مسیر عصبی و نقش آن در موفقیت و رشد افراد

مسیر عصبی و نقش آن در موفقیت و رشد افراد

مسیر عصبی چیست؟

بسیاری از قوانین شگفت‌انگیز و ایجاد تفاوت بین انسان‌ها را مسیرهای عصبی موجود در مغز آن‌ها تشکیل می‌دهد،

با یادگیری و کاربردی کردن این مقاله به‌جرئت می‌توان گفت که از شخصیت خود، یک برج باشکوه خواهید ساخت.

هر یک از ما برای هر رفتار، عادت و مهارت‌های خود، یک مسیر عصبی در مغز خود داریم.

وقتی‌که می‌خواهیم آن رفتار را انجام بدهیم، مسیر عصبی آن به‌صورت اتوماتیک فعال می‌شود.

مثلاً وقتی می‌خواهیم لباسمان را بپوشیم، آیا به این فکر می‌کنید که اول آستین دست چپم را بپوشم و بعد راست؟

در بیشتر مواقع جواب خیر است و شما به‌صورت اتوماتیک این کار را انجام می‌دهید،

چون فوراً مسیر عصبی لباس پوشیدن که در مغز شما هست فعال می‌شود و یا وقتی‌که می‌خواهیم راه برویم مسیر عصبی راه رفتن فعال می‌شود.

ورزشکاران حرفه‌ایی و یا افرادی که حرکات نمایشی در سیرک انجام می‌دهند، آن‌ها توانسته‌اند مسیر عصبی آن حرکت را در ذهن خودشان ایجاد کنند.

تا حالا به این فکر کردید که چرا وقتی می‌خواهیم مهارتی مثل رانندگی، نواختن ساز موردعلاقه‌مان، آشپزی، سوارکاری، شنا کردن و مهارت‌های دیگری که اکتسابی هستند و در بدو تولدمان در ما نبوده‌اند را یاد بگیریم.

چطور در ما شکل‌گرفته‌اند و بعد از مدتی بسیار روان و مثل آب خوردن آن‌ها را انجام داده‌ایم و تمام ترس و مشکلاتمان از بین رفته است؟

چه اتفاقی در مغز ما شکل می‌گیرد که آن مهارت جزء بدیهیات ما انسان‌ها می‌شود؟

چه اتفاقی رخ می‌دهد که مهارتی مانند رانندگی کردن را به‌صورت اتوماتیک و بدون فکر کردن، انجام می‌دهیم؟

جواب تمام این سؤالات در این مقاله توضیح داده شده است و متوجه خواهید شد که چه اتفاقاتی در مغز ما رخ می‌دهد تا یک مهارت در ما شکل بگیرد.

لطفاً این مقاله را جدی بگیرید و در صورت لزوم چندین بار مطالعه کنید.

چراکه مفهوم مسیر عصبی در تمام عمر شما کاربرد خواهد داشت و شناخت آن در ایجاد مهارت و عادات جدید و تبدیل‌شدن به فردی که آرزویش را دارید به شما کمک خواهد کرد.

 

بررسی مسیر عصبی به‌صورت علمی

برای اینکه مسیر عصبی را توضیح دهیم ابتدا لازم است با اجزای سیستـم عصبی مغـزمان آشنـا شویـم.

کوچک‌تریـن واحـد سازنـده سیستم عصبی، نورون است که در زیر تصویر آن را مشاهده می‌کنید.

  بررسی مسیر عصبی به‌صورت علمی

هر یک از این نورون‌ها (ماده خاکستری مغز) شامل بدنه سلولی آکســون و دنـدریت (مـاده سفیـد مغـز) و بعضـی از این نـوورن‌هـا دارای غلاف میلین (Myelin) هستند.

حال ببینیم این اجزای سازنده سیستم عصبی چطور کار می‌کنند؟

زمانی که یک پیام عصبی از مغز ما به سیستم عصبی ارسال می‌شود، پیام عصبی از طریق بخش آکسون، به سلول عصبی بعدی منتقل می‌شود

و سلول دوم، توسط دندریت‌هایش پیام عصبی را به بدنه سلولی خود می‌رساند تا داده‌های آن در بدنه سلولی تحلیل شود.

وقتی بدنه سلولی پیام را تحلیل کرد، اگر نیاز به انتقال مجدد پیام به سلول عصبی دیگری باشد، از طریق آکسون مجدداً پیام منتقل می‌شود.

پس تا اینجا متوجه شدیم که آکسون منتقل‌کننده پیام از بدنه سلولی به نورون دیگر

و دندریت دریافت‌کننده پیام عصبی از سایر سلول‌ها است و پیام را به بدنه سلولی به‌منظور تحلیل داده، منتقل می‌کند.

حـال که با عملکـردهای آکسـون و دندریت آشنا شدیم، می‌توانیم مسیر عصبی را توضیح دهیم.

مسیر عصبی درواقع ایجاد اتصالاتی است که بین آکسون‌ها و دندریت‌ها به وجود می‌آید تا یک فعالیت یا مهارت انجام شود، یا در ما شکل گیرد.

 

خلقت بزرگی به نام مسیر عصبی

طبق آخرین اطلاعات رشته علوم اعصاب، مغز ما ۱۰۰ میلیارد سلول مغزی یا همان «نورون» دارد.

جالب است بدانید اگر بخواهیم از عدد یک تا ۱۰۰ میلیارد بشماریم و شمارش هر عدد تنهـا یک ثانیـه از ما زمان بگیـرد، ۳۱۰۰ سال طـول می‌کشـد تـا شمارش پایان یابد.

هر نورون می‌تواند تا ۱۰۰۰۰ ارتباط با نورون دیگـر برقـرار کنـد، به عبارتـی تعداد کل اتصالاتی که در مغـز مـا می‌تواند شکل بگیرد بیش از ۱ بیلیارد اتصال است.

به همین دلیل است که می‌گویند مغز انسان، پیچیده‌ترین سیستم در کل جهان هستی است.

حتی از کهکشان‌ها هم پیچیده‌تر. با شناخت مسیرهای عصبی، متوجه خواهید شد وقتی شروع به کسب یک مهارت می‌کنیم،

در مغزمان چه اتفاقاتی رخ می‌دهد و روند یادگیری به چه شکل است.

 

مسیر عصبی و کسب مهارت‌های جدید

فرض کنید از شهـر A به شهـر B می‌خواهند یک مسیر آسفـالت ایجاد کنند.

مسیر عصبی و کسب مهارت‌های جدید

به‌صورت کلی اگر بخواهم توضیح دهیم، ابتدا باید یک نقشه اجرایی باشد و مشخص شود چه اقداماتی باید صورت گیرد.

بعد برای شروع قطعاً موانعی مثل کوه‌ها، رودخانه‌ها، جنگل‌ها، مکان‌های مسکونی و ... وجود خواهد داشت و برای هموار کردن مسیر و رفع موانع باید بعضی جاها پل زد.

بعضی جاها تونل و بعضی جاه‌ها هم زیرگذر و خلاصه اینکه زمان نسبتاً زیادی را می‌برد تا مسیر را هموارتر کنند.

و تازه بعدازاین همه عملیات، مسیر خاکی شکل می‌گیرد و بعدازآن برای آسفالت کردن آماده می‌شود.

بالاخره بعد از گذشت مدتی و تلاش‌های مستمر و فراوان جاده آماده می‌شود وسایل نقلیه می‌توانند به‌راحتی عبور و مرور کنن.

جالب اینجاست، وقتی‌که مسیر پرتردد می‌شود مسئولین تصمیم می‌گیرند که جاده را دوبانده کرده تا وسایل نقلیه بتوانند به‌راحتی و با سرعت بیشتر تردد کنند.

  مسیر عصبی و کسب مهارت‌های جدید

زمانی که تصمیم می‌گیریم یک مهارت جدیدی را فرابگیریم مانند این است که می‌خواهیم از شهر A به شهر B یک جاده بسازید.

چون فرایند شکل‌گیری مسیر عصبی زمان‌بر و انرژی زیادی را می‌طلبد، اولین اتفاقی که ممکن است در مغز ما رخ بدهد بهانه‌ها هستند!

بله بهانه برای تغییر نکردن! بهانه برای یاد نگرفتن!

چون مغز ما ساخته نشده است که به رشد ما کمک کند و طبیعت آن این است که انرژی خود را حفظ کند و انسان‌ها را در حالت موجودی که هستند نگه دارد.

ازآنجایی‌که ساخت مسیر عصبی در روزهای ابتدایی انرژی زیادی را از ما می‌گیرد، بهانه‌ها به سراغمان می‌آیند بهانه‌هایی مثل:

  • تو همین‌طور که هستی خوبی، چرا مهارت جدید یاد بگیری؟
  • دفعه قبل برای ایجاد این مهارت اقدام کردم و نتوانستم الان هم نمی‌توانم.
  • سن من زیاد است
  • وضع همه مردم همین است
  • و...

 و کلی بهانه دیگر که مغز برای اینکه مسیر عصبی جدیدی ساخته نشود و انرژی از او گرفته نشود به افراد می‌دهد تا آن‌ها را از ساخت مسیر عصبی بازدارد!

یادتان باشد اگر از مغزتان استفاده نکنید، مغزتان از شما استفاده می‌کند!

اما فرض ما بر این است، مصمم هستیم تا مهارتی جدیدی را فراگیریم، درواقع از بهانه‌های مغز عبور کرده‌ایم.

فرض کنید می‌خواهید مهارت رانندگـی را کسب کرده و مسیـر عصبی آن را در مغز خود ایجاد کنید.

یعنی می‌خواهید از شهر A به شهر B یک جاده بزنید، این شهرها همان نورون‌های مغز ما هستند

و نقشه اجرایی شما این است که هرروز یک ساعت تمرین رانندگی داشته باشید تا این مهارت را کسب کنید.

در اولین تمرین رانندگی نورون‌های مغز ما فعال‌شده و از طریق شاخک‌های خود یکسری پالس‌های الکتریکی و یا مواد شیمیایی را ردوبدل می‌کنند.

درواقع در حال هموار کردن مسیر عصبی این مهارت هستند.

  آموزش رانندگی و ساخت مسیر عصبی

اولین تمرینات بسیـار سخت و زمان‌براست و انرژی زیادی از شما خواهد گرفت و قطعـاً از راننـدگی کـردن لـذت نخواهیـد بـرد!

اما به‌مرورزمان وقتی‌که پافشـاری می‌کنید و تلاش خود را برای کسب مهارت رانندگی ادامه می‌دهید مسیر عصبی بین نورون‌های مغز شما قوی‌تر می‌شود

و برای هر مانع، مغز شما یک راهکار پیدا می‌کند تا موانع را رد کند و مسیر را برای آسفالت کردن آماده کند

و بالاخره با سماجت شما و ادامه تمرینات رانندگی مسیر عصبـی آن در مغـز شما شکـل می‌گیرد.

اکنون جاده بین نورون‌ها آماده اسـت تا وسایـل نقلیـه یا همـان پالس‌هـای الکتریکی را به‌راحـتی ردوبدل کند.

وقتی‌که برای مدت زیادی رانندگی می‌کنید، جاده بین نورون‌ها دو بانده شده

و می‌بینید که بدون فکر کردن از اینکه «کی ترمز بزنم؟ دنده را کی باید عوض کنم؟

به دست‌انداز رسیدم چه کنم؟» در حال رانندگی هستید و از آن لذت می‌برید.

 

مسیر عصبی یا استعداد

امیدوارم که با مثال رانندگی متوجه شده باشید که هر مهارتی نیاز به داشتن مسیر عصبی دارد.

خیلی‌ها را دیده‌ام که به من می‌گوینـد: آقــای رحمتـی من اصـلاً استعـداد این کـار را نـدارم!

به‌عنوان‌مثال استعداد رانندگی را ندارم، بااینکه زیاد تمرین کرده‌ام اما هنوز ترس دارم و احساس می‌کنم برای این کار ساخته نشده‌ام

و بعد خود را با یکی از دوستانش مقایسه می‌کند و می‌گوید او چند ماهی بیشتر نیست که رانندگی می‌کند اما از من مسلط‌تر است!

اگر شما هم این باور را دارید به جمله زیر توجه کنید:

 

استعداد یعنی سرعت یادگیری یک‌چیز

استعداد یعنی سرعت یادگیری یک‌چیز...

همه ما در زندگی‌مان می‌خواهیم مهارت‌های موردعلاقه‌مان را یاد بگیریم.

اما به دلایلی که مغز برایمان می‌آورد ازجمله ترس و مقایسـه، سراغ آن مهارت نمی‌رویم

و با خود می‌گوییم فلانی اگر این مهارت را دارد استعدادش در وجودش نهفته است! دوست عزیز استعداد یعنی سرعت یادگیری یک‌چیز.

اگر فردی سریع‌تر مسیر عصبی یک مهارت را می‌سازد به این دلیل است که به‌واسطه شرایط و ژن‌هایش مسیر عصبی از پیش‌ساخته‌ای دارد

که کار او را آسـان‌تر می‌کند درواقع مسیر آن مهـارت خاکی است و تنها باید آسفالت شود، و این باعث می‌شود سرعت یادگیری او در آن مهارت بالا رود.

مثلاً شاید فردی رانندگی را طی دو ماه یا کمتر یاد می‌گیرد و کاملاً مسلط می‌شود.

اما در مقابل شخصی نیاز باشد شش ماه تمرین کند تا به مسلطی آن فرد برسد

و خوشبختانه تحقیقات نشان می‌دهد که ما هم می‌توانیم کارهـایی را انجـام بدهیـم که افراد موفق انجام داده‌اند.

تنها کافی است که پرتلاش‌تر باشیم و بیشتر تمرین کنیم

و گاهی یادمان می‌رود که همه افراد موفق بدون در نظر داشتن استعداد، ساعت‌ها تمرین، ممارست و تلاش کرده‌اند تا مسیر عصبی آن مهارت را به دست آورنـد.

پس می‌توان مخترع شد، می‌تـوان ورزشکار حرفه‌ای شد، می‌توان یک خواننده، موسیقی‌دان و نقاش هم شد.

فقط باید پشتکار داشت تا به‌مرورزمان مسیر عصبی فعالیت موردنظر ساخته شود.

حالا که با مسیر عصبی بیشتر آشنا شده‌اید دیگر نباید بگویید که من استعدادش را ندارم!

یا من نمی‌توانم! بلکه بگویید: هنوز مسیر عصبی این مهـارت در من ساختــه نشـده اسـت یا بایــد مسیــر عصبـی‌اش را شکل بدهم.

 

چطور یک مسیر عصبی صحیح و سریع بسازیم؟

در تحقیقی که روی افرادی انجام شد که می‌خواستند پیانو را آموزش ببینند ابتدا آن‌ها را دو گروه کردند و به آن‌ها کلیات پیانو را آموزش دادند.

به گروه اول گفتند که شما روزی دو ساعت با پیانـو تمـرین کنیـد و به گروه دوم گفتند شما پنـج روز، روزی دو ساعت در ذهن خود تمرین کنید

و در روز سوم دو گروه را بررسی کردند و دیدند گروهی که تمرین ذهنی انجام داده است با گروهی که تمرین عملی انجام داده است مهارت هر دو در یک سطح است.

امـا در روز پنجـم دیدنـد گروهـی که تمرین ذهنی انجام داده بود بیست درصد ضعیف‌تر از گروهی بود که تمرین واقعی را انجام داده بود.

می‌توان از این تحقیق نتیجه گرفت که تصویرسازی ذهنـی خیلی خوب است اما به‌اندازه واقعی اثـربخش نیست.

اما به این فکر کنید که اگر در این تحقیق یک گروه دیگر بود و به آن‌ها می‌گفتند هم تصویرسازی ذهنی را انجام دهید،

به این شکل که مقابل پیانو نشسته‌اید و خیلی خوب و دل‌نشین در حال نواختن هستید و هم روزی دو ساعت با پیانو واقعی تمرین کنید،

قطعاً نتیجه متفاوت‌تر خواهد شد و مسیر عصبی آن سریع‌تر ساخته می‌شود.

  چطور یک مسیر عصبی صحیح و سریع بسازیم؟

پس برای ساخت مسیر عصبی دو راه وجود دارد راه اول و اصلی‌ترین آن تمرین، تمرین، تمرین و تمرین کردن است.

تنها با تمرین شما می‌توانید مسیر عصبی یک مهارت یا رفتار را شکل بدهید و آن را ضخیم‌تر و قوی‌تر کنید

و راه دوم یا درواقع مکمل آن تصویرسازی ذهنی است،

و بعد از گذشت مدتی خواهید دید که اعتمادبه‌نفس شما در انجام دادن آن مهارت چقدر بالا رفته است

و آن مهارت را با سرعت بیشتر و خطای کمتر انجام می‌دهید. این نقطه که هم مهارت را یاد گرفته‌اید

و هم تصور ذهنی شما در انجام دادن آن مهارت خوب است یعنی مسیر عصبی تشکیل‌شده است.

 

کم‌رنگ کردن مسیرهای عصبی نادرست

متأسفانه خواسته و یا ناخواسته یکسری مسیرهای عصبی در مغز مـا شـکل‌گرفتـه اسـت عـلاوه بـر اینکـه مـا را از مسیـر موفقیـت بازمـی‌دارد،

بدتـر از آن هـرروز به درد و رنـج‌های ما می‌افزاینـد و مهم‌تر از آن این است که ما به آن‌ها آگاه نیستیم و این رفتارها به‌صـورت اتوماتیـک در حـال اجـرا هستند،

چون یک مسیـر قوی را ساخته‌اند و در مغز ما تبدیل به یک عادت شده‌اند و با هر بار تجربه کردن آن‌ها این اتصالات تقویت می‌شوند.

 چند وقت پیش پدری را در خیابان دیدم که فرزندش خواسته‌ای از او داشت،

وقتی بی‌اعتنایی پدر را دید شروع کرد به دادوفریاد زدن و وسـط پیـاده‌رو نشست،

پدر که این صحنه را دید با عصبانیت برگشت و او را با کتک همراه خود کرد، خیلی ناراحت شدم و افسوس خوردم از اینکه بهترین کاری بود که آن پدر می‌توانست انجام بدهد

و مسیر عصبی جدیدی برای این رفتار نداشت تا مطابق با آن رفتار کند و اسیر مغز قدیمش شد.

جالب است بدانید که وقتی ما تصمیم می‌گیریم رفتاری مثل پرخاشگـری که شاید مسیـر آن طی سـال‌ها قوی و ضخیم‌تر شده است را کنار بگذاریم.

مادامی‌که آموزش می‌بینیم و تلاش می‌کنیم برای جایگزین کردن رفتار درست بجای پرخاشگری کردن، مسیر عصبی پرخاش در مغز ما مانند لامپی که در حال سوختن است، خاموش و روشن می‌شود

و بالاخره با استمـرار شما ضعیف‌تر شده و کلاً خامـوش می‌شود و لامـپ جدیـد یـا مسیـر جدیـد قـوی‌تر می‌شـود و این دفعه در موقعیت‌هایی که برایمان پیش می‌آید بجای پرخاشگری کردن رفتار درست را جایگزین می‌کنیم.

اما اینجا یک سؤال پیش می‌آید که آیا لامپ قدیمی یا مسیر عصبی قدیمی می‌تواند دوباره روشن شود یا خیر؟

متأسفانه جواب بله است، به‌عنوان‌مثال افرادی که بیماری اعتیاددارند با تلاش زیاد می‌خواهند مسیر عصبی جدید را بسازند و ترک کنند، بالاخره بعد از مدتی موفـق می‌شونـد.

اما دیدیـد کـه خیلـی از آن‌ها متأسفانه دوباره به مسیر عصبی قدیمی خود بازگشته و روز از نو معتـادی از نو!

درواقع مسیر عصبی قبلی آن‌ها هنوز قوی است و مغز قدیم آن‌ها را تحریک می‌کند و می‌گویند: ولش کن تو الآن مدتی است که ترک کردی، الآن وقتشه که حداقل یه بار به خودت حال بدی!

و بعد می‌بینیـم که معتادین عزیز هـرروز در حـال، حـال دادن به خـودشان هستند!

 
تمرین: مسیرهای عصبی نادرست
لطفاً چند دقیقه فکر کنید و ببینید چه مسیرهای عصبی نادرستی در شما شکل‌گرفته است و نیاز به بازسازی دارد؟ (مسیـرهای عصبـی نادرستـی مثل پرخاشگری، خجولی کردن، رودربایستی، غیبت، قضاوت، غر زدن و ...)
 

نقاط ناامیدی در ساخت مسیر عصبی

وقتی‌که می‌خواهیم مسیر عصبی جدیدی را بسازیم احتمالاً شوق‌وذوق فراوانی داریم مثلاً می‌خواهیم تناسب‌اندام خوبی داشته باشیم.

شاید تصور شما این باشد که مسیر رشد شخصی، موفقیت و پیشرفت را بسیار سریع و به‌صورت مستقیم طی کنید.

در حقیقت این تصور در ذهن ما شکل‌گرفته که راه رسیدن از نقطه مبدأ یک مسیر صاف و مستقیم است.

اما اگر یادتان باشد گفتیم کـه اگـر از شهـر A به شهـر B بخـواهیـم برویـم، کلـی موانـع و پستی‌وبلندی وجود دارد.

در کتاب «استادی» نوشته جورج لئونارد این مسئله را خوب توضیح داده است که مطمئناً توضیحات آن برای شما جالب خواهد بود.

اگر بخواهیم خیلی ساده این موضوع را توضیح دهم، شاید بهترین مثال رژیم لاغری باشد.

معمولاً ما تصور می‌کنیم که به‌محض گرفتن این تصمیـم و کمی فعالیت سـریع لاغـر می‌شویم و مسیـر عصبی آن شکل می‌گیرد و از همین رو توقع چنین نموداری داریم:

  نقاط ناامیدی در ساخت مسیر عصبی

اما در حقیقت چنین نموداری ساخته ذهن ماست و نمودار واقعی را می‌توانید در صفحه بعد ببینید،

باید بدانیم که برای ساخت هر مسیـر عصبـی جدیدی، فراز و نشیب‌هایی زیـادی وجود دارد.

مثلاً اگر رژیم خود را آغاز کرده‌اید و پس‌ازاینکه 2 کیلوگرم لاغر کردید (نقطه 1 در نمودار)، برای مدتی وزن شما ثابت می‌ماند

و در بعضی مواقع یک کیلوگرم هم اضافه خواهد شد (نقطه 2 در نمودار).

  نقاط ناامیدی در ساخت مسیر عصبی

اکثـر انسـان‌ها به‌محض دیـدن کوچک‌ترین افزایـش وزنـی فـوراً تصمیـم خود را فراموش می‌کنند

و سـراغ مسیر عصبی قبلی خود می‌رونـد و تسلیـم مغـز خزنـده می‌شوند؛

امـا افـراد موفـق حتـی باوجــوداینکـه نتیجـه ملموسـی دریافـت نمی‌کننــد

و حتـی در زمان‌هایی که افـت می‌کننـد هـم، به تلاش خــود ادامـه می‌دهند و شدت آن را بیشتر می‌کنند تا به نتیجه دلخواهشان برسند.

شایـد ایـن سؤال برای شما پیش بیاید که این نقاط پسرفت دیگر چیست؟

در پاسخ باید بگویم که این نقاط نه‌تنها اصلاً خطرناک نیستند بلکه اتفاقات خوبی به شمار می‌آیند

و دارند به شما این مژده را می‌دهند که در حال ساخـت مسیـر عصبـی هستید، فقط کافی است که مسیرتان را ادامه بدهید!

در هنگام ساخت یک مسیر عصبی جدید بعد از هر جهش کوچکی که انجام می‌دهیم، مغز ما برای اینکه انرژی خود را حفظ کند.

تلاش می‌کند آن را به قسمت ناخودآگاه هدایت کند و در حین انتقـال این موضوع از قسمت خودآگاه به ناخودآگاه بعضی از موفقیـت‌ها و تغییـرات از بین می‌روند.

بنابراین لازم است که ما در آن زمان‌هایی که نقاط سقوط در نمـودار هستنـد، تلاش و تمرینـات خود را بیشتـر کنیم تا هر چـه سریع‌تر از نقاط سقوط به نقاط اوج برگردیم.

خب حالا که با این نمودار آشنا شدید، در راه ساخت مسیر عصبی جدید دائماً از خود سؤال بپرسید:

  • الآن کجای نمودار هستم؟
  • بـرای رسیدن به نقطه اوج بعدی باید چه اقداماتی را انجام بدهم؟

امیـدوارم با شناخـت ایـن مطلـب از همیـن امـروز بـرای ساخـت مسیرهای عصبی جدید در مغز خود اقدام کرده و آن را به یک مغز موفق تبدیل کنید.

 
تمرین: سبد مهارت‌ها
لطفاً همین‌الان فردی که می‌خواهید پنج سال آینده باشید را تصور کنید این فرد، مسیر عصبی چه مهارت‌هایی را باید در خود ایجاد کند؟ و همین حالا لیست مهارت‌هایی را که باید طی این پنج سال ایجاد کنید را بنویسید. درواقع سبد مهارت‌های خود را طی این پنج سال تشکیل بدهید. شاید همین‌الان مغز شما می‌گوید: باشه حالا انجامش می‌دهم! فعلاً فلان کار واجب تره! دوباره می‌گویم اگر از مغزتان استفاده نکنید، مغزتان از شما استفاده می‌کند، اسیر بهانه‌های مغز نشوید و لطفاً همین‌الان حداقل دو مهارت را یادداشت کنید.
 

نویسنده: جناب آقای امین رحمتی، یکی از دانش پذیران دوره بیزینس کوچینگ

دیدگاه کاربران (0)