اکثر ما از این واژه در گفتارهای روزانه خود استفاده میکنیم و در مورد اعتمادبهنفس خود یا دیگران نظر میدهیم و گویی کاملاً از معنای آن اطلاع داریم. امروز قصد داریم در مورد رابطه بین کوچینگ و اعتمادبهنفس صحبت کنیم.
اعتمادبهنفس یا self confidence یعنی چه؟ معنای آن چیست؟
در دیکشنری وبستر این واژه بدین گونه ترجمه شده است: باور و اعتماد یک نفر به توان و توانمندیهای خودش.
در مورد این واژه برداشتها و نظریات گوناگونی مطرح شده که نشان میدهد در جامعه علمی روانشناسی، زیاد از بهکارگیری این واژه به خاطر تعابیر مختلف از آن، استقبال نمیشود و دلیلش هم این است که این واژه دقیقاً مشخص نمیکند چه حوزهای را در بر میگیرد، اساتیدی چون آلبرت بندورا به این حوزه توجه ویژهای داشت و میگفت اعتمادبهنفس باید در حوزههای مختلف سنجیده شود مثلاً بگوییم اعتمادبهنفس من در کشیدن نقاشی بالاست.
اعتمادبهنفس بیانکننده دو مورد است: اول اینکه فرد توانایی و مهارت انجام کاری را دارد و دوم اینکه فرد توان رسیدن به اهدافش را نیز داراست.
اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم متوجه میشویم تمام افراد دارای اعتمادبهنفس هستند ولی گاهی مثبت و گاه منفی، مثلاً وقتی میگوییم من میتوانم یک کوچ موفق بشوم این اعتمادبهنفس مثبت بوده یعنی توانایی انجام این کار رادارم و میتوانم به هدفم برسم، ولی وقتی میگوییم من هرگز نمیتوانم کوچ بشوم نشان از نوع منفی اعتمادبهنفس است.
ترس یکی از عوامل مهم در نداشتن اعتمادبهنفس است و به نظر میرسد یکی از رسالتهای مهم یک کوچ تشخیص این موضوع در مراجع و کمک به رفع آن میباشد.
تا زمانی که ترسها از بین نرفته، فرد شجاعت لازم را نداشته و نمیتواند دست به اقدام زده و در بزنگاههای مهم زندگی بهطور مثبت عمل نمیکند.
۱-هراس نداشتن از شکستها: تجربه هر شکست موجب نگرانی و ترس در افراد شده ولی کوچ باید این موضوع را روشن کند که هر شکست میتواند مقدمهای برای پیروزی بوده و اعتمادبهنفس را بالا میبرد.
۲-کوچی را به ارزیابیهای روزانه و نوشتن مواردی که موجب تقویت اعتمادبهنفس شده و یا اتفاقاتی که منتج به ترس و نگرانی بوده تشویق کند.
۳-نگران قضاوت دیگران نباشد: کوچی باید تلاش کند فقط هدفش را دنبال کند و نظر و صحبتهای دیگران سدی برای ادامه راهش نباشد و اجازه ندهد دیگران تأثیری بر او داشته باشند.
۴-کوچی سعی میکند بعضی از عادتهایش را تغیر دهد مانند انتخاب مسیر جدید برای رسیدن به یک مقصد همیشگی مثل محل کار، نوشتن با دست غیر غالب، بستن ساعت مچی به دست راست و...انجام مواردی ازایندست سد راه فرد خواهد بود و فقط باید افکار را بر موفقیت متمرکز کرد.
۵-شناسایی تواناییهای بالقوه کوچی: ازآنجاییکه هر انسانی دارای تواناییهای منحصربهفردی است کوچ باید با کمک به کوچی در تشخیص و بازیابی تواناییهایش و کار روی استعدادهایش باعث تقویت آنها بشود.
برای تقویت اعتمادبهنفس با توجه به عواملی چون جنسیت، فرهنگ، سن، موقعیت شغلی و اجتماعی، راههای فراوانی وجود دارد که ارائه آنها در این مقاله نمیگنجد و هر کوچ میتواند با تدبیر و مدیریت خویش در این راه به کوچی کمک کند.
ازآنجاییکه اعتمادبهنفس یک مقوله بسیار مهم و کاربردی در زندگی اشخاص است به نظر میرسد در مبحث کوچینگ بهصورت کلی و در تمام زیرشاخههای آن باید در ابتدا به این موضوع پرداخت تا بتوان به نتایج عالی و کاربردی دست یافت.
نویسنده: سرکار خانم مهناز اخوت از دانش پذیران دوره سوم تربیت کوچ حرفهای کسبوکار ویدان