چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست. ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان،حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدهآل" یا همان تصمیمگیری درست را در خود ندارد.
از اینجا داستان بدتر میشود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم میگیریم.
وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیمگیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفتهاند، تصمیم میگیرند.
عوامل زیادی در تصمیمگیری مهم هستند که ندانستن آنها میتواند عمل تصمیمگیری درست را سخت کند. با شناخت عوامل تصمیمگیری ، میتوانید بهترین تصمیم را بگیرید.
در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان میگیریم. دنیا تغییر میکند و احساس میکنیم که کنترل آن را به دست داریم.
خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعفها، میتوانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.
ما به یک دلیل غرایزمان را رشد دادهایم، آنها واقعاً خوب عمل میکنند. توانایی گرفتن یک تصمیم سریع برای پیشینیان عصر حجری ما میتوانست تفاوت خورده شدن توسط یک ببر وحشی یا شکار آن ببر باشد.
اما اخیراً با چند ببر روبهرو شدهاید؟ واقعیت این است که در این عصر دیگر نیازی به اینگونه تصمیمات سریع نیست اما باز هم نمیتوانید دست از گرفتن این تصمیمات بردارید.
با آن مقابله نکنید اما به آن هم بسنده نکنید. از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"
مغز قدرتمندترین کامپیوتر موجود است اما قادر به انجام چند کار همزمان نیست.
دشوار است که بیشتر از 7 فکر مختلف را در یک زمان در ذهنتان داشته باشید و غیرممکن است که بتوانید روی دو مورد از آن بهطور همزمان تمرکز کنید.
دلیل اینکه وقتی موقع رانندگی با تلفن همراه صحبت میکنیم، تصادف نکرده و ماشینمان را داغان نمیکنیم این است که میتوانیم خیلی سریع تمرکز روی کارها را تغییر دهیم.
اما خیلی کندتر و بیدقتتر از زمانی که هرکدام را بهتنهایی انجام میدادیم.
برای تصمیمی که میخواهیم بگیرید، همه انتخابها و گزینههای موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هرکدام بهتنهایی اختصاص دهید.
میدانید برای اینکه یک دانشمند تمامعیار باشید چه چیزی لازم است؟ گرفتن نمرات عالی یا به خاطر سپردن چیزها کافی نیست.
مهم این است که سؤالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید.
اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث میشود بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.
حافظه ما آنقدرها که تصور میکنیم خوب نیست و درنتیجه یادمان نمیماند که چقدر ممکن است بد باشد.
همین حافظههای انتخابی است که باعث میشود یادتان بماند امروز با چه کسی حرف زدید. اما یادتان نیاید که چهارشنبه هفته پیش صبحانه چه خوردید.
استفاده از تاریخ برای گرفتن تصمیم نیازمند این است که به خاطر بیاوریم دفعه قبلی که در موقعیتی مشابه بودیم چه اتفاقی افتاد.
کند پیش بروید و خاطرهتان را خوب بررسی کنید. نباید فقط پیروزیهایتان را به خاطر سپرده باشید و شکستها را فراموش کرده باشید.
سعی کنید خودتان را از احساسات آن لحظه دور کنید. البته انجام فوری این کار غیرممکن است.
اما بهترین راهکار این است که بین زمان حال و زمانی که میخواهید تصمیم بگیرید کمی فاصله بیندازید.
مغز انسان جداشده نیست، برای عمل کردن در موقعیتهای اجتماعی با همتایان خود طراحی شده است.
حاصل آن این است که زمان و انرژی زیادی را برای کار گروهی و رابطه با دوستانمان صرف میکنیم.
تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که میگیرید به شما نمره بدهند و اتوماتیکوار توجه بیشتری به آن میکنید.
بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است. من از پس آن برمیآیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم.
بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". این کار باعث میشود بیشتر به چرای تصمیمی که میگیرید فکر کنید و برنامهها و دیدگاههای ضعیف را کنار بگذارید.
زمانهای "فراموششده" را پیدا کنید و ببینید چرا آنطور بوده است. همه میدانند که نباید بعد از غذا خوردن شنا کرد.
اما چرا؟ برای همه همینطور است؟ تصوراتتان را زیر سؤال ببرید و قضاوت کنید آیا در مورد شما هم صدق میکند یا خیر.
آیا میخواهید در مورد وضعیت شغلیتان تصمیمگیری درست داشته باشید یا اینکه چه مارک پنیری را برای صبحانه بخورید؟ همه تصمیمات برابر نیستند پس وقتتان را تلف نکنید.
لازم نیست برای هر وعده صبحانه قدم 1 تا 9 را دنبال کنید.
میتوانید تا بینهایت تصمیمی که گرفتهاید را دوباره و دوباره تحلیل و بررسی کنید. اما بالاخره باید یکجا آن را متوقف کنید.
آن را واقعی کنید، یادداشتش کنید. وقتی تصمیمتان بیرون از مغزتان و به دنیای واقعی آمد، مغزتان از بررسی گزینههای مختلف دست کشیده و سراغ کار بعدی میرود.
یادتان باشد چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست. شما حتی نباید مغزتان را وادار به دنبال کردن قدم 1 تا 9 کنید.
بهترین تصمیمی که میتوانید اینجا بگیرید این است که فقط قدمهایی که دوست دارید را دنبال کنید، آن هم با هر ترتیبی که دوست داشتید.
هر کاری که میکنید، رمز گرفتن تصمیمگیری درست در زندگی این است که بخواهید.
نویسنده: سرکار خانم فاطمه آرامی دکتری روانشناسی و از دانش پذیران دوره چهارم تربیت کوچ حرفهای کسب و کار ویدان