به نظر میرسد امروزه، ساختار و معادلههایی که در بازاریابی وجود دارد تغییر اساسی کرده است. بهگونهای که مفهوم بازاریابی با مفهوم پایداری، گرهخورده و معنا پیدا میکند.
بازاریابی پایداری به توسعهای اشاره دارد که باید در سطحی بسیار کلانتر ازآنچه در کسبوکار و بازار اتفاق میافتد، روی دهد.
بهبیاندیگر بازاریابی پایداری، نگاهی جامع و بشردوستانهتر را دنبال میکند.
گرایش اصلی بازارهای امروزی به این سمت درحرکت است که بیشتر از انرژیهای تجدید پذیر،
دستگاهها و ماشینهایی که با سوختهای طبیعی کار میکنند و مواد غذایی که به شکل طبیعیتر و ارگانیک تهیه میشوند استفاده کنند.
درواقع، آنچه در مفاهیمی مانند بازاریابی پرداخته میشود، در بازاریابی پایداری به شکلی گستردهتر و جامعتر مطرح میشود.
در بازاریابی پایداری به این نتیجه رسیدهاند که تأمین کردن نیازهای بشر بدون توجه به آنچه حیات انسان و محیطزیست را تهدید میکند معنا و تعریفی ندارد.
ادغام موفقیتآمیز استراتژی بازاریابی و پایداری میتواند به ایجاد تغییرات کمک کند. دستیابی به چنین ادغامی میتواند دشوار باشد
برای سالهای متمادی، بخشهای بازاریابی و پایداری متولی این امر بودهاند.
بازاریابان در تلاش برای ترغیب مشتریان به خرید بیشتر، درحالیکه پایداری به دنبال کاهش سطح مصرف است.
اکنون بهطور فزایندهای شاهد تغییر در بخش بازاریابی و پایداری سازمانهای پیشرو هستیم که به دنبال رویکردی واحد برای تأثیرگذاری بر رفتار مشتری و ترغیب به عادتهای خرید مسئولانهتر هستند.
بااینحال، هماهنگی استراتژی و منابع دو بخش میتواند کار دشواری باشد.
در وبیناری تحت عنوان "تأثیرگذاری بر رفتار مشتری از طریق بازاریابی و پایداری یکپارچه"، 73 درصد از بیش از 1000 شنونده معتقد بودند که سازمان آنها بازاریابی و پایداری را برای تأثیرگذاری بر رفتار مشتری با موفقیت ادغام نکرده است.
در این مقاله چند نکته برای کمک به شرکتها جهت بهبود ادغام استراتژی بازاریابی و پایداری خود برای ایجاد تغییر در رفتار مشتری آورده شده است:
1- از بالا شروع کنید
این ممکن است توصیهای واضح به نظر برسد، اما اغلب نادیده گرفته میشود: اگر سازمانها خود الگو باشند، مشتریها بهمراتب بیشتر پیروی میکنند.
یک شرکت ارزشهای خود را منعکس میکند، و اگر افراد بالادست همه بخشها در همان مسیر پایدار حرکت کنند،
پیام خارجی تولیدشده، ارزشهای تجاری و هدف کلی بهطور تدریجی برای مصرفکننده آشکار میشود.
دسترسی مستقیم به مدیریت پروژههای توسعه پایدار زنده، راهی مطمئن برای تشویق حمایت و تبادل اطلاعات در مورد طرحهای پایدار داخلی است.
2- از ادغام داخلی اطمینان حاصل کنید
در طی وبینار اخیر، روپرت مایتلند-تیترتون، مدیر ارشد ارتباطات شرکتها و امور عمومی و پایداری شرکت Kellogg، اظهار داشت که بخشهای بازاریابی و پایداری آنها هرروز به یکدیگر گزارش میدهند و هرروز یکدیگر را میبینند.
این کار تضمین میکند که ایدهها به اشتراک گذاشته میشوند و احساس تعامل بهجای "ما و آنها" ایجاد میشود.
همه سازمانها نمیتوانند به این سطح از ادغام دست یابند، اما جلسات منظم و اشتراک ایده به ادغام ادارات و استراتژی کمک میکند.
3- مشتری خود را درک کنید
در طی چند سال گذشته یک تغییر لرزهای ایجادشده است:
با توجه به اینکه مشتریان بهطور فزایندهای از شرکتها رویکرد پایدارتر و مسئولیتپذیرتری میطلبند، شرکتها مجبور شدند خود را منطبق کنند و مشتری محورتر شوند.
بخشهای بازاریابی در قلب این تغییر قرار دارند زیرا آنها درک میکنند که تأمین آنچه مشتریها میخواهند، استراتژی موفقیت در تجارت است.
پایداری میتواند و باید بخشی جداییناپذیر از این فرایند، با ارائه دادههای مربوط به صنعت و تحقیقات اولیه از کارگاهها و پرسشنامهها با گروههای ذینفع اصلی، باشد.
4- پیام را ثابت نگهدارید
اگر هدف و پیامهای مربوطه یکسان نباشد، یک شرکت نمیتواند انتظار داشته باشد که مشتریان رفتارشان را متناسب باهدفشان تغییر دهند.
تجارت سریع است و شرایط بهسرعت متحول میشوند.
بااینحال، شرکتها باید حداقل برای 5 سال هدفگذاری کنند و به آن پایبند باشند.
روپرت مایتلند-تیترتون اظهار داشت: "این به مشتریان کمک میکند تا تغییری را که شما در تلاش برای دستیابی به آن هستید، درک کنند و بخرند."
Unilever،HP، تسلا،Patagonia، M&S و Interface تنها چند نمونه از شرکتهایی هستند که دوره طولانیمدت پایداری را تعیین کردهاند و مشتریان برای دستیابی به آنها کمک میکنند.
یک تاکتیک پیامرسان موفق این است که برای مشتریان سخنرانی نکنید.
دکتر Kirstie McIntyre، مدیر عملیات محیطزیست در HP، معتقد است که "شرکتها باید آن را بهعنوان بخشی از ارزش پیشنهادی خود قرار دهند.
چه کسی نمیخواهد در هزینههای برق و صورتحساب صرفهجویی کند؟
"دیوید برانت، مدیر جهانی محصولات و خدمات در AkzoNobel، این را بهعنوان یافتن یک" وضعیت برنده "توصیف میکند.
5- پایداری را به یک قاعده تبدیل کنید
گاهی اوقات شرکتها میتوانند اشتباه در بازاریابی محصولات خود را برای کیفیت پایدار خود، زمانی که مشتریان بهسادگی به دنبال محصولی هستند که نیازهای اصلی آنها را برآورده کند. انجام دهند.
دکتر Kirsty McIntyre معتقد است که شرکتها "نباید محصولات یا خدمات خود را بهعنوان یک ابتکار پایدار جدید، به بازار عرضه کنند.
بلکه باید بهعنوان بخشی از محصول استاندارد به بازار عرضه شود.
"این کمک میکند تا محصولات و خدمات پایدار بهعنوان یک استاندارد برای مشتریان و کل صنعت ایجاد شود.
روپرت مایتلند-تیترتون نیز موافق است: "شرکتها نباید به مشتریان اطلاع دهند که هر بار رفتار مسئولانهای دارند."