تکنیک‌های ساخت تبلیغات احساسی

تکنیک‌های ساخت تبلیغات احساسی

رویکرد بازاریابی مؤثر می‌تواند متخصصان را قادر کند تا به مخاطبان توجه بیشتری کنند، سرنخ‌هایی بیابند و فروش بهتری داشته باشند. توجه به احساسات مخاطبان می‌تواند یک استراتژی هوشمندانه جهت جلب‌توجه و معرفی یک برند باشد. اگر می‌خواهید در بازاریابی، فروش یا کسب‌وکار، بهتر عمل کنید، آموختن تکنیک‌های ساخت تبلیغات احساسی می‌تواند برایتان مفید باشد.

در این مقاله به ساخت تبلیغات احساسی می‌پردازیم، به شما هشت استراتژی برای اجرای آن نشان داده و مراحلی را برای سنجش موفقیتتان ارائه می‌دهیم.

استفاده از راهکارهای این نوع تبلیغات می تواند باعث تبلیغات موثر در بازاریابی شما شود.

تبلیغات احساسی چیست؟

تبلیغات احساسی، پیام‌هایی است که شرکت‌ها باهدف نشانه‌گرفتن احساسات خاص انسانی و تعامل با مصرف‌کنندگان از آن استفاده می‌کنند.

این احساسات می‌تواند شامل شادی، خشم یا غم باشد و ممکن است شرکت‌ها به رویدادهای در حال وقوع یا موقعیت‌های مرتبط، برای درگیرکردن احساسات افراد، اشاره کنند.

رهبران تجاری که از این تاکتیک استفاده می‌کنند، امیدوارند که ارتباط عمیق‌تری بین برندهای خود و مصرف‌کنندگان برقرار نمایند.

ممکن است بازاریابی احساسی افراد را متقاعد کند که محصولات خاصی را بخرند، با یک برند همراه شوند، محتوای آن را به اشتراک بگذارند یا به آن وفادار بمانند.

چرا تبلیغات احساسی مفید است؟

تبلیغات احساسی مؤثر است؛ زیرا اغلب زمانی که یک شرکت به‌طورکلی احساساتی را که با مصرف‌کنندگان به اشتراک می‌گذارد، حس خوبی برای همراهی با آن به دست می‌آورند.

در اینجا چند دلیل ویژه برای اثرگذار بودن تبلیغات احساسی آورده شده است:

1.     می‌تواند خاطره‌انگیز باشد

محتوای احساسی به تجربیات شخصی مصرف‌کنندگان مرتبط می‌شود و مردم اغلب آگهی‌ها یا داستان‌هایی را که به تجربیاتشان شبیه است، بهتر به یاد می‌آورند.

ممکن است شرکت‌ها روایت‌هایی بیان کنند که مستقیماً به بروز دیدگاه‌ها و احساسات خاص منجر شوند، بنابراین وقتی مردم این احساسات را به‌خاطر می‌آورند، آنها را به یاد یک برند خاص می‌اندازد.

برای مثال، ممکن است یک عکاس، تصویر حلقه ازدواج را با آهنگ‌های عاشقانه در پس‌زمینه، همراه کند. این کار می‌تواند یادآور خاطرات عروسی شما باشد.

ممکن است این ارتباط بر شما تأثیر بگذارد تا عکاس را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید یا برای کار دیگری هم به او رجوع کنید.

2.     می‌تواند واکنش فوری ایجاد کند

در اولین لحظات تعامل افراد با یک شرکت، نظرشان درمورد آن برند شکل خواهد گرفت.

اگر آن واکنش فوری نسبت به چیزی باشد که می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند یا باعث خوشحالی یا غمگینی آنها شود، ممکن است پاسخ بهتری بدهند و سعی کنند درباره شرکت اطلاعات بیشتری به دست آورند.

3.     می‌تواند در تصمیم‌گیری به مشتری کمک کند

ممکن است یک ارتباط احساسی، مشتری را تحت‌تأثیر قرار دهد تا محصولات شما را از برند دیگری خریداری کند.

اگر دو محصول از نظر قیمت و کیفیت مشابه باشند، مشتری می‌تواند محصولی را که بیشتر با آن ارتباط برقرار می‌کند، انتخاب نماید.

برای مثال، بازاریابی یک شمع با رایحه اقیانوس با تصاویر ساحل و خانواده‌های شاد ممکن است بیشتر از رنگ‌های فیروزه‌ای ساده و با تم ساحلی، برای مصرف‌کنندگان جذاب باشد.

فراتر از خرید، بازاریابی احساسی می‌تواند مشتریان را متقاعد کند که از طریق به‌اشتراک‌گذاری و اعمال‌نظر  با برند شما همراه شوند.

اگر یک تبلیغ خاص باعث خوشحالی مصرف‌کنندگان شود، با احتمال بیشتری آن تبلیغ را در پروفایل رسانه‌های اجتماعی خود به اشتراک خواهند گذاشت.

به همین ترتیب، غم و اندوه یا ترس نیز می‌توانند مصرف‌کنندگان را ترغیب به واکنش کنند.

به‌عنوان‌مثال، ممکن است یک شرکت با انتشار تصاویر حیواناتی که مورد آزار قرار گرفته‌اند، این‌گونه تبلیغ کنند که بخشی از سود خود را به پناهگاه‌های حیوانات اهدا خواهند کرد.

این مسئله می‌تواند دوستداران حیوانات را به خرید ترغیب کند. همچنین بررسی و انجام تبلیغات برای خرید و فروش اینترنتی با توجه به شناخت تکنیک‌های ساخت تبلیغات احساسی به موفقیت بسیار نزدیک خواهد بود.

8 استراتژی بازاریابی احساسی و ساخت تبلیغات احساسی

در این بخش، هشت استراتژی برای طراحی یک کمپین تبلیغاتی احساسی را به شما نشان خواهیم داد:

1.     مخاطبان خود را بشناسید

در بازاریابی احساسی، شناخت مخاطبان مهم است. در مورد آنچه که می‌تواند باعث بروز واکنش احساسی ناشی از  تبلیغات شما شود، تحقیق کنید.

در مورد اینکه آیا رقبای شما در بازاریابی احساسی موفق عمل کرده‌اند یا خیر، مطالعه کنید تا روش‌هایی که نیاز است، اعمال کنید.

یک ابزار بازاریابی تولید کنید که به ترس‌ها، خواسته‌ها، رؤیاها یا خاطرات مصرف‌کنندگان مرتبط باشد.

2.     الهام بخشیدن

می‌توانید با تبلیغاتی که دستاوردهای یک شخصیت را برجسته می‌کند و درعین‌حال مصرف‌کننده را متقاعد می‌کند که می‌توانند به آن دست یابند، الهام بگیرید.

این امر در مورد ورزشکاران مشهور در تبلیغات برندهای بزرگ رایج است.

ممکن است این نوع تبلیغات نشان دهد که ورزشکاران قبل از موفقیت بر چه مشکلاتی غلبه کرده‌اند.

همچنین، نیز امکان دارد شرکت‌ها به یک هدف خوب مانند پاک‌سازی محیط‌زیست یا مبارزه برای رسیدن به عدالت اجتماعی متعهد شوند تا مشتریانشان را تشویق کنند که هم برندشان را دنبال کنند و هم خودشان درگیر شوند.

3.     ایجاد آرزو

مشابه با الهام‌بخشی، نشان‌دادن اینکه افراد می‌توانند به اهداف مهمی دست یابند، به مصرف‌کنندگان کمک می‌کند تا برای خودشان اهداف والاتری در نظر بگیرند.

ممکن است یک برند به مشتری خود این پیشنهاد را ارائه دهد که اگر از محصولش استفاده کنند، به اهداف خاصی خواهند رسید.

بازاریابی احساسی، به‌جای تبلیغات کاذب، می‌تواند به‌سادگی ظاهر این ارتباط را نشان دهد.

به‌عنوان‌مثال، ممکن است یک آگهی تبلیغاتی مربوط به مبلمان اتاق نشیمن، خانواده‌ای را نشان دهد که با آرامش و شادی دور هم جمع شدند و درحالی‌که روی مبل نشسته‌اند با شادی به تماشای فیلم مشغول‌اند.

این تبلیغ می‌تواند بدین معنا باشد که این مبلمان الهام‌بخش شادی در خانه‌ها است.

4.     از مکان کمک بگیرید

بازاریابی مبتنی بر مکان می‌تواند پاسخ‌های احساسی ساکنان آن منطقه را هدف قرار دهد.

یک شرکت می‌تواند حامی رویدادهای محلی باشد، خدماتی را به افراد یا مشاغل محلی ارائه دهد یا در تبلیغات خود مکان‌هایی را نشان دهد.

هر یک از این اقدامات سبب می‌شود مردم با یک برند احساس نزدیکی کنند، اگر قبلاً ارتباطات احساسی با آن مکان داشته باشند.

5.     نقاط عطف قوی

درنظرگرفتن نقاط عطف در تبلیغات می‌تواند باعث ایجاد حس نوستالژیک در افراد و یا برقراری ارتباط آنها با شرکت‌های خاص شود.

این نوع تبلیغات می‌تواند تعطیلات، رویدادهایی مانند سالگردها یا زمان‌های خاصی از سال را هدف قرار دهد.

به‌عنوان‌مثال، ممکن است یک شرکت فروش دوربین، خانواده‌ای را نشان دهد که با محصول این شرکت، در حال عکاسی از نوزادشان هستند و سپس زمانی را به نمایش دربیاورد که  همان خانواده در حال گرفتن عکس فارغ‌التحصیلی از این فرزندشان هستند.

این نوع تبلیغ باعث می‌شود افراد با یادآوری تجربیات و نقاط عطف زندگی خانوادگی‌شان، احساساتی شوند و یک ارتباط به‌یادماندنی ایجاد کند.

6.     ایده عشق را بیان کنید

عشق تجربه‌ای است که ممکن است مصرف‌کنندگان در زندگی روزمره خود به دنبال آن باشند. یک شرکت می‌تواند با درنظرگرفتن این نکته، با مصرف‌کنندگان خود در سطح انسانی ارتباط برقرار کند.

به‌عنوان‌مثال، ممکن است یک تبلیغ نشان‌دهنده تعهد یک برند به مشتریان یا اشتیاق آن‌ها در هنگام طراحی یک محصول باشد و رفتارهایی مشابه رفتارهایی را نشان دهد که در افرادی که نسبت به یکدیگر عشق می‌ورزند، دیده می‌شود.

7.     از رنگ‌ها استفاده کنید

رنگ‌ها می‌توانند در افراد واکنش‌های احساسی ایجاد کنند. استفاده از رنگ‌های مختلف برای اهداف مختلف می‌تواند بر احساس مردم نسبت به محصولات یا شرکت‌های خاص، اثر بگذارد.

برای مثال، احتمالاً افراد رنگ سبز را مرتبط به آگاهی از سلامت و محیط‌زیست می‌دانند، درحالی‌که رنگ  قرمز، می‌تواند احساساتی همچون هیجان، شادی و اشتیاق را برانگیزد.

شما می‌توانید از رنگ برای لباس افراد، اشیا متمایز و یا یک مکان، در یک تبلیغ استفاده کنید.

8.     داستان‌سرایی کنید

یک روایت می‌تواند به یاد ماندنی‌تر از ارائه یک توضیح ساده برای محصول باشد. گفتن داستانی که مشتریان بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند، می‌تواند آنها را تشویق کند تا در جای دیگر هم به دنبال محتوای شما باشند.

روش های بهبود تبلیغات احساسی

نحوه سنجش تبلیغات احساسی

سنجش بازاریابی احساسی، مشابه سنجش بازاریابی سنتی است. در اینجا به مراحلی که می‌توانید برای بررسی میزان موفقیت بازاریابی احساسی دنبال کنید، اشاره شده است:

1.     معیارهای فعلی را تجزیه‌وتحلیل کنید

معمولاً سنجش بازدهی تلاش برای مارکتینگ، مستلزم شناسایی روند‌ها (ترندها) است. برای یافتن یک‌روند، معیارهای فعلی کسب‌وکار خود از جمله میزان بازدید از صفحه، نرخ کلیک، اشتراک‌ها، ایمیل‌های باز شده و خریدها را ثبت کنید.

بسته به اینکه می‌خواهید چه احساسی را  هدف قرار دهید و چه چیزی کسب کنید، باید در مورد ارقام مختلف تحقیق نمایید.

2.     قبل از شروع، تحقیق کنید

تحقیق‌کردن درباره عملکرد رقبا و چگونگی پاسخ مشتریان به آن‌ها، روشی مؤثر است. حتی کسب‌وکارهای خارج از حوزه‌ کاری شما می‌توانند نمونه‌هایی از احساساتی را که قرار است هدف‌گیری کنید، ارائه دهند.

مثلاً، اگر با یک پست احساسی در شبکه اجتماعی مواجه شدید که هزاران نفر، نظر خود را در آنجا ارائه داده‌اند، محتوایی را که تولید کرده‌اند، نحوه پاسخ کاربران و نحوه تعامل آن بیزینس با مشتریان را بررسی کنید.

مشاهده اینکه مردم چگونه در پاسخ به احساسات، هدفمند رفتار می‌کنند، می‌تواند به شما در تدوین یک استراتژی جهت دستیابی به نتایج مشابه، کمک کند.

3.     هدف‌گذاری کنید

برانگیختن احساسات مختلف می‌تواند به روش‌های متفاوتی بر مشتریان اثر بگذارد.

به‌عنوان‌مثال، ممکن است اگر حس شادی را مورد هدف قرار دهید، باعث اشتراک‌گذاری‌های بیشتری شود، درحالی‌که اشتراک‌گذاری چیزی شگفت‌انگیز می‌تواند باعث وفاداری بیشتر به برند از طریق اشتراک‌های ایمیلی گردد.

هدف شما می‌تواند؛ مانند اهداف بازاریابی سنتی کلیک‌ها، اشتراک‌ها یا اهداف درونی‌تر باشد، مانند امید به دریافت پیام‌های شخصی بیشتر.

4.     پس از شروع، تحقیق کنید

یکی از بهترین راه‌ها برای ارزیابی نحوه پاسخ مشتریان به محتوای احساسی شما، اعمال نظرسنجی است.

نظرسنجی‌ها یا پرسش‌نامه‌هایی که از مردم می‌خواهند مستقیماً به تبلیغات واکنش دهند، می‌تواند به تعیین اینکه آیا بازاریابی احساسی شما تأثیر موردنظر را داشته یا خیر، کمک ‌کند.

5.     از ابزارهای بازاریابی استفاده کنید

از ابزارهایی مانند تجزیه‌وتحلیل، جستجو و ردیابی ایمیل استفاده کنید تا ببینید آیا معیارهایی که مدنظر دارید رشد پیدا کرده است یا خیر.

این ابزارها می‌توانند به شما کمک کنند تا متوجه شوید بازاریابی احساسی شما چقدر مؤثر بوده و آیا به اهدافی که تعیین کرده‌اید می‌رسید یا خیر.

برای مثال، اگر تعداد جستجوهای برند شما افزایش یابد، می‌توانید آن را به افرادی نسبت دهید که محتوای احساسی شما را به اشتراک می‌گذارند یا در مورد آنها بحث  و تبادل نظر می‌کنند.

چند نمونه از روشهای ساخت تبلیغات احساسی

شادی: مشتریانی که در حین مشاهده یک آگهی، شادی را تجربه می‌کنند، احتمالاً برای حفظ این احساس مثبت، از شما خرید می‌کنند.

برای مثال، در تبلیغات یک برند افراد لبخند می‌زنند و از کار خود لذت می‌برند. این آگهی مخاطب را خوشحال می‌کند.

ناراحتی: غم و اندوه احساسی مخالف شادی است، اما باز هم می‌تواند تأثیری قوی در جذب خریدار داشته باشد.

به‌عنوان‌مثال، یک گردباد، شهری را ویران می‌کند، و یک سازمان غیردولتی محلی برای جمع‌آوری پول برای یک برنامه امدادی، از این امر برای تبلیغات استفاده می‌کند.

طنز: اگر یک تبلیغ باعث خندیدن بیننده شود، ممکن است خاطره‌انگیزتر باشد و او تمایل بیشتری به خرید پیدا کند.

مثلاً، برخی از آگهی‌های بازرگانی شامل صحنه‌هایی هستند که در آن بازیگران جوک تعریف می‌کنند.

خشم: ممکن است مصرف‌کنندگانی که از یک موضوع عصبانی هستند بخواهند برای حل آن روشی ابداع کنند.

به‌عنوان‌مثال در یک آگهی، اثرات سوء زورگویی و قلدری نشان داده می‌شود و باعث عصبانیت بینندگان از تجربه ناخوشایند خواهد شد، بنابراین انگیزه پیدا می‌کنند تا طوماری را امضا کنند.

دلسوزی: همدلی با سوژه‌های تبلیغاتی می‌تواند بینندگان را تشویق به عمل کند.

درخواست ترحم می‌تواند برای سازمان‌های غیردولتی که برای یک هدف ارزشمند، کمک‌های مالی جمع‌آوری می‌کنند، مفید باشد.

ترس: می‌توان با القای ترس به بینندگان یک آگهی تبلیغاتی، فوریت یک مسئله را نشان داد و آنها را متقاعد کرد که اقدامات فوری انجام دهند، در غیر این صورت با عواقب آن مسئله مواجه خواهند شد.

به‌عنوان‌مثال، در یک آگهی تبلیغ بازیافت که حاوی تصاویری است که نشان می‌دهد در صورت تداوم آلودگی بیش از حد، زمین دچار آسیب خواهد شد، بینندگان به بازیافت بیشتر ترغیب می‌شوند.

ماجراجویی: پیام‌های تبلیغاتی که ماجراجویی و فعالیت‌های سرگرم‌کننده را نشان می‌دهند و به مشتریان نشان می‌دهند که در صورت خرید محصول می‌توانند از آن لذت ببرند، بسیار مؤثرند.

مثلاً، فروشگاهی که تجهیزات کمپینگ را می‌فروشد، تبلیغی را با افرادی که به سمت قله کوهی با مناظر فوق‌العاده پیاده‌روی می‌کنند، ارائه می‌دهند و مصرف‌کننده را ترغیب می‌کند تا به این امید که تجربه مشابهی در فضای بازداشته باشد، از آن‌ها خرید کنند.

موسیقی: بازاریابان از موسیقی برای ایجاد لحن زیبا و تحریک احساسات استفاده می‌کنند.

مثلاً یک آهنگ با ریتم تند و شاد همراه با صدای طبل می‌تواند باعث خوشحالی مخاطب شود، درحالی‌که استفاده از ساز ویولن می‌تواند مخاطب را غمگین کند.

شهرت: اگر مشتریان باور کنند که کالایی محبوب است، ممکن است به دنبال اطلاعات بیشتر در مورد آن برند بروند.

به‌عنوان‌مثال، تبلیغ یک کیف چرمی مجموعه‌ای از مشتریان را نشان می‌دهد که این کیف پول استفاده می‌کنند که بسیار مشهور هستند و کنجکاوی بینندگان را برمی‌انگیزد.

القای حس رضایت، عشق، اعتماد، گناه، درد، کمبود، جوانی، رقابت، غرور و حس ارزش، روش‌های دیگری برای ساخت یک تبلیغ احساسی هستند.

منبع منبع

دیدگاه کاربران (0)