زندگی سرشار (fulfillment life) به معنی احساس رضایت درونی و شادی در مورد زندگی است،
و به خاطر انجام کارهایی به وجود میآید که برای هر شخص مفید، مهم و جذاب هستند و به انجام آنها علاقهمند است.
زندگی سرشار، یک احساس درونی است که باعث رضایت از زندگی و مسیر افسانه شخصی میگردد.
در این رویکرد، همه ما یک خواسته قلبی داریم؛ "دلیلی برای بودن" و یا "مسیر زندگی سرشار".
تحقیقاتی در دنیا برای پی بردن به تأثیر این رویکرد بر زندگی افراد انجامگرفته است.
ژاپن یکی از کشورهایی است که مردم آن، طول عمر بالایی دارند.
این کشور به تمرینات زندگی که باعث طول عمر بالا (بهطور میانگین 83.7 سال) میشود معروف است.
مطالعات قبلی نشان داده بودند که طول عمر بالای ژاپنیها مربوط به تمرینات رژیمی است.
اما مطالعات جدید بر فلسفه ژاپنی نشان داده است که کلید طول عمر بالا در ژاپن، رویکرد زندگی سرشار است.
این رویکرد از 4 قالب مختلف تشکیلشده است، قدمبهقدم این فلسفه شخصی شکل خواهد گرفت و ممکن نیست تحت شرایط خاص یا فشار زیاد، در لحظه به وجود آید.
با 4 سؤال اساسی، شما میتوانید فلسفه شخصی زندگی سرشار خود را پیداکرده و تمرینات خودتان را بر اساس این رویکرد زندگی، شروع کنید.
این رویکرد فقط یک راهنمایی برای "چطور شادباشیم" نیست. هدف نهایی آن رسیدن به شادی نیست بلکه تمریناتی برای زندگی سرشار است.
اگر دنبال شادی سریع هستید، به این نکته توجه کنید که ژاپن در رتبه 51 ام در بین کشورهای شاد جهان قرارگرفته است.
بنابراین شاید این رویکرد، تمرین مناسبی برای شما نباشد.
تمرینات این رویکرد، مربوط به پیدا کردن هدف شما، مأموریت قلبی و کشف پتانسیلهای نهفته در وجود شماست.
کمکی به شما برای ارائه بهترین خودتان به جهان است؛ چیزهایی که شما در انجام آنها خوب هستید و از انجام آن احساس شادی و لذت میکنید.
تحقیقات نشان داده است، کسانی که بهطور فعال تمرینات آن را انجام میدهند، عزتنفس بالاتری دارند و احساس حضور در جهان میکنند.
روانشناسان متوجه شدند که پیدا کردن هدف زندگی، کمک شایانی به احساس رضایت از زندگی میکند.
آنها ادعا میکنند که اگر ما دلیل خودمان را در زندگی پیدا کنیم، همهچیز آسانتر و رضایتبخشتر خواهد شد.
آسان بهاینعلت که ما بیشترین تواناییهایمان را تمرین میکنیم و رضایتبخش به این دلیل که به نظر میرسد ارزش انجام دادن دارد.
افراد زیادی وجود دارند که فکر میکنند توانایی پیدا کردن و تعیین اهداف و تواناییهای منحصربهفرد خود را ندارند.
این افراد واقعیت زندگی را بهزور بیدار شدن از خواب و بیعلاقه کار کردن میدانند.
شوق و علاقه به کار کردن را دارند اما در یک خاطره خیلی دور!
مردم اغلب پیدا کردن اشتیاق برای کار کردن را سخت میدانند و رویای آنها حتی شانس پیدا کردن ندارد.
در محل کار، یکی از جدیدترین تحقیقات انگیزشی نشان داده است که انگیزههای بیرونی، دستنیافتنی هستند؛
به زبان دیگر، غیرممکن است به افراد دیگر انگیزه بدهیم.
حداقل در کارهایی که قبلاً برای انگیزه دادن به آنها استفاده میشد. دانشمندان آن را انگیزه بیرونی مینامند (extrinsic motivation).
این رویکرد از مردم میخواهد که دلیل درونی خود را در عملکردهای قبلی خود پیدا کنند.
اگر به عقب نگاه کنیم، به یاد خواهیم آورد که بهعنوان یک کودک، برای انجام یک کار اشتیاق زیادی داشتیم.
وقتی به بزرگسالی میرسیم، اشتیاق ما برای انجام کار ها تحت تأثیر فاکتورهای اجتماعی- اقتصادی قرار میگیرد؛ مانند دیگران چهکاری انجام میدهند؟
چه چیزی پدر و مادر ما را خشنود میکند؟ چه مقدار درآمد برای یک زندگی استاندارد نیاز داریم؟
غرق شدن در عدم شفافیت روزانه، پیدا کردن نقاط قوت ما را مشکل کرده است.
4 سؤال برای پیدا کردن مسیر زندگی وجود دارد. آنها را یادداشت کنید و درجایی قرار دهید که هرروز آنها را ببینید.
شما میتوانید از آنها بهعنوان قطب نمای اهداف استفاده کنید. سؤالات به شرح زیر است:
1- اصل و جوهره وجود من چه چیزهایی هستند؟ خودتان را درونگرا میبینید یا برونگرا؟
از انجام فعالیتهای گروهی لذت میبرید یا انفرادی؟
بعضیاوقات ترکیبی از هر دو میباشد اما نوع فعالیتهای انفرادی و گروهی که لذتبخش هستند را بنویسید.
2- با کدام فعالیتها من احساس رهایی میکنم؟ چه موقع گذشت زمان را احساس نمیکنید؟
چه فعالیتی را میتوانید بهصورت مستمر انجام دهید؟
فعالیتی که بهصورت کامل درگیر انجام آن میشوید و درباره هیچچیز دیگری فکر نمیکنید.
3- چهکاری را آسان انجام میدهید؟ آیا فعالیتی وجود دارد که شما آن را راحتتر از بقیه انجام میدهید؟
افرادی هستند که در تشخیص اسناد و مرتب کردن آنها ماهر هستند درحالیکه افرادی دیگر در فهم دیدگاههای متفاوت تبهر دارند.
4- در زمانی که کودک بودید، از انجام چهکاری لذت میبردید و علاقهمند به انجام چهکاری بودید؟
این سؤال به شما کمک میکند خواسته خودتان را تشخیص دهید.
آیا نقاط قوت شما فعالیتهای بین فردی، منطقی، فیزیکی و یا تصورات است؟
مسیر زندگی سرشار، یک نقطه اشتراک از 4 جزء بنیادی زندگی است: اشتیاق، علاقه، حرفه و مأموریت.
بهبیاندیگر، آنچه دوست دارید با آنچه در آن تخصص دارید، با آن ارزشی که ارائه میدهید با آنچه دنیا به آن نیاز دارد، همپوشانی دارند.
این رویکرد تنها در صورتی کامل میشود که ارائه خدمات به جامعه را در اهداف خود قرار دهیم.
ما از بخشیدن بیشتر از دریافت کردن احساس رضایت میکنیم.
قدم بعدی پس از تشخیص 4 جزء اساسی، دنبال کردن قطب نمای مسیر شخصی شماست.
شروع کنید، روی سؤالات کارکنید تا ببینید چطور جوابها، مطابق اجزای این فلسفه است.
دنبال کردن زندگی سرشار، هدف نهایی زندگی انسانها از آغاز وجود انسان بوده است.
ما تمریناتی را دنبال میکنیم که برای ما زندگی سرشار به ارمغان آورد.
فلسفه این رویکرد نشان میدهد که پیدا کردن مسیر زندگی سرشار، یک تمرین بیرونی نیست، بلکه یک احساس درونی در تمام جنبههای زندگی است.
نویسنده: جناب آقای آرمین محمدی یکی از دانش پذیران دوره بیزینس کوچینگ