کارآفرین بودن یعنی چه؟ در دنیایی پر از تنبلی، وعده وعید و کمکاری، هرکس فکر میکند میتواند با خودش بگوید کارآفرین. کارآفرین واقعی کسی است که هیچوقت به خودش نمیگوید کارآفرین. کارآفرین کسی است که از کار کردن لذت میبرد. وقتی همه مشغول مهمانی گرفتن هستند و از فرصتهای کارآفرینی بهترین استفاده را می کند.
موفقیت برای کارآفرین حکم مواد مخدر را دارد. او به موفقیت اعتیاد دارد و این حقیقت ساده را باور دارد که من موفق میشوم؛ نه فوراً ولی حتماً و قطعاً.
تو باید پیش بروی، باید خارج از چارچوبت فکر کنی تا بتوانی کارهایی بکنی که به نظر غیرممکن و نشدنی میآید تا بتوانی ادامه بدهی و از زمین بلند شوی که با بیرحمی زمینت زدند یا برنده میشوند.
من موفق میشوم فوراً نه ولی حتماً. من عمل میکنم وقتی بقیه مردد هستند. من بزرگ فکر میکنم وقتی بقیه این کار را نمیکنند.
من فداکاری میکنم وقتی بقیه نمیکنند. من شهامت رؤیای بزرگ داشتن را دارم وقتیکه همه از آن میترسند.
من روز و شب برای موفقیتم کار میکنم. من ناخدای تقدیرم، ارباب روحم، رئیس آرزوهایم و پادشاه اهدافم هستم.
باید رهبر باشی، باید منحصربهفرد باشی، باید همیشه گرسنهٔ موفقیت باشی و هیچوقت قانع نشوی. مغرور باش ولی قانع نه.
برای اینکه بتوانی به رقابت ادامه بدهی، باید نیروی بدبینی و افکار منفیات را به انگیزه برای موفقیت تبدیل کنی.
برای نجات از طوفان زندگی و لحظات دشوار باید در لحظات خوبت متواضع باشی. اینچنین است که باید امروزت را برای داشتن فردای بهتر فدا کنی.
چند سال طوری زندگی کن که بقیه نمیخواهند تا بتوانی بقیه عمرت را طوری زندگی کنی که بقیه نمیتوانند.
این معنی فداکاری است. فداکاری استمرار پیگیری و نظم است و آدمهای خاص و کمی این خصوصیات را دارند.
بهترینها از بین ما این خصوصیات را دارند. شکست اتفاق میافتد، ما هم میدانیم که اتفاق میافتد چون این طبیعت زندگی است.
یک آدم موفق را به من نشان بده که شکست نخورده باشد. نمیتوانی پیدا کنی چون چنین کسی وجود ندارد.
تنها راه فرق آدم موفق (در هر زمینهای) با بقیه این است که آدم موفق هیچوقت تسلیم نمیشود.
همیشه یک راهی پیدا میکند حتی وقتیکه به نظر راهی وجود ندارد. اما بقیه تا شکست میخورند تسلیم میشوند.
شکست به ما میگوید یک راه دیگر را امتحان کن تا یک کار دیگر.
در هر شکست درس بزرگی است و وقتی موفقیت از راه میرسد همان لحظه خاصی است که انگار شانس با تو یار نبوده است.
سختکوشی همیشه نتیجه میدهد، هیچ لذتی در زندگی بالاتر از نتیجه دادن سختکوشی نیست.
هیچ لذتی بالاتر از این نیست که ببینی یک آدم خودساخته شدهای وقتی بقیه به امید یکدیگر نشستهاند.
تو بلند شو یک کاری کن. بزرگترین فرد آن است که یک کسی شده باشد یا آنکه هیچی نشده است.
آن کسی که میخواهد یک کاری بکند چه کسی است؟
آن کسی که میخواهد کار کند؟
آن چه کسی است که میخواهد سخت کار کند؟ آن تو هستی.
به چه کسی میگوییم کارآفرین؟
کارآفرین شدن کار خیلی سختی نیست. نکته مهمی که وجود دارد این است که بتوانیم. هر کارآفرینی نمیتواند کارآفرین پولداری بشود.
درواقع کارآفرینها همیشه کارآفرین هستند و باقی میمانند حتی زمانی که فعالیت ظاهری ندارند.
چرا؟ چون در آن موقعیت و مدت دارند از طریق فکر کردن و تفکر کار انجام میدهند.
کارآفرین فردی است که ریسک شروع کسبوکار جدید را میپذیرد و در شرایط عدم اطمینان و عدم قطعیت شروع به فعالیت میکند.
کارآفرین لزوماً در پی فعالیتی نیست که مخاطره آن زیاد باشد بلکه مایل است مقدار متوسطی از مخاطره را که برای شروع فعالیت اقتصادی معمولی تلقی بپذیرد.
غالب کارآفرینان اگر کار پیدا کنند هیچوقت ثروتمند نمیشوند. درواقع بیشتر کارآفرینان همانند کارمندان اداری یک حقوق ثابت و درآمد ماها هستند.
و خیلی فرقی با کارمندان ندارند. مهمترین نکته این است که کارآفرینها بتوانند یک کارآفرین پولدار بشوند.
کارآفرینی عبارت است از فرآیند ایجاد ارزش پیشنهادی از راه تشکیل مجموعه منحصربهفردی از منابع بهمنظور بهرهگیری از فرصتها.
در عصر صنعتی به افرادی کارآفرین میگفتند که کسبوکار جدیدی راهاندازی میکردند.
اما در عصر اطلاعات که عصر امروزی است کارآفرینان افرادی هستند که کسبوکارهای قدیمی را از بین میبرند و امروزه بیش از هر زمان دیگری کارآفرینان مشغول انجام این کار هستند.
برای هر فرد کارآفرین مهمترین مهارت تشکیل تیمی قوی و منسجم است تا بتواند ایدهها و آرمانهای خودش را به علت محدود بودن فرصتها، توان و امکانات تحقق ببخشد.
برای موفقیت هر تیمی نیاز به یک رهبر خلاق است که بتواند در تیم شور و شوق ایجاد کند تا بتوانند گامهای بسیاری مشخص و دقیقی را بردارند.
اما مهمترین گامی که باید برای کارآفرینی برداشته شود این است که یک تعریف دقیقی از تیم داشته باشیم.
هرچه عملکرد تیم بالاتر باشد مقاومت، شکیبایی و قواعد تیمی هم قویتر میشود.
شرط لازم داشتن یک تیم منسجم و پویا، وجود صداقت در کار و دادن بازخورد مناسب جهت اصلاح انجام امور است.
شکارچی فرصتهای کارآفرینی
ما هرچه جلوتر میرویم فرصتهای بیشتری دستگیرمان میشود.
یکی از ویژگیهای اصلی کارآفرینهای موفق تشخیص فرصتهای ناب کارآفرین است و چقدر خوب است که ما هم مثل کارآفرینهای موفق مثل یک شکارچی عمل کنیم.
به دنبال شکار فرصتهای ناب کارآفرینی باشیم. میدانید فرصتهای کارآفرینی دقیق کجا باید پیدا کنیم.
دقیق دوروور ما پر از فرصتهای ناب کارآفرینی، همان مسائلی که مردم دائماً دارند از آنها شکوه و شکایت میکنند.
همان مسائل و معضلات پیش روی مردم قرار دارد میتواند یک فرصت ناب کارآفرینی برای هرکدام از ما باشد.
اما سؤال اصلی این است که چه راهی وجود دارد که بتوانیم این مهارت را به دست بیاوریم، یعنی مهارت.
تشخیص فرصتها
تشخیص فرصتهای کارآفرینی و اینکه بتوانیم حتی پیشبینی کنیم که چطور میتوانیم فرصتهای کارآفرینی را در آینده پیشبینی کنیم و چطور کارآفرینهای موفق این مهارت را توانستهاند کسب کنند و ما چطور میتوانیم به این مهارت دست پیدا کنیم. حتماً شما هم مثل خیلی از مردم.
فرصتهای طلایی
فرصتهای طلایی کارآفرینی زیاد در زندگیتان داشتهاید و درست مثل آنها این فرصتها را خیلی راحت ازدستدادهاید چون ندانستهاید این فرصتها چقدر فرصتهای خاصی هستند و اگر از دستشان بدهید احتمالاً دیگر هرگز به سراغ شما نخواهند آمد.
اما دیگر ناراحت نباشید. اصلاً نگران این موضوع نباشید چون حتی ماهرترین کارآفرینان هم خیلی وقتها فرصتهای خوبی را از دست میدهند.
بهعنوانمثال شرکت سرمایهگذاری بسرمنت بر روی تعداد زیادی از استارتاپ ها مثل اپل و گوگل خیلی از کمپانیهای موفق سرمایهگذاری کردند. اما درعینحال فرصتهای زیادی را هم از دست دادند.
مهم این است که شرکتی مثل بسرمنت از فرصتهای ازدسترفته درس گرفته و در آینده تلاش بیشتری کرده تا بتواند از این فرصتها بهرهبرداری بیشتری داشته باشند و موفقیت نهایی حاصل شناسایی یا بهرهبرداری امروز در محیط پیرامون همهٔ ما وجود دارد.
اگر ما بتوانیم این مهارت را به دست بیاوریم که از تمام مردم کمک بگیریم در تشخیص فرصتها و یا کارآفرینی.
آنوقت ما میتوانیم یک آینده شغلی عالی و درخشان و روشن را برای خودمان داشته باشیم.
حال بیایید ببینیم چطور ما بتوانیم این مهارت را یعنی تشخیص فرصتهای کارآفرینی را کسب کنیم.
چهار راهکار تبدیلشدن به شکارچی فرصت
من به شما چهار تا راهکار در این مقاله معرفی میکنم که با درک این چهار راهکار شما بتوانید تبدیل بشوید به شکارچی فرصتهای کارآفرینی.
1. عدم نیاز به ایده کامل برای شروع
راهکار اول اینکه شما اصلاً نیاز به یک ایده کامل و بدون نقص ندارید. شما معمولاً زمانی خبر موفقیت یک ایده کارآفرینی یا یک ایده موفق برای کسبوکار میشنوید که آن ایده بهخوبی گسترش داده شده بهخوبی توسعه پیدا کرده و اول یک ایده خام و ناقص بوده هر زمان شما یک ایدهای شنیدید.
مطمئناً خودتان میدانید که آن ایده نقصهای زیادی را دارد اما این مسئله نباید شما را از دیدن فرصتهای در دل این ایدهها نهفته است شما را غافل کند.
معمولاً وقتی متخصص جوان در شرکتی استخدام میشود نقصها و اشکالات را میبیند حتی اگر شرکت بزرگی مثل کوچانی گوگل باشد.
اما یک چیزی که این افراد باهوش و جوان از دیدنش غافل هستند میدانید چه چیزی هست دقیقاً فرصتهای نابی که در دل این ایدهها نهفته است.
اگر منتظر این هستید که یک ایده کامل و بدون نقص گیرتان بیاید فقط میتوانم بگویم دارید وقت خودتان را هدر میدهید. چنین ایدهای اصلاً وجود ندارد.
البته منظورم این نیست که هر ایدهای ارزش دنبال کردن را ندارد شما باید بر روی ایدههای کسبوکار خودتان تحقیق کنید زمانی که مطمئن شدید بهقدر کافی این ایده خوب است و میتواند پولساز باشد آنوقت سعی کنید برای برطرف کردن نقصهایش راهکارهایی را پیدا کنید و کاری نکنید که ایدهتان را بهکلی بخواهید فراموش کنید.
2. ساختن آینده با دانش و تکنولوژی
راهکار دوم اینکه آیندهای که شما قراره بسازید با دانش امروز ساخته بشود، نه دانش فردا. یعنی تمام نوآوریها و محصولات که شما در بازار میبینید اینها بهوسیله ابزار و تکنولوژیهای روز خود ساختهشدهاند.
اگر فکر میکنید که شما نیاز به یک ابزار و اختراع جدیدی دارید مطمئن باشید فرصتهای زیادی را برای نوآوری از دست میدهید و این دادگاه کاملاً دیدگاه اشتباهی است خیلی از مردم منتظر رسیدن به فناوریهای جدید میمانند فکر میکنند حتماً ابزارهای جدیدی اختراع بشود تا آنها بتوانند فرصتهای کارآفرینی جدیدی را خلق کنیم.
همانطور که میدانید آیفون کمپانی اپل گوشی تلفن همراهی بود که فقط کمی پیشرفتهتر شد یا آی پد بهوسیله تکنولوژی زمان خودش ساخته شد اما با نوآوری.
با توجه به این نکته من از شما میخواهم که وقتی ایدهای را دارید آن را ارزیابی کنید و فرصتهایی را که تکنولوژیهای امروز در اختیارتان قرار میدهد را در آن ایده در فرصت به کار ببرید و تنها ابزاری که در اختیار شما هست همین دانش و تکنولوژی امروز است. پس به آینده فکر نکنید آینده خودتان را بسازید.
3. اجرایی کردن در زمان مناسب
هر ایده باید در زمان مناسب خودش اجرا بشود. یکی از مهمترین سؤالاتی که بهعنوان یک کارآفرین شما باید به آن جواب بدهید این است که آیا الان زمان مناسبی برای پیاده کردن ایدهتان است؟
ایدههای فوقالعاده زیادی وجود دارد که خیلیها در انتظار رسیدن به زمان مناسب هیچوقت نتوانستند آن را تبدیل کنند به فرصت کارآفرینانه. علت اصلی چیست؟
چون آنها دائماً منتظر رسیدن به زمان مناسب میمانند. شما میدانید که عامل اصلی موفقیت فیسبوک چه بوده است؟
عامل اصلی موفقیت فیسبوک این بوده است که در زمان مناسب راهاندازی شد. امروزه شبکههای اجتماعی زیادی حتی شبکههای اجتماعی موبایل محور زیادی هستند که به موفقیتهای خیلی بزرگی دست پیدا کردند.
دلیل آن هم چه بوده است، استفاده گسترده از همین اسمارت فون یا از همین موبایلهای هوشمند امروزی و اینکه در دسترس بودن اینترنتهای پرسرعت.
همهٔ ما الان تقریباً به اینترنتهای خوبی را در دسترس داریم و میتوانیم از آنها استفاده کنیم. اما تاریخچه شبکههای اجتماعی طراحی شده این اسمارت فون ها هم حتی به این شکل پیشرفته نبودند، حتی سرعت اینترنت هم آنقدر بالا نبوده.
تمام آن استارتها شکست خوردند چون در آن زمان استفاده از اینترنت بخصوص برقرار کردن ارتباط بین افراد خیلی سختتر بوده است و بهسادگی امروز نبوده است.
4. شکست پنجرهٔ جدید به فرصتهای کارآفرینی شما باشد
هیچوقت نگران شکست خوردن ایدههای کارآفرینیتان نباشید اگر شما در اجرای ایدهتان شکست خوردید هیچوقت از آن ایده دست برندارید.
اتفاقاً شکست نشان میدهد که ایده شما ارزش دنبال کردن را دارد.
درواقع بهترین فرصتهای کارآفرینی زمانی شناخته میشوند که شما بارها در اجرای ایدهتان شکست بخورید.
مثلاً در سال 2005 یوتیوب راهاندازی شد درحالیکه در هر نوع زمان حداقل 30 تا سایت وجود داشتند که به اشتراکگذاری ویدیو مشغول بودند از سال 1999 همهٔ شرکتها با شکست موجه شدند.
اما دلیل شکست آنها بد بودن ایده هاشون نبود همانطور که بعدها یوتیوب هم ایدهاش را اصلاح کرد و ارتقاء داد و با کمی تغییرات توانست یکی از موفقترین کسبوکار مبتنی بر وب بشود و آن را توانست بر پایه همان ایده ارتقاء بدهد و به همان موفقیت برساند.
برای اینکه شما فرصتها را بهخوبی بتوانید ارزیابی کنید، اول باید ببینید که چرا تلاشهای قبلی برای اجرا کردن این ایده شکست خورد؛ مثلاً در ماجرای یوتیوب یکی از دلایل استارتاپ های مشابه شکست خوردند میدانید چه بوده است؟ علت کمبود پهنای باند اینترنت بوده.
اگر مشکلی که باعث شده ایدهٔ شما قبلاً شکست بخورد آن مشکل را کسب بکنید و آن مشکل را برطرف کنید. من مطمئن هستم شما موفق میشوید.
نتیجهگیری
من از شما میخواهم هر ایدهای که دارید مطمئن باشید که این ایده بهاحتمالزیاد بارها اجرایی شده و شکست خورده.
اگر نتوانید مشکلهای قبلی این شکستها را پیدا کنید مطمئن باشید نمیتوانید در اجرای این ایده موفق باشید شما باید کاخ موفقیت ایدههایتان را روی همان خرابههای شکستهای قبلی همان ایده بسازید.
نویسنده: جناب آقای علی بیرانوند از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان