چشمانم به مری لو رتون دوخته شده بود. او تنها ایستاده بود و در سکوت خود را برای حیاتیترین برنامه زندگی خود آماده میکرد. مری لو، یک نوجوان از ایالاتمتحده، در این یک خرک (وسیله مسابقات ژیمناستیک) به امتیاز 9.95 نیاز داشت - یک امتیاز تقریباً عالی - تا با قهرمان رومانیایی برای مدال طلا مساوی کند. از خود می پرسد که آیا خودگویی مثبت ، برای او تاثیر گذار خواهد بود؟
احتمال این اتفاق چقدر بود؟
رژیم سختگیرانه و برنامه تمرین ژیمناستیک، از مهدکودک تا دبیرستان، هر روز هفته هشت ساعت تمرین کرده بود.
تنها رقابت برای کسب هر مدالی بیش از آن چیزی بود که ژیمناستهای آمریکایی در بازیهای المپیک قبلی به آن امیدوار بودند.
اکنون، با نزدیک به یک میلیارد تماشاگر که از طریق تلویزیون ماهوارهای تماشا میکنند و پدر و مادرش در نزدیکی جایگاهها نشستهاند، از مری لو رتون جوان چه انتظاری میتوان داشت؟
دستانم را به هم فشار میدادم و نفسم را حبس میکردم، گویی من کسی بودم که همه چیز را به خطر میاندازم.
او درحالیکه با لباس قرمز، سفید و آبی خود ایستاده بود، باید چه احساس و فکری داشته باشد و به خودش بگوید؟
آیا افکار او با ترس و تردید در مورد اشتباهاتی که ممکن است مرتکب شود آکنده بود؟ آیا او به هنگام برخورد با تشک به فرود آمدن با لکنت گام فکر میکرد؟
آیا او برای بدترین شرایط آماده میشد و با خود میگفت: «مدال نقره یا برنز آنقدرها هم بد نیست. اگر ببازم بازیهای المپیک بعدی وجود دارد.»
یا با گفتن موارد زیر به خودش اجازه داد برنده درونی او را تصاحب کند؟
"آروم باش. این یکی هم مثل تمرین است. تمرکز کن و آنها را میخکوب کن، درست همانطور که هزاران بار تمرین کردهای.
سرعت، قدرت، انفجار، گسترش، چرخش! وقتی فشار زیاد است، من همیشه بهترین کار را انجام میدهم. به امتیاز 10 نیاز داری، 10 میگیری. بیا برویم!
نتایج او نشان میدهد که مری لو رتون، همانطور که در مقابل چشمان جهان ایستاده بود، این کار را انجام داد…
او دستش را بالا برد تا به داوران بفهماند که آماده است. سپس نفس عمیقی کشید و شروع به دویدن کرد. طاق او قدرتمند و دقیق بود. و فرود را درست و دقیق چسباند.
مری لو نمره کامل، 10 را دریافت کرد!
وقتی ذهن صحبت میکند، بدن گوش میدهد
پس از 60 سال تحقیق در مورد موفقیت و پیروزی در سطح بالا، من قدرت خودگویی را میدانم. ما در مورد هر پیروزی یا شکستی صحبت میکنیم.
برندگان ثابت در هر حرفهای، مهارتها را آموختهاند و تمرین خودگویی مثبت را انجام دادهاند.
آنها تا حدی بر آن مسلط شدهاند که برنده شدن به یک امر عادی تبدیل شده است، مانند رانندگی با ماشین یا مسواک زدن.
این افراد بهطور ذهنی عمل برنده شدن را قبل از اینکه اتفاقی بیفتد تمرین میکنند.
آنها بارها و بارها با کلمات، تصاویر و احساسات نقشهایی را که میخواهند ایفا کنند و اهدافی را که میخواهند به آن برسند تصور میکنند.
آنچه ما بهطور مکرر به خود میگوییم یک پیشبینی قوی و دقیق ازآنچه در زندگی ما اتفاق میافتد است.
صحبتهای مارگارت تاچر، نخستوزیر، زمانی که در آپارتمانی کوچک بالای خواربارفروشی پدرش زندگی میکرد، این بود: «من میبینم که انگلستان را به سمت خودکفایی برمیگردانم».
برای استیوی واندر جوان، با صدای موسیقی او دنیای دیگران را روشن میکرد.
برای مادربزرگ موسی، برای اولین بار در 75 سالگی، خودگویی مداوم در مورد نقاشی با رنگ روغن بود.
شروع کنید به آنچه به خودتان میگویید توجه کنید زیرا…
سلولهای شما گوش میدهند
آنچه به خود و در مورد خود میگویید تأثیر قابلتوجهی بر ضمیر ناخودآگاه شما دارد. بنابراین، از بیان اظهاراتی که شما را تحقیر، رد یا توهین میکند، دست بردارید:
"من نمیتوانم این کار را انجام دهم."
"من در تمرکز خوب نیستم."
"من هرگز بهاندازه کافی پول نخواهم داشت."
"من تنها هستم."
"من مریضم."
برای ایجاد زندگی موردنظر خود، باید خودگویی مثبتی داشته باشید که منجر به تصور برنده از خود شود.
بهاینترتیب شما به اهداف خود خواهید رسید.
فرمان را به دست بگیر
شما میتوانید با در دست گرفتن فرمان و تغییر آنچه به ذهن خود راه میدهید، نتایج بسیار بهتری در زندگی خود به دست آورید.
شما مسئول افکار و آنچه به ذهن خود میگویید هستید. مجبور نیستید به همان افکار قدیمی فکر کنید.
شما میتوانید ایدههای جدیدی را خلق کنید و از طریق خودگویی مثبتی، میتوانید هر چیزی را که میخواهید به ذهن خود بگویید.
با انجام این دو کار، داستان جدیدی به ذهن خود بگویید و زندگی شما بر این اساس تغییر خواهد کرد:
1. تنها دو راه وجود دارد که میتوانید یک ایده را در ضمیر ناخودآگاه خود جای دهید. یکی با ضربه ناگهانی است. دیگری با تکرار است.
عادت یا بخشی از زندگی خود را انتخاب کنید که دوست دارید آن را بهبود ببخشید.
سپس، هر روز، جملات مثبتی را بخوانید یا ضبط کنید و به آنها گوش دهید که تغییری را که میخواهید ببینید، تأیید میکند. این کار را برای سه هفته آینده انجام دهید.
جملات تأکیدی را اغلب تکرار کنید تا ذهن خود را برای حداکثر موفقیت آماده کنید. پس از سه هفته، گروه دیگری از جملات تأکیدی را انتخاب کنید و دوباره شروع کنید.
نگران نباشید اگر این کار زیاد به نظر میرسد. مطمئن باشید که به شما جواب میدهد.
2. هر بار که در آینه نگاه میکنید، خود را چیزی فراتر از یک جسم فیزیکی ببینید. خود را نیز بهعنوان یک موجود روحانی ببینید و تصور کنید
شما کمال را در درون خود دارید. این جوهر معنوی است که شما هستید. گاهی اوقات آن کمال بهعنوان یک خواسته یا درخواست در آگاهی شما میدرخشد.
خواستههای شما از قلب، مرکز معنوی شما سرچشمه میگیرد.
درک کنید که انگیزه برای بودن، انجام دادن یا داشتن بیشتر این است که روح میخواهد از طریق شما کار کند تا خود را به شیوهای مهمتر بیان کند.
وقتی چیزی پیش میآید، به آن گوش دهید و صحبتهای خود را طوری تنظیم کنید که خود را با رسیدن به خواسته هماهنگ کنید.
ممکن است این تمرینات ساده به نظر برسند، اما قانعکننده هستند. از آنها استفاده کنید، و شروع به ایجاد یک ذهنیت مثبتتر و رشد محور خواهید کرد.
و هنگامیکه عادت به انجام این تمرینات را پیدا کردید، مهارت خودگویی مثبت و برنده شدن در زندگی برای همیشه از آن شما خواهد بود.
نوشتهای از باب پراکتور