شروع کسب‌وکار با سرمایه مالی کم

شروع کسب‌وکار با سرمایه مالی کم

در فرهنگ فارسی معین از سرمایه با معنی مال و دارایی نام برده شده، مال و دارایی هم می‌تواند مادی و هم معنوی باشد.

به‌طور مثال پول، خانه، ماشین سرمایه هستند و از طرف دیگر جسم و روح و زمان و ... هم سرمایه محسوب می‌شوند.

امروزه تا صحبت از سرمایه به میان می‌آید، سریعاً تصاویر اسکناس‌های چند هزارتومانی در ذهن تداعی می‌شود، درصورتی‌که ثروت مالی جزء کوچکی از سرمایه انسان است.

 

حالا چطور با سهم کوچکی از این سرمایه پولی می‌توان کسب‌وکار رو شروع کرد؟

در این رابطه پدر بازاریابی ایران دکتر احمد روستا در مورد پول عنوان می‌کنند کسانی که فقط از پول‌هایشان نگهداری می‌کنند و ارزشی ایجاد نمی‌کنند سرمایه‌دار نیستند و فقط سرایه‌دار پول هستند.

این‌طور استنباط می‌شود وابستگی به پول به هر شکلی می‌تواند ضعف باشد.

نقطه قوت یک سرمایه‌دار از آنجایی شروع می‌شود که ذهنیت پول‌ساز شروع به فعالیت می‌کند، منظور ذهنی است که از هیچ پول خلق کند و ارزش‌آفرینی کند.

برای دستیابی به این مهم نیاز است، ابتدا شخص خودش را بپذیرد با تمامی شکست‌ها و موفقیت‌ها، با تمامی رنج‌ها و شادی‌ها، سپس وضعیت فعلی‌اش و مقصدش را مشخص کند که در چه نقطه‌ای ایستاده و به کجا می‌خواهد برود.

در این نقطه باید با شناختی که از خودش دارد، از اعتمادبه‌نفس و از مهارت‌ها، تجارب و همچنین خلاقیتش استفاده کند برای خلق ارزش...

  این سؤال پیش می‌آید که رابطه بین این مهارت‌ها و خلق ارزش به چه صورت می‌توان باشد؟

این سؤال پیش می‌آید که رابطه بین این مهارت‌ها و خلق ارزش به چه صورت می‌توان باشد؟

برای پاسخ به این سؤال باید سراغ کسانی رفت که با سرمایه کم مالی یا حتی بدون آن کار خود را شروع کردند و با اعتمادبه‌نفس و با استفاده از مهارت‌ها، تجارب و... توانستند به مقصود خود برسند.

اگر بخواهیم دقیق‌تر به این موضوع بپردازیم، لازم است نگاهی به مفهوم‌ترند و مگاترند در دنیای کسب‌وکار و تأثیر این دو مفهوم بر موضوع موردپژوهش بیندازیم.

مگاترندها، نیروهای توسعهٔ جهانی، کلان و پایدارند که بر کسب‌وکارها، اقتصادها، صنایع و حتی زندگی فردی افراد سراسر جهان اثر می‌گذارند و جهان آینده ما را تعریف می‌کنند و سرعت تغییرات را افزایش می‌دهند.

اتفاقات بزرگی که در آینده رخ می‌دهند بازارهای زیادی را از بین می‌برند و فرصت‌های زیادی را ایجاد می‌کنند و این همان تغییراتی است که خیلی‌ها اسمش را شانس می‌گذارند.

مثال زیر در تأیید این مطلب می‌باشد:

جمعیت ایران به سمت پیری می‌رود و کارهای خدماتی برای سالمندان در آینده می‌تواند گزینه مناسبی باشد.

 

نکته اینجاست: نحوه به‌کارگیری این مهارت‌ها به چه صورتی است؟

1- مذاکره:

با استفاده از مهارت مذاکره، طرف مذاکره را قانع کنید که رزومه خوبی دارید و با پلن پیشنهادی شما آینده کاری خوبی را می‌توانید تجربه کنید، تا به شما فرصت همکاری دهد (کاری که واسطه‌ها برای خرید از تولیدکننده انجام می‌دهند.)

 

2- پیش‌فروش محصول:

با استفاده روش پیش‌فروش می‌توانید محصولی را که هنوز نخریدید، بفروشید (کاری که خیلی شرکت‌های پخش انجام می‌دهند.)

    مشارکت در فروش

3- مشارکت در فروش:

با اعتمادبه‌نفس بالا و افزایش تخصص با استفاده از روش مشارکت در فروش می‌توانید سهمی از سود کالا را داشته باشید، بدون اینکه کالا را بخرید و یا هزینه‌ای داشته باشید. (کاری که ویزیتورها انجام می‌دهند.)

 

4- کارهای خدماتی:

با استفاده از خلاقیت و پتانسیل‌های موجود می‌توانید کارهای خدماتی زیادی انجام دهید. (کاری که تورهای گردشگری و یا پرورش‌دهنده‌های گل و گیاه انجام می‌دهند)

با به‌کارگیری موارد ذکرشده، بدون پیش‌شرط لازم نمی‌توان به این مهم دست‌یافت،

پیش‌شرط لازم از نظر نویسنده باورپذیری و هدف‌گذاری بر مبنای ارائه ارزش است.

از منظر کارل مارکس جامعه‌شناس و اقتصاددان، سرمایه‌داری انسان را به مفهوم شیوارگی نزدیک می‌کند، از دیدگاه وی شیوارگی ارزشی است که محصول به انسان می‌دهد.

درحالی‌که محصول خلق می‌شود تا در خدمت رفاه و ارزش‌های آدمی باشد، با پیوند این مفهوم جامعه‌شناسی به مطلب فوق، نویسنده این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که با خلق ارزش است که سرمایه در دست انسان است و آدمی به آن ارزش می‌دهد، نه اینکه سرمایه به انسان ارزش دهد و تعیین‌کننده اعتبار و درجه وی باشد و این به‌کارگیری سرمایه برای رسیدن به رشد و تعالی است.

پول را هم مثل ارزش، خلق باید کرد، پول جزء کوچکی از سرمایه است.

نویسنده: جناب آقای فرشاد حیدری از دانش پذیران دوره دوم تربیت کوچ حرفه‌ای کسب‌وکار ویدان

   
دیدگاه کاربران (0)