شنیدن جواب "نه" پایان داستان شما نیست. شما میتوانید یاد بگیرید که چگونه از جواب نه عبور کنید و آن را فرصتی برای پیشرفت بدانید.
حتی دقیقاً از چیزی که به خاطرش جواب رد شنیدهاید، پیشی بگیرید.
امروز میخواهم با شما در مورد چگونگی عبور از جواب نه و نحوه استفاده از آن برای نزدیک شدن به اهدافتان، صحبت کنم.
جواب رد، به معنی شکست نیست
شرط میبندم که دوست ندارید جواب نه بشنوید. البته احساس خوبی هم نیست.
چه کسی دلش میخواهد بشنود ایدهاش بهاندازه کافی خوب نبوده است، یا کاملاً وظیفهاش را انجام نداده است، یا بهنوعی نقص دارد؟
واقعیت این است که همه ما در مقطعی از زندگی خود، طرد شدن یا جواب نه شنیدن را تجربه میکنیم.
از درخواست کار تا دعوت از شخصی در یک قرار ملاقات، همه به ما نه گفتند. این یک قسمت اجتنابناپذیر از زندگی است.
اما بسیاری از مردم فکر میکنند که نه شنیدن، مساوی با شکست است.
آنها فکر میکنند چون نه شنیدهاند، باید هرآن چه میخواستند را کنار بگذارند.
من مطمئن هستم که شما افرادی را میشناسید که توسط شخصی یا چیزی رد شدهاند و اجازه میدهند که این جواب نه، مانع حرکتشان شود.
شاید آنها از کسی که عاشقش بودهاند، نه شنیدهاند، و تصمیم گرفتند که بهطورکلی عشق را کنار بگذارند.
آنها ممکن است وام بانکی دریافت نکرده باشند، بنابراین کار خود را شروع نکردهاند.
یا شاید آنها کتابی نوشتند که توسط چند ناشر رد شده است، بنابراین آرزوی نویسنده شدن را کنار گذاشتند.
جواب"نه" به معنای "نه هنوز" است
اگر جواب نه را بهعنوان پایان راه و مرگ یک هدف بپذیرید، شما خودتان را رد کرده اید.
اما اگر بپذیرید که جواب رد شنیدن، به معنای شکست نیست و در عوض آن را بهعنوان یک تجربه مثبت برای یادگیری بدانید، یکقدم به سمت موفقیت و هدفتان نزدیکتر شدهاید.
میتوانید از قدرت "نه شنیدن" برای حرکت روبهجلو استفاده کنید.
زیرا نکته مهم در اینجاست: شما بارها و بارها در زندگی "نه" خواهید شنید.
اما این بدان معنا نیست که در مسیر اشتباهی قرار دارید یا اهداف شما ارزش پیگیری ندارند.
این بدان معنا نیست که درنهایت نمیتوانید به خواسته های خود برسید. این فقط تأخیر در نتایج است.
ممکن است از فرد اشتباهی سؤال کرده باشید. یا شاید از شخص مناسب در زمان نامناسب سؤال کرده باشید.
پس باید مهارت و چگونگی درخواستهای مؤثر را یاد بگیرید و در جلسات فروش بهتر ظاهر شوید.
همچنین میتواند به این معنی باشد که جهان عزم شمارا آزمایش میکند، ارزیابی میکند که واقعاً چقدر آن را میخواهید یا میزان تعهد شمارا ارزیابی میکند.
اگر به دست آوردن هر آنچه میخواستیم آسان بود، هر کس هرچه میخواست را داشت، که بدیهی است چنین نیست.
"نه" به معنای "نه هنوز" است. مدام سؤال بپرسید.
"بله" آنجاست، منتظر است تا از او سؤال شود.
رد شدن یک افسانه است
من دوست دارم شما در مورد آن فکر کنید. «رد شدن یک افسانه است.»
در عمیقترین سطح، اگر چیزی را بخواهید و "نه" بگیرید، زندگی شما بدتر نمیشود.
اگر شمارا به شام دعوت کنم و شما بگویید نه، زندگیام بدتر نمیشود.
من قبل از اینکه از شما بخواهم، کسی را نداشتم که با او شام بخورم، الان هم کسی را ندارم که با او غذا بخورم.
زندگی من ثابت مانده است. فقط احساسم بدتر میشود.
و اگر شروع کنم با خودم صحبت کنم که مشکلدارم و هرگز نمیتوانم با کسی قرار بگذارم و تنها میمیرم و... چیزی عوض نخواهد شد.
ما به خود میگوییم « وقتی شخصی به ما "نه" میگوید چیزی را ازدستدادهایم، اما همیشگی نیست ».
اگر برای آن تاریخ رد شوید و یا برای آن ترفیع قبول نشوید، وضعیت شما نسبت به گذشته بدتر نیست.
علاوه بر این، اکنون میتوانید اطلاعات ارزشمندی را به دست آورید که ممکن است قبلاً به آنها دسترسی نداشته باشید.
زیرا اکنون میتوانید از این شخص سؤال کنید که چرا نه گفت؟
از همه مهمتر، میتوانید این سؤال ارزشمند را از آنها بپرسید: "چه اتفاقی برای بله گفتن، باید بیفتد؟"
پاسخ آنها میتواند بازخورد ارزشمندی درباره چگونگی تأثیرگذاری بیشتر در آینده به شما بدهد.
و این اطلاعات فوقالعاده ارزشمند است.
برای بله گرفتن، چه مواردی باید اتفاق بیفتد؟
وقتی من و مارک ویکتور هانسن سعی کردیم ناشری برای اولین کتاب "سوپ جوجه برای روح" پیدا کنیم، همه ناشران این کتاب را رد کردند.
یک روز من سؤال کردم "چه اتفاقی باید بیفتد تا شما بله بگویید؟"
یکی از ناشران گفت: "ما باید بدانیم که میتوانیم 20000 نسخه از کتاب را بفروشیم."
من و مارک سال بعد در هر سخنرانی که انجام دادیم، یک ورق کاغذ به دست هرکسی میدادیم که میگفت:
"قول میدهم نسخههای سوپ جوجه برای روح را هنگام انتشار خریداری کنم."
ما آنها را وادار کردیم که آن را امضا کنند و آدرس پستی و شماره تلفن خود را بگذارند.
وقتی 20 هزار قول خرید داشتیم، آن را به ناشر نشان دادیم، بنابراین مایل بود ریسک کند.
هنگامیکه بهراحتی اجازه میدهید جواب نه شنیدن، از ادامه درخواست شما جلوگیری کند، قدرت شخصی خود را به شخص دیگری تحویل میدهید.
اما شما تنها کسی هستید که درنهایت سرنوشت خود را کنترل میکنید.
اجازه ندهید که نظر یک شخص، مانع رسیدن شما به آرزوهای قلبی و بالاترین چشمانداز زندگیتان شود.
نه شنیدن و رها کردن اهداف، آسانتر از ادامه دادن است
راحتتر است، جواب رد بشنویم تا اینکه به کارمان ادامه دهیم. مخصوصاً اگر مثل من درونگرا باشید.
یک جمله است که درگذشته به من کمک کرده است "برخی اراده میکنند، دیگران اراده نمیکنند، یعنی چی؟ کسی جای دیگری منتظر است! "
بهعبارتدیگر، برخی از افراد قطعاً به شما بله و برخی دیگر نه میگویند، و نگرانی در این مورد، هیچ جایی ندارد.
چون حتی وقتی "نه" میگیرید، قطعاً شخصی منتظر است تا به شما بله بگوید.
فقط بگو بعدی
در اینجا فرمول مفید دیگری برای موفقیت، پس از شنیدن "جواب نه" وجود دارد.
وقتی دنیا میگوید "نه"، شما میگویید "بعدی". از نفر بعدی سؤال کنید. افراد زیادی در دنیا وجود دارند، بهطور دقیق 7 میلیارد نفر.
بعداً میتوانید از همان شخص سؤال کنید. شاید شرایط آنها تغییر کرده باشد.
فکر کنید. هر بازیگر، خواننده یا نویسندهای که اکنون به درجات عالی رسیده، هر کدام بارها و بارها نه شنیدن را تجربه کرده است.
جورج لوکاس
دو استودیوی اول سینما که برای ساخت فیلم فضایی جدید خود، "جنگ ستارگان" به آنها مراجعه کرد، این ایده را رد کردند.
اگر جورج لوکاس پس از دو بار جواب نه شنیدن، منصرف میشد، تاریخ فرهنگ پاپ، هرگز ساخته نمیشد و لوکاس به دنبال فروش حق امتیاز جنگ ستارگان به دیزنی به قیمت 4 میلیارد دلار نبود.
والت دیزنی
والت دیزنی، در سال 1919 بهعنوان کاریکاتوریست از ستاره کانزاس سیتی اخراج شد. چرا؟
به خالق میکی موس، گفته شد که فاقد تخیل و ایدههای خوب است. تصور کنید اگر بهجای اعتماد به خودش به آنها گوشداده بود.
استیو جابز
استیو جابز، بنیانگذار برجسته اپل، نمونه بارز دیگری است. او توسط هیئتمدیره خودش اخراج شد.
اما او اجازه نداد که این کار، او را از تعقیب رؤیاهایش بازدارد.
او سرانجام بازگشت و مجدداً شرکت را راهاندازی کرد و مسئولیت تبدیل آن به بزرگترین شرکت امروز جهان را بر عهده گرفت.
مثال شخصی
کتاب "سوپ جوجه برای روح"، کتابی که باعث شد من یک میلیونر شوم، چطور؟
قبل از مارک، توسط 144 شرکت انتشاراتی رد شد و من سرانجام "بله" گرفتم.
قبل از آن، 144 جواب نه شنیدم، و میتوانستم در هرلحظه تسلیم شوم.
اما من این کار را نکردم و خدا را شکر، زیرا شرکت 145 ام که به آن مراجعه کردیم "بله" گفت، و زندگی من را به طرز چشمگیری و برای همیشه تغییر داد،
ازجمله اینکه من را به یک میلیونر تبدیل کرد.
در اینجا یکی از نقلقولهای موردعلاقه من از نویسنده باربارا کینگزولور است که خوشبختانه یک سال پیش، در هاوایی در کنفرانس نویسندگان مائو با او دیدار کردم.
"این نسخه خطی شما که بهتازگی توسط ویرایشگر دیگری برگردانده شده است، یک بسته ارزشمند است.
آن را کنار نگذارید. فکر کنید آن را "به سردبیری که میتواند از کار من قدردانی کند" خطاب کردهاید و او فقط آن را با مهر "نه در این آدرس" برگشت داده است. شما فقط به دنبال آدرس مناسب باشید. "
بسیاری از موفقترین بازرگانان جهان جواب نه شنیدن را بارها تجربه کردهاند. اما آنها هرگز اجازه نمیدهند جواب نه، آنها را از دستیابی به اهداف بلند پروازانه خود بازدارند.
وقتی هوارد شولتز، بنیانگذار استارباکس، تلاش کرد برای افتتاح اولین کافههای خود پول جمع کند، با 242 نفر صحبت کرد و 217 نفر از آنها جواب منفی دادند.
اگر او منصرف میشد، امروز هیچ استارباکس وجود نداشت.
چگونه از جواب نه عبور کنیم؟
بنابراین دفعه بعدی وقتی کسی به شما گفت "نه"، شما میگویید "بعدی" و به فرصت بعدی فکر میکنید تا به هدف خود برسید.
فقط به یاد داشته باشید که برای اینکه از "نه شنیدن" درس بگیرید، باید مایل باشید علت آن را کشف کنید.
از آن شخص سؤال کنید که چرا "نه" گفته است و برای گرفتن "بله" چهکاری باید انجام دهید.
به انتقادات و پیشنهادهای آنها گوش دهید و تصمیم بگیرید که آیا مواردی که میگوید برای شما منطقی است.
در غیر این صورت، از شخصی که به او اعتماد دارید نظر دوم را بخواهید.
یاد بگیرید که کجا هستید و کجا میخواهید باشید و این فاصله یا شکاف چقدر است. چهکارهایی باید انجام دهید تا این شکافها را پرکنید.
بعد از خواندن این مقاله، به یک کاری فکر کنید که از انجام آن ترسیدهاید زیرا از "نه شنیدن " یا طرد شدن ترسیدهاید، سپس آن را انجام دهید!
به یاد داشته باشید، اگر آنها "نه" بگویند، شما دقیقاً در همان مکانی هستید، که هنگام شروع کار بودید. شما واقعاً چیزی برای از دست دادن ندارید.
نوشته ای از جک کنفیلد