گذشت زمان به نفع شما نیست! یادداشتی از رابرت کیوساکی

گذشت زمان به نفع شما نیست! یادداشتی از رابرت کیوساکی

تفاوت بین ثروتمند و فقیر، وقتی صحبت از تفکر آن‌ها در مورد زمان می‌شود.

من همیشه از طرفداران سرسخت سلسله‌مراتب نیازهای مازلو بوده‌ام. به گفته مازلو، همه انسان‌ها با نیازهای اولیه فیزیولوژیکی شروع می‌کنند.

این‌ها "نیازهای" برای بقا هستند، مانند غذا، آب، لباس و سرپناه. ازآنجا همه‌چیز به ایمنی، عشق و تعلق، احترام و درنهایت خودشکوفایی می‌رسد.

برای مازلو، خودشکوفایی استفاده از تمام پتانسیل انسان است، تا آن چیزی باشید که می‌توانید باشید.

بسیاری از ما آرزوی این را داریم، اگرچه تعداد کمی به آن دست می‌یابند و شما می‌توانید استدلال کنید که کسانی که به سطح خودشکوفایی می‌رسند دائماً در حال ایجاد زمینه‌های جدید موفقیت هستند.

واقعیت این است که موفق‌ترین افراد در جهان کسانی هستند که با زندگی در سطح خودشکوفایی از دیگر انسان‌ها متمایز هستند.

اما کلیدی برای دستیابی به این سطح از نیاز وجود دارد که ممکن است واضح نباشد. به معنای واقعی کلمه زمان آن فرا رسیده است.

در نظر گرفتن زمان برای موفقیت

اگر تابه‌حال احساس آزاردهنده‌ای داشته‌اید که به پتانسیل کامل خود نرسیده‌اید و کامل از آن استفاده نکرده‌اید، کشش رسیدن به خودشکوفایی را احساس کرده‌اید.

برای اکثر مردم، این همان جایی است که موفقیت شروع می‌شود.

از این گذشته، همه ما دریافتن بهانه‌هایی برای اینکه چرا چیزی که آرزوی آن را داریم غیرعملی یا غیرممکن است، پیدا کنیم. مطمئناً، از نظر تئوری خوب به نظر می‌رسد، اما چه کسی وقت دارد؟

اگر در مورد آن فکر کنید، اگر چیزی وجود دارد که به نظر می‌رسد افراد بسیار موفق زمان زیادتری نسبت به شما دارند.

ممکن است زمانی این را پرسیده باشید: «چگونه می‌توانند این‌همه کار را انجام دهند؟» به نظر می‌رسد افراد موفق توانایی غیرطبیعی برای انجام کارهای بیشتر از افراد معمولی دارند.

ممکن است وسوسه شوید که فکر کنید این به دلیل اخلاق کاری سنگین‌تر است یا اینکه ساعت‌ها را کنار گذاشته‌اند.

و درحالی‌که این ممکن است برای تعداد کمی صادق باشد، واقعیت این است که اکثر افراد موفق، ارزش زمان و خلقت را با واگذاری وظایف وقت‌گیر درک می‌کنند.

آیا صرفه‌جویی در زمان، اتلاف پول است؟

آیا صرفه‌جویی در زمان، اتلاف پول است؟

وقتی بزرگ شدم، همیشه افراد ثروتمندی را تحسین می‌کردم که می‌توانستند خدمتکاران و خانه‌دارها را برای انجام کارهای خانه خود استخدام کنند.

پدر فقیر من فکر می‌کرد استخدام افراد برای انجام کاری که شما می‌توانید به‌تنهایی انجام دهید، هدر دادن پول است.

در بدترین حالت، او احساس می‌کرد که ثروت شمارا به رخ می‌کشد.

از طرف دیگر، پدر ثروتمند من مشکلی برای استخدام افراد برای کمک به او در کارهای سیاه نداشت.

پدر ثروتمند گفت: مهم‌ترین دارایی شما زمان است.

تفاوت بین یک مرد فقیر و یک مرد ثروتمند این است که آن‌ها چگونه از زمان خود استفاده می‌کنند و زمانی که زمان آن فرامی‌رسد، حاضرند به انجام چه‌کاری بپردازند.

او همچنین می‌دانست که با استخدام افرادی که به او در آشپزی، نظافت و انجام کارهای خانه کمک می‌کنند، به آن‌ها کمک می‌کند تا خانواده‌هایشان را سیر کنند.

پدر فقیر من همیشه کارهای سخت خود را انجام می‌داد و هرگز رؤیا نداشت کسی را استخدام کند تا این کار را برای او انجام دهد.

اما او همچنین شاکی بود که هرگز وقت کافی برای انجام تمام کارهایی که می‌خواست ندارد. به دلایلی، او هرگز این ارتباط را ندید.

از سوی دیگر، پدر ثروتمند من اغلب به مردم پول می‌داد تا کارهای وقت‌گیر را برای او انجام دهند و به نظر می‌رسید زمان نامحدودی برای انجام کارهای بزرگی مانند ساختن تجارت و افزایش سرمایه‌گذاری خود داشته باشد.

او می‌دانست که وقتش ارزشمند است و سرمایه‌گذاری کوچکی روی یک نظافتچی و آشپز به او کمک می‌کند تا کارهای باارزشی را که فقط خودش می‌توانست انجام دهد، با وقتش انجام دهد.

این، البته، اصلی است که هر کارآفرین موفق روی آن کار می‌کند: کارکنانی را برای انجام کارهای تخصصی استخدام کنید تا صاحب کسب‌وکار بتواند وقت خود را بر ایجاد و توسعه کسب‌وکار متمرکز کند.

بسیاری از افراد ثروتمند هستند زیرا این مفهوم را درک می‌کنند و آن را هم در تجارت و هم در زندگی به کار می‌برند.

چگونه کارآفرینان و کارمندان به زمان متفاوت نگاه می‌کنند؟

چگونه کارآفرینان و کارمندان به زمان متفاوت نگاه می‌کنند؟

یکی از تفاوت‌های اصلی بین کارمند و کارآفرین این است که کارمند زمان می‌فروشد درحالی‌که کارآفرین ارزش می‌فروشد.

بنابراین، کارمند همیشه در دنیای کمبود زندگی می‌کند. از سوی دیگر، کارآفرین در دنیای فراوانی زندگی می‌کند.

ما به‌عنوان یک انسان زمان و انرژی زیادی داریم.

ازآنجایی‌که کارمند وقت می‌فروشد، یعنی به ازای ساعاتی که روی کار سرمایه‌گذاری کرده حقوق می‌گیرد، فقط به‌اندازه وقت و انرژی برای کار در روز می‌توانند کار کنند.

بالاخره باید بخورند و بخوابند. اگر آن‌ها فرد متعادلی هستند، باید وقت خود را با خانواده و دوستان بگذرانند و شاید یکی دو سرگرمی را دنبال کنند و بااین‌حال، حتی اگر آن‌ها هیچ کاری جز کار انجام نمی‌دهند، باز هم می‌توانند تنها در 24 ساعت در روز ارزش تولید کنند.

کارآفرینان ارزش می‌فروشند. بنابراین آن‌ها می‌توانند از زمان و انرژی خود فراتر بروند.

آن‌ها به‌جای اینکه زمان خود را بفروشند، آن را در ساختن سیستم‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که با تلاش اندک یا بدون هیچ تلاشی از سوی کارآفرین، کار می‌کنند و ارزش ایجاد می‌کنند.

به‌عنوان‌مثال، یک کارمند می‌تواند یک همبرگر عالی درست کند، اما کارآفرین سیستمی می‌سازد که میلیون‌ها همبرگر عالی می‌سازد.

این مدل کسب‌وکار اصلی مک‌دونالد است. یا به‌عنوان‌مثال دیگر، یک توسعه‌دهنده وب کد ایجاد می‌کند، اما کارآفرین کسب‌وکاری را ایجاد می‌کند که محصولات را از طریق این وب‌سایت به فروش می‌رساند.

توسعه‌دهنده وب تمام انرژی خود را در 8 یا 10 ساعت کار هدایت می‌کند. صاحب کسب‌وکار در هر زمان انرژی هزاران کاربر را به سمت سایت خود هدایت می‌کند.

این بسیار قدرتمندتر است و ثروت واقعی این‌گونه ساخته می‌شود.

این به یک حقیقت اساسی اشاره می‌کند: کارمندان و کارآفرینان نگرش‌های متفاوتی دارند که نحوه نگرش آن‌ها به جهان را شکل می‌دهد و این نگرش‌ها همه‌چیز را در تعامل با دنیا رنگ می‌کند، از نحوه تعامل آن‌ها با فرزندانشان گرفته تا نحوه تصمیم‌گیری آن‌ها برای خرید.

چگونه کارمندان به خرید چیزها نگاه می‌کنند؟

جلب‌توجه واقعی این ویژگی است که بانک مرکزی آمریکا با مشارکت الکسا در آمازون در سال 2017 راه‌اندازی کرد و به شما می‌گوید چند ساعت برای خرید چیزی باید کارکنید.

همان‌طور که Business Insider گزارش می‌دهد، یک صرافی معمولی ممکن است به شکل زیر باشد:

کاربر: "الکسا، Ally را باز کن و به من بگو قیمت یک دوچرخه 1000 دلاری برای من چقدر است؟"

الکسا: "خوب. در یک سال چقدر درآمد دارید؟"

کاربر: "75000 دلار."

الکسا: "متشکرم. چند ساعت در هفته کار می‌کنی؟"

کاربر: "40 ساعت."

الکسا: "بسیار خوب، یک دوچرخه 1000 دلاری برای شما 27.73 ساعت هزینه خواهد داشت."

این برای کمک به مردم ایجاد شد تا ازلحاظ مالی منظم‌تر باشند و تصمیم بگیرند که آیا چیزی که واقعاً می‌خواهند ارزش وقت گذاشتن را دارد یا خیر.

این منطقی است زیرا همان‌طور که گفتم، تنها چیزی که کارمندان باید بفروشند زمان است و این یک منبع بسیار کمیاب است.

به نظر من این نگاه بسیار افسرده کننده‌ای به زندگی است. همان‌طور که انیشتین اشاره کرد، زمان نسبی است.

محدود کردن توانایی شما برای دنبال کردن رؤیاهایتان از طریق محدودیت‌های زمانی یک روش تقلیل گرایانه برای نگاه کردن به زندگی است.

این یک روش محدودکننده از تفکر است که در خدمت محدود کردن فرصت‌ها است، نه باز کردن آن‌ها.

بااین‌حال، متأسفانه، بسیاری از مردم این‌گونه زندگی می‌کنند و ویژگی‌هایی ازاین‌دست تنها به تقویت تفکر کارکنان کمک می‌کند.

چگونه ثروتمندان به خرید چیزها نگاه می‌کنند؟

چگونه ثروتمندان به خرید چیزها نگاه می‌کنند؟

ثروتمندان ازنظر ارزش زمان به دنیا نگاه نمی‌کنند. بلکه ازنظر جریان نقدی به دنیا نگاه می‌کنند.

یک مرد ثروتمند هرگز از الکسا نمی‌پرسد که چند ساعت کار دارد تا بتواند چیزی را بپردازد، نه‌فقط به این دلیل که از قبل پول دارد.

به‌عنوان‌مثال، سال‌ها پیش من یک بنتلی جدید می‌خواستم.

پول نقد داشتم که بتوانم به‌راحتی ماشین را پرداخت کنم، اما نمی‌خواستم این کار را برای یک اسباب‌بازی سرگرم‌کننده انجام دهم.

من و کیم در مورد آن بحث کردیم و تصمیم گرفتیم از آن به‌عنوان انگیزه‌ای برای افزایش سرمایه‌گذاری خود با یافتن دارایی جریان نقدی برای پرداخت هزینه ماشین با درآمد غیرفعال استفاده کنیم.

شش ماه طول کشید تا دارایی مناسب را پیدا کنم، اما درنهایت هم ماشینم را گرفتم و هم یک دارایی که مدت‌ها پس از پرداخت ماشین، هرماه پول در جیبم می‌گذاشت.

این نمونه‌ای از جهان‌بینی فراوانی است. به‌جای اینکه منابع محدودم را با قدرت خریدم مقایسه کنم، منابع بیشتری ایجاد کردم و قدرت خریدم را افزایش دادم.

تفاوت بین نگرش خرید یک کارمند و یک کارآفرین دقیقاً در کلمات متفاوتی که پدر فقیر من و پدر ثروتمندم استفاده می‌کنند خلاصه می‌شود.

پدر فقیرم همیشه می‌گفت: «من توان مالی ندارم.

پدر ثروتمند من همیشه می‌گفت: "چگونه می‌توانم آن را بپردازم؟"

آیا کمتر از حد توان خود زندگی می‌کنید؟

به‌هرحال، آنچه من در اینجا در مورد آن صحبت می‌کنم، توصیه‌های کلاه‌برداری است که بسیاری از مشاوران به‌اصطلاح مالی می‌دهند: کمتر از توان خود زندگی کنید.

برای من تعجب‌آور نیست که بانک، که با صرفه‌جویی در پول به افراد دارای تحصیلات مالی پایین سود می‌رساند، برنامه‌ای ایجاد می‌کند که به آن‌ها کمک می‌کند تفکر زنده را با امکانات شما تقویت کنند.

از این گذشته، آن‌ها ترجیح می‌دهند پول خود را در بانک نگه دارند تا بتوانند آن را با نرخ 10 درصد وام دهند، درحالی‌که تقریباً هیچ پولی را به شما با سود پرداخت نمی‌کنند. همیشه به نفع بانک است که کارمندان در حد توانشان زندگی کنند.

ایجاد زمان = ایجاد شادی

ایجاد زمان = ایجاد شادی

یک جنبه مثبت دیگر از این رویکرد برای تغییر به‌موقع تفکر شما برای شبیه شدن به ثروتمندان و کارآفرینان وجود دارد: شادی. اغلب گفته می‌شود که پول نمی‌تواند خوشبختی شمارا بخرد، و درحالی‌که این درست است: آنچه می‌توانید با پول بخرید می‌تواند شمارا خوشحال کند.

به گفته مدرسه بازرگانی هاروارد، "تحقیقات جدید نشان می‌دهد که اگر آشپزی، شستن و خرید مواد غذایی را آسان‌تر کنیم و در عوض کمی برای این مشکلات خرج کنیم، همه ما در اردوگاه‌ها شادتر و سالم‌تر خواهیم بود."

پروفسور اشلی دبلیو ویلنز، که به این مطالعه کمک کرد، گفت که بسیاری از مردم مشکلی برای پس‌انداز "برای تعطیلات، تجربیات شخصی، غذای خوب و مراقبت‌های بهداشتی" ندارند، اما به نظر نمی‌رسد پس‌انداز و پرداخت برای خدمات رایگان باشد که باعث آزاد شدن زمان می‌شود.

بااین‌حال، طبق مطالعه او، پس از دریافت 40 دلار برای خرج کردن در آخر هفته یا برای یک کالای ملموس مانند یک بطری نوشیدنی یا خریدهای صرفه‌جویی در زمان، «مردم گزارش می‌دهند که خرج کردن پول برای خریدهای صرفه‌جویی در زمان، آن‌ها را در کمال می‌گذارد.

خلق‌وخوی خوب از خرج کردن پول برای کالاهای مادی».

و زمانی که روحیه بهتری دارید، تمایل بیشتری دارید تا بهترین کار خود را در مورد چیزهایی که موردعلاقه شما هستند انجام دهید.

مانند ایجاد این تجارت جانبی. ایده‌ها حرکت می‌کنند، بهره‌وری افزایش می‌یابد و موانع از بین می‌روند.

زمان ایجاد زمان بیشتر فرا رسیده است

زمان ایجاد زمان بیشتر فرا رسیده است

آیا با این احساس آزاردهنده دست‌وپنجه نرم می‌کنید که می‌توانید کارهای بیشتری انجام دهید؟

آیا احساس می‌کنید که هیچ‌وقت برای هیچ کاری وقت کافی ندارید و این شمارا ناراضی می‌کند؟

آیا چیزهایی که در زندگی می‌خواهید به محاسبه ارزش زمانی شما بستگی دارد و آیا این شمارا ناامید می‌کند؟

این احساسات را دفع نکنید!

در عوض، من شمارا تشویق می‌کنم که با آن‌ها مبارزه کنید و ببینید که چگونه می‌توانید برای ایجاد زمان بیشتر برای تمرکز روی علایق و اهدافی که برای خود دارید، سرمایه‌گذاری کنید.

به‌جای اینکه به خدمتکار به‌عنوان یک هزینه نگاه کنید، به او به‌عنوان یک سرمایه نگاه کنید تا بتوانید به اهداف و رؤیاهای خود برسید.

البته نکته کلیدی این است که از وقت آزاد خود برای انجام کاری سازنده استفاده کنید که شمارا به به‌روزرسانی خود سوق دهد، نه اینکه فقط روی مبل بنشینید و نتفلیکس را تماشا کنید.

به‌جای اینکه کمتر از حد توان خود زندگی کنید، شمارا تشویق می‌کنم که تعیین کنید چگونه می‌توانید منابع خود را افزایش دهید.

خودتان را به زمان محدود نکنید. در عوض، درک کنید که چگونه می‌توانید فراتر از زمان بروید و بازدهی تقریباً بی‌پایانی در تجارت و سرمایه‌گذاری ایجاد کنید.

وقتی نوبت به زمان شما می‌رسد، همین امروز مانند ثروتمندان فکر کنید. ممکن است در کوتاه‌ترین زمان ممکن، ثروتمند شوید.

نوشته‌ای از رابرت کیوساکی

 

دیدگاه کاربران (0)