شما باهوش، چابک و یک استراتژیست عالی هستید. شما میتوانید تصویر بزرگ را ببینید و یک رویا داشته باشید که همچنین تعیین کننده است و میتواند یک اکشن پلن موثر ایجاد کند. اینها همه ویژگیهای فوقالعادهای هستند و به نظر ما، این ویژگیها و ویژگیهای دیگر مانند آنها فقط شما را در نشیمه راه به هدفتان برای تبدیل شدن به یک رهبر دلسوز و عالی میرساند.
تواناییهایی که اغلب با رهبری بزرگ مرتبط هستند - هوش، بینش، قاطعیت و سایر موارد – موضوعات بسیار مهمی هستند. آنها به رهبران اجازه میدهند تا افراد خود را برای عملکرد در سطح بالا راهنمایی کنند، سود را افزایش دهند و یک سازمان را روی کاغذ خوب جلوه دهند.
اگر میخواهید تواناییهای رهبری خود را بهبود ببخشید و عملکرد خود را به سطح بالاتری ببرید، زمان آن فرارسیده است که بر انواع ویژگیهای رهبری که از قلب سرچشمه میگیرند تمرکز کنید.
دوره رهبری آگاهانه یک دوره کامل برای کسانی است که قصد دارند توانایی های خودشان را در موضوع مهم رهبران موفق بیشتر کنند.
ویژگیهایی مانند هوش هیجانی (EQ)، خودآگاهی و ذهنآگاهی برای رهبری عالی و کلنگر ضروری هستند و همچنین تحمل سختی نیز ضروری است.
شفقت را میتوان بهعنوان تمایل به مهربانی با دیگران تعریف کرد. این به معنای متفکر بودن و آگاهی از زندگی و تجربیات دیگران است.
این برعکس بیتفاوتی است، و یکی از ویژگیهای اساسی است که بهصراحت، تعیین میکند که آیا یک انسان انسانی شایسته است یا خیر.
این به ویژگیهای همدردی و همدلی مربوط میشود و در ریشه خود، حس عمیقتری از درک را توصیف میکند.
در واقع، منشأ این کلمه به معنای "با رنج کشیدن" است. این نشان میدهد که شفقت به معنای فراتر از دیدن دیگران بهعنوان موجودیتهای جداگانه است.
یعنی آنها را بهعنوان بخشی از خود ببینید و با آنچه که در سطح بسیار عمیقتری تجربه میکنند ارتباط برقرار کنید.
رهبری دلسوز به ویژگی اجتماعی یا بخشی از مغز شما که ارتباطی است و دیگران را در نظر میگیرد، معطوف میشود.
رهبری دلسوز تشخیص میدهد که هر یک از اعضای تیم نه تنها یک فرد مهم است، بلکه یک رشته اساسی در ساختار کل یک سازمان است.
آنها با حمایت از سازمان خود و دادن آنچه که برای برتری نیاز دارند، سعی در افزایش شادی و رفاه دارند. رهبری دلسوزانه بر رضایت کوتاه مدت یا فوری متمرکز نیست.
بلکه بر آنچه برای فرد، تیم، سازمان بهترین است تمرکز دارد و سایر عواملی را که ممکن است بر وضعیت موجود تأثیر بگذارد را در نظر میگیرد.
رهبران موفق و دلسوز عادتهایی دارند که هر روز آنها را انجام میدهند. شناخت عادت روزانه رهبران یک نیاز برای رهبرانی هست که قصد دارند برنامهریزی روزانه خودشان را به بهترین شکل انجام دهند.
رهبری دلسوزانه بیش از یک احساس خوب برای بهبود مهارتهای شماست. این یک نیاز رهبران مدرن است که میخواهند افراد و سازمانهای خود را به سمت موفقیت پایدار و آیندهای روشنتر هدایت کنند.
ممکن است زمانی وجود داشته که شفقت به عنوان ضعف تلقی میشد. آن روزها خیلی وقت است که رفتهاند.
امروزه از رهبران انتظار میرود که با افراد خود با احساس مراقبت و انسانیت بیشتری رفتار کنند و به ویژگیهای منحصر به فردی که هر فرد برای تیم و سازمان به ارمغان میآورد احترام بگذارند.
ویژگی رهبران دلسوز:
• جذابتر هستند و میتوانند سطوح بالاتری از مشارکت کلی کارکنان را ایجاد کنند • روابط قوی و قابل اعتماد در همه سطوح ایجاد میکنند • بهعنوان افراد قوی در نظر گرفته میشوند • به همکاری بیشتر در سازمانها الهام میبخشند • به کاهش نرخ جابجایی کارکنان کمک میکنند • به افراد خود الهام می بخشند تا احساس کنند بیشتر با یکدیگر ارتباط دارند • محیطی ایجاد کنید که در آن کارکنان احساس تعهد بیشتری نسبت به سازمان خود داشته باشند
و همانطور که دکتر گیل براونینگ در پست وبلاگ اخیر خود در مورد عشق در رهبری به اشتراک گذاشته است، ایجاد فرهنگ شفقت و تعامل با مطالعات نشان میدهد که شرکتهایی با کارمندان متعهد 200 درصد بهتر از شرکتهایی که بدون آن کار میکنند.
توجه به این نکته مهم است که رهبری دلسوزانه به معنای دادن چیزی است که مردم نیاز دارند و نه لزوماً آنچه میخواهند. یک تفاوت ظریف و اساسی بین تمرین شفقت و رفتار بد وجود دارد.
بهعنوانمثال، گاهی اوقات لازم است انتقاد سازندهای ارائه دهید یا اخبار بدی را مطرح کنید.
ممکن است فکر کنید که کار دلسوزانه این است که به طور کامل از این تعاملات اجتناب کنید یا آنچه را که فکر میکنید میخواهد بشنود به یک نفر بگویید. این فقط رفتار نامناسب مداوم را ممکن میکند و در مقابل شفقت است.
به یاد داشته باشید: دلسوز بودن به معنای نگاه بلندمدت و انجام آن چیزی است که برای همه بهترین است.
بنابراین، بهترین کار این است که با احترام و قاطعانه انتقاد خود را مطرح کنید یا اخبار بد را به شیوهای صریح و واضح اعلام کنید. آنگاه افراد شما واقعاً میتوانند یاد بگیرند، رشد کنند و با اهداف سازمان هماهنگی بیشتری پیدا کنند.
یکی از مهمترین ویژگی رهبران در نوع شخصیت آنها است. آنها دارای یک نوع شخصیت خاصی هستند که باعث میشود در محیط سازمان و در بین کارمندان جلب توجه خاصی به آنها میشود.
سعی کنید حتماً نوع و ویژگی شخصیت یک رهبر را بشناسید و در خودتان آنها را تمرین کنید.
اگر هدف شما تکمیل رهبری عمل گرایانه خود با ویژگیهای مبتنی بر احساس مانند شفقت است، به یاد داشته باشید که قلب شما یک ماهیچه است و ماهیچهها نیاز به ورزش دارند.
بنابراین، اگر میخواهید دلسوزتر شوید، باید تمرین کنید. ممکن است طبیعی به نظر نرسد، اما هر چه بیشتر روی دلسوزی خود کار کنید، برای شما طبیعتی خواهد شد.
در اینجا چند روش وجود دارد که میتواند به شما کمک کند شفقت خود را افزایش دهید و به یک رهبر پایه، سازنده و موفقتر تبدیل شوید:
گوش کن و بیاموز
شما یک رهبر هستید، اما این بدان معنا نیست که همه چیز را میدانید.
اگر در کار خود مهارت دارید، اطراف خود را با افراد باهوشی احاطه کردهاید که دارای با خرد و هوشمند هستند، بنابراین به آنها گوش دهید و نظرات آنها را جویا شوید.
به آنها فرصت دهید تا تخصص و نقاط قوت خود را به اشتراک بگذارند. لجباز بودن یا فکرکردن که میدانید همه اینها شفقت را میکشد.
در عوض، برای رشدی که میتواند ناشی از اجازه دادن به خود برای یادگیری از دیگران باشد، آماده باشید.
بهعنوانمثال، هنگامی که با موقعیتی مواجه میشوید که ممکن است نیاز به تفکر فرایندمحور بیشتری داشته باشد، میتوانید از یکی از اعضای تیم با اولویت ساختاری نظر بخواهید.
درک شرایط کارمندان به شما کمک میکند تا بهتر از نقاط قوت کارکنان خود استفاده کنید و افرادی را شناسایی کنید که میتوانند به رشد شما در راههای جدید کمک کنند.
آگاهانه ارتباط برقرار کنید
توانایی شما برای گوش دادن و یادگیری با تمایل شما برای برقراری ارتباط آگاهانهتر با دیگران به طرز فوق العادهای افزایش مییابد. جلسات و گفتگوها را در انحصار خود قرار ندهید.
به افراد دیگر ابراز وجود بدهید و به یاد داشته باشید که برخی از اعضای تیم شما ممکن است نسبت به دیگران به زمان بیشتری برای انجام این کار نیاز داشته باشند.
ارائه بازخورد به صورت مستمر و مشارکتی. سوالات متفکرانه بپرسید و حاضر باشید تا بتوانید پاسخهای متفکرانهای دریافت کنید. همچنین باید به زبان بدن - که توسط دیگران و خودتان بیان میشود - توجه کنید.
در محیط کار ممکن است کارمندان علاقه داشته باشند تا از نحوه رفتار یک رهبر دلسوز، الگوبرداری کنند.
اما اگر شما ندانید که چه نوع الگویی خوب و چه نوع الگویی جواب عکس خواهد داد، نمیتوانید یک الگوی خوبی برای کارکنان باشید.
الگوبرداری از نوع رهبری یکسری قوانین و شرایط خاصی دارد که هر رهبری به آنها دسترسی ندارد. اما شما سعی کنید تا از این مورد برای یکدست کردن افراد سازمان در جهت پیشبرد اهداف سازمانی کمک بگیرید.
رقابت سالم
رقابت سالم میتواند عملکرد را افزایش دهد و افراد را به ارتفاعات بالاتری برساند. اما رفتارهای حریصانه ناشی از رقابت ناسالم فقط سازمان را مسموم میکند.
شما در حال مبارزه با افراد خود نیستید تا ببینید چه کسی میتواند کارهای بیشتری انجام دهد یا بیشترین تشویق را دریافت کند.
شما آنجا هستید تا الهام بخش آنها باشید و نشان دهید که مایلید همان تلاشی را که از آنها میخواهید انجام دهید.
راههایی برای نشان دادن قدردانی و ارتقای کار بزرگ کارمندان خود بیابید. در نظر بگیرید که چگونه ترجیحات فکری و رفتاری اعضای تیم ممکن است به معنیدارتر شدن این بازخورد کمک کند.
برای مثال، اگر میخواهید کار یک کارمند خوب خودتان را برجسته کنید، ممکن است بخواهید این کار را اینگونه انجام دهید که به او کادو بدهید.
من معتقدم برداشتن برخی از موانع مصنوعی که رهبران را از کارمندان جدا میکند، ضروری است. این موانع مانع از وقوع جریان شفقت میشود.
بله، مرزها بسیار مهم هستند و شما باید آنها را بهدرستی حفظ کنید. بااینحال، جداکردن خود و اهدافتان از افرادی که برای شما کار میکنند، شفقت را از تیم و سازمان شما بهطورکلی تخلیه میکند.
بهخاطر داشته باشید: شفقت مسری است. هر چه شما دلسوزتر باشید، مردم شما دلسوزتر خواهند بود. منبع