قدرت انتخاب و کلید ثروتمند بودن! یادداشتی از رابرت کیوساکی

قدرت انتخاب و کلید ثروتمند بودن!  یادداشتی از رابرت کیوساکی

انتخاب ثروتمند بودن با تصمیماتی که امروز می‌گیرید شروع می‌شود. همه ما مشتاق آزادی انتخاب هستیم.

به همین دلیل است که در طول تاریخ مردم برای راه آزادی مبارزه کرده‌اند و جان خود را در راه آزادی داده‌اند.

به همین دلیل است که خانواده‌ها همه چیز را رها می‌کنند تا از کشوری ستمگر به کشوری آزاد مهاجرت کنند.

به همین دلیل است که ما مردان بزرگی مانند مارتین لوتر کینگ جونیور و گاندی را گرامی می‌داریم.

اما مانند بسیاری از آزادی‌ها، انتخاب می‌تواند یک شمشیر دو لبه باشد.

وقتی در انتخاب آزاد باشیم، می‌توانیم هم تصمیم‌های خوب و هم تصمیم‌های بد بگیریم.

اغلب، آنچه ثروتمندان را از فقرا جدا می‌کند، انتخاب‌هایی است که انجام می‌دهند.

ازنظر مالی، ما این قدرت را داریم که آینده خود را انتخاب کنیم: ثروتمند بودن، فقیر یا طبقه متوسط.

عادات خرج کردن ما نشان‌دهنده این است که ما چه کسی هستیم و برای چه چیزی ارزش قائلیم.

افراد فقیر عادات خرج کردن ضعیفی دارند. افراد ثروتمند عادات خرج کردن زیادی دارند.

افراد فقیر، فقیر بودن را انتخاب می‌کنند. افراد ثروتمند، ثروتمند بودن را انتخاب می‌کنند.

ممکن است خشن و بی‌احساس به نظر برسد، اما در تجربه من، کاملاً درست است.

اگر می‌خواهید ثروتمند بودن را تجربه کنید، مهم است که قدرت انتخاب را درک کنید و بدانید که چگونه انتخاب‌های مالی خوبی داشته باشید.

هر روز پولدار بودن را انتخاب کنید

به‌عنوان یک پسر، پدر ثروتمندم به من یاد داد که همان‌طور که ثروتمندان فکر می‌کنند فکر کنم.

پدر پولدار گفت: «بیشتر مردم با انتخاب خود ثروتمند هستند.

آن‌ها سرمایه‌گذاری در دارایی‌ها را انتخاب می‌کنند و پول خود را برای بدهی‌ها هدر نمی‌دهند.

او تفاوت بین دارایی و بدهی را به من آموخت. به لطف پدر پولدارم، در جوانی ثروتمند بودن را انتخاب کردم.

می‌دانستم تنها کاری که باید انجام دهم این بود که یاد بگیرم دارایی‌ها را به دست بیاورم.

اکثر مردم فقیر بودن را انتخاب می‌کنند. یادگیری نحوه اتخاذ تصمیماتی که به ثروتمند بودن آن‌ها کمک می‌کند بسیار دردسرساز است.

بنابراین در عوض، آن‌ها جملاتی مانند "من به پول علاقه‌ای ندارم"، "نباید نگران باشم چون هنوز جوان هستم"، "من هرگز ثروتمند نخواهم شد" و "همسرم کار می‌کند" می‌گویند.

تمام امور مالی."

این طرز تفکر دو چیز مهم را از شما سلب می‌کند: زمان و یادگیری، مهم‌ترین دارایی‌های شما.

اگر می‌خواهید ثروتمند شوید، باید بهانه‌جویی را کنار بگذارید و ذهنیت جدیدی داشته باشید.

شما باید هر روز انتخاب کنید تا وقت خود را صرف یادگیری در مورد پول و نحوه کارکرد آن کنید.

شما باید انتخاب کنید که معاملات و دارایی‌های عالی پیدا کنید. شما باید با انتخاب خود ثروتمند باشید و در عمل نیز همان را انجام دهید.

من ثروتمند بودن را انتخاب می‌کنم و هر روز از قدرت انتخاب خود استفاده می‌کنم.

قدرت انتخاب و مغز

قدرت انتخاب و مغز

من اغلب مشاهده کردم که مردم معمولاً یک چیز می‌گویند اما چیز دیگری انجام می‌دهند. کنجکاو بودم که چرا این‌طوری شده.

بنابراین، در طول سال‌ها، من تحقیقات زیادی در مورد مغز انجام داده‌ام.

به‌عنوان‌مثال، ممکن است از شخصی بپرسم: "آیا می‌خواهی پولدار باشی؟" پاسخ او ممکن است "بله" باشد.

اما به‌جای انجام کاری که برای ثروتمند بودن لازم است، اغلب کارهایی انجام می‌دهد که در عوض او را فقیرتر می‌کند، نه ثروتمندتر.

نمونه‌ای از این می‌تواند فردی باشد که فرصت سرمایه‌گذاری با پتانسیل بالایی برای بازده دارد و در عوض پول خود را پس‌انداز کرده و سرمایه‌گذاری را پس می‌دهد.

مثال دیگر می‌تواند زنی باشد که کسب‌وکار رو به رشدی دارد که برای رفتن به سطح بعدی مجبور است شغل خود را رها کند، اما در عوض کسب‌وکار خود را تعطیل می‌کند و به‌عنوان کارمند می‌ماند.

این‌ها تصمیماتی هستند که توسط ترس حاکم می‌شوند، چیزی که اغلب بر مغز ما حکومت می‌کند.

چیزی که من کشف کرده‌ام این است که آن‌هایی که ثروتمند هستند اغلب قدرت کنترل مغزشان را دارند.

برای اعمال سطح بالاتری از قدرت انتخاب. برای درک این موضوع، درک نحوه عملکرد سه بخش اساسی مغز مفید است.

مغز چپ

این بخش از مغز شما عموماً برای خواندن، نوشتن، صحبت کردن و منطق قابل‌دسترسی است.

این بچه‌هایی هستند که در مدرسه خوب عمل می‌کنند چپ مغز هستند و افراد چپ مغز در مشاغلی مانند نویسنده، دانشمند، وکیل، حسابدار و معلم مدرسه سرآمد هستند.

مغز راست

این بخش از مغز شما عموماً برای تصاویر، هنر، موسیقی و سایر موارد مرتبط با خلاقیت و تخیل قابل‌دسترسی است.

افراد راست‌مغز همیشه در مدرسه عالی نیستند زیرا در محیط‌های سفت‌وسخت رشد نمی‌کنند.

طراحان، معماران، نوازندگان و دیگر خلاقان عموماً تحت سلطه تفکر راست مغز هستند.

مغز ناخودآگاه

مغز ناخودآگاه شامل "مغز قدیمی" است که اغلب مغز اولیه نامیده می‌شود و بیشتر شبیه مغز حیوانات است.

به همین دلیل، این قدرتمندترین بخش مغز ما است و اغلب بخشی که ما را کنترل می‌کند.

مغز ناخودآگاه فکر نمی‌کند. واکنش نشان می‌دهد. می‌جنگد، فرار می‌کند یا یخ می‌زند.

مغز ناخودآگاه همچنین هوش درون فردی ما را درگیر می‌کند، نحوه ارتباط ما با دیگران در یک موقعیت خاص نیز به عهده مغز ناخودآگاه ما است.

به همین دلیل، هوش درون فردی بزرگ‌ترین عامل در موفقیت یا عدم موفقیت شما در زندگی، عشق، سلامتی و پول است.

قدرت انتخاب و ناخودآگاهقدرت انتخاب و ناخودآگاه

آیا می‌توانید ناخودآگاه را کنترل کنید؟ پاسخ کوتاه بله است.

افرادی که هوش درون فردی بالایی دارند، توانایی کنترل میل ناخودآگاه مغز خود را برای مبارزه، فرار یا حضور دارند.

آن‌ها هوش لازم برای انتخاب پاسخ ناخودآگاه مناسب به یک موقعیت خاص را دارند.

این بدان معنی است که اگر آن‌ها عصبانی هستند، می‌توانند آرام بمانند. اگر می‌ترسند، می‌توانند با ترس خود مقابله کرده و بر آن غلبه کنند.

اکثر مردم توانایی کنترل ضمیر ناخودآگاه خود را ندارند و بیشتر مردم تحت کنترل ترسی هستند که در ناخودآگاه آن‌ها وجود دارد.

اگر می‌خواهید ثروتمند باشید، یادگیری کنترل ضمیر ناخودآگاه خود قبل از فکر کردن و تصمیم‌گیری حیاتی است.

قدرت انتخاب و پذیرش ایده‌های جدید

بسیاری از مردم در مورد پول از همان قوانین قدیمی پول پیروی می‌کنند.

به طور مثال به مدرسه بروند، شغل خوبی پیدا کنید، خانه بخرید، پول پس‌انداز کنید و در یک مجموعه متعادل از سهام، اوراق قرضه و صندوق‌های سرمایه‌گذاری مشترک سرمایه‌گذاری کنید.

مشکل این است که آن‌ها دیگر معتبر نیستند. نه‌تنها این، پیروی از آن‌ها شمارا فقیر می‌کند.

یکی از کلیدهای رشد به‌عنوان یک فرد و غلبه بر ناخودآگاه در انعطاف‌پذیری عصبی است.

به عبارت ساده، انعطاف‌پذیری عصبی توانایی مغز برای تغییر ساختاری هر دو درنتیجه یادگیری است.

تنها راهی که ممکن است این اتفاق بیفتد این است که نسبت به اطلاعات جدید ذهنی بازداشته باشید.

وقتی نوبت به رشد واقعی مغز شما می‌رسد، اولین قدم این است که ذهن خود را باز کنید.

به همین دلیل است که کودکان ازنظر ذهنی با چنین سرعت شگفت‌انگیزی رشد می‌کنند.

آن‌ها ایده‌های سفت و سختی را شکل نداده‌اند. آن‌ها کاملاً به روی جهان و امکانات آن باز هستند.

اگر می‌خواهید ثروتمند شوید، باید از جهاتی دوباره مانند یک کودک شوید و پذیرای ایده‌های جدید باشید.

انتخاب ذهن باز اولین قدم برای انتخاب ثروتمند بودن است.

این به این معنی است که از عقل مرسوم در مورد پول پیروی نکنید و در عوض، خودتان فکر کنید.

افراد باهوش زیادی وجود دارند که وقتی یک ایده جدید با طرز فکر آن‌ها تضاد پیدا می‌کند، بحث و دفاع می‌کنند.

یک فرد واقعاً باهوش از ایده‌های جدید استقبال می‌کند.

ثروتمندان زمانی که ایده‌های جدید ارائه می‌شوند، گوش دادن و یادگیری را انتخاب می‌کنند.

به همین دلیل است که ثروتمندان از متواضع‌ترین افرادی هستند که من می‌شناسم.

امروز، شما می‌توانید انتخاب کنید که ثروتمند باشید

امروز، شما می‌توانید انتخاب کنید که ثروتمند باشید

برای اکثر مردم، ترس از شکست آن‌ها را باز می‌دارد. معلمان از این ترس از شکست برای ایجاد انگیزه در افراد در مدرسه استفاده می‌کنند.

"اگر سخت مطالعه نکنید، شغل خوبی پیدا نمی‌کنید." رؤسا از آن برای تشویق شما به کار سخت استفاده می‌کنند.

"اگر ساعت‌های طولانی کار نکنید، اخراج خواهید شد." برای بسیاری، ترس زندانی است که آن‌ها را از پتانسیل خود باز می‌دارد.

به‌عنوان‌مثال، من یک دوست وکیل دارم که مدرک سطح عالی خودش را در هاروارد دریافت کرده است.

او یکی از باهوش‌ترین مردانی است که می‌شناسم. او می‌خواهد تغییر کند، اما نمی‌تواند.

او می‌خواهد کار جدیدی انجام دهد، اما از شکست خوردن و به دست آوردن پول کافی می‌ترسد.

او به من گفت: «من مدت زیادی وکیل بودم که نمی‌دانم چه‌کار دیگری انجام دهم.

چه کسی به من پولی را که اکنون می‌سازم می‌دهد؟» او چپ مغز است و توسط مغز ناخودآگاهش کنترل می‌شود.

مشکل دوست من و بسیاری از مردم این است که او در درجه اول وقت خود را با افرادی می‌گذراند که مانند او فکر می‌کنند، رفتار می‌کنند و صحبت می‌کنند.

او نمی‌تواند مانند یک کارمند فکر، عمل و صحبت کردن را متوقف کند، زیرا هر فرد و محیطی که درگیر می‌شود، ذهنیت یک کارمند را در ناخودآگاه او تقویت می‌کند.

برای اینکه دوستم طرز فکرش را عوض کند باید محیطش را عوض کند. همین امر برای هرکسی که می‌خواهد ثروتمند شود صادق است.

اگر می‌خواهید کارآفرین باشید، معاشرت با کارآفرینان را شروع کنید. اگر می‌خواهید یک سرمایه‌گذار باشید، با سرمایه‌گذاران معاشرت کنید.

همان‌طور که محیط خود را تغییر می‌دهید، خواهید دید که ذهن شما نیز شروع به تغییر می‌کند.

این یک انتخاب است و آسان نیست. انتخاب آسان این است که به انجام کاری که در حال حاضر انجام می‌دهید ادامه دهید.

انتخاب سخت این است که فرآیند تغییر طرز فکر خود را آغاز کنید، یعنی فرآیند انتخاب ثروتمند بودن.

این کار با افزایش هوش مالی شما از طریق آموزش مالی از طریق کتاب‌ها، سمینارها و مربیان شروع می‌شود.

از طریق این تلاش‌ها، افرادی را خواهید یافت که به شما کمک می‌کنند تا طرز فکرتان را تغییر دهید و همان‌طور که طرز فکر خود را تغییر می‌دهید، کنترل ناخودآگاه و غلبه بر ترس را آسان و آسان‌تر خواهید یافت.

نوشته‌ای از رابرت کیوساکی

دیدگاه کاربران (0)