوند.
سطح انرژی آنها افزایش مییابد. من به آنها یادآوری میکنم که آنها باید همیشه رؤیاهای خود را حفظ کنند، حتی زمانی که دنیا میخواهد آنها را به عقب بفرستد. این تنها راه ادامه دادن است.
راه دیگری برای بررسی این موضوع این است که "چرا" را تعیین کنید - دلیلی که در اعماق قلب و روح خود میخواهید به هدف برسید.
هنگامیکه متوجه شدید که چرا اینقدر مهم است، تمرکز و انگیزه خود را برای رسیدن به آن هدف حفظ خواهید کرد. و وقتی به پایان رسیدید، تمام تلاش و درد، ارزشش را دارد.
بنابراین، امروز از خود بپرسید، "برای چه کار میکنم؟" "چرای من چیست؟" این پاسخها را نگه دارید و بدون توجه به موانعی که در راه شما وجود دارد، ادامه دهید.
اگر واقعاً روحیه کارآفرینی را تجسم میکنید و میدانید که وضعیت موجود برای شما مناسب نیست، هرگز از چیزی جز دستیابی به اهداف خود راضی نخواهید بود.
در طول مسیر، اشتباهات و شکستهایی وجود خواهد داشت، درست مانند من و رابرت، بنابراین به یاد داشته باشید: این کاری است که با شکست خود انجام میدهید که واقعاً تعیین میکند که آیا در کارآفرینی موفق خواهید بود یا خیر.
نوشتهای از کیم کیوساکی