آیا تاکنون به این مسئله فکر کردهاید که اثرگذاری مدیران و رهبران در جوامع و سازمانها تا چه اندازهای در سعادت، موفقیت، شادی، حس خوب ارزشمندی، قدرت و فرهنگ اثربخش خواهد بود.
در این مقاله به این موضوع میپردازیم که چگونه یک رهبر یا مدیر در جوامع و سازمانها در رشد و تعالی و یا حتی از بین رفتن آن جوامع و سازمانها اثرگذار خواهند بود یا به معنای واقعی کلمه رهبری و مدیریت میتواند سازمانها یا جامعه را به اوج برساند و هم میتواند از میان ببرد.
و همچنین در این مقاله با رویکرد به 2 محور اصلی با زیرشاخههای متنوع اهمیت رهبری و مدیریت را شفاف خواهیم کرد.
یک رهبر خوب قبل از اینکه تعیینکننده و دنبال کننده یک فرهنگ و یا استراتژی خاصی باشد قطعاً باید یک شخص با ویژگیهای منحصربهفرد باشد که آن ویژگیها در خانواده، جامعه و محیطهای غیر کاری نیز نمایان باشد.
به معنای واقعی کلمه یک مدیر یا رهبر موفق باید شخصیت والایی داشته باشد، در این بخش با 10 مورد در خصوص شخصیت مفصل میپردازیم.
شجاعت چیزی است که یک مدیر یا رهبر باید آن را خوب بشناسد و به آن عمل کند.
در حقیقت شجاعت این نیست که رهبر از چیزی نترسد بلکه ترس از موارد درست و در زمان درست و فکر مقابله صحیح با آن را داشته باشد.
ترس از عدم پیشرفت، ترس از ایجاد فرهنگ و یا رسالت اشتباه نمونههای بارز ترسهای صحیح هست که یک رهبر یا مدیر آن را میبیند درست میترسد و شجاعت مقابله با آن را دارد و درنهایت کنترل و مرتفع میکند.
یکی از وظایف مدیران و رهبران تعریف رسالت و هدف برای دیگران است، برای کسی که در این جایگاه قرار دهد استقامت یکی از خصوصیات جداییناپذیر است.
یک رهبر یا مدیر موفق شاید وسوسه رهایی از اهداف را پیدا کند.
ولی هیچوقت به وسوسهها اجازه ورود نمیدهد و باانگیزه بیشتر همیشه استقامت دارد و به افراد آن را نشان میدهد، بهکارگیری انرژی ذخیره شدن برای یک رهبر موفق نشاندهنده استقامت است.
بهجرئت میتوان گفت مسئولیتپذیری یک شاخصه واجب برای هر مدیر و رهبر است و یک مدیر و رهبر فوقالعاده این مورد را تقویت میکند تا جایی که در کنار مسئولیت فعالیتهای خود مسئولیت عملکرد کلی افراد سازمان یا جامعه را قبول میکند و متوجه این موضوع هست که مدیر یا رهبر است و عملکرد کلی متوجه عملکرد اوست و باید به فکر مرتفع کردن باشد.
رهبران و مدیران این مسئولیت را با عشق میپذیرند و این موضوع یک ویژگی منحصربهفرد رهبران است.
یک مدیر یا رهبر موفق همیشه آیندهنگری دارد، صداقت آیندهنگری را مستحکم میکند.
عدم صداقت یعنی فرارهای زودگذر از واقعیتها در حقیقت یک رهبر موفق با گفتن حقیقت با واقعیتهای زشت روبهرو میشود و اعتماد همراهان خود را به دست میآورد.
افراد همیشه میخواهند به رهبرانشان اعتماد و اعتقاد داشته باشند صداقت این را به وجود میآورد، زندگی کردن باصداقت همیشه چیز را راحتتر میکند و لذتبخشترین موفقیت همراه با صداقت است.
مدیران و رهبران درصورتیکه انعطافپذیری نداشته باشند ممکن است در زمانهای کوتاه موفقیت داشته باشند.
اما در طولانیمدت موفقیتها کاهش مییابند، عدم انعطافپذیری هیچ زمان نوآوری و بهروز شدن را برای یک مدیر یا رهبر نخواهد داشت.
در این زمانه با افزایش تغییرات در حوزههای مختلف انعطافپذیری مدیران و رهبران را برای توسعه و قدرت خود میطلبد.
یک مثال زیبا برای انعطافپذیری درختانی هستند که با واکنش انعطافپذیری در مقابل طوفانها خود را نجات میدهند و درختان خشک بدون انعطاف در مقابل طوفانها از بین خواهند رفت و میشکنند.
مدیران برای ایجاد رابطه بهتر و صمیمیتر با افراد از شوخطبعی استفاده میکنند، برای ایجاد روحیه و حل مشکلات و مقابله با مشکلات از شوخطبعی استفاده میکنند.
میتوان گفت شوخطبعی رهبران در مقابل مشکلات شجاعت، استقامت و روحیه حلکنندگی خود را نشان میدهند.
شوخطبعی واقعی صادقانه هست و این شوخطبعی صحیح حتی صداقت رهبر یا مدیر را نیز نشان میدهد.
یک ویژگی فوقالعاده برای یک مدیر یا رهبر میتواند اعتمادبهنفس باشد.
در حقیقت اعتمادبهنفس حسی است که ما به دیگران میدهیم و اینکه همیشه نیروی مثبتی داریم که فکر میکنیم درنهایت چیزها مطابق میل ما اتفاق خواهد افتاد.
پس درنتیجه اعتمادبهنفس ما باعث افزایش اعتمادبهنفس در جامعه یا سازمان میشود و قدرت خودشکوفایی در زیرمجموعه و افراد شکل میگیرد و باعث میشود کلیه افراد با روحیه مثبت فعالیت کنند و قدرت فوقالعادهای ایجاد کنند، همه اینها در پی اعتماد به یک فرد و اعتمادبهنفس مدیر یا رهبر به وجود میآید.
مدیران و رهبران موفق از قدرت صبر برای رسیدن به اهداف و رسالتی که تعریف کردهاند بهخوبی استفاده میکنند.
صبر در مقابله با تفکر عجولانه هست که یک مدیر و رهبر هیچ زمان عجولانه اقدام نمیکند.
بهخوبی میبینند، تحلیل میکنند و درنهایت اقدام میکند و بهخوبی میبیند که موقع صبر و درنهایت نتیجهگیری است.
در حقیقت صبر بهمنزله عدم اقدام نیست و بهمثابه اقدام و صبر برای تأثیرپذیری از عوامل بیرونی است.
9-توجه به سلامتی:
یک مدیر یا رهبر با دانش و آیندهنگر بهسلامتی و تعادل در زندگی توجه میکند، یک رهبر موفق باید باصلابت و پرانرژی باشد.
در حین سخنرانی نفس کم نیاورد و سلامتی و قدرت در جسم او هم نمایان باشد.
در حقیقت سلامتی جزئی از نشانههای شخصیت هست و اینکه باید بدانیم افراد تحمل یک انسان خسته و کم انرژی را ندارند.
خردمندی ویژگی بسیار منحصری است که یک رهبر را بهسرعت به یک اسطوره تبدیل خواهد کرد، خرد چیزی نامحدود است.
خرد چیزی نیست که از کسی دریافت کنیم، اما با هرکسی میتوان ارتباط گرفت و مقداری خرد دریافت کرد.
یک رهبر عالی دائم به دنبال کسریهای خود، سازمان یا جامعه خود است و درنهایت در اوج قدرت و دانش خردمندی آن است که رهبر یا مدیر بداند که باید بهتر شود و میداند با آموزش دیدن و با اشتراکگذاری خوبیها و آموزهها خردمندتر میشود که محدودیت ندارد.
به یاد داشته باشیم شخصیت همیشه خود را حفظ خواهد کرد و از خود مراقبت میکند.
ویژگی سیستمی و استراتژیک یک رهبر یا مدیر موفق برای داشتن یک جامعه یا سازمان فوقالعاده در 8 مورد:
همانطور که در بخش گذشته در قسمت استقامت مطرح شد یکی از وظایف مدیران و رهبران تعریف هدف برای خود و دیگران است.
اما در این بخش مفصلتر در رابطه با این موضوع صحبت خواهیم کرد.
درواقع رهبران موفق کسانی هستند که فرهنگ و رسالت غنی را طوری که همه جوامع و افراد را جذب آن فرهنگ یا رسالت کنند تعیین میکنند.
بهطوریکه همه با اشتیاق فراوان برای آن رسالت و فرهنگ قدم بردارند.
اگر یک رهبر یا مدیر اینطور عملکرد داشته باشد قطعاً تمام هدفهای مادی، اجتماعی و اقتصادی به نحو احسن اتفاق خواهد افتاد و افراد با پتانسیل، باقدرت و با خصلتهای عالی به آن جوامع و سازمانها میپیوندند که موجب سعادت و خوشبختی آن جوامع در تمامی ابعاد خواهد شد.
تعیین رسالت و فرهنگ درست طوری از جانب یک رهبر عالی مطرح میگردد که تمامی افراد در راستای آن فرهنگ هدفهای زیرمجموعه را دنبال میکنند و با صداقت تمام پیگیری میکنند.
زیرا به این موضوع واقف شدهاند تمامی این هدفها درنهایت یک فرهنگ یا رسالت را رونمایی خواهد کرد که تماماً منافع جمعی برای همه افراد خواهد داشت.
یکی از وظایف اجرایی رهبر یا مدیر خوب تحلیل و دید کلی از سازمان و جوامع و جزییات و تدوین برنامهریزی، سیستم سازی، چارت گذاری برای سرعت بخشیدن به فعالیتها و عدم تداخل وبی نظمی برای سهل و لذتبخش بودن کارها میباشد.
بهصورت کلی یک رهبر یا مدیر موفق با دید باز تمامی جوانب را میبیند، تحلیل میکند و برای تمامی فعالیتها و ناملایمات پیشبینی و فکر دارد و برنامهریزی میکند.
یک مدیر یا رهبر عالی همیشه آیندهنگری دارد و فکر توسعه و رشد جامعه و سازمان را دارد، پس درنتیجه همه این افکار نیازمند وجود افراد توسعهیافته و رشد یافته است.
مدیر یا رهبر همیشه مانند یک مربی به دنبال افراد لایق و برنامهریزی برای رشد آنها میباشد تا بتواند امور را به آنها تفویض کند و در مقابل این مورد به رشد آن مدیر نیز کمک کرده و درنهایت با این جهش افراد آن جامعه یا سازمان نیز رشد خواهد یافت.
همانطور که در بخش قبل گفته شد افراد باعث توسعه و رشد جوامع و سازمانها میشوند.
درنتیجه مدیران و رهبران یکی از وظایف خود را جذب افراد درجهیک، توسعهپذیر، آموزش پذیر و درنهایت دارای خصوصیتهای بالقوه بهویژه 10 موردی که در بخش گذشته مطرح گردید میدانند.
همانطور که برای همه مشخص و واضح هست اینکه توسعه، رشد، دانش هیچ زمانی پایان ندارند.
در دنیای امروز و هرچه جلوتر میرویم سرعت تغییرات، وجود تکنولوژیهای روز باعث شده یک مدیر یا رهبر موفق توجه بیشتری به هماهنگی و پیشی گرفتن از تغییرات را سرلوحه خود قرار دهد.
درواقع جوامع و سازمانهایی دوام و بقاء دارند که در تمامی ابعاد بهعنوانمثال در راستای رشد افراد، رشد اجتماعی، رشد اقتصادی ورشد فرهنگی دائماً در حال تغییر و توسعه باشند.
یک رهبر و مدیر موفق دائماً باید در راستای فرهنگ، رسالت و اهداف تدوینشده و برنامهریزیهای انجامگرفته ابزارهایی برای مقایسه، تحلیل عملکرد داشته باشد تا بتواند توسط آن ابزارها وضعیت را بهخوبی درک کند و تصمیمات بهجا و به موقعی برای سازمان یا جامعه خود بگیرد.
درنهایت وظیفه یک رهبر خوب کنترل دائم بر عملکرد سازمان یا جامعه تحت مدیریت خود است.
8-جانشین پروری با رویکرد جایگزینی بهتراز خود:
مدیران و رهبران با قدرت شخصیت بالا میدانند به وجود آمدن افراد با قدرت بیشتر نسبت به خود در سازمانها و جوامع تحت کنترل آنها درنهایت به قدرت و رشد آنها نیز کمک خواهند کرد.
پس درنتیجه مدیران و رهبران از حضور افراد قدرتمند هیچگاه واهمه نداشته و از به وجود آمدن آنها لذت نیز خواهند برد.
زیرا هدف نهایی برای آن رهبر و مدیر رسالت و فرهنگ ایجادشده است توسط خود اوست و اگر اینچنین نباشد قطعاً صداقت در آن فرهنگ وجود نداشته و آن جامعه یا سازمان دچار مشکل خواهد شد.
نتیجهگیری:
در این مقاله دو ویژگی شخصیتی و تفکر یا ویژگی اجرایی یک مدیر و رهبر را مطرح کردیم که میتوان گفت با موارد ذکرشده و توجه یک مدیر یا رهبر با تقویت موارد ذکرشده یک جامعه و سازمان را رشد و تعالی خواهد داد و در غیر این صورت با کمرنگ شدن هرکدام از موارد رشد و تعالی سازمان یا جوامع را خدشهدار خواهند کرد.
چه قدر خوب هر جایگاه رهبری و مدیریتی که داریم بتونیم با برنامهریزی درست موارد ذکر شد را رعایت و اجرا کنیم تا به خودمان و جامعه کمک کنیم.
به امید روزهای بهتر برای کشور عزیزم و تمام مردم دنیا
نویسنده: جناب آقای سروش پرچمی برجوئی راکی از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان