آیا باور دارید که باید راجع به پول بدانید؟ آیا میدانید چه چیزهایی در زندگی مهم هستند؟
همینطور که بزرگ میشدم، در زندگی از دو نفر تأثیر گرفتم که دیدگاههای من را درباره پول شکل داد.
پدر بیچاره من، پدر واقعی من، فکر نمیکرد پول مهم باشد.
او برای چیزهای سنتی که بیشتر مردم برای آن ارزش قائلاند، تحصیلات خوب، امنیت، خانهای خوب و زندگی متواضع ارزش قائل بود.
پدر ثروتمند من، پدر بهترین دوست من، معتقد بود که منابع مالی بسیار مهم است.
او فکر میکرد همهچیزهایی که باارزشترین چیزهای زندگی است، بدون منابع مالی امکانپذیر نیست.
از زمان کودکی برای تصمیمگیری درباره اعتقاد من به پول، باید هر دو دیدگاه را در نظر میگرفتم.
مسئله این است که اکثر مردم حتی تا این حد هم پیش نمیروند.
آنها بهسادگی و کورکورانه هر آنچه را که در مورد منابع مالی به آنها آموزش داده میشود، باور میکنند یا برای آنچه به آنها آموختهشده است مقاومت میکنند.
بنابراین، بچههای ثروتمند ممکن است ارزش پول را انکار کنند و سعی کنند یک زندگی فقیرانه داشته باشند.
و بچههای فقیر ممکن است از این حقیقت که با پول بزرگشدهاند، متنفر باشند و آزادی مالی را مهمترین چیز در زندگی خود بدانند.
پدر ثروتمندم به من آموخت که سکه همیشه دو رو دارد و آنجاست که بیشتر مردم متوقف میشوند.
او به من گفت: سکه روی دیگری دارد که اکثر مردم به آن توجه نمیکنند.
اغلب اوقات، حقیقت در یکطرف سکه یا طرف دیگر نیست، بلکه در لبه سکه است، مرز بین دو طرف سکه.
شما درباره پول چه اعتقادی دارید؟ آیا شما به آن نیاز دارید؟
اکثر مردم وقت نمیگذارند که بفهمند واقعاً در مورد پول چه اعتقادی دارند.
• برای برخی، منابع مالی ریشه همه شرارتها است که باید به هر قیمتی از آن اجتناب شود، در مورد آن صحبت نشود و اهریمن شود. افرادی که منابع مالی درمیآورند دشمن هستند. ثروتمندان مخالف فقرا هستند.
• برای برخی پول همهچیز است. آنها برای به دست آوردن آن دوستان، خانواده و صداقت را فدا میکنند. این دنیا، دنیای خودخواهی و بیرحمی است.
• برای برخی دیگر پول هنوز فقط یک ابزار است.
خوب یا بد، درک ما از پول، اغلب زندگی ما را شکل میدهد.
و درک ما از منابع مالی غالباً چیزی است که از همان کودکی به ما منتقل میشود، این درک بدون دید انتقادی به دست میآید و ما ناآگاهانه با این دیدگاهها زندگی میکنیم.
به همین دلیل است که پول غالباً از راههایی که نمیتوانیم درک کنیم بر ما حاکم است، زیرا ما منابع مالی و روش کار آن را بهدرستی درک نمیکنیم.
بنابراین، اگر میخواهید یک زندگی غنی و رضایت بخشی داشته باشید، یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهید،
این است که واقعاً آنچه را درباره پول باور دارید، برای خود تعریف کنید و زندگی خود را بهطور مناسب، سازماندهی کنید.
مهم نیست که پاسخ شما چیست (من معتقدم که پول بسیار مهم است و دلیل آن را بعداً در این مقاله خواهم گفت)،
اما مهمترین چیز این است که تعریف شما از پول چیست و بدانید که چرا به آن اعتقاددارید.
پول شر است و شما به آن نیاز ندارید؟
پدر بیچاره من اعتقاد جدی داشت که عشق به پول شر و شیطانی است و سود بیشازحد، به معنی حریص بودن شما است.
وی بهعنوان رئیس سیستم مدرسه در هاوایی، وقتی روزنامهها میزان درآمد او را چاپ میکردند،
احساس خجالت میکرد زیرا در مقایسه با معلمانی که برای او کار میکردند، درآمد او بیشتر بود.
او مردی خوب، صادق و سختکوش بود که تمام تلاش خود را برای دفاع از دیدگاه خود مبنی بر اینکه منابع مالی در زندگی مهم نیست، انجام داد.
پدر بسیار تحصیلکرده اما فقیر من مرتباً میگفت:
• "من خیلی به پول اهمیت نمیدهم."
• "من هرگز ثروتمند نخواهم شد."
• "از پسش برنمیآم".
• "سرمایهگذاری خطرناک است."
• "پول همهچیز نیست."
ازآنجاکه پدر بیچاره من اعتقاد نداشت که منابع مالی چیز خوبی است، هرگز زمان نگذاشت که در مورد پول یا نحوه استفاده از آن، اطلاعات کسب کند.
متأسفانه وقتی پیرتر شد و شغل دولتی خود را از دست داد، سعی کرد با سرمایهگذاریهای بد، زندگی خود را تأمین کند.
پدرم در بستر مرگش ابراز تأسف کرد که دیگر چیزی برای دادن به فرزندانش ندارد.
همه ما ازنظر اقتصادی وضع مالی خوبی داشتیم و سعی میکردیم خیال او را راحت کنیم، اما پشیمانیهای او بسیار سخت بود و غلبه بر آنها دشوار بود.
شما به پول نیاز دارید، اگر بهعنوان ابزاری به آن نگاه کنید
ازیکطرف، پدر بیچاره من، در مورد منابع مالی حق داشت. افراد زیادی در دنیا وجود دارند که آن را به مهمترین چیز در جهان تبدیل میکنند.
آنها برای به دست آوردن پول تقریباً هر چیزی، دوستان، خانواده، صداقت را فدا میکنند.
متأسفانه، پدر بیچاره من به هرکسی که از این طریق ثروتمند بود، نگاه میکرد. من طبق تجربه میدانستم این درست نیست و هنوز هم معتقدم.
پدر ثروتمند من دیدگاه دیگری داشت. او فکر میکرد، احمقانه است زندگی خود را، صرف کار برای منابع مالی کنید و وانمود کنید که پول مهم نیست.
پدر پولدار معتقد بود که زندگی مهمتر از منابع مالی است، اما این پول برای حفظ زندگی موردنظر شما مهم است.
او اغلب میگفت، "شما ساعتهای زیادی در روز دارید و میتوانید خیلی کار انجام دهید.
پس چرا برای پول سخت کارکنید؟ پول داشتن را یاد بگیرید و مردم برای شما سخت کار کنند و شما میتوانید آزادانه کارهای مهم را انجام دهید."
برای پدر ثروتمند من مهم بود:
• گذاشتن وقت زیاد برای تربیت فرزندان خود
• داشتن منابع مالی برای کمک به مؤسسات خیریه و پروژههایی که از آنها پشتیبانی میکند
• تأمین شغل و ثبات مالی برای جامعه
• وقت و هزینه برای مراقبت از سلامتی
• اینکه بتواند با خانوادهاش به دنیا سفر کند
پدر پولدار گفت: "این چیزها به پول نیاز دارد به همین دلیل پول برای من مهم است. منابع مالی مهم است، اما من نمیخواهم عمر خود را صرف کار برای آن کنم. "
پدر من هنگام مرگ و ترک ما، ناراحت بود و دلش میخواست مدتزمانی را که به خاطر کار نتوانسته بود با ما بگذراند را جبران کند، زیرا خیلی زحمت کشید.
او برای همان کارهایی که پدر ثروتمند من انجام میداد ارزش قائل بود، اما هیچوقت ازنظر اقتصادی آزاد نبود تا مانند پدر و مادر ثروتمند من نهایت لذت را ببرد.
حقیقت این است که لذت بردن از هر آنچه برای شما مهم است، به معنای نیاز شما به پول است
بیشتر مردم کارهای مشابهی را که پدر پولدار من انجام داده، مهم میدانند. من میدانم پدر بیچاره من این کار را کرد.
بااینحال، مشکل پدر بیچاره من این بود که نگرش او نسبت به پول، او را فقیر کرد. و چون فقیر بود توانایی انجام کارهایی که برایش مهم بود را نداشت.
حقیقت این است که پول همهچیز نیست، اما به ما کمک میکند هر کاری را که دوست داریم انجام دهیم.
بنابراین، چه چیزی برای شما مهم است؟ آیا شما آزادانه قادر به انجام کارهایی هستید که دوست دارید؟ یا اینکه مشکلات مالی شمارا عقب نگه میدارد؟
چگونه به پول نگاه میکنید؟ آیا پول شر است یا ابزاری است که به شما کمک میکند کارهای مهم را انجام دهید؟ نحوه پاسخ دادن به این سؤال همهچیز را تغییر میدهد.
نوشتهای از رابرت کیو ساکی