یکی از چالشهایی که اکثر کوچها را به دردسر میاندازد، علیالخصوص در ابتدای مسیر تبدیلشدن به یک کوچ حرفهای، مواجهه با کوچی سرسخت است که علاقهای به کوچ شدن ندارند و با یک سد دفاعی در مقابل کوچ حاضر میشوند.
در این مقاله به بررسی چرایی و چگونگی شکلگیری این دیوارهای دفاعی میپردازیم و در ادامه راهکارهایی را برای رخنه در این سد دفاعی بررسی میکنیم.
و این سوال را از خودشان می پرسند که: چطور با افرادی که در مقابل کوچ شدن مقاومت دارند، روبرو شویم؟
همه ما موقعیتهایی را تجربه کردهایم که نیاز دیدیم در آن شرایط از خودمان محافظت کنیم، این دقیقاً همان شرایطی است که در آن حالت دفاعی میگیریم.
ممکن است در محل کار، خانواده یا اجتماع باشد، وقتی جهان پیرامون ما تغییر میکند (مستقیم یا غیرمستقیم) روی ما تأثیر میگذارد و ما پاسخهایی را در قبال این تغییرات انجام میدهیم.
درواقع حالت دفاعی یک نوع از محافظت است. ما حملهای را به ارزشها، اعتقادات و بنیانهای فکری خود حس میکنیم، درنتیجه حالت دفاعی بهعنوان یک سپر حفاظتی وارد عمل میشود.
ذهن افراد برای محافظت از خود طراحی شده است، اگر کسی در حالت دفاعی باشد، متقاعد کردن کوچی سرسخت به دیدن حقیقت، کاری غیرممکن است.
چرا این یک مشکل است؟
تنها مشکل حالت دفاعی این است که مانع ارتباط دیگران با ما میشود!!!
مثل تمام چیزهای دیگر در این جهان؛ ما هم از انرژی ساخته شدهایم. بروز ترسها و نگرانیهایمان ما را در وضعیت انرژی منفی قرار میدهد.
احتمالاً به یاد دارید زمانهایی را که افرادی شما را سرشار از انرژی کردند یا بلعکس تمام انرژی شما را تخلیه میکنند.
در حالت دفاعی بودن نمونهای از انرژی سطح پایین است، در این حالت جذب موقعیت یا افراد درست مشکل است.
به دلیل اینکه کوچینگ یک فرآیند زمانبر است و نیاز به مهارت و نقشه دقیق دارد، نمیتوان از کنار این مسئله بهسادگی گذشت.
اما وقتی با چشمانی روبرو میشوید که با بدبینی به شما نگاه میکند یا شخصی که مشاوره شما را با یک لبخند طعنهآمیز رد میکند، راهکار چیست و چگونه میتوان در سد دفاعی این افراد رخنه کرد؟
از کجا شروع کنیم؟
ابتدا نگاه به خود است، معمولاً مشکلات از داخل سر کوچها آغاز میشود. وقتی کوچ در حال کوچینگ کسی است که به او عنوان چالشبرانگیز داده، به این معنی است که کوچ یک برچسب به آن شخص زده است.
ممکن است با خودتان فکر کنید؛ "او یک بدبین است" و یا "این قرار است سخت شود". این نوع پیشداوری یا قضاوتها راهگشا نیست و باید فضا را به سمت خوشبینی و امید تغییر داد.
حال برای غلبه بر سد دفاعی افراد چه کارهایی میتوان انجام داد؟
1) جادوی همدلی
کوچیها باید بدانند این یک فرصت عالی برای موفقیت و پیشرفت در مسیرشان است ولی متوجه آن نیستند یا اهمیتی نمیدهند.
اگر شخصی که در حال کوچ کردن او هستید متوجه شود که تنها قصد و نیت شما کمک به اوست قطعاً درهای قلب خود را به روی شما باز خواهد کرد و میتوانید با یکدیگر سفری هیجانانگیز را به اعماق روح و روان او تجربه کنید و کلید قلب انسانها همدلی است.
وقتی خود را جای طرف مقابل میگذارید و تلاش میکنید دیدگاه او را از یک رویداد درک کنید؛ کوچینگ مؤثرتری هم خواهید داشت.
سؤال بپرسید تا آنها را درک کنید.
جملاتی مثل: "بیشتر راجع به احساساتت صحبت کن" یا "به من کمک کن تا متوجه شوم چه چیزی تو را آشفته (ناراحت، مضطرب) کرده است؟"
اینگونه سؤالات با بیانی نرم و همدلانه میتواند منجر به کاهش واکنش دفاعی در افراد شود.
2) یخشکنی به روش اعتمادسازی
خیلی ساده است، بیاید روراست باشیم، تا کسی به شما اعتماد نداشته باشد؛ چطور میتوان انتظار داشت که در جلسات کوچینگ مشارکت کند و حرفهایی را به زبان بیاورند که شاید حتی تا آن لحظه به کس دیگری نگفته باشد.
سعی کنید با صحبتهای کوتاه و غیررسمی با کوچی و حتی کمک گرفتن از اطرافیان آن شخص، به شناخت بیشتری از او دست پیدا کرده و از این راه اعمالی که احتمال میدهید منجر به اعتمادسازی بین شما و کوچی میشود را برنامهریزی کنید.
نقل است نیما یوشیج همیشه یک پاکت سیگار همراه خودش داشت، از او پرسیدند شما که سیگاری نیستی، پس چرا سیگار همراه خودت داری؟ نیما یوشیج در پاسخ گفت: "همین پاکت سیگار تا به الان باب گفتگو با افراد زیادی را برای من باز کرده"
3) به اینکه تغییر ممکن است، معتقد هستی؟!
اگر در موقعیتهای کوچینگ فرض را بر این بگذارید که مردم همینی هستند که هستند، شما خود و کوچی را برای شکست برنامهریزی کردهاید.
به نظر شما این یک کار احمقانه نیست که شما بخواهید به کسی که فکر میکنید قادر به تغییر نیست کمک کنید که تغییر کند؟!!
یک لحظه از خودتان سؤال کنید: "من سعی دارم چهکاری انجام دهم؟"
اگر به جواب این سؤال رسیدید چند قدم بعدی هم انجام دهید.
4) چشمها را باید شست جور دیگر باید دید
اگر متوجه شدید افکار منفی راجع به کوچی در ذهنتان هست؛ (" او آدم منفیای است"، "به او نمیشود اعتماد کرد") نشان دادن همدلی و کنجکاوی کار بسیار مشکلی میشود.
یکی از ابزارهای در دست کوچ انتخاب دیدگاه جایگزین است. به این فکر کنید که آیا کسی هست از کار کردن یا مصاحبت با این شخص لذت ببرد؟
خود را جای او بگذارید و به دنبال شواهد نادرست و رد کننده برای دیدگاه خود بگردید.
سعی کنید دیدگاهی مثبت یا حداقل خنثی را جایگزین کنید.
5) اگر کوچ هستی، پس مدیریت احساسات را جدی بگیر
کوچ در یک خلأ نیست. وقتی در یک جلسه کوچینگ مینشینید تمام احساسات و دغدغهها و استرسهای خود را همراه دارید.
شما ممکن است احساس ترس، یا ناامیدی داشته باشید. ترس از اینکه نتوانید به این شخص برای تغییرات کمک کنید یا اینکه یک کوچ تأثیرگذار جلوه کنید.
تمام این احساسات طبیعی هستند، سعی نکنید آنها را نادیده گرفته یا سرکوب کنید.
اگر به یک جلسه کوچینگ غافل از احساسات خود وارد شوید ممکن است آنها را تقویت کرده یا حتی علیرغم تلاش برای سرکوب آنها، احساس شما نشت پیدا کند و نشان داده شود.
بهترین راه این است که قبل از ورود به جلسه با کوچی، زمانی را صرف شناسایی احساسات خود کنید.
این کار نهتنها به شما احساسی بهتر میدهد بلکه به روند کوچینگ نیز کمک زیادی میکند.
درواقع نوع حس و حالی که با خود به جلسه کوچینگ میآورید، تأثیر زیادی روی نتیجه آن دارد.
این به این معنی نیست که با هر حس و حالی وارد جلسه شوید، نکته کلیدی این است که "چه چیزی میخواهیم به دست بیاوریم"، و بعد خود را با آن هماهنگ کنیم.
6) کوچی سرسخت اما از نفس افتاده!
یک جواب ساده: او خسته است.
وقتیکه خستهایم با کوچکترین تحریک واکنش نشان میدهیم. وقتی فردی مدت زیادی در این حالت باشد دچار سندروم "کار بیشازحد" شده است.
راهحل: یک استراحت به او بدهید. یک انتخاب آگاهانه برای به دست آوردن حالت روانی متعادل و بیرون آمدن از زیر فشار. باید کمی فضا به کوچی داده شود تا آرامش را به دست آورد.
درهرحال، مواجهه با این افراد و باز کردن گارد دفاعی کار سادهای نیست، منتظر چالشهای زیادی باشید.
موارد بالا ممکن است راهگشا باشند، ولی قطعاً جواب همه شرایط و موقعیتها نیستند.
سعی کنید خلاق باشید و با توجه به شرایط و علیالخصوص شخص مقابل، برای ایجاد ترک در سد ارتباطی کوچی برنامهریزی کرده و از آن برای شکستن دیوار دفاعی استفاده کنید.
نویسنده: جناب آقای مجتبی فراهانی از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان